ادبیات جنایی
گردآوری از گاگرین فتائی
تندیسی از شرلوک هولمز در سوئیس
شرلوک هولمز و دکتر واتسون
ادبیات داستانی جنایی یکی از سبکهای ادبی است که اعمال مجرمان و انگیزههای آنان را روایت میکند. این سبک خود به چندین زیر سبک از جمله ادبیات پلیسی تقسیم میشود.
از نویسندگان مشهوری که به خلق آثاری در زمینه ادبیات داستانی جنایی پرداختهاند میتوان آگاتا کریستی (خالق شخصیتهای هرکول پوآرو و خانم مارپل)، آرتور کانن دویل (خالق شرلوک هلمز)، ریموند چندلر، پاتریشیا کرنول و دوروتی ال. سایرز را نام برد.
جنایت و مکافات، قتل راجر آکروید، ده بچه زنگی و نام گل سرخ از آثار مطرح این سبک هستند.
.
جستجوی سرنخ ادبیات جنایی در ایران و جهان
سوزان سانتاگ، نویسنده و منتقد نامدار معتقد است تا وقتی که ما از خواندن صفحه حوادث روزنامهها لذت میبریم، تا وقتی که دوست داریم قاتل را بشناسیم و تا وقتی که دوست داریم بدانیم پشت دیوارهای خانه همسایهمان چه میگذرد از داستان پلیسی لذت میبریم.
با این تفاوت که دیگر دوره حل معماها گذشته است. قاتل دیگر از پنجره فرار نمیکند که اگر این طور بود، این کتابهای قطور 700 صفحهای روی دست نویسنده باد میکرد. حالا ماجرا فرق کرده است. داستان پلیسی از یک قرن پیش تا امروز نوشته میشود. کافی است سری به سایت آمازون بزنید تا متوجه شوید در میان پرفروشترینها حداقل چهار کتاب اول در این گونه میگنجد. از نمونههای بارز این آثار هم میتوان به «رمز داوینچی» اثر دن براون اشاره کرد که تا امروز حدود به 30 هزار بار تجدید چاپ شده است.
اغلب منتقدان بر این باورند که پدر رمان کارآگاهی ادگارآلن پو، نویسنده نامدار آمریکایی است، اما ادبیات جنایی که داستانهای کارآگاهی پو هم زیرمجموعهآن قرار میگیرند، قدمتیطولانیتر دارد. برای فهم رویکردهای معاصر به جنایت و روایات جنایی ضروری است که مروری داشتهباشیم گذرا به خاستگاه اصلی این گونه. دروتی ال سایرس، نویسنده آثار جنایی و خالق «لرد پیتر ویمزی» ـ کارآگاهی که بسیار مورد تقلید قرار گرفته ـ در مقدمه کتاب «بهترین داستانهای کوتاه کارآگاهی، معمایی و ترسناک» (سال 1929) به عنوان اولین مجموعه آثار جنایی در آمریکا به چاپ رسید، چهار داستان را به عنوان سرچشمههای این ژانر معرفی کرد؛ دو داستان از عهد عتیق از کتاب دانیال، متعلق به قرن چهارم تا اول پیش از میلاد، یک داستان از هرودت از قرن پنجم قبل از میلاد و یکی از روایتها از اسطورههرکول.
فتحالله بینیاز، منتقد ادبی درباره چگونگی تکوین این گونه ادبی بر این باور است که مثل هر چیز دیگری که در اروپا تولید و بعد به آمریکا صادر میشود، داستان پلیسی نیز از اروپا به آمریکا رفت و در آنجا به اوج شکوفایی خود رسید، به گونهای که به گفته هواردهای کرفت رمان پلیسی تحت تاثیر این شکوفایی در سالهای دهه 40 یکچهارم کل کتابهای منتشر شده در آمریکا، انگلستان و اروپای غربی را تشکیل میداد. یکی از دلایل این شکوفایی، دگرگون شدن مضمون داستان پلیسی در آمریکا بود که به تولد زیرمجموعه دیگری از ادبیات پلیسی به نام «هارد بویلد» انجامید، اما سنت «هارد بویلد» چه بود؟ بیشترین دگرگونی در سنت آمریکایی رمان پلیسی، به شخصیت کارآگاه مربوط میشد. کارآگاه در سنت هارد بویلد به صورت خصوصی و به تنهایی کار میکرد، اغلب بین 35 تا 45 سال داشت و انسان سخت و تلخی بود، تنها و بیخانواده زندگی میکرد، قهوه را بیشیر و شکر مینوشید و پشتسر هم سیگار دود میکرد.
چنین تعریفی را میتوان نمادی برای یک کارآگاه در داستانهای پلیسی قلمداد کرد. نمادی که بسیاری از کارآگاهان را به ذهن ما متبادر میکنند؛ شخصیتهایی مثل هرکول پوآرو، درک یا حتی کارآگاه علوی خودمان. انسانهایی تنها که بارانی میپوشند، شیکپوش هستند، قهوه را معمولا تلخ مینوشند و نگاه نکتهسنج و تیزبین و نافذی دارند. این چنین بود که به مرور زمان در داستانهای جنایی و به تبع آن حتی فیلمهایی که براساس این داستانها ساخته شد، کارآگاهها فراتر از شخصیت ظاهر شدند و به مرحله تیپ شدن رسیدند. البته در این بین برخی نویسندگان هم تلاش کردند که خوراک محبوبی برای کارآگاهان داستانهایشان دست و پا کنند. مثلا ژرژ سیمنون، نویسنده معروف داستانهای پلیسی که آثار زیادی از او به فارسی ترجمه شده است، در یکی از رمانهایش کارآگاهی را خلق میکند که بعد از بررسی پروندههایش به خوردن سیرابی اعتیاد دارد. اما داستانهای جنایی یا پلیسی چه مشخصههایی باید داشته باشند؟ قطعا این داستانها بدون عنصر روایت هیچاند. در یادداشتی که سال 1928 ویلارد هانتینگتون رایت که با نام مستعار اس.اس.ون داین داستان پلیسی مینوشته، منتشر کرده، قوانینی را درباره ملاکهای داستان پلیسی ذکر کرده است. به گفته او داستان کارآگاهی نوعی بازی هوش است؛ فراتر از آن، یک رویداد تفریحی است و برای نوشتن داستانهای کارآگاهی، قوانین مشخصی وجود دارد. قوانین هانتینگتون به این شرح است:
خواننده برای حل راز باید فرصت برابری به نسبت کارآگاه داشته باشد. هیچ حق عامدانه یا فریبی نباید روی خواننده اجرا شود مگر آنها که خود مجرم در داستان برای کارآگاه اجرا میکند، خط عشقی نباید وجود داشته باشد، خود کارآگاه یا یکی از بازرسان رسمی هرگز نباید مجرم از کار دربیایند، مجرم باید از طریق جستوجوی منطقی معلوم شود، نه از روی تصادف، حادثه یا اعتراف بیدلیل، رمان کارآگاهی باید فقط یک کارآگاه داشته باشد، یک جسد باید در رمان کارآگاهی باشد، مسأله جنایت باید صرفا از طرق طبیعی حل شود، مجرم باید شخصیتی باشد که نقش کم و بیش مهمی در داستان بازی کرده است، مجرم باید یکنفر باشد، انجمنهای مخفی، مافیا و... جایی در داستان کارآگاهی ندارند، روش جنایت و روش کشف جنایت باید عقلانی و علمی باشد و حقیقت مسأله باید همواره واضح باشد.
