Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

نشست نقد و بررسی کتاب «برخورد تواریخ» در دانشگاه تهران

$
0
0

نشست نقد و بررسی کتاب «برخورد تواریخ» در دانشگاه تهران

  روبن گالچیان (قالیچیان)

لندن، آذر 1394

www.roubengalichian.com

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/1493-

نشست-نقد-و-بررسی-کتاب-«برخورد-تواریخ»-در-دانشگاه-تهران

.

 

 

نشست میز گرد در دانشگاه تهران

با سلام و درود خدمت استادان محترم و همه شرکت‌ کنندگان در نشست نقد و بررسی کتاب برخورد تواریخ در جنوب قفقاز.

قبل از هر چیز از جناب آقای دکتر علی کالیراد متشکرم برای دعوت از من جهت شرکت در این نشست از طریق این پیام ویدئویی. از کمک های آقای دکتر بیات نیز بسیار متشکرم.

خواسته شده مختصری درباره‌ی خودم بگویم.

من در خانواده ‌ای ارمنی در شهر تبریز متولد شدم. در یازده‌ سالگی به تهران آمدم و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ‌های فیروز بهرام و کوشش ارامنه به پایان رساندم. با بورسيه شرکت ملی نفت ایران برای ادامه‌ تحصیل به انگلستان رفتم و بعد از اخذ مدرک مهندسی برق به ایران برگشتم. هجده سال به عنوان مهندس برق تا مشاغلی نظیر مدیریت پروژه‌ های نفت و گاز و پتروشیمی کار کردم و در سال 1981 میلادی به علت کمبود کار در ایران و دعوت به کار در انگلستان به آن کشور عزیمت کردم.

علاقه ‌ام به نقشه ‌نگاری از سنین بسیار پایین و در واقع از دوران دبستان شروع شد ولی حدود چهل سال پیش بود که با دسترسی به کتاب ‌ها و مدارک و نقشه‌ های قدیمی، پژوهش‌ هایم شکل جدّی ‌تر به خود گرفتند. با توّجه به اینکه خود از منطقه جنوب قفقاز و ایرانی ارمنی هستم طبیعی بود که پژوهش ‌هایم در مورد نقشه‌ های منطقه جنوب قفقاز و ارمنستان باشد. سال‌ ها در کتابخانه ‌های اروپا و آمریکا اسناد و نقشه‌ های بسیاری را بررسی و مطالعه کردم و پانزده ‌سال پیش تصمیم گرفتم قسمتی از این پژوهش ‌ها را منتشر کنم.

بعد از مطالعات نخست متوّجه شدم که دو هزار و پانصد سال پیش در ناحیه جنوب قفقاز بیش از سی کشور وجود داشته که امروزه از آن همه فقط دو کشور با نام‌ های باستانی خود هنوز پا بر جا مانده‌ اند، کشور پارس یعنی ایران و کشور ارمنستان.

نخستین کتاب من با نام "نقشه‌ های تاریخی ارمنستان"گردآوری بیش از صد و شصت نقشه از دنیا و منطقه‌ جنوب قفقاز است که قدمت قدیمی ‌ترین آنها به دو هزار و پانصد سال پیش می‌ رسد. در اغلب این نقشه ‌ها ارمنستان و ایران وجود دارند. ارمنستان یا ارمنیه تا دهه‌ سوّم قرن بیستم به ناحیه‌ بین شهرهای دیاربکر و الازیگ در شرق کشور ترکیه کنونی تا محل الحاق رودخانه‌ های ارس و کورا اطلاق می ‌شد - به این دلیل که در این منطقه از قرن ها پیش ارمنی‌ ها زندگی می ‌کردند. متأسفانه به علت نسل ‌کشی ارمنيان در ترکیه عثمانی بخش ارمنیان از بخش غربی این ناحیه ریشه کن شد و از آن پس نام ارمنستان فقط به کشور کوچک کنونی اطلاق شد.

در حین پژوهش ‌هایم متوّجه شدم که در هیچ نقشه ‌ای که قبل از سال 1918 میلادی، یعنی 1297 شمسی ترسیم شده، در شمال رود ارس اسمی از کشوری به نام آذربایجان وجود ندارد و برده نشده است، در صورتی که دولتمندان و آکادمیسین‌ های آذربایجان شوروی و جمهوری آذربایجان مدعی بودند و هستند‌ که ملّت و کشوری به نام آذربایجان 5000 سال سابقه تاریخی دارد و بیش از دو هزار سال کشوری به همین اسم وجود داشته که وسعتش از قفقاز تا همدان و قزوین می‌ رسیده است. آنها کاملاً فراموش می‌ کنند که آذربایجان همیشه استانی از کشور ایران بوده که مرز شمالی آن ساحل جنوبی رود ارس است.

