پارکینگ همیشگی
گارگین فتاائی
.
در گورستان بودم
و به قبرها می نگریستم
چه سکوت عمیقی حکم فرماست !
با خود می اندیشم
اگر اینها زنده بودند
بر سر خیلی چیزها
به سر و کول همدیگر می پریدند
و چه همهمه و سر و صدایی برپا می گشت !
اما اکنون در خوابی ابدی فرو رفته اند
و جایی که در آن قرار گرفته اند
پارکینگ همیشگی آنهاست
و دیگر هیچ کسی بر سر پارک
مزاحم آنها نخواهد شد
و آنگاه فهمیدم
که سکوت واقعی
و آرامش حقیقی را
تنها در آنجا پیدا خواهم کرد