نقد فیلم زاپاس
جمع آوری از گارگین فتائی
زاپاس
کارگردان: برزو نیک نژاد
نویسنده: برزو نیک نژاد
بازیگران: امیر جعفری، ریما رامین فر، جواد عزتی، الناز حبیبی، احمد مهران فر، شبنم مقدمی، ماهان نصیری، صفر روحی
خلاصه داستان فیلم :
همه آدم ها قصه دارن ولی نمی گن، برای همین هم هست که ما نمی شناسیمشون، ولی یه جایی، قصه ها به هم گره می خوره، اونوقت که اگه نخوان بگن هم همه می فهمن.
فیلم سینمایی «زاپاس» دومین ساخته برزو نیک نژاد از 9 تیر ماه به سرگروهی سینما استقلال اکران شده است. به گفته وحید مرادی داستان فیلم «زاپاس» اینگونه است که یک تیم فوتبال که در دسته سوم کشور فعالیت می کرده است به دسته دوم صعود می کند، سعید با بازی «جواد عزتی» در نقش اصلی در این راه در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت تاندون پا می شود و سلامتی اش به خطر می افتد و خط سیر فیلم در ادامه اینگونه شکل می گیرد. این فیلم در ژانر کمدی و اجتماعی ساخته شده است و پخش آن برعهده حوزه هنری است. برزو نیک نژاد پیش از این فیلم سینمایی «ناخواسته» را در کارگردانی کرده است.
فیلم «زاپاس» در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. «زاپاس» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن (شبنم مقدمی) را دریافت کرد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی شد.
یاسمن خلیلی فرد
فیلم داستانی ساده و روان دارد و در پرداخت نیز سادگی های فیلمنامه کاملاً دیده می شود؛ «زاپاس» به وضوح می توانست اثری در مدیوم تلویزیون باشد؛ مثلاً یک مینی سریال یا یک تله فیلم و به نظر می رسد چنین فیلمنامه ای کشش تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را نداشته است یا دست کم در اجرا می توانست پخته تر باشد تا با مدیوم انتخابی اش سنخیت بیشتری پیدا کند.برای اثبات این ادعا نیاز به تحلیل های دشوار و پیچیده نیست؛ بهره گیری از بسیاری از فرمول های آشنا و جواب پس داده در «زاپاس» ادعای مرا اثبات می کند: به عنوان مثال فیلمساز در انتخاب بازیگران فیلم خود به سراغ ترکیب های آشنای تلویزیونی می رود؛ زوج امیر جعفری – ریما رامین فر و یا الناز حبیبی – جواد عزتی که پیش تر در چندین کار موفق تلویزیونی خوش درخشیده اند و اساساً ستارگان تلویزیون محسوب می شوند تا سینما، تیپ آشنای احمد مهرانفر، حضور پررنگ و فعال بازیگران خردسال، سادگی داستان و فرم بصری، پیام های آشنا و رخدادهای کلیشه ای، خانه های قدیمی با حیاط مرکزی و آشپزخانه ی جدا و انبار و ... و در نهایت پایانِ خوش قابل پیش بینی که از دلش قرار است پیام های اخلاقی هم بیرون بیاید از المان های کهنه و تجربه شده ای هستند که نیک نژاد از آن ها بهره می گیرد تا کار خود را به ریسک و مخاطره نیندازد و اطمینان داشته باشد که کارش دست کم از سوی مخاطب عامی که سریال های تلویزیونی را دنبال می کند مورد تأیید قرار خواهد گرفت و گیشه اش تضمین خواهد شد.
فیلم، ظاهر و باطن سرخوشانه ای دارد. با آن که مضمون آن تقلای دو دلداده برای رسیدن به هم است و در این میان موانعی بر سر راهشان قرار می گیرد اما لحن شوخ طبعانه ی کار و بهره گیری کارگردان از چند شخصیت فرعی در کنار شخصیت های اصلی که شوخ و شنگی های خاص خودشان را دارند (مثلاً خورشید و اکبر با بازی شبنم مقدمی و احمد مهرانفر) فضای کار را از تلخی به دور نگاه می دارد. یکی از معدود محاسن کار، یکدستی آن است. فیلم چه به لحاظ بازی ها، چه به لحاظ میزانسن و چه به لحاظ دیالوگ نویسی از ابتدا تا انتها در سطحی معین باقی می ماند و بافت کار در سراسر آن حفظ می شود. نیک نژاد همچنین از پس فضاسازی تمام فراز و نشیب ها و التهاب های داستانش برمی آید و در همین بستر است که روابط و مناسبات هم باورپذیرمی شوند، البته در چارچوب فضای فانتزی و سرخوشانه ی کار که رگه هایی از شوخی و لحن طنزآمیز چاشنی آن شده است.
