چند نکته
گارگین فتائی
نکته اول
خط قرمز خداباوران
ما خداباوران ممکنه در مسائل مختلفی با هم اختلاف داشته باشیم حتی اختلافات اساسی نظیر اختلاف در اصول بینادین ادیان و پیروان اون با هم و با با طرز کار یک روحانی و یا یک گروه دینی و یا یک تعلیم خاص دینی مخالف باشیم و از دید ما درست نباشه اما همه ما خداباوران در ورای این اختلافات ، همگی یک خط قرمز داریم که عبور از اون خط رو روا نمی دونیم.
ما خداباوران هم همانند خیلیها ممکنه در مورد خیلی چیزها شوخی بکنیم و یا از ادبیات طنز گونه استفاده کنیم و یا با زبان کنایه سخن بگوئیم اما همان گونه که گفتم تنها یک امره که همگی ما اونو خط قرمز خدومون می دونیم که نه عبور از اون رو روا می دونیم و نه توهین و بد گوئی از اون و نه انکار اون رو و آن چیزی نیست جز وجود مطلق خداوند.
نکته دوم
دلسردی روحانی
پیروان ادیان مختلف ممکنه دل خوشی از برخی چیزها در دین و آئین خودشون نداشته باشند.
مثلا احساس کنند که مکان عبادتی که به آنجا می روند چندان هم افراد اونجاها به معنویانت اهمیت نمیدن و یا احساس کند که روش اداره اونجا از سوی روحانی و گرداننده آن درست نیست و یا تعلیمی ارائه میشه که از دید وی غلطه و یا برخوردی رو مشاهده کنه که نوعی احساس بیزاری و بدبینی از اون محیط برای وی ایجاد میشه .
قطعا همه ما دچار این موارد شدیم و حتی خیلی وقتها با برخورد خشک و بدون محبت و نگاههای سرد مواجه شدیم .
مساله اینه که این مسائل نباید ما رو از خوندن کتاب مقدسی که بهش ایمان داریم و بخصوص اعتقاد به خداوند سست و ناامید کنه برای همین ما نباید این سمائل رو که از طرف انسان و جامعه صورت می گیرد به خدا و ائین وی ربط بدیم و همواره باید بین این دو تمایز قائل بشیم می دونم کار سختیه اما بهترین راهش اینه که ما کتاب مقدس خودمان رو خوانده و عبادات و دعاهایمان را در مورد خداوند انجام دهیم حالا اگه در آن عبادتگاه نتونسیتم در خانه یا هر مکان دیگری زیرا تمامی زمین و جهان هستی از ان خداونده و خدا در آن حضور داره.
نکتعه سوم
بحث های بیهوده
متاسفانه این اواخر صفحات شبکه های اجتماعی پر شده از انواع بحث و جدلهای در مورد مسائل مختلف که نتیجه ای جحز دعوا و فحش و وبد و بیراه و کینه به دل گرفتن از هم نداره
این بحثها اعم از بحثهای سیاسی و قومیتی وفلسفی و دینی هستند.
یکی از این نوع بحثها بحثهای گنرتده ای هست که خدانباوران در شبکه های اجتماعی به راه انداخته اند و البته چاشنی کارشون هم کتاب ها و نظرات معروف دانشمندان و فلاسفه هست.
نکته مهم اینه که احساس میشه این افراد از سوی جریان خاصی هم هدایت معنوی و هم حمایت مالی میشند چون در غیر این صورت تمام وقتشون رو نمی تونستند پشت کامیپیوتر بگذرونند این نشون میده که کار یک عده اینه و برای این امر پول می گیرند حالا از کجا معلوم نیست.
روش و روال کارشون هم اینه که اول ماهیت خودشون رو اشکار نمی کنند و چند تا جمله خوب و قشنگ یا از خودشون ویا از افراد معروف میزارن و بعد کم کم وارد عمل میشند و برای اینکه حرفهاشون حالت مستند داشته باشه مرتباً برای حرفشون فلان گفته در فلان کتاب نویسند یا دانشتمند معروف رو مثال می زنند.