.
ادبیات جنایی ـ پلیسی چگونه جدی شد
برخلاف سینما که گونه پلیسی ـ جنایی و مشخصا سینمای نوار (درامهای جنایی هالیوودی)، از بدو ظهور تفاوتی با دیگر گونهها نداشت؛ ادبیات جنایی مسیری کم و بیش پرفراز و نشیب را پشتسر گذاشت تا در جایگاه یک اثر ادبی صرفنظر از ویژگی ژانری خود، پذیرفته شد.
با وجود این که از ادگار آلن پو (شاعر و نویسنده صاحب سبک و بنام آمریکایی) به عنوان اولین نویسنده این سنخ آثار یاد میشود؛ اما انگشتشمار نوشتههای پلیسی که او بیش از هر چیز کلیات مضمونی این سبک را تبیین میکرد، در خیل آثار کماهمیتی که بعد منتشر گردید گم شدند.برای نمونه در آمریکا انبوهی از جزوههای ده سنتی که برای توده مردم منتشر میشدند و حاوی داستانهایی پیشپاافتاده بودند، از حادثهپردازی به عنوان یک فاکتور مهم در جذب مخاطب بهره میجستند که دو گونه وسترن و پلیسی ـ جنایی، بیش از دیگر گونهها متضمن این چنین مایههایی بودند. بنابراین به عنوان داستانهایی صرفا سرگرمیساز شناخته میشدند.
در اروپا اما شرایط بهتر بود. سر آرتور کنان دویل، خالق شرلوک هلمز با الگو گرفتن از شاخصههایی که از داستانهای آلن پو برگرفته شده بود، داستانهای کوتاه متعددی (به همراه چهار رمان) خلق کرد که گرچه ماهیتا برای جذب مخاطب نوشته شده بودند، اما نهتنها سردستی نبودند بلکه از استخوانبندی و ساختار داستانی درستی بهره میبردند که به همین دلیل کماکان خوانده میشوند.
نکتهای که در آثار نویسندگان بعد از او در اروپا و مشخصا آگاتا کریستی و تا حدی دروتی ال سایرز و... نیز در سطوح مختلف دیده میشود. با همه اینها گرچه از این سالها به عنوان دوران طلایی ادبیات پلیسی ـ جنایی یاد میکنند و حتی آنها در قالب تشکلی صنفی، اصول و قواعد خود را در آفرینش ساختارهای داستان ـ روایی داشتند، اما با این حال آثاری صرفا سرگرمکننده بودند که به قصد عامه مخاطبان نوشته میشدند.
اما چه شد داستان پلیسی ـجنایی پس از چند دهه که صرفا به عنوان آثار سرگرمکننده دست پایین شناخته میشد، به جایگاه یک گونه جدی در ادبیات ارتقا پیدا کرد؟
شاید پیداکردن نقطه آغاز و پایانی برای این اتفاق چندانشدنی به نظر نرسد و در واقع حاصل پیشزمینههایی باشد که بتدریج شکل گرفتند و نویسندگان گوناگونی هم در آن سهم داشتند. این درست، اما در این میان چند نویسنده بودند که سهمی پررنگ داشتند.
«او بهترین نویسنده قرن بیستم فرانسه است» (آندره ژید)؛ «آثارش کابوسهایی هستند که با هنرمندی دردآوری توصیف شدهاند» (فرانسوا موریاک) و... .
آنچه در بالا خواندید درباره مارسل پروست گفته نشده، همچنین درباره مارگاریت دوراس یا آلبرکامو یا دیگر نویسندگان شاخص قرن بیستم فرانسه؛ شاید تعجب کنید، اما این گفتههای ستایشآمیز، تنها نمونههایی از خیل گفتههایی است که درباره ژرژ سیمنون گفته شده است. نویسندهای که بسیار پرکار بود و نزدیک به 200 اثر کوتاه و بلند نوشته که مضمون برخی از آنها آگاهانه یا ناخودآگاه شباهتهای هم با هم دارند، اما او به عنوان یکی از نویسندگانی که شخصیتهایش را به شکلی ظریف کالبد شکافی کرده معروف است.
داستانهای ژرژسیمنون اگر چه قربانی پرکاری بیش از حد او شد، اما او از چنان قریحه و خلاقیتی برخوردار بود که داستانهایش با زبانی محکم و باری روانشناسانه قوی روایت میشد.
داستانهای ژرژسیمنون در زمان خود به عنوان آثار روشنفکرانه بدنه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته میشدند که در ترجمه به زبانهای دیگر نیز مخاطبانی از همین طیف از آن استقبال میکردند.
