برخورد ادمها
گارگین فتائی
برخی ها در زندگی نایابند
کلاً همیشه آرزو می کنیم ای کاش او را ببینیم حالا چه در کوچه و خیابان و محل تحصیل و کار باشد و یا و حتی در خواب
اما اثری از او نیست که نیست
برخی ها کم یابند
یعنی بسیار کم اتفاق افتاده که آنها را ببینیم و اتفاقا خیلی هم به آنها نیازمندیم
اینها وجودشان غنیمت است و همیشه چیز کم یاب هم قیمتی تر است
برخی ها کم یاب نیستند ولی خودشان خود را کم یاب جلوه می دهند
به عنوان نمونه برای ملاقات و دیدارشان باید وقت قبلی گرفت و یا پارتی و آشنا داشت و در اصل ارزش الکی و مصنوعی به خود می دهند اما اینها در محیط خارج از حیطه کار و مخصوصا از سوی شوهر یا همسرانشان محل سگ هم گذارده نمی شوند
برخی ها هستند که کارشان به ما گره خورده است
اینها عین سیریش می مانند و کارشان این است که انقدر به آدم پیله کنند تا مجبور شوی برای آنها کاری انجام دهی
برخی ها عین کنه به آدم می چسیند
اینها در واقع از ما طلبی دارند حال چه مادی و چه معنوی و هر کاری می کنی تا از برخورد با آنها خلاصی یابی راه به جائی نمی بری
برخی ها هم ضد حال هستند یعنی اصلا چشم دیدنشان را نداری و مدام می گوئی ای کاش امروز او را نبینم اما از بخت بدت مدام به بهانه های مختلف جلوی پایت سبز می شوند و تو محبوری با اینکه از ته دل حالت از دیدنشان به هم می خورد لبخندی زورزورکی بر لبانت هنگام دیدنشان جاری سازی
برعکس برخی ها هم هستند که چشم دیدن تو را ندارند اینها هم واکنش مشابه دارند و اتفاقاً از اینها هم نمی توانی خلاص شوی و در صدد کندن شرشان از زندگی خود هستی ولی باز احساس می کنی کارت بی نتیجه است