بازی های فیلم بد نیستند اما شاهکار هم نیستند و همان طور که گفته شد یادآور نقش آفرینی بازیگران در بیشتر کارهای موفق قبلی شان در تلویزیون هستند؛ مثلاً امیر جعفری و ریما رامین فر همان جعفری و رامین فر سریال های تلویزیونی هستند و از بازی های خوب و متفاوتشان در فیلمهایی چون «سیزده» یا «قصه ها» و «ابد و یک روز» (که رامین فر حضور درخشانی در دو فیلم آخر داشت) فاصله گرفته اند. احمد مهرانفر هم همان تیپ آشنا و همیشگی اش را تکرار می کند. شبنم مقدمی به خاطر حضورش در این فیلم و فیلم «نفس» (نرگس آبیار) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره ی فیلم فجر سال گذشته شد اما به باور من حضور او در نقش خورشید در این فیلم در حد و اندازه ی سیمرغ نبود و حضور تک سکانسی اما موثرش در «نفس» و یا حتی بازی روانش در «ابد و یک روز» که برایش نامزد هم نشد، او را برای دریافت جایزه شایسته تر می کند.
انتخاب کودک به عنوان راوی اتفاقی ست که این روزها در بسیاری از فیلم ها باب شده است. اتفاقاً ماهان نصیری (بازیگر نقش پسربچه –نعمت) در فیلم قبلی خود «یحیی سکوت نکرد» نیز راوی داستان بود. این اتفاق در صورتی که کارکرد موثری در درام داشته باشد انتخاب بدی نیست و می تواند فیلم را از زاویه ای متفاوت روایت کند که این اتفاق در «زاپاس» هم رخ داده و بسیاری از رویدادها حقیقتاً از نقطه نظر کودک و با توجه به دیدگاه و درک او از مسائل تشریح می شوند. ضمن آن که بازی خوب بازیگر خردسال این بار هم به کار کمک بسیاری می کند و از نقاط قوت آن به حساب می آید.
اما آنچه به عنوان دیالوگ های کمدی در فیلم به کار رفته است بیش از آن که بار محتوایی خنده داری داشته باشد شوخی هایی دم دستی و تا حدی هم تکراری هستند. همچنین بسیاری از موقعیت های کمیک کار واقعاً کهنه و تکراری اند و بخش های عاشقانه ی کار هم حقیقتاً ساده انگارانه.
استفاده از فرهنگ قومی شهر رامیان و افسانه ی پریدن در چشمه که نشانی از مرد بودن و قدرت است در فیلم درآمده و اساساً انتخاب شهرستان به عنوان محل اصلی وقوع رویدادها انتخابی هوشمندانه است اما اگر بازیگران از لهجه ی آن خطه استفاده ای حتی کمرنگ می کردند باورپذیری موقعیت مکانی برای مخاطب بیش تر می شد.
اگر «زاپاس» را در قیاس با آثار تلویزیونی هم ژانرش مورد بررسی قرار دهیم قطعاً با اثری ایده آل مواجه خواهیم بود اما به باور من در سینمای فعلی ایران که بیشتر فیلم ها دست به نوگرایی می زنند و سالانه بسیاری از کارگردانان تازه نفس یا حتی قدیمی سینما مخاطب را با آثار متفاوت خود غافلگیر می کنند، فیلمی در حد و اندازه «زاپاس» تا چه حد خواهد توانست نظر مثبت مخاطب را جلب کند؟ آیا این ساده گرایی، مناسب مدیوم سینما هست؟ آیا قرار گرفتن «زاپاس» در بخش سودای سیمرغ جشنواره و در کنار فیلم های بسیار خوب سال گذشته کمی عجیب و غریب نبود؟ به هر حال «زاپاس» را می توان به عنوان فیلمی جمع و جور پذیرفت و تا پایان آن را تماشا کرد و سرگرم شد اما انتظار بیشتری نباید داشت.
