Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

رفاقت های واقعی

$
0
0

رفاقت های واقعی

گارگین فتائی

 

در جمع دوستان بودیم  و داشتیم در مورد دوستی و ورفاقت و عشق به دوست  ورفیق ( دقت کنید منظورم عشق دختر و پسر به هم نیست بلکه عشق دو دوست  و رفیق ) صحبت می کردیم.

حقیقتش اینه که من عاشق دوستی و رفاقت هستم اما خودم معتقدم دوستی های امروزی رو هر چقدر هم که صمیمی و عمیق باشند نمی تونیم با دوستیهای زمان های گذشته و قدیم مقایسه کرد در واقع این دو با هم قابل قیاس نیستند.

خیلی از دوستیهای امروزی به صورت مجازی از طریق فیس بوک و چت و ایمیل و مسنجر و نظابر اونه که تبعا این گونه دوستیها ببر اساس پایه های محکمی ایجاد نشده که بشه رووشون حساب کرد.

نمونه دیگر دوستیها امروزی در مدارس و محیط های تحصیلیه که اون هم مقاطع گذرا و خاصی داره.

یک نمونه از دوستی قدیم و خالص رو ما در دوستیهای بچه محل ها با هم می دیدیم که اینها واقعا رفقای خوبی برای هم می شدند چرا که در اون زمان تکنولوژی تا اون حد رشد نکرده بود که عامل دوری دوستان و رفقا از هم بشه .

از طرف دیگه رفقای قدیمی هیچ وقت این مساله رو که الان خونواده دارم و کار و زندگی و بدبختی دارم بهانه دوری خودشون از دوستانشون قرار نمیداند.

البته نکته دیگه اینه که ازدواج با همه خوبیهائی که داره متاسفانه در خیلی از موارد عامل مهمی در دوری دوستان از هم هست  چون با ورود یک زن در زندگی یکی از این دوستان در اصل این تنها دوست آدم نیست که در مورد زندگی خودش تصمیم می گیره بلکه تصمیمات زندگی با شریک زندگی گرفته میشه و شریک زندگی هم در اکثر اوقات رضایت چندانی در دور هم نشینی دوستان مخصوصا اگه چندتاشون هم مجرد باشند نداره و معمولا دلش می خواد که همیشه توجه شوهرش به اون باشه.

اما پوچی دوستیهای امروزی تا اینجا ختم نمیشه  ، عمق دوستیهای قدیمی رو می تونید در این داستان درک کنید

زمانی دو نفر در یک محل بودند که از بچگی با هم بزرگ شدند و تبدیل به دو دست صمیمی شدند به نحوی که هر امری برای یکی پیش می اومد اون یکی از اون آگاه بود .

وضع به همین منوال می رفت تا اینکه یکی از این دوستان عاشق یک دختر بسیار زیبا در محلشون میشه اما این مساله رو با دوستش در میان نمی زاره غافل از اینکه اون یکی دوست هم عاشق همون دختره شده .

روزی یکی از این دوستان تصمیم می گره بره و عشق عمیقش رو به اون دختر ابراز کنه

بهش میگه

حقیقتش اینه که عشق عمیقی در وجود من نسبت به تو ایجاد شده که هر روز  بیشتر میشه به گونه ای که زندگی بی تو برام سخته برای همین از تو تقاضای ازدواج می کنم که تا ابد کنار من باشی.

دختره میگه باشه مساله ای نیست ولی ازدواج با من شرط داره

پسره میگه چه شرطی

دختره می گه باید  بری بالای کوه نردیک محامون و بوته آتشی که بالای اون کوه روشنه رو خاموش کنی

اون پسر جوون با خودش میگه من که قبراق و سرحال و جوونم این امر برام چیزی نیست و شرط رو می پذیره.

اون مدتی از کوه بالا می ره اما وقتی به نوک کوه می رسه با صحنه عجیبی رو به رو میشه.

وی می بینه که آتش در حال خاموش شده و قبل او دوستش به اونجا رسیده و الان هم خوابیده.

وی به جای اینکه دوستش رو از صحنه به در کنه چوبهای آتیش رو بیشتر کرده و آتیش رو شعله ور تر کرده و از کوه پائین میاد.

دوستی واقعی یعنی،  این یعنی مرادنگی در حد از خود گذشتگی.

در واقع اون جوون  چون عاشق رفیق و دوستش بود کاری کرد که عشق اون دختر به دوستش برسه در حالی که خودش داشت از عشق اون دختر می سوخت.

می دونم چی خواهید گفت و درست هم میگید

این جور دوستیها تاریخ مصرفش گذشته و متعلق به فیلمهای هندی و فارسیه .

اما مساله همینجاست یعنی اینکه شما هم اذعان دارید که دوستی واقعی دیگه نیست و تاریخ مصرفش گذشته به قول شما این جور دوستیهای متعلق به عصر فردین و گنج قارونه.

اماا مگه توی همین تهرون این جور دوستیها نبوده یک نمونه دیگه از دوستیهای واقعی دوستیهایی بود که یبن همین لوتیها ی محل و پهلوانان بود اینها حاضر بودند تا پای جانشون از دوستشون وناموس دوستشون دفاع کنند حتی به جای اون حبس برن و محاکمه بشند ، چاقو بخورند و حتی بمیرند اما الان چی!

الان هر کس به فکر خودشه و از اینکه دیگران رو حتی دوستانش رو سپر بلای خودش فرار بده تا از مهلکه جان سالم به درببره ابائی  نداره

 

 

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>