ده فیلم برتر سال ۲۰۱۴مجلۀ سایت اند ساوند
http://filmclub-sbu.blogsky.com/1393/09/23/post-5057/ده-فیلم-برتر-سال-۲۰۱۴-مجلۀ-سایت-اند-ساوند
به نقل از سایت فرارو:
نشریه سینمایی سایت اند ساوند که یکی از معتبرترین نشریات سینمایی انگلیسی زبان است، مطابق سنت هر سالۀ خود دست به نظرخواهی در مورد بهترین فیلم های سال ۲۰۱۴زده است. بر اساس این نظرخواهی که در آن ۱۱۲منتقد فیلم، نویسنده، مورخ و استاد سینما از سراسر جهان شرکت داشتند، ده فیلم به عنوان بهترین فیلم های سال ۲۰۱۴انتخاب شدند.
در اینجا به معرفی کوتاه ده فیلم اول این فهرست می پردازیم:
۱.پسربچگی
"پسربچگی" (Boyhood) ساختۀ ریچار لینکلیتر، تجربه ای منحصر به فرد و متفاوت در میان کارهای اوست، فیلمی داستانی که به شیوه ای مستند، زندگی پسربچه ای آمریکایی از اهالی تگزاس به نام میسون (با بازی اِلار کولترین) را طی یک دورۀ زمانی ۱۲ساله از ۶سالگی تا بلوغ تصویر کرده است. "پسربچگی"مورد ستایش بسیاری از منتقدان قرار گرفت و نقدهای مثبت زیادی بر آن نوشته شده است. لینکلیتر نیز به خاطر کارگردانی این فیلم، جایزۀ خرس نقرهای بهترین کارگردانی از جشنوارۀ برلین را دریافت کرد..
۲- خداحافظی با زبان
آخرین فیلم ژان لوک گدار با عنوان "خداحافظی با زبان" (Goodbye language)، اثری سه بعدی است که در بخش مسابقۀ جشنوارۀ کن ۲۰۱۴به نمایش درآمد و گدار به خاطر آن جایزۀ ویژه هیئت داوران را به طور مشترک با اگزویه(زاویه) دولان (کارگردان جوان فیلم "مامی") دریافت کرد. "خداحافظی با زبان"، مثل همۀ کارهای گدار، اثری جنجالی و بحث برانگیز است و در ادامۀ تجربیات اخیر گدار با تکنولوژی سه بعدی ساخته شده. کسانی که شیفتۀ آثار این سینماگر غیرمتعارف و رادیکال سینما هستند، فیلم او را دوست داشته و تحسین می کنند اما مخالفان گدار مثل همیشه فیلم جدید او را به دلیل «آشفتگی»، «پیچیدگی عمدی و متظاهرانه» و «بی معنایی» رد کرده اند. "خداحافظی با زبان"طرح داستانی ساده و روشنی ندارد. گدار پیشتر دربارۀ آن گفته بود: "فیلمی است دربارۀ زن و مردی که دیگر زبان مشترکی ندارند. سگی پادرمیانی کرده و به حرف میآید."
۳- لویاتان
آندری زویاگینتسف (کارگردان "بازگشت"و "تبعید")، از سینماگران مولف سینمای معاصر روسیه است که آثارش یادآور رمان های داستایوفسکی و فیلم های تارکوفسکی و برگمن است. او در فیلم "لویاتان" (Leviathan)، با برداشتی آزادانه از داستان ایوب تورات و اندیشه های اجتماعی و سیاسی تامس هابز در کتاب "لویاتان"(۱۶۵۱)، جامعۀ امروز روسیه و فساد سیاسی و اخلاقی حاکم بر آن را مورد نقد قرار داده است. فیلمی که جایزۀ بهترین فیلمنامه را در جشنواره فیلم کن امسال به دست آورد. شخصیت محوری آن مردی به نام کولیا، مکانیک اتومبیلی است که همه، از شهردار فاسد شهر گرفته تا همسر جوانش لیلیا، بهترین دوستش و پسرش در برابر او می ایستند و به او خیانت می کنند. بسیاری از منتقدان، "لویاتان"را از نظر ساختار روایتی، سبک سینمایی و زیبایی شناسی تصویری ستوده اند.