اما در این زمینه مهمترین اتفاق در آمریکا رخ داد، اتفاقی که نقطه پایان بر دوران طلایی ادبیات جنایی پلیسی گذاشت تا این بار اروپاییان باشند که چشم به ادبیات جنایی آمریکا بدوزند، اما این اتفاق بیش از آن که توسط یک فرد رقم بخورد، توسط یک جریان پدید آمد. جریانی که خاستگاه آن مجله بلک ماسک بود که داستانهای کوتاه و بلند پلیسی ـ جنایی منتشر میکرد. در دهه 30 و 40 نویسندگانی در این مکتب تربیت شدند که ادبیات جنایی را هم در محتوا و هم در فرم دگرگون کردند. شاخصترین آنها دشیل همت و ریموند چندلر بودند و در پی آنها نویسندگان دیگری همانند هوراس مک کوی، ارل استنلی گاردنر و... نیز از راه رسیدند که البته در سطح پایینتری از آن دو قرار داشتند.
آنچه راه این گروه را از نویسندگان سنتی داستان پلیسی همانند آگاتا کریستی جدا کرد، نوع نگاهشان به خود رمان پلیسی ـ جنایی بود. نویسندگان سنتی اهمیت اصلی را به مضمون و ساختار گرهافکنی و گره گشایی داستان میدادند، اما نویسندگانی چون همت و چندلر براین باور بودند که این چفت و بستها در درجه دوم اهمیت قرار دارند، بلکه ماهیت ادبی خود اثر از اهمیت بیشتری برخوردار است. درواقع چندلر معتقد بود نویسنده باید جوری بنویسد که خواننده را به بازخوانی اثر ترغیب کند و برای رسیدن به این مهم رمان باید از قابلیتهایی فراتر از چفت و بست صرف مضمون پلیسی اثر استفاده کند.
نویسندگان مکتب بلک ماسک چند گام اساسی در این زمینه برداشتند، نخست اینکه داستانها را از محیطهای بسته و اشرافی که در رمانهای عصر طلایی دیده میشد، خارج کردند و به فضاهای بیرونی داخل کوچه و خیابان و یا مردم لایههای پایین جامعه بردند (این نوآوری در آثار ژرژسیمنون هم تا حدی دیده میشود)؛ همین مساله باعث شد آنها درباره مضامین تازهتر و برخوردار از مایههای واقعی و انسانیتر که در رمانهای جدی نیز وجود داشت بنویسند. به تناسب همین تغییر این نویسندگان مجبور بودند از زبان توده عادی مردم زمان خود استفاده کنند که این ویژگی نیز برمایههای رئالیستی این آثار میافزود.
در یک جمعبندی کلی باید به این نکته اشاره کرد که اگر داستانهای پلیسی جنایی در دوره اول خود ـ که اتفاقا دوران طلایی آن هم نامیده میشود ـ جزو آثار ادبی برشمرده نمیشدند، از این سبب بود که خود این نویسندگان نیز دنبال چنین مسالهای نبودند. بسیاری از آنها گرچه جزو عامهپسندنویسهای پیشپاافتاده نیستند ـ چنانچه آگاتا کریستی و دروتی ال سایرز نیز سطح آثارشان بالاتر از این طیف قرار میگیرد ـ اما به دلیل توجه بیش از حد به شاخصهای گونهای که اغلب از جنبه مضمونی برخوردار بودند؛ از ضرورت و اهمیت ادبیات متن و ظرفیتهای مدیوم داستان غافل مانده بودند. این درحالی بود که نویسندگانی همانند ژرژسیمنون، دشیل همت و بخصوص ریموند چندلر به آن جنبه مغفول مانده از سوی این نویسندگان توجه کردند و نتیجه کارشان نیز به لحاظ ارزشگذاری ادبی در سطحی بالاتر قرار گرفت.
.
پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی معرفی شدند
یان فلمینگ خالق مجموعه داستانهای «جیمز باند» و آگاتا کریستی پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی هستند.
فلمینگ موفق شده است کریستی، خالق شخصیت خانم مارپل و هرکول پوآرو را در جدول موفقترین و پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی در بریتانیا شکست دهد. این در حالی است که هر دو نویسنده فوت کردهاند.
این فهرست برای شبکه دیجیتالی تلویزیونی «الیبای» (به معنای دلیل و مدرک عدم حضور در صحنه جرم) که ویژه ادبیات جنایی است جمعآوری شده است. برای گردآوری این فهرست اطلاعات فروش، بازگشت سرمایه، ارزش حق چاپ و حسابهای ناشر بررسی شده است.
این فهرست نشان میدهد نویسندگان «مُرده» مثل فلمینگ یا کریستی همچنان پردرآمدترین نویسندگان جنایی هستند و بیشترین محبوبیت را دارند.
فلمینگ با درآمد کلی بیش از 100 میلیون پوند و فروش بیش از 100 میلیون نسخه از کتابهایش در سراسر جهان در صدر فهرست است. کریستی با درآمد دقیقا 100 میلیون پوند دوم است. یکی از منابع درآمد این نویسنده نمایشنامه «تله موش» است که طولانیترین اجرای تاریخ یک نمایش در دنیا را دارد. این نمایش از سال 1952 تاکنون در وستاِند شهر لندن روی صحنه است.
با این حال هر دو نویسنده از دو جنایینویس مشهور آمریکایی عقب هستند؛ جان گریشام، نویسنده مشهور داستانهای دادگاهی با درآمد 600 میلیون دلار (366 میلیون پوند) و دن براون، نویسنده «رمز داوینچی» با درآمد 400 میلیون دلار به ترتیب رتبه اول و دوم جدول پردرآمدترین نویسندگان جنایی آمریکا را در اختیار دارند.
ثروتمندترین نویسنده زنده بریتانیایی این فهرست جفری آرچر است که در رتبه سوم ایستاده. این نویسنده امسال پنجگانه جنایی خود به نام «روزنگاری کلیفتن» را وارد بازار میکند. درآمد او 70 میلیون پوند است و باید در نظر داشت که مجموعه آثار هنری و املاک او نیز جز درآمدش محسوب شده است.
جک هیگینز خالق رمان «عقاب فرود آمد» که پس از موفقیت این اثر در سال 1975 ساکن جرسی شده است با درآمد بیش از 50 میلیون پوند در جدول جنایینویسان بریتانیایی چهارم است و پس از او کن فوله قرار گرفته است.
پس از این نوبت به دیک فرانسیس میرسد که گفته میشود نویسنده محبوب ملکه بریتانیا است. فرانسیس سال گذشته درگذشت اما فلیکس، پسر او قول داد آثار منتشرنشده این نویسنده حتما منتشر شوند.
