در گفت و گوی احسان هوشمند با وارطان وسکانیان، رئیس دپارتمان ایران شناسی دانشگاه ایروان-ارمنستان مطرح شد:
نیاز به شناساندن جامعه و ملت ایران و ارمنستان به يكدیگر
منبع: روزنامه شرق
.
http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2021-
در-گفت-و-گوی-احسان-هوشمند-با-وارطان-وسکانیان،-
رئیس-دپارتمان-ایران-شناسی-دانشگاه-ایروان-ارمنستان-
مطرح-شد-نیاز-به-شناساندن-جامعه-و-ملت-ایران-و-ارمنستان-به-يكدیگر
.
دکتر وارطان وسکانیان، یکی از ایرانشناسان برجسته دانشگاه ایروان و رئیس کرسی ایران شناسی این دانشگاه به عنوان بزرگ ترین مرکز ایران شناسی قفقاز و منطقه است. دکتر وسکانیان به زبان فارسی و بسیاری از زبان های دیگر تسلط دارد. او تاکنون آثار علمی متعددی درباره ایران شناسی منتشر و دانشجویان زیادی نیز تربیت کرده است. احسان هوشمند پژوهشگر مطالعات قومی، درباره تاریخ ایران شناسی در ارمنستان و نیز روند فعالیت های مراکز ایرانشناسی در ارمنستان با آقای دکتر وسکانیان گفت و گو کرده است که قبلا در روزنامه شرق منتشر شده و در این شماره از ضمیمه فارسی روزنامه آلیک نیز بازنشر می شود.
آقای دکتر قبل از اینکه وارد اصل مصاحبه شویم، مختصری از رزومه خودتان را بفرمایید.
من فارغ التحصیل دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان هستم که چه در دوره لیسانس و چه در دوره فوق لیسانس در دانشگاه دولتی ایروان بودم و بعد از آن دوره دکترا را در دانشگاه سن پترزبورگ شوروی سابق و روسیه گذراندم در زمینه افغان شناسی که بعد از آن دوباره برگشتم به ایروان و مشغول به کار شدم در آکادمی علوم ارمنستان در انستیتوی شرق شناسی. در زمینه کُردها، افغان ها، تالشان، تات ها و یک سری اقوام دیگر ایرانی زبان، چه در خود ایران و چه در منطقه، به طورکلی فعالیت و کار می کنم. در زمینه های گویش شناسی، تاریخ و مردم شناسی به این اقوام و گروه های مذهبی مثل ایزدی ها و علی اللهی های علویان یا اهل حق ها تا به حال تقریبا ٦٠ مقاله چاپ کرده ام و یک کتاب در زمینه گویش کولیان ارمنستان.
اساسا زایش ایران شناسی در ارمنستان مربوط به چه دوره ای است؟ و نسبت آن با سنت ایران شناسی مکتب سن پترزبورگ در روسیه چیست؟ آیا تحت تأثیر آنجا بود که اینجا هم کارش را شروع کرد؟
اصولا اگر ما ایران شناسی را یک مقدار وسیع تر بگیریم و برگردیم به دوره حتی قرون وسطا، می شود گفت که ارمنستان و مؤلفان و مورخان ارمنی در حقیقت از لحاظ معرفی ایران، مخصوصا دوره اشکانیان و ساسانیان منحصربه فرد هستند. مورخان ارمنی در حقیقت در قرون وسطا، بعد از منابع یونانی و لاتین حرف اول را می زدند. از این لحاظ اگر ما علم ایران شناسی را یک مقدار وسیعتر توضیح بدهیم، در واقع مطالعه ایران، ایرانشناسی و اصولا شناختن ایران در ارمنستان به طور کتبی از دوره قرون وسطا شروع می شود که بعدا تبدیل به یک رشته کاملا علمی به ویژه در قرن نوزدهم می شود.