افشین علیار
(زاپاس) دومین فیلم سینمایی برزو نیک نژاد در قالب یک ملودرام خانوادگی ساخته شده است، ملودرامی ساده و جمع جور با قصۀ عاشقانه که هدف نهایی اش فقط جلب نظر کردن مخاطب عام سینماست، اما زاپاس فارغ از مولفه های ساختاری سینمایی، شباهت زیادی به تله فیلم های سرگرم کننده دارد. همین که فیلمساز نتوانسته از مدیوم تلویزیون فاصله بگیرد و زاپاس را با ساختارهای سینمایی بسازد، آسیب جدی این فیلم است. زاپاس با بازیگران تلویزیونی اش قصۀ جدیدی را ارائه نمی دهد حتی ساختار روایی فیلم بشدت ملتهب و آشفته است زیرا نیک نژاد اگر چه کارگردان کار بلد و مخاطب شناسی در تلویزیون است اما در سینما نتوانسته به آن تمرکز و هوشمندی و تعلیق های سینمایی دست پیدا کند اگر چه فیلمساز ما آدم های فیلم را به درستی معرفی می کند، اما این معرفی نمی تواند این آدم ها را به شخصیت نزدیک کند، تفاوت سینما و تلویزیون و کارکرد شخصیت ها در قصه به همین چارچوب ها بستگی دارد.
سعید(جواد عزتی) بازیکن تیم فوتبال شهرستان رامیان است و مربی او شوهرخاله اش است، سعید که دلدادۀ دخترخاله اش نعنا(الناز حبیبی) است در یک مسابقۀ پایش به شدت آسیب می بیند و دیگر قادر به فوتبال بازی کردن نیست در این میان شوهر خاله اش داوود(امیرجفری) شرط می گذارد که تا بهبودی کامل پایش به او دختر نمی دهد. این خلاصه داستان نمی تواند به سینما تبدیل شود چرا که نیک نژاد فیلمش را بر اساس قصۀ کلی جلو برده است و در این میان از تعلیق های خاص و حتی جذابیت های بصری و داستانی استفاده نکرده است، فیلمساز اذعان دارد که فیلمش کمدی است اما لحظات خنده آوری در قصه وجود ندارد و بازیگران فیلم هم نتوانسته اند فیلم را به سمت کمدی سوق بدهند چرا که کلیت زاپاس بی هدف جلو می رود. مشخص نمی شود که قصه دربارۀ کدام یک از آدم های فیلم است! عشقی که میان سعید و نعنا است یا تعصب های بی دلیل داوود یا عشق اکبر (احمد مهران فر) به خورشید (شبنم مقدمی) ؟ اساسا رویکرد فیلم سعی دارد فضای طنز آلودی را به وجود بیاورد اما زاپاس فارغ از موقعیت های کمیک است و همین باعث شده تا مخاطب نتواند با اتفاقات تکراری فیلم ارتباط برقرار کند، اتفاق هایی که در شیوۀ روایت فیلم به وجود می آید این فیلم را جدی کرده است و گاها اگر دیالوگ ها بار طنز به خود می گیرند به دلیل هوشیاری بازیگر است زیرا که امیر جعفری این قابلیت را دارد که در جدی ترین نقش هم دیالوگ های طنزآمیز بگوید، عشق سعید به نعنا و اینکه داوود مخالف این ازدواج است شرایطی را به وجود می آورد که فیلم تبدیل به یک ملودرام عاشقانه می شود، عشقی نافرجام که در انتها سعید در یک چشمه مردانگی اش را ثابت می کند و همه چیز ختم به خیر می شود، این نگاه سنت گرایانه فیلمساز به مقوله مرد شدن و ازدواج، اغراقی و نخ نما شده ای است باور نکردنی، فیلمساز ما نگاه سطحی به این مقوله دارد، تعهد سعید به پدر نعنا می توانست طوری دیگری به صورت مدرنیته و عاقلانه و به دور از اغراق صورت بگیرد، اگر چه زاپاس یک فیلم شهرستانی است و سعی دارد بگوید که هنوز مردمانی هستند که ریشه های سنتی دارند اما این سنت تا چه اندازۀ مصداق بیرونی دارد؟ آیا روایت کردن این اعتقادات سنتی و نخ نما شده می تواند برای مخاطب هیجان برانگیز باشد؟
زاپاس یک فیلم خانوادگی است فیلمی با ساختار تلویزیونی که دنبال مخاطب خاص نیست و قصد ندارد دنیای عجیبی را در فیلمش به مخاطب ارائه دهد یا اینکه قهرمان سازی کند، نیک نژاد زاپاس را با همان سبک و شیوۀ سریال دردسرهای عظیم ساخته است و آن چیزی که از ساختار فیلم پیداست نیک نژاد نخواسته است که مخاطبش را درگیر فرم های خاص سینمایی کند به همین دلیل زاپاس تبدیل به نسخه سینمایی دردسرهای عظیم شده است.