روث رندل، نویسنده حزب کارگر و خالق شخصیت کاراگاه وکسفورد که شخصیتی متفاوت در ادبیات جنایی است با درآمد بیش از 30 میلیون پوند هفتم است و پس از او یان رنکین، خالق شخصیت ریباس با درآمد 25 میلیون پوند قرار دارد.
کالین دکستر، خالق شخصیت محبوب بازرس مورس با درآمد 20 میلیون پوند از ورود به این فهرسه 10 نویسنده بازماند و یازدهم شد.
در فهرست نویسندگان آمریکایی نام نویسندگان مشهور دیگری چون رابرت لودلام، خالق مجموعه رمانهای «بورن»، توماس هریس، نویسنده «سکوت برهها» و خالق شخصیت هانیبال لکتر و المور لئونارد، از چهرههای مطرح ادبیات جنایی و نوآر به چشم میخورد.
قرار است شبکه «الیبای» یک مسابقه داستان جنایی برای نویسندگان تازهکار برگزار کند و برنده را برای گذراندن به سوئد، محل زندگی غمگینترین کاراگاه جهان بفرستد. این کاراگاه کسی نیست جز کورت والندر که هنینگ منکل او را خلق کرده. سریال تلویزیونی «والندر» براساس این شخصیت نیز با بازی کنت برانا از جمله سریالهای موفق شبکه بیبیسی است.
.
ادبیات پلیسی- جنایی در ایران
در ایران نیز دستکم در یکی دو دههی اخیر شاهد یک رویکرد تازه (و دوباره) به ادبیات پلیسی - جنایی هستیم (اگر نه در حوزهی داستاننویسی، بلکه در حوزهی ترجمه)؛ با این وصف ادبیات پلیسی - جنایی در ایران حکایتی دیگرگونه داشته و شاید بیش از دیگر کشورها با کملطفی و کمتوجهی روبهرو شده است، چه در عرصهی ترجمه و چه در زمینهی خلق آثاری در این ژانر به زبان فارسی. و ایننیز البته دلایل خاص خودش را داشته است.
اگر به پیشینهی ترجمهی ادبیات پلیسی در کشورمان بنگریم، این ادبیات سابقهای تقریبن صدساله دارد، یعنی به تقریبن اندک زمانی بعد از درگرفتن نهضت ترجمه در ایران (در اواخر عصر قاجار) برمیگردد.
بنابراین شروع ترجمهیداستانهای پلیسی - جنایی در ایران به حدود دههی آخر سده سیزدهم (شمسی) بازمیگردد.
در این ایام شرلوک هلمز و بهویژه آرسن لوپن معروفترین قهرمانان ادبیات پلیسی در میان عامهی علاقهمندان به ادبیات پلیسی محسوب میشدند.
بههرروی یکی از دلایل جدیگرفتهنشدن رمانهای پلیسی - جنایی را باید در کیفیت نازل آثاری دانست که تحت این عنوان به مخاطب عرضه میشدند. چرا که علاوه بر آثار پلیسی - جنایی که در قالب پاورقی منتشر میشدند، اغلب رمانهای پلیسی - جنایی (در آن روزگار و تا چند دهه بعد از آن) آثاری بودند که توسط مترجمان نهچندان معتبر به فارسی برگردانده شده و به وسیلهی ناشران متفرقه اغلب لالهزاری که تولیداتشان از کیفیت کاغذ و چاپ پایینی برخوردار بودند و طرح جلد آنها نیز بهطور مشخص برای جذب مخاطب عام به صورت ضعیفی نقاشی میشدند، منتشر میشدند.
اواخر دههی سی و اوایل دههی چهل را باید اوج دوران محبوبیت رمانهای پلیسی در ایران به حساب آورد که همزمان است با رشدی کمی و تاحدی کیفی در این زمینه. در این سالها علاوه بر عناوین تازهای از کتابهای پلیسی - جنایی که منتشر شدند، اغلب پاورقیهای جنایی ذبیحالله منصوری در سالهای جوانیاش، دوباره و اینبار در قطع جیبی به صورت کتاب منتشر شدند. عنایتالله شکیباپور در یک مقطع چند ساله اغلب رمانهای موریس لبلان را (که برخی پیشتر هم توسط دیگران ترجمه و منتشر شده بودند) به فارسی برگرداند و…. این سالها همچنین همزمان است با اوج پرکاری مترجمی به نام گیورگیس آقاسی که ترجمههایی نسبتن قابلقبول از آثار جیمز هادلی چیز و همچنین میکی اسپلین ارائه کرد، حُسن کار او این بود که در میان خیل کتابهای جعلی که در بازار بود، آثاری که به نام او منتشر میشدند، هم اصالت داشته و واقعیبودند و هم اینکه به لحاظ ترجمه کیفیت کموبیش قابلقبولی داشتند.
اما صرف نظر از آثار پلیسی که گهگاه با ترجمهی آبرومندانهای در سالهای قبل منتشر شده بودند، آن جهش کیفی در ترجمهی آثار پلیسی - جنایی در ابتدای دههی چهل، مدیون آثاریست که دو ناشر با رویکرد کموبیش حرفهای (مخصوصن با درنظرگرفتن زمانهی خود) ارائه میکنند. یکی سازمان انتشارات جیبی وابسته به نشر امیرکبیر که متاثر از نمونههای مشابه خارجی مجموعهای از آثار درخوراعتنا را در قطع جیبی به بازار داد، که در میان این آثار، رمانهایی پلیسی نیز یافت میشدند که هم در حسنانتخاب و هم در کیفیت ترجمه، فراتر از آن چیزی هستند که تا آن زمان منتشر شده. ژرژ سیمنون، آگاتا کریستی از جمله نویسندگانی هستند که داستانهایی به قلم آنها به سرمایهی کانون معرفت توسط سازمان انتشارات جیبی منتشر شد. در این سری، نمونههایی از آثار جیمز هادلی چیز، یان فیلیمینگ و دیگر نویسندگان آثار پلیسی - جنایی نیز دیده میشود.
