واقعاً چرا نیست!؟
گارگین فتائی
چرا هفتاد ، شصت نیست
چرا پا همچو دست نیست
چرا هشیار ، مست نیست
چرا هموار ، پست نیست
چرا شادی به پا نیست
تو اتوبوس چا نیست
من و تو مثل ما نیست
نعم مانند لا نیست
ضرر ، یکی دو تا نیست
دکون بسته وا نیست
ز بهر خسته نا نیست
چرا مستی روا نیست
دگر صلح و صفا نیست
برای دل ، بها نیست
آخه اینها چرا نیست
پری هم که زری نیست
شراکت سرسری نیست
لواش ، نون بربری نیست
ندیدن که کری نیست
حماقت ، نوکری نیست
ریاست تو سری نیست
چرا کیوی ، هلو نیست
رو صورت ، رنگ و رو نیست
برای چشم ، سو نیست
رو سرها هم که مو نیست
چرا یک صبح ، شب نیست
ز بهر عشق ، تب نیست
عنب مثل رطب نیست
اداره چون مطب نیست