فیلم زاپاس اگر چه نمی تواند برای برزو نیک نژاد گام رو به جلویی باشد اما این فیلم با کمک بازیگرانش می تواند خانواده های زیادی را به خودش اختصاص بدهد، چرا که اساسا مخاطب عام سینما برای تفرح و سرگرم شدن به سینما می رود و درگیر روایت و فرم های خاص نمی شود، اما فیلم هایی مثل زاپاس میزان سلیقۀ مخاطب خاص سینما را کاهش می دهد چرا که جایگاه فیلمی مثل زاپاس در تلویزیون یا شبکه خانگی است.
نیره رحمانی / مد و مه
از زمانی که فیلمسازی به شیوه دیجیتال رواج پیدا کرده مرزهای فیلم سینمایی و تلویزیونی به هم بسیار نزدیک شده به خصوص در کشورهایی که تولیدات آنها معمولا با سرمایه های بالا صورت نمی گیرد که آثار سینمایی از چنان ظرفیت های بصری برخوردار باشند که دیدن آنها روی پرده سینما لذتی داشته باشد که در تلویزیون وجود نداشته باشد. سینمای ایران نیز از جمله سینماهایی ست که به دلیل بنیه اقتصادی آن جنبه های بصری و تکنیکال چشمگیری برخوردار نیست با اینحال سطح فیلمهای تلویزیونی آن نیز به دلیل ماهیت انحصاری این رسانه پایین است و حرکت روبه جلو ندارد. تولیدات شبکه ویدئویی نیز به دلیل بنیه اقتصادی بسیار پایینشان نقش تعیین کننده ای ندارد.
زاپاس ساخته برزو نیک نژاد فیلمی ساده و صمیمی است که قصه خود را بدون لکنت و با روایتی شیرین بازگو می کند، اما همه این ها برای ارائه اثری در مدیوم سینما کفایت نمی کند. زاپاس بیشتر از آنکه اثری سینمایی جلوه کند، به سبک و سیاق آثار تلویزیونی نزدیک است.
جالب اینکه برزو نیک نژاد نه فقط در نوع طنز، دستمایه فیلمنامه، حتی در نوع پرداخت آن نیز از قالب های رایج در فیلمها و سریالهای تلویزیون الگو گرفته است. ترکیب بازیگران فیلم نیز حکایت از حضور ستاره های تلویزیونی در قالب شخصیت هایی دارد که مشابه آنها را در فیلمها و سریالهای تلویزیونی فراوان دیده ایم. از امیر جعفری و احمد مهران فر بگیر تا جواد عزتی تا الناز حبیبی. . جالب اینکه حتی زوج جواد عزتی و الناز حبیبی را که در سریالهایی تلوزیونی به شکل موفقی حضور داشتند در قالبی تقریبا همانند در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند.
سحر عصر آزاد / اعتماد
«زاپاس» دومين فيلم برزو نيكنژاد بعد از «ناخواسته» است كه نتوانسته از خاستگاه تلويزيوني اين نويسنده- فيلمساز فاصله بگيرد و طيف بازيگران انتخاب شده، جنس قصه، طنز، شوخيهاي سطحي و... نيز به اين حس و حال دامن زده و يادآوري ميكنند كه در حال تماشاي يك فيلم تلويزيوني هستيم كه اهميت تماشاي آن بر پرده عريض سينما معلوم نيست. فيلمي كه ميخواهد با روايت قصهاي بهشدت كليشهاي در جغرافياي شهر راميان و تكيه بر حكايتي قديمي درباره چشمههاي اين شهر، به نوعي تازه جلوه كند اما اين اتفاق بايد در درامپردازي و پرداخت كار شكل ميگرفت كه به نتيجه مطلوبي نرسيده است.