تقریبن همزمان با این آثار انتشارات پرستو که آن هم وابسته به نشر امیرکبیر است، آثاری پلیسی - جنایی را منتشر میکند، که بیشتر از آن دستهاند که در سینما نیز مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
اما گذشته از نشر امیرکبیر که تشکیلاتی عریض و طویل دارد، باید به یک ناشر کوچکتر اما دارای رویکردی حرفهای نیز اشاره کرد که نشر «گلچین» نام دارد. سری داستانهای جیمز باند (اثر یان فیلیمینگ)، آثاری از جان لوکاره، میکی اسپلین و … از جمله کتابهایی هستند که نشر گلچین منتشر کرده و با توجه به کیفیت این آثار (که هم در ترجمه و هم در چاپ و حتا طرح روی جلد این کتابها قابلرویت است)، باید سهمی نیز برای آن در ارتقای نشر کتابهای پلیسی قائل بود.
در طول این سالها ظاهرن بیشترین مخاطب ادبیات پلیسی، همان مخاطبان عامی بودند که خوب و بد این آثار را تشخیص نمیدادند و یا به دلیل رویکرد سرگرمیجویانهی آنها به ادبیات پلیسی برایشان از اهمیت خاصی برخوردار نبود.
انجمن جنایینویسان آمریکا در یک ردهبندی گونههای مختلف یا مرتبط با رمان جنایی، صد داستان برتر این ژانر ادبی را انتخاب کرده است؛ نکتهی جالب اینجاست که نزدیک به نیمی از این کتابها در ایران ترجمه و منتشر شدهاند
بهاینترتیب در دههی پنجاه بازار کتابهای پلیسی بیشتر در اختیار ناشران تیپ لالهزاریقرار گرفت که مهمترینشان «انتشارات شهریار» بود و سری کتابهای اغلب جعلی و انگشتشمار واقعی، نویسندگانی چون میکی اسپلین و جیمز هادلی چیز را منتشر میکند. ناشرانی که متاسفانه هیچ نظارتی بر کارشان نیست و خودشان هم هیچ وسواسی در کار ندارند و تنها کسب سود و فروش است که برایشان اهمیت دارد.
این معضل در مورد کتابهایی که در بحبوحهی انقلاب یا یکی دو سال بعد از آن چاپشدهاند، نیز وجود دارد.
دههی شصت همزمان است با تغیر و تحولات ناشی از انقلاب، و سالهای مرگ پاورقینویسی در مطبوعات و همچنین احتضار رمان عامهپسند و در کنار آن رمان پلیسی که در ذهن عامهی مخاطبان شعبهای از رمان عامهپسند محسوب میشود، در این ایام تقریبن بساط کتابهای جیبی و بسیاری از ناشران لالهزاری برچیده میشود و ناشرانی متفرقه به شرحی که اشاره شد، برخی کتابهای قدیمی را با نامونشانهای دیگر تجدید چاپ کردند. در این زمان اما کتابهای جیبی و همچنین کتابهای پلیسی جیبی فراوانند که اغلب بازماندهی همان کتابهای قبلیست که با بازشدن در انبارهای برخی ناشران در ابتدای انقلاب، برای مدتی به صورت فله نیز فروخته میشدند.
در میانهی این دهه چند نشر نوپا، البته نه در قطع جیبی که در اندازهی رقعی، کتابهایی پلیسی - جنایی منتشر کردند که با اقبال چندانی روبهرو نشدند.
در دههی هشتاد اما ناشران بیشتری به ادبیات جنایی و پلیسی روی خوش نشان دادند، رویکردی که احتمالن در یک تاثیرگذاری متقابل، هم حاصل تقاضای بازار بوده و هم در رونق و گسترش این آثار تاثیر داشته است. در این سالها علاوه بر ناشران پراکندهای که هر از چندی به انتشار آثار پلیسی - جنایی میپردازند، ناشرانی همچون هرمس با انتشار سری کارهای آگاتاکریستی و … در مجموعهی کارآگاه، در این زمینه بسیار پرکاربودهاند. نشر نیلوفر نیز سری کتابهای دایرهی هفتم، آثاری از ژرژ سیمنون و الری کویین و دیگران را به فارسی در آورده، انتشارات خجسته آثاری از ژرژ سیمنون و ریموند چندلر را با ترجمهی کاظم اسماعیلی به بازار داده و نشر جهان کتاب نیز آثاری از ژرژ سیمنون را با ترجمهی عباس آگاهی و نشر هزار افسان نیز آثاری از ژرژ سیمنون و… را با ترجمهی حسن زیادلو منتشر کرده و … همهی این ناشران و مترجمان دستبهدست هم رونقی دوباره به ادبیات پلیسی - جنایی دادهاند که علاقهمندان این بار برخلاف سالهای دور با خاطری آسوده از اصالت کتابها و ترجمههایشان، دستی باز برای انتخاب آثار پلیسی - جنایی در سبکهای گوناگون داشته باشند.
کمترین حسن این دست آثار صرف نظر از ارزشهای ادبی و گاه روانشناختیشان، فرصت بسیار خوبی هستند برای بهوجودآوردن عادت و میل به مطالعه.
.
لیست صد کتاب برتر جنایی
انجمن جنایینویسان آمریکا در یک ردهبندی گونههای مختلف یا مرتبط با رمان جنایی، صد داستان برتر این ژانر ادبی را انتخاب کرده است؛ نکتهی جالب اینجاست که نزدیک به نیمی از این کتابها در ایران ترجمه و منتشر شدهاند.