می شود چند نفر از همین ایران شناسان را نام ببرید؟
اگر در قرون وسطا نگاه کنیم آثار خود موسی خورنی یاخورناتسی زیر عنوان تاریخ ارمنستان بسیار ارزنده است که تقریبا میشود گفت در تمام فصول کتابش به تاریخ ایران نیز پرداخته است و این اثر برای مردمشناسی، تاریخ ادیان ایران، اسطورهشناسی ایرانی و... بسیار مهم است. یک کتاب خیلی معروف هم داریم به اسم تکذیب و رد فرق دینی یزنیک قُلبیکه به ارمنی یزنیک قلباتسی می گویند که در حقیقت یک راهب و مبلغ مسیحی بوده است در خود ارمنستان و نکات جالب دین زرتشت را مخصوصا زروانیسم را خیلی خوب توضیح می دهد، البته ایشان با پدیده های گوناگون زرتشتیت از لحاظ دید یک فیلسوف مسیحی برخورد می کند نه از لحاظ علمی.
چه قرنی؟
قرن پنجم میلادی. قرن پنجم میلادی که واقعا آثار منحصربه فردی دارد برای محققان تاریخ زرتشتیان و زروانيسم.
به زبان فارسی ترجمه شده است؟
آقای نعلبندیان (از ایران شناسان ارمنستان) که استاد بنده هم بوده است، در سالهای ۱۹۹۰میلادی در ایروان آن را به فارسی برگردانده اند و چاپ شده است، ولی کتاب فروشی های ایران را كه نگاه کردم ندیدم جایی. یعنی به نظرم نیاز به تجدید چاپ دارد. به غیر از این تاریخ پاوستوس بوزند شایان یادآوری است تحت عنوان تاریخ جنگ ها؛ داستان ها و اسطوره های ایرانی الاصل بسیار جالبی در این کتاب مندرج شده است و در حقیقت به عنوان یکی از کتب بسیار معتبر و مهم در مورد تاریخ ایران دوره ساسانیان است که متأسفانه تا آنجایی که می دانم، به فارسی ترجمه نشده است. مورخان دیگری داریم که در دوره اسلامی در ارمنستان آثاری از ایشان باقی مانده است مثل تاریخ سِبِئوس و تاریخ لئوند که باز هم از لحاظ تاریخ، مردم شناسی، تاریخ ادیان ایران و آداب و رسوم ایرانیان آن دوره حائزاهمیت زیادی هستند.
این افراد چه کسانی هستند؟
خاندان لازاریان که اصالتا از جلفای اصفهان بودند و نقل مکان کرده به روسیه و در واقع مدرسه السنه شرقیه را در روسیه تزاری در شهر مسکو تأسیس می کنند که یکی از اولین مراکز شرق شناسی و ایران شناسی در آن کشور به حساب می آید.
قبل از تأسیس آن، چه فعالیت هایی انجام شده بود؟
قبل از تأسیس آن، مکتب سن پترزبورگ فعال بود، اما در خود سن پترزبورگ که به عنوان یک مرکز بسیار شناخته شده در سطح جهانی در زمینه شرق شناسی و ایران شناسی مطرح است، ارمنیان باز هم نقش بسیار مهمی ایفا می کردند، مثلا آقای پرفسور پاتکانیان، پاتکانف به روسی که رئیس کرسی به اصطلاح امروزی، ایران شناس و شرق شناسی در قرن نوزدهم بوده است، باز هم نقش مهمی در پیشرفت علم ایران پژوهی ایفا کرده و در ترویج ایران شناسی در روسیه کوشیده اند. اگر صحبت از نقش ارمنیان در زمینه ایران شناسی خارج از ارمنستان پیش آمد، حتما باید به اروپای آن دوره نیز بپردازیم، چون باز هم جالب است که مکتب ایران شناسی کلاسیک آلمان یکی از بنیان گذارانش باز هم استاد ارمنی الاصل بوده است. آقای کارل فردریخ آندریاس که باز هم اصالتا از جلفای اصفهان بودند، پدرش تاجر بوده که خود آندریاس در جزیره جاوه به دنیا آمده و از پدر ارمنی و مادر خارجی ایشان اولین دانشمندی بودند که متون تورفان را- متونی که به زبان فارسی میانه و پارتی میانه نوشته شده اند- اولین بار تفکیک و تشخیص دادند و اثبات کردند که در مجموع در این متون ما دو زبان ایرانی غربی داریم و اصولا در زمینه پیدایش زبان اوستایی، خود اوستا، گویش شناسی ایرانی، مخصوصا در زمینه گویشهای کردی، هورامی، گورانی و زازایی فعالیت های زیادی داشتند و به طور کلی بنیان گذار مکتبی بودند که به مکتب آندریاس معروف است. اگر برگردیم به خود کشور ارمنستان، علم ایران شناسی موج جدیدی در دوره بعد از تأسیس دانشگاه دولتی ایروان، یعنی بعد از سال ۱۹۱۹می گیرد.
