تأملی بر وضعیت کلیساها و شهروندان مسیحی در تهران
.
http://www.tehranprelacy.com/farsi/11-content-fa/news-fa/873-2017011102
.
ایام تولد حضرت مسیح و آغاز سال نو میلادی بهانه ای شد برای توجهی اگر چه اندک به وضعیت کلیسا های شهر تهران. اینکه این روزها کلیسا های شهر تهران در پس دیوار های مهجوریت رو به فرسودگی و آسیب رفته اند، موضوعی پوشیده نیست! کلیسا هایی که حتی به عنون میراث فرهنگ ملی این مرز و بوم ثبت شده اند، به واسطه حلقه ارتباطی شان با دینی متفاوت از دریافت حفاظت و خدمات نسبت به سایر میراث ، بازمانده اند. این موضوع اینجا تمام نمی شود، بلکه بعضاً دانسته و ندانسته تا تخریب این آثار نیز پیش میرویم .آثاری جدای از ارزشهای معماری خاص و تکرار نشدنی شان ، تجلیلی از اعتقادات پیروان یکی از صاحبان وحی هستند .اما موضوع فراتراز دیوارهای بنای کلیساهاست . پس از ورود اسلام به ایران، پیروان حضرت مسیح (ع) در پرتو مدارای مسلمانان همچنان به حیات خویش ادامه دادند، به نحوی که مسلمانان در کنار مسیحیان سالیان سال با آرامش زندگی می کردند و حتی برخی از مسیحیان ایرانی به دستگاه اداری و مالی ممالک اسلامی راه یافتند . نمایندگان مذهبی مسیحیان در بحث ها و مناظره های کلامی شرکت فعالانه ای داشتند و در این مورد کتابهایی نیز به رشته تحریر در آمد. اما هم اکنون شرایط به گونه ای تغییر یافته است که گویی ما به همشهریان مسیحی خود به عنوان بیگانه می نگریم. آنها را به عنوان گروهی اقلیت در نظر گرفته ایم ، به صورتی که حتی حقوق شهروندی آنها مانند حق حضور در فضاهای شهری را زیر پا می گذاریم! این در حالی است که قرآن کریم ما را به رفتاری مسالمت آمیز با سایر پیروان ادیان دعوت نموده است. مگر نه آنکه خداوند در آیه 46 سوره عنکبوت می فرماید: «با اهل کتاب، جز به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنها که مرتکب ظلم و ستم شده اند، و بگویید به آنچه بر ما و (به آنچه) بر شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یکی است و ما همه فرمانبردار اوییم».
اینگونه است که بسیاری از کلیساهای تهران ارزش تاریخی دارند و بخشی از هویت این شهر را با خود حمل می کنند، متأسفانه برخی از این کلیساها وضعیت مناسبی ندارند و به صورت نیمه دایر در آمده اند و آنان که هنوز سر پا هستند قسمت عمده ای از هزینه نگهداری آنان توسط خود مسیحیان پرداخت میشود. جای آن دارد که از خود بپرسیم ، ما چقدر برای همشهریان غیر مسلمان خود حق مشارکت در مدیریت شهر قائلیم؟ چقدر حقوق و منافع آنها را در طرح ها و توسعه هایمان در نظر گرفته ایم؟ چقدر به آداب و سنت های آنها احترام گذاشته ایم؟ چقدر بر پایه موازین صلح دوست و دین مبین اسلام برای مدارا با سایر ادیان عمل کرده ایم؟ واقعیت آن است که باید رویکردمان را تغییر دهیم. باید همشهریان مسیحیمان را بیشتراز قبل دوست بداریم و به حقوق آنها توجه بیشتری کنیم. شاید این چند کلام مختصر بتواند در مقام تشکری از این همشهریان عزیز برای پذیرفتن پذیرایی نه چندان گرم مدیریت شهری از آنان باشد.