1. درندهی باسکرویل / سر آرتور کانان دویل *
2. شاهین مالت / دشیل همت *
3. نامهی مفقود/ ادگار آلن پو*
4 . دختر زمان / ژوزفین تی
5 . مفروض بیگناه / اسکات تورو
6 . جاسوسی که دوباره به کار گرفته شد / جان لوکاره
7 . سنگ ماه / ویلیام ویلکی کالینز *
8 . خواب بزرگ / ریموند چندلر *
9. ربکا / دافنه دوموریه *
10 . و سپس هیچ کس نبود (10 بومی کوچولو) / آگاتا کریستی *
11 . تشریح یک قتل / رابرت تریور
12 . قتل راجر اکروید / آگاتا کریستی *
13 . بدرود محبوبم / ریموند چندلر
14 . پستچی همیشه دو بار در میزند / جیمز کین
15 . پدرخوانده / ماریو پوزو *
16 . سکوت برهها / توماس هریس*
17 . نقاب دیمیتریوس / اریک امبلر *
18 . شب جشن / دوروتی سایرز
19 . شاهدی برای تعقیب / آگاتا کریستی *
20 . روز شغال / فردریک فورسایت *
21 . خداحافظی طولانی / ریموند چندلر*
22 . سی و نه پله / جان بوکان*
23. نام گل سرخ / امبرتو اکو *
24 . جنایت و مکافات / فئودور داستایوسکی*
25 . چشم سوزن / کن فالت*
28. 9 ناقوس / دوروتی سایرز *
29 . فلچ / گرگوری مک دونالد
31 . ترکه مرد / دشیل همت *
32 . زن سفیدپوش / ویلیام ویلکی کالینز*
33. آخرین پرونده ترنت / بنتلی
34 . غرامت مضاعف / جیمز کین
35. پارک گورکی / مارتین کروز اسمیت *
39 . خرمن سرخ / دشیل همت *
41. قتل در قطار سریعالسیر شرق /آگاتا کریستی*
42 . شرکت / جان گریشام*
43 . پرونده ایپکرس / لن دایتون *
44. لورا / ورا کاسپاری
45 . من هیات منصفهام / میکی اسپیلن*
46. پلیس خندان / مه جووال
47. آرشیو عکس / دونالد پست وستلیک
48 . مرد سوم / گراهام گرین *
49 . قاتلی درون من / جیم تامسون *
50. بچهها کجایند؟ / مری هیگینز کلارک *
51 . مدرک نبودن در محل جرم / جی گرافتون
52 . گناه مرگبار / لارنس سندرز
53. دزد زمان / تونی هیلرمن
54 . در کمال خونسردی / ترومن کاپوتی*
55. مرد سرکش / جفری هاوس هولد
56. تبلیغ برای جنایت/ دوروتی ل سایرز
57. بیگناهی پدربراون /ج.ک.چسترتون*
58. افراد اسمایلی /جان لوکاره
59. بانویی در دریاچه / ریموند چندلر *
60 . کشتن مرغ مقلد /هارپر لی *
61. مامور ما در هاوانا / گراهام گرین *
62 . راز ادوین درود / چارلز دیکنز *
63. قیقاج مرگ / پیتر لاوسی
64 . اشندن/ سامرست موام *
65 . راه حل هفتدرصدی/ نیکلاس مایر*
66. زنگ بزن / رکس تومند
67. استیک / المور لئونارد
68 . دخترک طبال / جان لوکاره
69 . صخره برایتون / گراهام گرین *
70 . دراکولا / برام استوکر *
71 . آقای ریپلی بااستعداد / پاتریشیا هایاسمیت *
72. اسباببازیفروشی سیار / ادموند کریسپین
73 . وقت جنایت /جان گریشام *
74. آخرین ورود / هیلاری واگ
75 . جنگل آسفالت / وی.آر.برنت
76 . دوستان ادی کویل / جان هیگینز
77. شاهد / دوروتی ل سایرز
78 . از روسیه، با عشق/ یان فلمینگ*
79 . جانور را ببین/ مارگارت میلار
80. مرحوم / مایکل گیلبرت
81 . امور حقوقی / ژوزفین تی
82. تمساحی بر ساحل شنی / الیزابت پیترز
83. کفنی برای نایتینگل /پی. دی. جیمز
84. شکار اکتبر سرخ / تام کلانسی
85. چینی خوششانس/ راس توماس
86. عامل مخفی / جوزف کنراد
87 . به شدت لیمویی/ جان د مکدونالد
88. کلید شیشهای / دشیل همت *
89 . سنگسار / روث رندل
90. بچه ننر / ژوزفین تی
91. آرامش خودت را حفظ کن / راس مکدونالد
92 . شیطان آبیپوش / والتر موزلی
93 . پادو / جوزف وامباو
94 . خدا مارک را نجات داد / دونالد پست وستلیک
95 . قتل در صفحه اول / کریگ برنج
96 . سه تابوت/ جان دیکسون کار
97 . شرف خاندان پرایزی / ریچارد کاندون
98. بخار گدازه / جیمز مک کلور
99 . وقتی دیگر / جک فینی
100. طعم ناگوار استخوان / الیس پیترز
.
شرلوک هولمز ، معروف ترین چهره کارآگاهی در ادبیات جنائی
شرلوک هولمز نام یک کاراگاه خصوصی و شخصیتی داستانی است که (بر اساس داستانها) متولد یورکشایر انگلستان و در اواخر قرن ۱۹و آغاز قرن ۲۰فعالیت میکرده است. شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷م توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی سر آرتور کانن دویل ساخته و پرداخته شد و در کتابها مطرح شد.
نام او را در ترجمههای فارسی اغلب «شرلوک هولمز» یا «شرلوک هلمز» نوشتهاند. کریم امامی، مترجم برجسته و مترجم «ماجراهای شرلوک هولمز؛ کارآگاه خصوصی»، ضبط صحیح نام وی در زبان فارسی را «شِرلاک هومز» ذکر کردهاست. ∗
زندگینامه
معروف بودن هولمز به خاطر قدرت استثایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی بر اساس آن است، قدرتی که وی را بدون شک معروفترین کارآگاه تخیلی جهان و یکی از مشهورترین مخلوقات داستانی همه اعصار ساختهاست و علاوه بر همراه همیشگی او «دکتر واتسن» و مأموران اسکاتلندیارد خواننده را نیز به حیرت وا میدارد. نام کامل او ویلیام شرلوک اسکات هولمز است. شرلوک هولمز در داستانهای اصلی هیچگاه خود را کاراگاه خصوصی نخوانده، بلکه به عنوان کارگاه مشاور خود را میخواند و در نوع خود تک است.
