نقد فیلم سایههای موازی
جمع آوری از گارگین فتائی
.
کارگردان
اصغر نعیمی
تهیهکننده
علی توکلنیا
حسن توکلنیا
نویسنده
سعید عقیقی
بر اساس
داستانی از فئودور داستایوسکی
بازیگران
شهاب حسینی
ابوالفضل پورعرب
سمیرا حسنپور
سیامک صفری
هوشنگ توکلی
حدیث فولادوند
موسیقی
مسعود سخاوتدوست
فیلمبرداری
روزبه رایگا
تدوین
سیامک مهماندوست
توزیعکننده
یکتا فیلم
تاریخهای انتشار
۱۰شهریور ۱۳۹۵
کشور
ایران
زبان
فارسی
فروش گیشه
۴۷۵٬۳۶۲٬۰۰۰تومان
سایههای موازی سومین فیلم اصغر نعیمی به عنوان کارگردان، نویسندگی سعید عقیقی و تهیهکنندگی علی توکلنیا و حسن توکلنیا محصول سال ۱۳۹۳است. این فیلم به اقتباس از داستان کوتاهی از داستایفسکی، به نام «نازنین» ساخته شده است.
این فیلم در تاریخ ۱۰شهریور ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است.
نقد فیلم سایه های موازی
, فیلمی که عاشقانه نیست!
فیلمساز در جایی گفته است که هدفش گیشه نبوده و قصد داشته است که فیلمی تاثیر گذار بسازد، اما سایه های موازی نمی تواند تاثیر گذار باشد چرا که این فیلم از ضعف فیلمنامه رنج می برد و نمی تواند به یک ملودرام عاشقانه تبدیل شود
فیلم سایه های موازی سومین فیلم اصغر نعیمی پیش از اینکه فیلم سینمایی باشد، یک نمایش رادیویی است. فیلمی دیالوگ محور که با دوشخصیت جلو می رود، کلیت سایه های موازی که بر اساس یکی از داستان های داستایفسکی ساخته شده، نه عاشقانه است و نه تاثیربرانگیز، فیلم می کوشد که قصه تعریف کند اما این قصه ایرانیزه نشده است و نمی تواند قصه تعریف کند چرا که درام سایه های موازی عقیم است، فیلمساز سعی نکرده است که با اضافه کردن شاخه و برگ درست و منسجم به درام کمک کند تا فیلم از کشش های بی دلیل و ریتم کند نجات یابد. سایه های موازی تک بعدی است به همین دلیل این فیلم می توانست یک نمایش رادیویی یا نمایش صحنه یی باشد چرا که دیالوگ مهمترین عنصر این فیلم است و نعیمی سعی دارد که بگوید این فیلم عاشقانه است، اما عشقی در فیلم وجود ندارد که ضد عشق هم است، دیالوگ ها و حس ها هم عاشقانه نیستند به این دلیل که رابطه ی عاطفی فرهاد و نازنین به سرعت شکل می گیرد این رابطه ی عاطفی به عشقی می رسد که معنای عشق در آن مشخص نیست چرا که اصول و اساس این وابستگی میان این دوشخصیت نمی تواند مخاطب ایرانی را قانع کند. قصه شنیدن برای مخاطب لذت برانگیز است اما این قصه تا چه حد می تواند مخاطب را درگیر کند. فیلمساز در جایی گفته است که هدفش گیشه نبوده و قصد داشته است که فیلمی تاثیر گذار بسازد، اما سایه های موازی نمی تواند تاثیر گذار باشد چرا که این فیلم از ضعف فیلمنامه رنج می برد و نمی تواند به یک ملودرام عاشقانه تبدیل شود ضعف اساسی فیلم از شخصیت ها آغاز می شود این ضعف آسیب به فضای فیلم می زند و فیلمی که قرار بوده عاشقانه باشد تبدیل به یک تله فیلم سرگرم کننده می شود که ارتباط برقرار کردن با آن سخت است. رویکرد فیلمساز به مقوله ی عشق غیرمنطقی به نظر می رسد چرا که مشخص نیست فرهاد با این مختصات شخصیتی چرا به یک باره عاشق می شود و یک باره فارغ، لحظات عاشقانه یی در فیلم وجود ندارد جز رد و بدل شدن چند دیالوگ که آن ها هم کمکی به فضای فیلم نمی کند. نازنین هم به سرعت دلباختۀ فرهاد می شود، دلیل این دلباختگی تنهایی و بی پناهی است؟ چگونه باید این روابط را باور کنیم که دختری برای نیاز به پول به عتیقه فروشی مراجعه می کند که گردن بندش را برای بدست آوردن پول به امانت بگذارد و بعد از چند روز عتیقه فروش که مرد میان سالی هم هست عاشق دختر جوان می شود ، دختر جوان هم به سرعت به او دل می بندد. این قصه نمی تواند عاشقانه باشد زیرا که سکانس های عاشقانه یی در فیلم وجود ندارد، با شعر عاشقانه خواندن نمی شود فیلم عاشقانه ساخت، عشق در ایجاد روابط میان شخصیت هاست ، نریشن گفتن فرهاد که معلوم نیست به چه کسی توضیح می دهد مخاطب را سردرگم می کند. رابطه یی که میان فرهاد و نازنین بوجود می آید به سرعت فروکش می کند به چه دلیلی؟ چرا مخاطب لحظات عاشقانه ی فرهاد و نازنین را نمی بیند ، ندیدن این لحظات خط روایی فیلم را برهم می زند و این که فرهاد تبدیل به یک آدمی دیگری می شود باعث تعجب است ، سایه های موازی توان و رمق برای ایجاد قصه و موقعیت های درگیر کننده ندارد به همین دلیل نمی شود از این فیلم انتظار موقعیت های عاشقانه را داشت زیرا که نازنین و فرهاد منفعل هستند و نمی دانند به چه دلیل وارد جریان عاطفی شده اند. آن جوان کارگردان چگونه درفیلم پیدا شد؟، نعیمی در نیمه های فیلم جوان کارگردان را وارد داستان می کند که بتواند به ریتم فیلم کمک کند اما فیلم مجددا درجا می زند، بهتر بود که فیلمساز بیشتر به موقعیت های عاشقانه ی نازنین و فرهاد می پرداخت که بیست دقیقۀ انتهایی فیلم قابل باور می شد، اما نعیمی انگار نخواسته است که ما دلیل بی اهمیتی فرهاد نسبت به نازنین را ببنیم ، و باید مخاطب از زبان پدر فرهاد به این نتیجه برسد که همه فرهاد را تنها می گذارند ، دیالوگ نقش اساسی در سایه های موازی را دارد اما این دیالوگ ها نمی توانند کلیت فیلم را به مخاطب منتقل کنند همانطور که گفته شد اگر سایه های موازی نمایش رادیویی بود تاثیر بیشتری را به شنونده انتقال می داد چرا که این فیلم لوکیشن های زیادی ندارد و همین هم باعث کلافگی مخاطب می شود فیلمساز به راحتی می توانست از همچین فیلمنامه یی، فیلم قابل قبولی بسازد اما سایه های موازی حدیث نفسی از سوی فیلمساز است که همانطور که گفته است قصدش گیشه نبوده.ابوالفضل پورعرب و سمیرا حسن پور هم نتوانسته اند به فیلم کمک کنند چرا که بازی آن ها به دلیل ضعف فیلمنامه به شخصیت استاندارد نرسیده است استفاده از شهاب حسینی که پنج دقیقه در فیلم حضور دارد تبلیغی است برای بدست آوردن مخاطب، بی شک استفاده از نمای کلوزآپ و حرکت های بی دلیل دوربین همراه با موسیقی متن، نمی تواند فضای فیلم را شاعرانه یا عاشقانه کند. سایه های موازی به دلیل ضعف قصه و ریتم کندش نمی تواند مخاطب را راضی نگه دارد . از سعید عقیقی که در دهۀ هشتاد فیلمنامه ی اقتباسی شب های روشن را برای فرزاد موتمن نوشته بود، انتظار بیشتری می رفت.
جبار آذین منتقد و مدرس سینمای کشور همزمان با اکران فیلم سینمایی «سایه های موازی» جدیدترین ساخته سینمایی اصغر نعیمی گفت: «سایه های موازی» تعریف یک داستان تکراری عاشقانه اجتماعی فارغ از هرگونه نگاه تازه در چارچوب فیلمفارسی هرچند به شکل نیمه مدرن به اضافه شخصیت های پادرهوا، دیالوگ های کم محتوا و تصویرسازی های آماتوری و خامدستانه و بازی های بسیار معمولی است.