این بعد از انقلاب اکتبر شوروی است؟
بله، بعد از به اصطلاح انقلاب اکتبر شوروی است. البته دانشگاه دولتی ایروان قبل از شوروی سازی ارمنستان تأسیس می شود، در دو سال استقلالی که ما در زمان جمهوری اول ارمنستان داشتیم.
در سال ۱۹۱۹؟
بله، ۱۹۱۹که در اواخر ۱۹۲۰، ارمنستان شوروی می شود و بعد از این آقای آکادمیسین هراچیا آجاریان تقریبا از روزهای اول تأسیس در دانشگاه دولتی ایروان در بخش فقهاللغه یا فیلولوژی ارمنی و ارمنی شناسی، زبان فارسی معاصر و زبان های فارسی میانه و فارسی باستان، تدریس می کنند. یعنی ما می توانیم بگوییم که در دانشگاه دولتی ایروان از روزهای اول آغاز به کارش ایرانشناسی و زبان هایی که ذکر کردم تدریس شده است که در اواسط قرن بیستم میلادی ایران شناسی بهعنوان یک رشته کاملا جداگانه در دانشگاه دولتی بنیان گذاری می شود.
که شامل چه مواردی است؟
شامل تدریس زبانهای ایرانی، تاریخ ایران، ادیان ایران، مردمشناسی ایران و در حقیقت زمینه های دیگری که ایران شناسی پوشش می دهد، در دانشگاه دولتی ایروان تقریبا می شود گفت به شکل کامل تا به امروز متداول است. تقریبا هم زمان با مرکز ایران شناسی که در دانشگاه دولتی ایروان شروع به فعالیت می کند، در آکادمی علوم، بخش ایران نیز به وجود می آید که اکثرا توجهشان روی تاریخ ایران و مخصوصا تاریخ معاصر ایران متمرکز شده بود، بخش ایران در چارچوب ساختار انستیتو شرق شناسی شروع به کار می کند که...
در چه سالی؟
دقیقا یادم نیست، ولی از سال های ۱۹۶۰به بعد باید باشد. بخش ایران شروع به فعالیت میکند که در دوره شوروی بیشتر جنبه تحقیقات سیاسی داشت، یعنی برای مراکز علمی کاربردی وزارتخانه های مختلف، به طور کلی قسمت سیاسی شوروری تأمین می کرد که در اکثر موارد به فعالیت احزاب کمونیستی در خاورمیانه نیز می پرداخت و من جمله در ایران تاریخ حزب توده، تاریخ انقلاب سفید ایران، بعدا تاریخ انقلاب اسلامی ایران دانشمندان زیادی کار می کردند. به موازات این دو مرکز در انستیتو نسخ خطی ارمنستان به عنوان یک بخش جداگانه- البته ایران شناسی آنجا نداشتیم و نداریم- ولی در حیطه بخش دستخط های زبان های شرقی دانشمندانی مثل آقای پرفسور هاکوپ پاپازیان نامی، آقای چوگاسزیان، شروع به فعالیت می کنند که نسخ خطی که در ماتناداران به زبان فارسی نگهداری می شود، چاپ میکنند، مطالعات و پژوهش هایی در این زمینه انجام می دهند و ادبیات ایران را مطالعه می کنند و غیره. البته یادم رفت بگویم که در بخش ایرانِ آکادمی علوم، چند نفر دانشمندی که تخصصشان در زمینه ادبیات ایران بود، بازهم آنجا خیلی معروف بودند و کار می کردند و یکی از آنها خانم دکتر باورت شیخویان الان در دپارتمانمان حضور دارند که پیشکسوت همه ما هستند. روی هم رفته میشود گفت که در ارمنستان بعد از استقلال مراکز مختلف دیگری به وجود می آید.