شرلوک هولمز، در روز ششم ژانویه ۱۸۵۴در روستایی به نام مایکرافت (که اتفاقاً نام برادر بزرگتر وی نیز هست) در ایالت یورکشایر به دنیا میآید. وقتی بزرگ میشود به دانشگاه آکسفورد میرود و اولین معمای جنایی خود را (به نام راز کشتی گلوریا اسکات) در ۲۰سالگی حل میکند. وی پس از گذراندن تحصیلات دانشگاه و فارغالتحصیل شدن تصمیم میگیرد به عنوان یک کارآگاه خصوصی به کار بپردازد و خدمات خود را به مراجعینش ارائه دهد که همین مشغله اصلی و منبع تأمین معاش وی در بیستوسه سال بعد میگردد. شرلوک هولمز، در داستان «اتود در قرمز لاکی» با واتسن آشنا میشود و هر دو باهم، در خانهای به شماره پلاک ۲۲۱ب واقع در خیابان «بیکر»، ساکن میشوند. بیشتر داستانهای شرلوک هولمز، از زبان دکتر واتسن، بازگو میشوند و نویسنده از شیوه مقابله کردن هوش و ذکاوت تیز هولمز در برابر قوه هوش ضعیفتر واتسن، بهره جسته و به این طریق برتری فکری کارآگاه مشهور را بهتر نشان میدهد.
کارآگاه «لسترید (یا لستراد)» و «گرگسن» از اسکاتلندیارد، هرگاه راه اشتباهی را، در حل مسائل میروند به شرلوک هولمز مراجعه میکنند و معمولاً او مسیر درست را به آنان نشان میدهد.
بزرگترین دشمن او پروفسور جیمز موریارتی شریر بود که به دست هولمز نابود شد.
ترجمهها
از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز، ترجمههای زیادی به زبان فارسی انجام شدهاست که شاخصترین آنها را میتوان ترجمههای کریم امامی که در چهار جلد در مجموعهٔ کتابهای سیاه از سوی انتشارات طرح نو منتشر شدهاست، دانست. همچنین مژده دقیقی نیز داستانهای بلند شرلوک هولمز شامل: «اتود در قرمز لاکی»، «نشانه چهار»، «درنده باسکرویل»، «دره وحشت»، «جعبه مقوایی» و «حلقه سرخ» را ترجمه و توسط انتشارات کارآگاه وابسته به نشر هرمس به چاپ رساندهاست.
فهرست کتابها و داستانها
داستانهای بلند
«تحقیقی در اسکارلت»
«نشانه چهار»
«درنده باسکرویل»
«دره وحشت»
مجموعه داستانهای کوتاه
«ماجراهای شرلوک هولمز»
«خاطرات شرلوک هولمز»
«بازگشت شرلوک هولمز»
«آخرین تعظیم»
«پروندههای شرلوک هولمز»
«ماجرای باند موشته»
اقتباسهای ادبی
پس از مرگ سر آرتور کانن دویل، نویسندگان متعددی سعی کردند راه وی را ادامه دهند و داستانهای شرلوک هولمز بنویسند. از جملهٔ این نویسندگان، پسر نویسندهٔ اصلی، یعنی آدریان کانن دویل بود که به همراه جان دیکسون کار (از نویسندگان شهیر داستان کاراگاهی) مجموعهای را تحت عنوان شاهکارهای شرلوک هولمز به چاپ رساند. این مجموعه به همراه آثار اقتباسی دیگری از نیکلاس مه یر توسط رامین آذر بهرام به فارسی ترجمه شده است. همچنین کتاب «شرلوک هولمز خانه ابریشمی» به عنوان اولین رمان اقتباسی شرلوک هولمز نوشتهٔ آنتونی هوروویتس به ترجمهٔ مریم رفیعی در انتشارات ایرانبان منتشر شده است.[۲] در کنار اینها داستان کوتاه «شرلوک هولمز در مزاحمت اسرار آمیز جان وینسنت هاردن» نوشتهٔ دان آندریاکو به ترجمهٔ نوید فرخی توسط انتشارات MX Publishing(ناشر داستانهای اقتباسی شرلوک هولمز) به زبان فارسی ترجمه شده است.
تلویزیون
از اوایل دهه ۷۰شمسی شبکههای مختلف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اقدام به پخش مجموعههای شرلوک هولمز تولید تلویزیون گرانادا کردهاند. در این مجموعه جرمی برت بازیگر فقید انگلیسی در نقش هولمز و دیوید برک و ادوارد هاردویک به ترتیب در نقش دکتر واتسن ایفای نقش کردهاند (دیوید برک فقط در سری اول حضور دارد). تهیه کنندگی این مجموعهها را عمدتاً جان هاوکسورث انجام داده است.این مجموعهها به صورت متناوب از تلویزیون پخش شده است و یکی از علل اصلی آشنایی توده مردم ایران با شخصیت شرلوک هولمز و دکتر واتسن بوده است. حتی افرادی که کتابهای او را نخواندهاند و نمیدانند نویسنده داستهانهای شرلوک هولمز چه کسی بوده است و چه بسا اصلاً اطلاع نداشته باشند که شرلوک هولمز یک شخصیت داستانی است، به دلیل پخش این مجموعهها با وی و کارهایش آشنایی پیدا کردهاند؛ و گرایش عام مردم ایران به سمت رسانههای شفاهی تا خواندن کتاب نیز در این امر (شناخت وی از طریق سریالهایش) بی تأثیر نبوده است.
اقتباسی مدرن از شرلوک هلمز، سریال شرلوک ساخت بیبیسی در سالهای ۲۰۱۰تا ۲۰۱۴با هنرنمایی بندیکت کامبرباچ و مارتین فریمن در نقشهای شرلوک هملز و دکتر جان واتسون بوده است.
سینما
هالیوود تا کنون در دو فیلم شخصیت شرلوک هلمز را با نقش آفرینی رابرت داونی جونیور در نقش شرلوک هلمز و جود لاو در نقش دکتر واتسن به سینما عرضه کرد.
.
آگاتا کریستی ، معروف ترین نویسنده داستانهای جنائی
15 سپتامبر تولد ملکه جنایت بود. آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی در سال 1890 به دنیا آمد؛ نویسندهای که به قول پرویز شهدی در کار خود یگانه است و هیچگاه نمیتوان آثار او را با دیگر آثار پلیسی مقایسه کرد. این نویسنده انگلیسی در طول عمر خود 66 رمان پلیسی نوشت که شهرت خود را مدیون همین رمانهاست. آگاتا کریستی نویسنده رمانهایی چون «قتل در قطار سریعالسیر شرق»، «مرگ در رودخانه نیل»، «قطار ساعت 4:50 پدینگتون» است. نظرهای پرویز شهدی، مترجم آثار ادگار آلنپو، ایتالو کالوینو، آلن رب گرییه درباره ادبیات جهان همواره برای خواننده تازگیهای خاص خودش را دارد. ایبنا با او درباره آگاتا کریستی داستاننویسی که در سال 1976 چشم از جهان فرو بست، گفتگو کرده است.