۴- پولِ اسب
پدرو کوستا، سینماگر پرتغالی، فیلمساز نخبه گرا و کم کاری است و از ۱۹۸۹تا امروز تنها ۱۰فیلم ساخته و "پول اسب" (Horse Money)، آخرین فیلم به نمایش درآمده اوست. او سینماگر مستقلی است که با رویکردی تجربی و رئالیسمی شاعرانه در آثارش به زندگی مهاجران و زاغه نشینان جامعه پرتغال پرداخته است. فیلم های کوستا عموماً دربارۀ استعمار، مهاجرت و جابجایی مکانی، اختلاف طبقاتی، فقر، تحقیر، بحران هویت، فراموشی و از خودبیگانگی است. "پول اسب"مثل همه آثار کوستا، از روایت خطی و کلاسیک تبعیت نمی کند و بین گذشته و حال و عینیت و ذهنیت در حرکت است و مرزهای بین آنها عمداً مخدوش شده و به سادگی قابل تشخیص نیست.
۵- زیر پوست
"زیر پوست" (Under the Skin) سومین فیلم جاناتان گلیزر بعد از ساختن "جانور ...... "و "تولد"و اقتباسی آزاد از رمان نویسنده هلندی مایکل فیبر است که با حمایت موسسۀ فیلم بریتانیا و کانال چهار این کشور ساخته شده است. در این فیلم که ترکیبی از ژانر علمی- تخیلی و ژانر خون آشام هاست، اسکارلت جوهانسن، نقش یک موجود فضایی را بازی می کند که به زمین میآید و در قالب یک زن زیبا و اغواگر به شکار انسان ها میپردازد. برخی از منتقدان آن را "اعجاب انگیز"و برخی دیگر آن را "مضحک"توصیف کرده اند. نمایش آن در جریان جشنوارۀ فیلم ونیز با واکنش منفی شدید منتقدان مواجه شد. منتقدان هوادار فیلم، عموماً سبک بصری فیلم، جلوه های تصویری ویژۀ آن و رویکرد مستندگونه کارگردان را ستوده و آن را "تکان دهنده و حیرت انگیز"ارزیابی کرده اند.
۶- هتل بزرگ بوداپست
هتل بزرگ بوداپست (Grand budapest hotel) مثل کارهای دیگر وس اندرسون، فیلمی فانتزی و سورئال با شخصیتها و ماجراهایی عجیب و غریب و اغراق آمیز است. فیلمی پر ماجرا و چند لایه با مایه های کمدی و داستان هایی تو در تو که با الهام از آثار اشتفان تسوایگ، نویسندۀ اتریشی، ساخته شده و در فاصلۀ زمانی بین جنگ جهانی اول و دوم روایت می شود.
شیوه روایت تو در تو و هزار و یکشبی اندرسون و سبک تصویری استیلیزه و منحصر بفرد او، قاب بندی دقیق و استفاده اش از رنگ های گرم و زنده، فیلم اندرسون را به یکی از فیلم های محبوب منتقدان در سال ۲۰۱۴تبدیل کرده است.
۷- خواب زمستانی
"خواب زمستانی" (Winter sleep)، ساختۀ سینماگر برجستۀ سینمای ترکیه، نوری بیلگه جیلان، فیلمی شاعرانه و اندوهناک دربارۀ زندگی نویسندۀ متمول و خودخواهی به نام آیدین است که در منطقه ای سرد و کوهستانی در فلات آناتولی، با همسر جوانش، هتلی به نام اتللو را اداره می کند و در فضایی آرام نمایشنامه هایش را می نویسد اما رابطه اش با اطرافیانش به تدریج پرتنش می شود. "خواب زمستانی"که بر اساس داستانی از آنتوان چخوف، نویسنده بزرگ روس ساخته شده، نخل طلای کن را نصیب نوری بیلگه جیلان کرد و نمایندۀ سینمای ترکیه در اسکار امسال است.