در روزگار قدیم کتاب‌ های تاریخ و جغرافیا در یک جا یعنی در یک کتاب عرضه می‌ شدند، بنابراین هنگام پژوهش‌ های خود به موضوع‌ های تاریخی نیز برمی ‌خوردم و آنها را هم بررسی می‌ کردم. برایم جالب بود بدانم این تحریف‌ ها و جعلیات تاریخی و تاریخ سازی ها چرا و برای رسیدن به چه مقاصدی انجام می‌ گیرد.

چون تا سال 1918 میلادی در هیچ نقشه ‌ای کشوری به نام آذربایجان وجود نداشت، بدیهی است که آغاز این تحریف‌ ها و ادعا های راجع به فرهنگ و تاریخ دیگران بعد از این تاریخ شروع می ‌شود و ریشه بیشتر آنها مربوط سال‌ های بعد از 1960 میلادی است که پس از استقلال به اوج خود رسیدند.

علت این تحریف ‌ها آن بود که استالین اعلام کرده بود که همه‌ جمهوری‌ های شوروی همگی می بایستی تاریخ و فرهنگ باستانی و یگانه‌ خود را داشته باشند. بدیهی است جمهوری‌ های جدید التاسیس نمی‌ توانستند تاریخ و فرهنگ قدیمی داشته باشند و در نتیجه چاره ‌ای نداشتند جز آن که تاریخ و فرهنگ موجود در منطقه خود را از آن خود کنند.

بررسی ‌ها نشان می ‌دهند که موارد اصلی ادعاهای جمهوری آذربایجان موارد زیر هستند:

1- آذربایجان به عنوان کشوری مستقل قدمتی بیش از 2000 سال دارد.

2- اجداد آذربایجانی‌ ها همان ارّانی ‌ها هستند. البته گاهی نیز لازم باشد و شرایط بطلبد، ترک های اوغوز را به عنوان اجدادشان معرفی کنند.

3- ارمنستان تا تسخیر شدن توسط روسیه یعنی عهدنامه ترکمنچای در سال 1829 میلادی، به عنوان یک کشوراصولأ وجود نداشته و ارمنی ها هیج زمان ساکنین این منطقه نبوده اند.

4- سرزمین‌ های بین شهر دربند در شمال تا شهرهای همدان و قزوین در جنوب و شرق، در حقیقت همان آذربایجان می باشد.

5- روسیه و ایران سرزمین تاریخی آذربایجان را به دو قسمت جنوبی و شمالی تقسیم کرده و ملت آذربایجان را به دو نیمه تقسیم کرده اند.

6- تمامی بناها و یادبودهای قدیمی مسیحی و اسلامی در شمال و جنوب رودخانه‌ ارس از کوه‌ های قفقاز تا همدان بدست مردم آذربایجان ساخته شده و ارمنی ‌ها و ایرانی ‌ها در ساخت آنها هیچ نقشی نداشته‌ اند.

7- ایرانی‌ ها و ارمنی ‌ها فرهنگ و تاریخ آذربایجان را تصاحب کرده ‌اند و آن را از آنِ خود می‌ دانند.

در سال‌های 1960 تا 1989 میلادی پژوهشگران و نویسندگان ارمنستان شوروی مقالات و گزارش ‌هایی علیه ادعاهای پژوهشگران جمهوری آذربایجان نوشتند ولی چون بیشتر آنها به زبان ارمنی یا روسی بود فقط در کشورهای بلوک شرق کمونیستی در دسترس بود و برای پژوهشگران و دانشمندان غربی و جهان اسلام ناشناس مانده اند.

دولت جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال به عنوان یک کشور، تبلیغات افراطی خود را به صورت کتاب ‌های مختلف و به زبان‌ های اروپایی و حتی عربی چاپ و به دانشگاه ‌ها و مراکز علمی مختلف دنیا می‌ فرستد در صورتی که کتاب ‌ها و مقاله‌ های دانشمندان و پژوهشگران ایرانی، که فاش کننده این سفسطه ها هستند بیشتر به زبان‌ فارسی باقی می ‌ماندند.

بر اساس پژوهش‌هایم در متون قدیمی یونانی، رومی، اسلامی و اروپایی و حتی مورّخین متولد در ناحیه‌ی آذربایجان توانستم ثابت کنم که ادعاها و تحریف های جمهوری آذربایجان بدون پایه صرفاً دارای مقاصد سیاسی است.

چون لازم می ‌دانم نکات مهم تحقیقات خود را در اختیار دانشمندان و پژوهشگران غربی بگذارم، کتاب‌ ها و مقاله‌ هایم را در مرحله اول به زبان انگلیسی و روسی منتشر می‌ کنم که یکی از آنها همین ترجمه‌ فارسی "برخورد تواریخ در جنوب قفقاز"است. این کتاب سه سال پیش در لندن به زبان انگلیسی و سال بعد در مسکو به زبان روسی منتشر شد. بسیار خوشحالم که با اقدامات سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، جناب آقای دکتر رئیسی، این کتاب به فارسی نیز ترجمه و منتشر شد.