انتخاب راوي كودك كه نقش او را ماهان نصيري، بازيگر بااستعداد فيلم «يحيي سكوت نكرد» ايفا ميكند، از جذابيتهاي فيلم است كه در هجمه شوخيهاي تلويزيوني و نگاه از پيش تعيين شدهاي كه براي مخاطب غافلگيري ندارد، از دست رفته است.
درباره زاپاس و برزو نیک نژاد
برزو نیکنژاد کارگردان فیلم سینمایی «زاپاس» که در بخش سودای سیمرغ در سیو چهارمین جشنواره فیلم فجر با سایر فیلمها به رقابت میپردازد در ارتباط با نحوه شکلگیری و ساخت این اثر سینمایی گفت: یک الی دو ماه بعد از فیلم سینمایی ناخواسته ایده این فیلم سینمایی در ذهنم شکل گرفت و بسیار تلاش کردم تا از آن فرار کنم آن هم تنها به این دلیل بود که درگیر کارهای دیگری بودم اما واقعاً ایده «زاپاس» رهایم نکرد تا اینکه مرا مجبور کرد بنویسم اما اگر بخواهم بگویم از آن زمان به طور متداوم مشغول به نوشتن فیلمنامه «زاپاس» بودم یک خالیبندی است. اما در طی یک سال و نیم یادداشتهایی برداشتم و طی آن قصه و شخصیتها بهتر پرداخت میشدند تا جایی که حس کردم داستان شکل گرفت و در عرضه سه ما به صورت فشرده فیلمنامه را نوشتم و بازنویسی کردم و در نهایت آن را برای دریافت پروانه ساخت ارائه کردم.
*کنار هم قرار گرفتم امیر جعفری و ریما رامین فرد به «زاپاس» کمک کرد
او در ارتباط با دو بازیگر فیلمش «امیر جعفری و ریما رامینفر» که در زندگی واقعی زوج هستند و کمکی که این انتخاب به فلیمش میتوانست انجام دهد،گفت: اگر بخواهم واقعیت را بگویم این است که در واقع این دو بازیگر جدای از اینکه در زندگی واقعی خود در کنار هم زوج موفقی هستند هر کدام به تنهایی در دنیای بازیگری جزو بازیگران خوب، موفق و برجسته ما هستند و در ادامه به این نتیجه رسیدیم که ترکیب این دو در فیلم سینمایی «زاپاس» میتواند به فیلمنامه و فیلم کمک کند.
این کارگردان در ارتباط با همکاریهای متعددش با چند بازیگر منجمله الناز حبیبی و جواد عزتی که پیش از این در تلویزیون با آنها همکاری داشته است، گفت: پیش از این با این دو بازیگر همکاری خوبی داشتم و از طرفی ادبیات فیلمنامه و کاراکترهایی که در آن شکل گرفته بود به این دو بسیار نزدیک بود و این دلیل باعث شد که از آنها استفاده کنم گر چه شناخت قبلی در این انتخاب بیتأثیر نبوده است.
*حضور بازیگران کمدین دلیل بر کمدی بودن «زاپاس» نیست
برزو نیکنژاد در ارتباط با استفادهاش از بازیگرانی که تجربههای موفقی در آثار کمدی داشتند در فیلم سینمایی «زاپاس»، گفت: نباید اینطور برداشت شود که استفاده از این بازیگران که تجربههای کمدی خوب و موفقی داشتهاند دلیل بر این است که فیلم سینمایی «زاپاس» اثری کمدی است. این بازیگران در عرصههای مختلف توانمندی خود را نشان دادهاند. در این فیلم مخاطب با یک ملودرام اجتماعی روبهرو است که البته حضور این بازیگران و نوع فیلمنامه و نگارش آن به گونهای کنار هم قرار گرفته تا شاهد یک روایت شیرین باشیم.
وی گفت: قطعاً نمیتوان از اینکه فیلمنامه ما را بر آن داشت تا به انتخاب این بازیگران برسیم چشمپوشی کرد. به نظرم باید قبول کنیم که در شرایط کنونی بازیگران زیادی نیستند که این توانایی را داشته باشند تا هم در اثار کمدی بدرخشند و هم بتوانند در یک اثر سینمایی که رنگ و لعاب تراژدی دارد خودنمایی کنند و چرخ فیلم را پیش ببرند. واقعاً تمام بازیگرانی که در فیلم سینمایی «زاپاس» نقشآفرینی کردهاند بسیار قابل اعتماد هستند و میتوان به آنها در اجرای درست و صحیح نقششان اعتماد کرد. البته حاصل موفقیت آنها زمانی بهتر دیده میشود که اصحاب رسانه و منتقدان و همچنین مردم فیلم را دیده باشند.
