عشق با ریتم موسیقی کلاسیک
گارگین فتائی
با سونات مهتاب بتهون عاشق شدم .
با سرناد شوبرت برایش شعر سرودم .
ولی برای رسیدن به او باید منظومه سوییت سیارات هولست را بپیمایم .
قصه ء عشقش به زیبایی سویت شهرزاد کورساکف و طنین آهنگینش به زیبایی اپرای پرنس ایگور برودین است .
ولی او می گوید برای رسیدن به من باید حساب شده عمل کنی و هنر فوگ باخ را بپیمایی!
زیرا عشق من واقعی است نه مثل عشق در اپرای کارمن بیزه که در عین طنین آهنگین بسیار زیبایش عشقی بی مایه را توصیف می کند .
با این وصف من برای رسیدن به چنین عشقی باید راهی را بپیمایم همچون حرکات بی وقفهء پاگانینی بر روی ویولن!
پس ممکن است در راه آن مرگ در مقابلم همچون رقص مردگان سن سان برقصد و این عشق برایم حالتی مالیخولیایی بیافریندهمچون سمفونی فانتاستیک برلیوز
ولی سر آخر ترانهء عشق کرایسلر را به او تقدیم خواهم کرد .