آرامی دلهایی که انکار می گردد
گارگین فتائی
خیلی وقتها برای ما این سوال پیش میاد که الان با وجود این همه رشد تکنولوژی چرا مردم مثل قبل خوش حال و دل زنده نیستند انگار روحیه همه مرده است.
زود قضاوت نکنید و نگید که این مختص ایرانه نمی دونم ایران الان جهنم شده و یا دل خوشی از ما رفته و از این جور حرفها.
این مختص همه دنیا و همه قاره هاست من چون رفتم و تجربه کردم میگم و چیز بی اساسی از خودم یبرون نمیدم .
تمام دنیا این طوریه و اون دل خوشی قبل رو ، اون خندیدن از ته دل و اون صمیمیت زمان قبل توی مردم نیست در حالی زمانی که نه ماهواره و کامپیوتری بود و نه اینترنت و موبایلی و از دید امروزیها هیچی وجود نداشت مردم خیلی سرحال تر و دل زنده تر بودند.
خوب این امر دلائل زیادی داره که کمابیش همه ما می دونیم ، از گرفتاریهای شغلی و اقتصادی گرفته تا پیشرفت تکنولوژی که عامل دوری مردم از هم شده و موارد دیگر.
اما آنچه که بیش از همه در عدم این دلشادی و صمیمیت و رضایت از زندگی می تونه موثر باشه فراموشی و دوری از خداست.
رشد تکنولوژی که همراه با علم صورت گرفته این تصور رو در ذهن یه عده ایجاد کرده که بشر خودش می تونه به خیلی از چیزها برسه بنابراین نیازی به بالاتر از خود نداره که با دعا ازش کمک بطلبه و خودش می تونه خدای خودش باشه .
در واقع این وسائل روز به روز شدند آلت دست یک عده برای ترویج این گونه عقائد و مخالفت و ضدیتهای پی در پی با خداوند به نحوی که شبکه های اجتماعی گوناگون و فیس بوک عمدتاً شده پاتق این عده از افراد.
روش اونها هم این طوریه که اول یک صفحه گروهی باز می کنند و هیچ نام و نشانی از مشخصات واقعی خودشون ارائه نمیدن بعد شروع به جذب افرادی می کنند که باسوادتر باشند .
البته در بدو امر بنای مخالفت شروع نمیشه اما کم کم و به تدریح شخص رو برای القای عقائد بی خدایی آماده کرده و با حرفهایی که به ظاهر قشنگ بوده و نوعی بیرون ریزی عقده و فرافکنی اونها به خداونده و همچنین آوردن چنیدن مطلب و شعر روشن فکری از شعرا و نویسندگان مشهور که حاوی نوعی گلایه و حتی انکار خداونده ، سعی می کنند این عقائد رو تلقین نموده و اونها رو منطقی و درست و همسو با افکار علمای بزرگ جلوه بدند.
در مرحله بعدی که البته نوعیبازی با اعصاب افراده کارشون اینه که با ایجاد سوالات مختلف در عقائد شخص خداباور ، نوعی تزلزل فکری و شک عقیدتی بوجود میارن تا از این طریق موجب دلسردی وی از خداباوری گردند.
آدم وقتی به این جور صفحه ها میره واقعا از این تعجب می کنه که اینها کار و زندگی ندارن که هر وقت توی پیجشون میری دارن به یه عده بحث و کلکل می کنند!
در واقع یه سری علاف بیکار هستند که اگه واقعا روشن فکر و عالم هستند باید دردی رو دوا کنند و چاره ای برای مردم و مملکت خودشون باشند همونطور که خودشون مدام از اوضاع و نابسمامنیها شکایت دارند اما کاری که می کنند تنها حرافی و وراجی است وبس .
اینها مدام از این معترضند که فلان دولت یا حکومت که اتفاقا دینی هم هست مدام عقائد مردم رو سین جین کرده و اونها رو زیر نظر داره اما وقتی خود شما به صفحه اونها میری و حرفت رو می زنی چنان مورد پرس و جو و بازجویی و سین جین قرار می گیری و سوال پشت سوال و البته توام با غرض ورزی که حتی می ترسی مختصری و یا کلمه ای در باره خدا به زبون بیاری و یا هر عقیده مذهبی تنها کافیه که به اون عقیده برچسب دینی و مذهبی بخوره تا اینها شمشیر رو از رو ببندند.
یه سری مفت خور بیکار و وراج بدتر از اینها هم توی یه سری از کانالهای ماهواره ای هستند که یه دفعه شدن روشن فکر و مدام قیل و قال و داد و بیداد راه میندازند که بدبختی مردم ما خدا و دینه و هر چی بیچارگی در دنیا هست از دینه و اگه دین ریشه کن بشه دیگه تمام مشکلات جوامع بشری حل میشه.