*موفقیت «زاپاس» در اکران به چند عامل بستگی دارد
فیلم سینمایی «زاپاس» روایت شیرینی دارد که در بخشهای مختلف مخاطب را با خود همراه میکند و برایش به لحاظ ذهنی دغدغه ایجاد میکند. اینکه بخواهم بگویم فیلم سینمایی «زاپاس» در اکران میتواند موفق باشد و کیشه پررونقی را برای خود رقم بزند، تنها به خود فیلم برنمیگردد بلکه نکات بسیار زیادی است که میتواند در فروش یک فیلم تأثیرگذار باشد. به نظرتان اگر فیلم در شرایط کنونی که جشنواره فیلم فجر در حال برگزاری است اکران شود میتوان توقع داشت به فروش خوبی برسد؟
*برزو نیکنژاد مثل کارگردان هایی نیستم که اسمش بفروش باشد
کاگردان فیلم سینمایی «ناخواسته» اظهار داشت: حالا تصور کنید همین فیلم در 6 ماه اول سال اکران شود. هم روزها بلندتر است و هم سانسهای فوقالعاده داریم قطعاً این شرایط در میزان فروش فیلم تأثیر خواهد داشت. البته نمیتوان از امکانات تبلیغی که برای فروش یک فیلم بسیار تأثیرگذار است چشمپوشی کرد. کار من به عنوان کارگردان و فیلمساز در این بخش این بوده است که فیلمی بسازم تا مخاطب هنگام خارج شدن از سالن سینما احساس خوبی داشته باشد و به اطرافیانش توصیه کند که این فیلم را ببینند اما سایر موارد به پخشکننده و تهیهکننده مرتبط است تا بتوانند کاری کنند که فیلم بهتر دیده شود. آنها باید تماشاگر را وارد سالن کنند و من وظیفهام از این لحظه به بعد شروع میشود تا بتوانیم مخاطب را با اثرم راضی نگه دارم. البته برخی کارگردانها هستند که اسمشان بفروش است اما برزو نیکنژاد جزو آنها نیست.
*وظیفه «زاپاس» صیانت از خانواده است
این کارگردان در ادامه صحبتهایش با اشاره به خانواده محور بودن این اثر سینمایی گفت: «زاپاس» دقیقاً فیلمی خانوادهمحور است و صیانت از خانواده یکی از وظایفش است. مهمترین حرفش نیز حول همین محور خلاصه میشود. بگذارید کمی توضیح بدهم امید را نباید در شرایط خلاء دید بلکه امید در شرایط سخت است که باید دیده شود. اگر همه چیز طبق روال پیش برود و خوب باشد دیگر در این شرایط امید نمیتواند به خوبی دیده شود، پس شرایط سخت و تلخ است که باعث درشتنمایی امید میشود. در شرایط خوب امید تعریف و کارکرد خود را از دست میدهد. اصلیترین نکته «زاپاس» امید است و با امید تمام میشود. مگر میشود اعتقاد داشته باشیم که خدا هست و بعد در ارتباط با نبود امید حرفی بزنیم مگر همچنین چیزی امکانپذیر است؟
وی در ادامه درباره این که اگر قرار باشد برای فیلمتان در فضای مجازی هشتگگذاری کنید و کلمات و یا جملههای کوتاهی را انتخاب کنید از چه چیزهایی استفاده میکنید گفت: باور کنید نمیدانم چه بگویم به نظرم فیلم را ببینید و هر حس و حالی که به شما و مخاطبین دست داد آنها کلمه مورد نظرشان را برای هشتکگذاری این فیلم انتخاب کنند. واقعاً سعی کردم که فیلمی بسازم که مردم در انتهای آن حال خوبی داشته باشند. از همه میخواهم این فیلم را نبینند که از آن ایراد بگیرند در واقع وقتی با این نیت فیلم میبینیم در پایان نتیجه مورد نظر حاصل نمیشود.