اینها تنها دووسیله قوی دارن یکی اینکه ا نارضاتیت مردم بر اثر برخوردهای دینی در جامعه استفاده کرده و دیگر اینکه ناکامیهای اشخاص به دلائل مختلف رو به خدا ربط داده و می خوان از این طریق کینه از خداوند رو در دل خداباوران راه بدند
من یادمه یکی از این افراد در یکمی از شبکه های ماهوارهی داشت مصاجبه می کرد و می گفت که چی شده که خدا ناباور شده گفت
ده ساله بودم که خدا رو گذاشتم کنار
من کلی خندیدم در سن ده سالگی یه ادم خودا رو هم خوب نمیشناسه چه برسه به اینکه اون کنار هم بزاره اون هم در بچگی و بدون رسیدن بهسن بلوغ و قدرت کافی برای تمیز خوب و بد
دشمنی اینها با خداوند رو من وقتی احساس کردم که با یکیشون داشتم بحث می کردم و بهش می گفتم در غرب هم اعتقاد بر حذف مذهب نیست بلکه اعتقاد بر جدائی دین از سیاسته و غیر مذهبی بودن با ضد مذهبی بودن فرق داره و این ئدم گقت که مذهب از اساس ، فکر آدم رو از پیشرفت وا می داره و خدا یک مفهوم موهومی بیش نیست که باید کنار گذاشته شود.
عنی اینها معتقد به جدائی دین از دولت نیستند بلکه کلا معتقد به حذف نهادی به نام دین و تفکری به نام خداباوری از عرصه جامعه هستند.
بحث با این افراد هیچ سودی نداره چون شما هر چقدر هم که باهاشون بحث کنید میگند قانع نشدند و شما سطحی حرف می زنی و کتابی که بهش استناد کردی از اساس به این دلیل و ان دالیل ایراد و جا تردید دارد
البته اینو بگم که این روش یحث که همون مجادله است مدتهاست که دیگه مطرود شده چون جوابی نمیده و حقیقتی رو آشکار نمی کنه و بدتر باعث موضع گیری و زیر سوال رفتن بی طرفی می گردد.
ما خداباوران کاملا به این امر اعتقاد داریم که کتاب خدا و خداوند بالاتر از هر چیزی است حتی اگر قوی ترین دلائل در رد آنها ارائه شود زیرا خدا بالاتر از هر دلیل و منطقی است و دلیل و منطق نمی تونه در برابر خدا بیاسته بلکه برای رد و مقابله با خدا کسی هم طراز وی لازم است که چنین کسی که هم طراز وی باشد اما با او دشمنی کند نبوده و نخواهد ود شیطان هم به پای او نمی رسد.
بنابراین بهتره کلا از بحث با این افراد دوری کنید تا هم باعث خرد شدن اعصابتان نگردد و هم ایماتنان را سست نکنند اینها خود که ایمانی ندارند بنابراین هیچ ابایی از بی ایمان کردن شما نخواهند داشت.
نکته چهارم
داعش قتل عام کردها یاد اور نسل کشی ارامنه
نیازی به این امر نیست که بگم گروه تکفیری داعش چه جنایاتی نسبت به اقلیتها ها و بخصوص کردها اعم از کردهای غیرمسلمان یا ایزدی و کردهای مسلمان کرده و البته کردها چه مرد و چه زن مقاومت جانانه ای کردند.
اما هر کشوری بر حسب منافع خودش نمی خواد اون طوری که باید و شاید وارد عمل بشه در واقع کردستان همواره بین چند کشور تقسسم شده و کردها برای احقاق حقوق خود و برابر بودن با سایر شهروندان و حق آزادی در تعیین سرنوشتشان همواره مورد مخاصمه و تهدید این دولتها بودن که یکی از بارزترین نمونه آن ترکیه است که میلیونها کرد در آن ساکنند اما هنوز به خیلی از حقوق حقه خود نرسیده اند و تبعا کردها در برابر این امر مبارزه می کنند و ترکیه هم نمی خواد با کمک به اونها زمینه تقویت اونها رو که دشمن خودش می دونه فراهم کنه.