قبل از اینکه متمرکز شویم بر کرسی و دپارتمان، می خواهید یک جمع بندی کنید بین قبل از استقلال و بعد از استقلال؟ چه تفاوتی درباره ایران شناسی دارند یا چه ویژگی هایی آنها را میتواند از هم جدا کند؟
اصولا قبل از استقلال علم در شوروی- مخصوصا علوم انسانی- بیشتر جنبه ایدئولوژیک داشتند، یعنی تقریبا بیشتر تمرکزشان روی ترویج تبلیغات کمونیستی یا ایدههای دولت آن دوره بود، البته نمی شود انکار کرد دانشمندان بزرگ متعددی هم داشتیم که آثار علمی طراز اول از خود باقی گذاشته اند. بعد از استقلال علم ایران شناسی و علوم انسانی به طور کلی از این پوشش ایدئولوژیک بیرون آمدند و تقریبا می شود گفت در حیطه آزاد فعالیت می کنند. دانشمندان و استادان بدون بند و بحث هایی که ایدئولوژی می تواند تحمیل بکند، کار و فعالیت علمی انجام می دهند، از این نظر شرایط بسیار خوبی در ارمنستان داریم که ایران شناسی رشد کند؛ به ویژه اینکه روابط بین ایران و ارمنستان در حیطه سیاسی در بالاترین سطوح قرار دارند. در زمینه اقتصادی شرایط چندان بد نیست؛ اما در سطح فرهنگی که نیاز به شناساندن دو جامعه و ملت ایرانی و ارمنی به همدیگر داریم، ایران شناسی می تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد؛ یعنی حتی میشود گفت میتواند حرف اول را بزند؛ به ویژه در تحکیم ارتباطات فرهنگی و تمدنی بین دو کشور ایران و ارمنستان که هزاران سال است در کنار هم و در اکثر موارد، با داشتن منافع مشترک، تا به امروز، حسن همجواری را ادامه می دهند.
از نظر پذیرش دانشجو، انتشار کتاب و کارهای پژوهشی آیا قبل و بعد از استقلال تغییری ایجاد شده است؟
حُسنی که دوره شوروی داشت این بود که مراکزی که ذکر کردم از نظر مالی تقریبا خیلی خوب تأمین می شدند. بعد از استقلال روابط به قول معروف بازاری، کاپیتالیستی و اقتصادی شده که البته تأثیر منفی بر رشد علوم انسانی گذاشته است؛ چون بعضی ها فکر می کنند علوم انسانی کاربرد اقتصادی ندارد؛ ازایننظر اوضاع بدتر از دوره شوروی است، ولی ابتکاراتی که دانشمندان جوان ما نشان می دهند و امکاناتی که الان با به وجود آمدن ارتباط نزدیک بین ایران و ارمنستان هست، فرصت های مطالعات مختلفی به دست داده است که دانشگاهیان، دانشمندان و پژوهشگران ارمنی می توانند از این امکانات استفاده و حتی به ایران مسافرت بکنند و تحقیقات و پژوهش های خود را در ایران انجام دهند.
از نظر تعداد دانشجو الان نسبت به قبل رشد بیشتر شده؟
بعد از استقلال ارمنستان، تعداد دانشجویانی که در دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان تحصیل کردند و می کنند تقریبا ١٠ برابر شده است؛ مثلا دوره ای که من درس می خواندم هر سال پنج، شش نفر رشته ایران شناسی را انتخاب می کردند. الان ما اگر حساب کنیم، سالی تقریبا ٤٠ دانشجو در دپارتمان خود داریم که قبول و با ذوق و شوق مشغول تحصیل می شوند.
در دانشگاه های دیگر وضعیت چگونه است؟
دانشگاه های دیگر را اگر اضافه کنیم، تعداد دانشجویان ایرانشناسی تقریبا ۶۰–۷۰نفر می شود که از این لحاظ اوضاع رضایت بخش است؛ چون زمینه کار هم با توجه به ارتباطات نزدیک ایران و ارمنستان در ارمنستان تا حدی به وجود آمده. چاپ کتاب و مجلات و مقالات رشد کرده است. خدا را شکر الان امکاناتی فراهم شده که دانشمندان مقالات خود را در مجلات مختلف بین المللی و ایرانی نیز ارائه می دهند و در مجلات داخلی ارمنستان هم مقالات زیادی با کیفیت بسیار بالا چاپ می شود. حساب نکردم، ولی سالانه شاید حداقل ١٠ مقاله علمی در زمینه ایران شناسی در مجلات مختلف علمی-پژوهشی ارمنستان چاپ می شود و بیرون از ارمنستان در مجله های روسیه، اروپایی و بعضی مواقع در مجلات ایرانی دانشمندان ارمنی مقالات و پژوهش های خود را ارائه می دهند.