صفت، مردانگی و وظیفه
او گفت: گویا فراموش کردیم که بخشی از سینما سرگرمی است و باید از دیدن فیلم لذت ببریم. وقتی که خودمان دائم نسبت به فیلمها غر میزنیم چطور به مردم سفارش میکنیم که بروند فیلم ببینند؟! وقتی که میگویید همه چی بد است، تمام فیلمها بد است و حرفهایی از این دست پس چرا به مردم سفارش میکنید که به سینما بروند. البته به نظر من همه چی خوب است، دم هممون گرم، از رسانهها تا سینماگران که در این شرایط ایستادهایم و برای سینما تلاش میکنیم. در نتیجه از همه میخواهم که فیلم را ببینید و خودشان هر آنچه که دوست داشتند برای «زاپاس» هشتکگذاری کنند اما به دلیل اینکه سوالتان بیپاسخ نباشد میگویم که حتماً مردانگی به عنوان صفت نه جنسیت و امید و خانواده کلماتی هستند که جزو دغدغههایی هستند که در این فیلم دیده میشود و میتوان از آنها برای هشتکگذاری استفاده کرد. فارس
مد و مه/شنبه ۱۷بهمن ۱۳۹۴
زاپاس / برزو نیکنژاد / ۱۳۹۴ / سینمای ایران
نخستين و درستترين قدم براي نوشتن و گفتن درباره هر فيلمي، همفاز شدن و قرار گرفتن در تراز ديد همان فيلم است. چه در اين شرايط است كه ميتوان به درك درستي از آنچه فيلم قصد بيان آن را داشته و البته مدعي طرح آن است، دست پيدا كرد. «زاپاس» نه ميتواند مدعي قرار گرفتن در جمع آثار شاخص سينماي ايران باشد و نه ادعايي بر اين مبنا دارد. پس با اين پيشفرض بايد پذيرفت كه «زاپاس» فيلمي از دسته فيلمهاي عامهپسند و گيشهاي است و با هدف سرگرمي و اگر ميسر شد اندكي تامل در تماشاگر، توليد و عرضه شده است. البته كه به ظن اين قلم قرار گرفتن در اين دستهبندي به معناي ضعف يا بيمايه بودن يك اثر نيست، بلكه به معناي آن است كه بناست در اين چند سطر به تحليل يكي از نمونههاي سينمايي كه مايه حيات و ماندگاري سينما و گردش اقتصادي در اين هنر- صنعت است بپردازيم و بنا داريم مشخصههايي كه در اين اثر برجسته است و باعث شده تا از ساير آثاري كه مدعي قرار گرفتن در دسته سينماي بدنه هستند اما چيزي جز سخيفسازي را تداعي نميكنند بررسي و واكاوي كنيم.
نخستين ويژگي جالب توجه زاپاس سراغ گرفتن از فرهنگ بومي و جغرافيايي متفاوت براي روايت داستان و تصويري كردن موقعيتهاي داستاني فيلم است. انتخاب منطقهاي در استان گلستان و روايت حالات و ذهنيتهاي تيپ و شخصيتهاي بومي همچنين بهرهگيري از داستانهايي كه به صورت سينه به سينه در منطقه نقل ميشده است (افسانه چشمه درون فيلم) سه امتياز به اين فيلم اضافه كرده است. اول اينكه فضا و اتمسفر براي مخاطب تازگي دارد و ديگري اينكه فضاي داستان براي مخاطب قابل دركتر و خودمانيتر است و سرآخر اينكه داستانها و قصههاي بومي و محلي ايراني دستمايه نوشتن قرار گرفتهاند و اين قدمي در احياي اين داستانها است. اين سه امتياز وقتي معنا مييابد كه در نظر داشته باشيم كه بخش عمده آثار كمدي و سرگرمكننده توليد شده در سينماي ايران با حضور شخصيتهاي نه چندن قابل فهم در محيطهاي نه چندان قابل فهم و در دل داستانهايي نه چندان قابل فهم تصويري ميشوند. واقعگرايي در انتخاب مكان وقوع داستان و سر و وضع و دغدغههاي شخصيتها يكي از امتيازات زاپاس در قياس با ساير فيلمهاي همرده خودش است.
نكته قابل توجه ديگر در مورد اين فيلم، مناسب بودن فضاي داستان و ديالوگهاي و موقعيتها براي خانوادههاست. در واقع اين جنس از سيما براي تمام اعضاي خانواده با همه سلايق قابل استفاده و ابزار مناسبي براي سرگرمي است. اين مهم، زماني معنا پيدا ميكند كه در نظر داشته باشيم جنس خاصي از كمديهاي كلامي در سينماي ايران و جهان وجود دارند كه شايد براي همه مخاطبان مناسب و قابل فهم نباشد، با همين تعريف در تمام نقاط دنيا آثاري توليد ميشوند كه مناسب براي تمام اعضاي يك خانواده هستند كه خب جاي اين دسته از آثار در سينماي ايران خالي است. زاپاس واجد اين ويژگي است كه بتواند خانوادهها را با خيال راحت به سينما بكشاند.