نیروهای اعتلاف به برهبری آمریکا هم که تنها اقدام هوائی می کنند چون اقدام زمینی برابر میشه با خسارتهای و ضربات عظیم بر پیکره اقتصاد غرب و امریکا و همون بلائی سر غرب و امریکا میاد که در زمان حمله بوش به عراق اومد.
سازمان ملل هم تنها به دادن بیانیه اکتفا کرده.
این وضع یسیار شییه یه دوران قتل عام ارامنه توسط عثمانی است که تمامی کشورها بر جسب منافع خودشان در این امر دخالت نکردن و این امر با سکوت برگزار شد اما دردناکتر اینه که اون زمان وسائل ارتباطی مثل اینترنت و فیلم و دوربین و موبایل نبود الان که این وسائل پیشرفت کرده باز دید دنیا نسیت به منافع ملی و عدم تمایل به اندیشیدن در سطح جهانی و انسانی همانند همون دوره است .
نکته پنجم
بی طرفی اخباری
وقتی ما از طریق اینترنت یا ماهواره وتلویریون و روزنامه اخبار مختلف رو دنبال می کنیم همواره احساس می کنیم بی طرفی لازم رعایت نشده و هر کسی گویا وایسته به جناحی خاصه هر چند خودش رو فراجناحی می دونه.
در خصوص شیکه های ماهواره ای برون مرزی بیشتر این احساس میشه که می خوان اخبار بد ایران رو بزرگنمائی و سیاه نمائی کنند و اگه چیز خوبی هم در کشور اتفاق می افته یا کلا ندادیه انگاشته میشه و یا مورد قبول قرار نمی گیره .
حتی شبکه های سیاسی فارسی زبان که خصومت خودشون رو آشکارا بیان کرده و از دادن فحش و توهین و ناسزا به مقامات مختلف اعم از مسئول در حکومت و یا در سایر نهادها ابائی ندارن و البته خودشن هم کلی فحش و بد وبیراه می شند و صحنه تبدیل میشه به یک صحنه بی ادبی مطلق که بیننده حس می کنه نه تنها از دیدن این برنامه سودی عائدش نشده بلکه بچه هاش هم کلی فحش شنیدن و یاد گرفتند آخر سر هم متوجه میشه حرفهای اون آدم اکثرا یاوه سرائی واراجیفی بوده که پشیزی نمی ارزه.
در مورد ایران درست برعکسه یعنی وقتی تلویزوین ایران رو باز می کنی و اخبار رو می شنوی انگار حس می کنی این مملکت بهشت برینه با هیچ نوع مشکلاتی و کسی درد آنچنانی ندارد حتی وقتی ارگانی و یا روزنامه یا سایتی انتقفادی عمیق از امری می کند به شدت با برخورد مواجه شده که درنهایت منجر به توقیف روزنامه و بسته شدن سایت اینترنتی مربوطه میشه.
تا کسی حرفی بزنه متهم به ایئ میشه که حرفهای روزنامه های زنجیه های رو داره تکرار می کنه.
دادگستری تبعا باید یک نهاد کاملا مستقل باشد و اینکه در برخوردش با روزنامه ها و اخبار مختلف اونها رو به زنجیره ای و غیرزنجیره ای تقسیم کنه این تفاوت قائل شدن آشکار بین این دو نوع نگرش در ادبیات روزنامه نگاری خواهد یود
من از این جهت خود را صالح می دانم در این امر نطر بدم که خودم وکیل هستم و سالها در محاکم مختلف به وکالت پرداخته وبه مشکلات دستگاه دادگستری کشور تا حدی اگاهم