آقای دکتر تعداد اعضای هیأت علمیتان چند نفر است؟ چند استاد دارید؟
تقریبا ۲۴نفر استاد، استادیار، دانشیار و مدرس داریم که به طورکلی می شود گفت از لحاظ کادر علمی و آموزشی دپارتمانمان تأمین است و به طورکلی دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان چه از لحاظ تعداد استادان و مدرسان، چه از نظر دانشجو و چه از نظر به اصطلاح تولید علمی یکی از بزرگترین دپارتمانها در دانشگاهمان به شمار میرود؛ به ویژه حضور دانشمندان جوانی که با گام های محکم در عرصه علم پیشروی می کنند، برای من مایه بسی خوشحالی است. از طرف دیگر خیلی مفتخر هستم که در ارمنستان- ارمنستانی که به طور سنتی یکی از مراکز مهم ایران شناسی به حساب می آید- ما چنین جو و اوضاع علمی-آموزشی را داریم. از یک دید بسیار مهم هم باید به ایران شناسی ارمنستان نگاه کرد، همه می دانند اصولا با توجه به تشنجات و تنش هایی که بین ایران و بعضی کشورهای غربی هست، اصولا در مطبوعات، حتی در مجلات و کتب علمی که در کشورهای غربی چاپ می شود، ایران را به نوعی دمونیزه میکنند و به شکل اهریمنی جلوه می دهند. سیاه نمایی غیرمنصفانه و حتی دشمنانه علیه ایران خیلی مطرح است و متأسفانه در بعضی موارد برخی دانشمندان هم در این نوع رفتارها دخالت و همکاریهایی دارند. از این نظر ایران شناسی در ارمنستان به عنوان یک پایگاه تبلیغ ایران پژوهی واقعی، ایرانیمآبی و ایراندوستی هم در نظر گرفته می شود.
یعنی ایران دوست هستند؟
بله، اگر نگوییم ایران دوست حداقل ایران شناس ضدایرانی در ارمنستان نداریم و این نکته ای عینی است و ذهنی نیست. در مقالات و آثاری که چه در خود ارمنستان و چه در خارج، از طرف دانشمندان ارمنی چاپ و منتشر می شود یک نوع تبلیغ مثبت هم- البته تبلیغ عینی مثبت- در رابطه با ایران می شود و از این لحاظ من فکر میکنم ایرانشناسی در ارمنستان نه فقط رسالت علمی دارد، بلکه رسالت فرهنگی معرفی ایران بزرگی را که هست و خواهد بود بر دوش گرفته است.
روابطتان با نهادهای ایرانی چطور است؟ با دانشگاه ها، مراکز پژوهشی، آیا فعالیت دو جانبه دارید؟ مثلا میثاق ها، پیمان نامه ها؟
اصولا در سال های اخیر روابط با مراکز علمی- پژوهشی ایران در سطح انفرادی و شخصی بود؛ یعنی اشخاص و دانشمندان خودشان با دانشمندان ایرانی ارتباط و همکاریهای شخصی داشتند ولی خدا را شکر تقریبا در دو، سه سال اخیر از طرف مؤسسات و سازمان ها ارتباطاتی ایجاد شده و در حال توسعه است؛ برای مثال دانشگاه دولتی ایروان و پژوهشگاه علوم انسانی تهران تفاهم نامه دارند، با دانشگاه پیام نور در حال مذاکره هستیم که انشاءالله در ارمنستان نمایندگی دانشگاه پیام نور تأسیس شود. با بنیاد ایران شناسی که در ایران یکی از فعال ترین مراکز است البته نه در سطح قراردادی، بلکه در سطح همکاری های دو جانبه ارتباط خوبی داریم، با زیرمجموعه های دانشگاه تهران در حال آغاز همکاری هستیم. با سایر سازمان های مرتبط به رشته ایران شناسی، از جمله فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دایره المعارف اسلامی، بنیاد سعدی و مراکز مختلف دیگر هم به امید خدا رفته- رفته ارتباط تنگاتنگی برقرار خواهیم کرد.