سكه زاپاس اما رويه ديگري هم دارد. برزو نيكنژاد نويسنده و كارگردان اين فيلم از فرمول استفاده از شخصيتها، موقعيتها، شمايل شوخيهايي كه در تلويزيون تجربه كرده بهره برده تا بازخوردي تضمين شده را تجربه كند. در واقع زاپاس با سراغ گرفتن از كليشههاي بارها امتحان پسداده در سينما و تلويزيون و با بهرهگيري از حضور زوجهاي سينمايي و تلويزيوني نظير تركيب «امير جعفري و ريما رامينفر» يا «جواد عزتي و الناز حبيبي» و تيپ و كاراكتر «احمد مهرانفر» پيش از اكران، خيال خودش از فروش را راحت كرده است. البته كه اين ذات سينماي بدنه و گيشه است كه بنا را بر فروش ميگذارد و البته در اين مسير از فرمولهاي بارها به نتيجه رسيده بهره ميبرد تا نتيجهاي از قبل قابل پيشبيني را حاصل كند. اين مشخصه در سينماي جريان غالب هاليوود هم وجود دارد، موقعيتهاي تكراري، سرنوشتهاي تكراري، شخصيتها و تيپهاي تكراري و… همگي به فرمولي قابل تعريف براي ساخت آثاري كه بناست گرد اقتصادي سينما را باعث شوند بدل شدهاند. پس با اين تعريف سراغ گرفتن از كليشه در مختصاتي كه فيلم زاپاس در آن توليدشده است امري قابل درك تلقي ميشود. اما نكته مهم در اين ميان آن است كه زاپاس تا چه ميزان موفق شده است در اين اتمسفر دست به خلاقيت بزند و تازگي را براي مخاطب به ارمغان آورد؟ اين مهم تنها زماني قابل اندازهگيري است كه ميزان استقبال مخاطب و ميل به همراهياش با اثر را در نظر بگيريم. اگر زاپاس موفق شود در عين كليشهاي بودن مخاطبش را براي شنيدن و دنبال كردن قصه كليشهاياش اقناع كند، بايد پذيرفت كه موفق بوده ورنه تجربهاي عادي در ميان مجموعه بزرگ از آثار عادي و حتي شكست خورده سينماي ايران خواهد بود. يك رويكرد مهم ديگر در مورد اين فيلم و آثاري از اين دست آن است كه بپرسيم تلويزيون و در ادامه آن سينمايي كه از نمونههاي جواب داده تلويزيوني بهره ميبرد تا چه ميزان باعث افت و نزول كيفيت ذهن و سليقه مخاطب شدهاند و چه ميزان در اصلاح و ارتقاي سليقه فكري و بصري مخاطب مسووليت دارند. متاسفانه در شرايط فعلي سينما و تلويزيون رقابتي عجيب را براي الگوبرداري از هم بر بستر سادهسازي و سطحينگري در پيش گرفتهاند. در اين شرايط داشتن توقع ايجاد تحول در سليقه مخاطب با آثاري از جنس زاپاس امكانپذير نيست. حتما در مقطعي ديگر به اين موضوع بهصورت مستقل خواهم پرداخت. تا پيش از آن، اما در كوتاهمدت آثاري مثل زاپاس چرخ سينما را ميچرخانند ولي اگر به درستي شرايط فعلي آسيبشناسي نشوند همين آثار ميتوانند با ترويج سطحينگري و تلويزيونيسازي، باعث خشكيدن ريشه سينما نيز بشوند.
.
منابع
https://www.salamcinama.ir/movie/4
20/%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%https://www.salamcinama.ir/news/4890/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D9%88-%D8%A2%D9%86%D9%88%D9%86%D8%B3
A7%D8%B3https://www.salamcinama.ir/naghd/article/808/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-zapas-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-
https://www.salamcinama.ir/naghd/article/917/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-zapas-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-
http://www.madomeh.com/site/news/news/5128.htm
http://www.haftmag.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3/