۸- قبیله
«قبیله» (Tribe)، نخستین فیلم بلند میروسلاو اسلبوشپیستسکی، کارگردان جوان اکراینی، است که پیش از این تنها چند فیلم کوتاه ساخته بود. "قبیله"، فیلمی سیاه و پر از خشونت دربارۀ جامعه ای است که همۀ ارزش های انسانی و اخلاقی در آن پایمال شده است. فیلم، بدون کلام و موسیقی است و ماجرای آن در یک مدرسۀ شبانه روزی ناشنوایان در اوکراین می گذرد. گروهی از دانش آموزان، یک دارودستۀ تبهکار و شرور تشکیل داده و کارشان، سرقت، فحشا و خلاف های دیگر است. همه بازیگران فیلم ناشنوا هستند و با زبان اشارۀ ناشنواها با هم حرف می زنند. پلان سکانس های بلند که بیشتر ثابت یا با دوربین متحرک روی دست گرفته شده، ویژگی سبکی اصلی این فیلم است.
۹- آیدا
فیلم "آیدا" (Ida) ساختۀ پاول پاولیکوفسکی از لهستان، با اینکه محصول ۲۰۱۳است اما در رای گیری امسال نشریۀ سایت اند ساوند قرار گرفته است. این فیلم سیاه و سفید که جایزۀ بهترین فیلم بخش مسابقۀ پنجاه و هفتمین جشنوارۀ فیلم لندن را دریافت کرد، داستان راهبۀ جوانی است که به رازی در گذشتۀ تلخ و دردناکش پی می برد. فیلیپ فرنچ، منتقد مشهور انگلیسی دربارۀ آن گفته است: "ما همه تحت تاثیر فیلمی قرار گرفتیم که با ظرافت و فکر ساخته شده و یک موقعیت تاریخی دردناک و غیرمتعارف یعنی اشغال لهستان به وسیله آلمانی ها و هولوکاست- که طنین آن هنوز ادامه دارد- را تصویر کرده است."
"آیدا"، نشانگر ظهور فیلمسازی خلاق با دید بصری تاثیرگذار در سینمای لهستان امروز است.
۱۰- حائوحا
حائوحا (یا خائوخا Jauja) ساخته لیساندرو آلونسو، سینماگر جوان آرژانتینی، که در بخش نوعی نگاه جشنوارۀ کن امسال به نمایش درآمد، اثری شگفت انگیز و جسورانه از نظر ساختار روایی و فرم بصری است.
این فیلم که جایزۀ ویژۀ داوران فدراسیون بین المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) را در جشنوارۀ کن دریافت کرد، شعری سینمایی با داستانی عجیب و اسرارآمیز است که زمان و مکان را درهم می ریزد. فیلم که وامدار سنت رئالیسم جادویی آمریکای لاتینی است، داستان یک افسر ارتش دانمارک (با بازی ویگو مورتنسن) در قرن نوزدهم را روایت می کند که در سفری شگفتانگیز و سورئال برای یافتن دختر نوجوانش که ناپدید شده، سراسر سرزمین آرژانتین را زیر پا می گذارد. "
نماهای لانگ شات و ثابت از بیابان ها و مراتع آمریکای جنوبی بدون کمترین تحرک دوربین، با ریتمی کند و دیالوگ هایی اندک و داستانی عجیب که اتفاق زیادی در آن نمی افتد، ممکن است برای تماشاگران عادی سینما، اثری ملال آور باشد اما بسیاری از منتقدان سینما و علاقمندان سینمای هنری را تحت تاثیر قرار داده است
فیلم های "آقای ترنر" (مایک لی)، "نشنال گالری" (فردریک وایزمن)، "گرگ وال استریت" (مارتین اسکورسیزی)، "ضربۀ شلاق" (دیمین شازل)، "دوک برگندی" (پیتر استریکلند)، "پرنده باز" (آلخاندرو گونزالس ایناریتو)، "دو روز، یک شب" (برادران داردن)، "سیتیزن فور"(لورا پویتراس)، "شمایل سکوت"(جاشوا اوپنهایمر) و "باد شدید میوزد" (هایائو میازاکی) در ردۀ یازدهم تا بیستم این فهرست جای دارند.