آیا آگاتا کریستی جایگاه ویژهای میان جنایینویسان دارد
یا یک نویسنده معمولی است؟
در جوانی و نوجوانی آثار این نویسنده را دنبال میکردم. آثار او در نوع خودش بسیار جالب و منحصر به فرد است. به قول"برتراند راسل"نویسنده انگلیسی و "انیشتین"، وقتی آثار آگاتا کریستی را میخوانیم علاوه بر اینکه سرگرم میشویم گویی تمدد اعصابی هم داریم. کتابهای آگاتا کریستی در ژانر جنایی از همه همنسلان و حتی نویسندگان بعد از خودش هم بالاتر بود. میتوانم به جرات بگویم که کسی در پلیسینویسی به پای او نمیرسد.
برخی داستانهای آلن رب گرییه مثل رمان «پاککنها» که شما آن را به فارسی برگرداندهاید یا بعضی داستانهای ادگار آلنپو نیز جناییاند. نوع کار آگاتا کریستی شبیه به کدام نویسندههایی است که آثارشان را ترجمه کردهاید؟
به گمانم آگاتا کریستی در همان قالبی کار میکند که آلنپو داستانهای پلیسی مینویسد. البته داستانهای او به عمق و وسعت آلنپو نیست. کریستی نویسندهای چیره دست بود. مسایل روانشناسی را دررمانهایش میشکافت وذهن خواننده هوشمند را به بازی میگرفت تا مدام فکر کند و این فکر کردن در وجود او مستمر شود. در داستانهای آگاتا کریستی همه مشتاقاند بدانند که قاتل کیست. مقصر قتل چه کسی است. خواننده پا به پای نویسنده شرایط مختلف را در نظر میگیرد و مدام حدس میزند و میخواهد معمای جنایت را حل کند.
* نخستین بار چه کسی آثار آگاتا کریستی را به فارسی ترجمه کرد؟
اگر اشتباه نکرده باشم زندهیاد ذبیحالله منصوری مترجمی بود که نخستین بار آثار آگاتا کریستی را به فارسی برگرداند. او در روزنامه «کوشش» داستانی را از ملکه جنایت به شکل پاورقی ترجمه میکرد و در هر شماره بخشی از آن منتشر میشد.
معمولاً ترجمه او در ایران به تغییر و تلخیص معروف است. او در کار آگاتا کریستی هم دست میبرد؟
ذبیحالله منصوری کارهایی خلاقانه و از روی ذوق انجام میداد. ترجمههایش خواننده را به خواندن داستان ترغیب میکرد. داستانی در فرهنگ انگلیسی است که برای کودکان روایت میشود. عنوان این داستان «10 عروسک» است.
آگاتا کریستی نیز داستانی با همین عنوان دارد. او با برداشت از نام آن داستان برای کودکان، اثری جنایی مینویسد که 10 قاتل که جامعه از حضور آنها اطلاعی ندارد به جزیرهای دعوت میشوند و هر 10 نفرشان در جزیره به قتل میرسند. ذبیحالله منصوری نام این داستان را «10 تبهکاری بهت آور که از مهیبترین اسرار است» تغییر داد، یا یکی دیگر از کتابهای آگاتا کریستی را با نام «یک قتل عجیب در ضیافت تبهکاران» ترجمه کرد. عنوانهای ذبیحالله منصوری جلب توجه میکرد.
از سوی دیگر آثار آگاتا کریستی هم خواندنی بود. یکی از نمایشنامههای کریستی او به نام «تله موش» در لندن بیش از 30 سال روی صحنه بود و هر کس که به انگلیس سفر میکرد قبل از هر چیز به دیدن این نمایش میرفت.
آگاتا کریستی را چگونه نویسنده ای یافتهاید؟
آگاتا کریستی نویسندهای ماهر و چیره دست است. او از لحاظ داستانی از خیلی موضوعات مطلع بود. خیلیها هنوز هم کتابهای پلیسی را جدی نمیگیرند. آلنپو داستان بلندی به نام «جنایت دوگانه در کوچه مورگ» دارد که در کتاب «داستانهای شگفتانگیز» آن را ترجمه کردهام. آلنپو نخستین نویسندهای بود که دست به نوشتن چنین کارهایی زد و آگاتا کریستی به نوعی ادامه دهنده راه اوست. آلنپو در واقع از ماجراهای پلیسی بهره میبرد تا از درونمایه آن، افکار عجیب و غریب نظر خودش را آشکار کند. آگاتا کریستی را باید در نوع خودش یکه و یگانه و نویسندهای دانست که در ژانر رمان پلیسی از همه بالاتر است.
شما طرفدار ژانر جنایی هستید؟
نویسندگان زیادی در عرصه رمان جنایی کار کردهاند. به گمانم رمان پلیسی هنوز ارزش خودش را از دست نداده اما با این وصف هنوز بعضی ها آن را جدی نمیگیرند و این سبک را سطحی و نازل میشمارند. برخی آثار پلیسی صرفاً هیجان و شگفتی دارد و برخی دیگر علاوه بر حادثه و ماجراجویی به مسایل دیگر هم میپردازند. رمانهای آگاتا کریستی از این جنس است.
منابع
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581712720997949671
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581712720997949671
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581710708229741380
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581710708229741380
http://aftabnews.ir/vdcbzab8frhb5zp.uiur.html
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=278211
لیست داستانهای اصلی شرلوک هولمز نوشتهٔ سرآرتور کانن دویل
رمان جدید شرلوک هولمز نوشتهٔ آنتونی هوروویتس ترجمهٔ مریم رفیعی
داستان مزاحمت اسرار آمیز جان وینسنت هاردن، دان آندریاکو، نوید فرخی
سریال تلویزیونی ماجراهای شرلوک هولمز
در ادبیات جنایی هیچکس به پای "آگاتا کریستی"نمیرسد
http://aftabeyazd.ir/?newsid=13879
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B1%D9%84%D9%88%DA%A9_%D9%87%D9%88%D9%84%D9%85%D8%B2