حقیقت را نمی ‌توان برای مدت طولانی کتمان کرد و ادامه‌ اداعاهای نادرست باعث پدید آمدن اظهارات متناقض می‌ شوند. برای مثال:

1- بسیاری از دانشمندان جمهوری آذربایجان مدعی هستند که ارمنی ‌ها قبل از سال 1829 در جنوب قفقاز زندگی نمی‌ کردند ولی از طرف دیگر مدعی هستند که باعث و بانی از بین رفتن دین و فرهنگ اجدادشان، یعنی ارّانیان، همان ارمنی ‌های غائب هستند.

2- ادعا دارند که تمام کلیساها و دیرها و بناهای یادبود مسیحی موجود در جنوب قفقاز و جمهوری ارمنستان کنونی بدست ارّانیان ساخته شده اند، در صورتی که در زمان ساخت این بناها، یعنی در قرن‌ های ده الی هجده میلادی ارّانیان مسلمان شده بودند.

3- آخرین نمونه‌ از بین بردن فرهنگ ارمنی، تخریب صلیب سنگ‌ های قبرستانی در شهر جلفای قدیم در شمال رود ارس بود. دانشمندان جمهوری آذربایجان و نیز شیخ الاسلام آنان مدعی بودند که این قبرستان که چند هزار صلیب سنگ در آن موجود بود جزیی از فرهنگ ارّان است. با این حال طی سال‌های 1998 تا 2005 میلادی تمام صلیب ‌سنگ ‌ها را خرد کردند، آنها را به رودخانه ریختند یا برای مصالح ساختمانی در بناهای جدید از آنها استفاده کردند. در اینجا سؤال پیش می آید که چرا باید ملّتی نمونه‌ هایی از تاریخ و فرهنگ خود را از بین ببرد؟

4- در حالی که مدعی ‌اند اجدادشان ارّانیان هستند، در رابطه با ترکیه اعلام می‌ کنند که آذربایجانی‌ ها و ترک‌ ها در حقیقت یک ملّت هستند که بین دو کشور تقسیم شده ‌اند، و برای اثبات این ادعا اعلام می کنند که ترک های اوغوز ملتی از ناحیه قفقاز هستند.

در کتاب مورد بحث این نشست اغلب نکته‌ های فوق بررسی شده و درباره‌ علل ساختن و پراکندن چنین ادعاهایی نیز بحث شده است. نقشه ‌های ارائه شده در پایان کتاب، که همه جزیی از میراث فرهنگی جهانی محسوب می ‌شوند، ادعاهای نادرست جمهوری آذربایجان را مردود و حقیقت را ثابت می‌ کنند.

از آنجا که گفتن حقیقت و اثبات آن وظیفه‌ ای فردی و جمعی است، شاید اولّین اقدام باید این باشد که به مردم استان‌ های آذربایجان شرقی و غربی و استان اردبیل در جمهوری اسلامی ایران واقعیت‌ ها و حقایق تاریخی را بشناسانیم. این هموطنان عزیز باید بدانند که نژادشان هند-اروپایی است و ربطی به نژاد ترک ‌های آسیایی ندارند. جهت دیدن جزئیات صفحه 73 کتاب را به ببينيد.

زبان این مردم تا قرن‌ های پانزده الی شانزده‌ میلادی آذری بوده که از لهجه ‌های زبان پهلوی است که با رخنه‌ حاکمان سلجوقی کم‌ کم فراموش و زبان ترکی جایگزین آن شد.

امروزه دولتمندان و دانشمندان جمهوری آذربایجان مردم خود و استان ‌های شمال غربی جمهوری اسلامی ایران را یک ملّت تلقی می‌ کنند و تاریخ و فرهنگ همگی را از آن خود کرده ‌اند در صورتی که این خلاف حقیقت است.

دولتمندان جمهوری آذربایجان باید شهامت قبول این واقعیت را داشته باشند که ملیّت مردم کشورشان مخلوطی است از ملیّت ‌های ترک‌ اوغوز، سلجوق، مغول‌، ارّانی‌، ارمنی‌، ایرانی، آذری‌ و تالشی وغیره بوده، تاریخ و فرهنگشان نیز دست آورد تمامی این ملیّت‌ ها است.

امیدوارم با این کتاب و با دیگر نوشته‌ هایم قدم کوچکی در جهت اثبات واقعیت ‌ها و حقایق تاریخی و فرهنگی دو ملّت ایران و ارمنی و روشن شدن اذهان همه علاقمندان به این مبحث برداشته باشم.

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>