این طرز فکر بد جوری در بین کاربران اینترنتی رسوخ کرده مخصوصا با افزایش مشکلات و دیدن جنایات مختلف از سوی گروههای افراطی مثل داعش که عنوان مذهبی به یدک می کشند .
جالب تر اینه که اینها مدام معتقد به نفی و نبود خدا هستند اما دائم این حرف رو می زنند که هر چی بدبختی داریم از خداست و اون این بلاها رو سرمون اورده
وقتی شما به چیزی اعتقاد نداری و میگی نیست دیگه بدبختیها و مصیبت ها رو به کی داری نسیت میدی به کسی که از دید خودت وجود نداره؟
بهتره دنبال یه نفر دیگه بگردی تا مشکلات رو گردن اون باندازی.
متاسفانه عقائد ماتریالیستی و کمونیستی هم داره رشد پیدا می کنه.
از دید اینها هر چه که موجب اختلاف طبقاتی و اختلاف بین ملتها و انسانها میشه باید از بین بره یعنی دین ، ملیت و قومیت ، وطن ، خانواده ، طبقه اقتصادی و غیره و جامعه ایده آل از دید اینها جامعه ای است که هیچ کدوم از اینها توش نباشه.
اگه اینها نباشه دیگه چی می مونه و اساسا چه انگیزه ای یرای زندگی هست.
اینها همش حرفهای قشنگه وگر نه دروغهای شاخداری بیش نیت .
در زمان شوروی سابق در داخل شوروی سرزمین ها و جمهوریها این وضع رو داشتند یعنی هر تکه از یک جمهوری به جمهوری دیگه داده میشد با این عنوان که کمونیستم براش ملیت و وطن مهم نیست ولی در نهایت هدفشون جلوگیری از اتحاد این ملتها با هم و علیه اونها بود .
وقتی وطن و میهن برای کسی مهم نباشه بدین معنیه که از دست دادن بخشی از اون و یا فروختن اون به دیگران هم مهم نیست و اساسا جرم جاسوسی هم معنا پیدا نمی کنه و قبج خودش رو از دست خواهد داد.
وقتی میگند خانواده باید از بین بره یعنی هر کس باهر کسی می تونه باشه و بنیانهای خانوادگی تبدیل به هرزه گرائی خواهد شد و استدلال اونها اینه که همه باید به طور برابر از هم استفاده کنند یعنی ناموس فروشی.
اینها خیلی باید شکر گزار باشند که دارن با کمال پرروئی از نعمات خداوند استفاده می کنند و باز طبل مخالفت و انکار می زنند اگه لطف و مهربانی و دل رحمی خدا نبود اینها الان به جهنم ودرک واصل شده بودند.
هر وقت به این گونه صفحات و گروها میری نتیجه ای جز خرد شدن اعصاب برات نمی مونه اما وقتی بعد از کل کل های مزخرف این سافلین ، چند کلمه ای از خداوند در یک وب یا گروه و پیج می شنوی احساس راحتی و آرامش می کنی چون در نهایت ، آرامی دلها و راحتی روح در نزد خداوند است .
این همیشه سخان خداوند است که شیرینه نه مزخرفات یه عده آدم دریوری یا بیمار روحی.
یک عده هم مدام مدعی هستند که خودشون با تحقیق و فکر به این نتیجه رسیدند که مذهب برای جامعه مضره و جالب اینجاست که حتی بزرگ ترین علمای خداناباور هم سالها طول کشیده که به این نتیجه برسند البته از دید خودشون اون وقت توی تازه به دوران رسیده چطوری در عرض یک مدت کوتاه به این نتیجه رسیدی؟
وقتی در یکی از این گروهها سوال کردم رابطه علم و دین چیه مدام می گفتند که اینها مغایر و متضاد هم هستند و مدام علم رو می خواستند مقابل دین قرار بدند تا از این طریق ثابت کنند هر کس به دنبال دینه یک آدم غیرعلمی و غیرمنطقی و خرافاتیه .
در حالی که با یک تعبیر و تفسیر بی طرفانه به راحتی میشه دریافت که اگه نگیم که یکی بر دیگری مقدمه لا اقل اینها مکمل و لازم و ملزوم همدیگر هستند و حیطه های متفاوت و مجزائی دارند بنابراین بهتره این حضرات وقتی حواس پنج گانشون برای درک مفاهیم مابعد الطبیعی و دینی کار نمی کنه بگند نمی دونم یا اطلاع ندارم