وی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: اصغر نعیمی از جمله سینماگرانی است که پیش از ورود به عرصه فیلمسازی بخت خود را در حوزه مطبوعات هنری و نقدنویسی آزموده و اینک چند سالی است که به عنوان کارگردان شانس خود را در سینما و تلویزیون می آزماید؛ او طی سال های فعالیت خود در سینما و تلویزیون به عنوان فیلمنامه نویس و کارگردان و نگارش فیلمنامه های «زندگی خصوصی»، «مستانه»، «آس و پاس» و… و کارگردانی فیلم های «بی وفا»، «سلام بر عشق» و فیلم در حال اکران «سایه های موازی» گرچه با مردودی در کار فیلمسازی مواجه نشده و در مجموع توانسته با دریافت نمره قبولی به کارش در سینما ادامه دهد ولی نمراتش که نشانگر حد و مرز توانایی ها و قابلیت های او در سینما است هیچ گاه به سطح نمره قبولی آثار مطلوب و استاندارد سینمایی نرسیده و در محدوده متوسط و زیر متوسط باقی مانده است.
آذین ادامه داد: در واقع علیرغم تنوع موضوعی و گرایش های اجتماعی مضامین آثارش ساخته های او پیوسته میان فیلم های در شرف مقبولیت عام و در معرض مردودی نوسان داشته است. این ژورنالیست سابق و کارگردان امروز از آغاز ورود به حیطه فیلمسازی تاکنون محکم و استوار در ردیف فیلمسازانی که توانایی ساختن فیلم های خوب و قوی و استاندارد را ندارند و فیلم های شان در گذرگاه آثار متوسط اجتماعی درجا می زند ایستاده است.
این منتقد سینما سپس با بیان این نکته که نگاه موضوعی برخی از فیلم های نعیمی اندکی به روز است و او می کوشد در فیلم هایش حرفی برای گفتن داشته باشد اظهار داشت: اما ساختار و مضامین ساخته هایش بیش از آنکه با نوآوری و خلاقیت همراه باشد و استاندارهای سینمایی در آن ها لحاظ شود و به نیازها و انتظارهای مخاطب پاسخ دهد به دنیا و فرمول های اغواگر سینمای فیلمفارسی و ارضای سطحی ترین ذائقه ها و سلیقه های مخاطب نزدیک است به عبارتی اصغر نعیمی دنباله روی خط فکری، ساختاری و محتوایی فیلمفارسی سازی است و این نکات بارز در تمام فیلمنامه ها و فیلم های او به چشم می خورد تنها بخش کوچک متمایز کار او با فیلمفارسی سازان پیش از انقلاب دست و پا زدن وی برای ساختن فیلمفارسی های به اصطلاح مدرن است.
آذین خاطرنشان کرد: قصه ها و ساخت و ساز فیلمنامه و کاراکترسازی های او در فیلم هایش به رغم تزئین آن ها با موضوعات و مسائل روز چون در کارگاه سنتی و غبارگرفته و منسوخ فیلمفارسی سازی و با همان مصالح این قبیل فیلم ها شکل میابند هرگز نمی توانند آن ها را به سوی میدان رقابت با آثار رایج سینمای ایران سوق دهند؛ گرچه موضوع و مضمون فیلمنامه به نسبت جمع و جور فیلم «سایه های موازی» قابل تأمل هستند ولی باز هم مانند دیگر فیلم های او سطحی و گذرا و بدون عمق و تحلیل اند.
وی افزود: تعریف یک داستان تکراری عاشقانه اجتماعی فارغ از هرگونه نگاه تازه در چارچوب فیلمفارسی هرچند به شکل نیمه مدرن به اضافه شخصیت های پادرهوا، دیالوگ های کم محتوا و تصویرسازی های آماتوری و خامدستانه و بازی های معمولی شهاب حسینی و ضعیف ابوالفضل پورعرب و ناموفقی در جذابیت بخشی به افت و خیزهای دراماتیک تمام فیلم «سایه های موازی» را تشکیل می دهد فیلمی که از منظر ساخت و مضمون و ضعف ها و کاستی هایش در ادامه آثار پیشین نعیمی بوده و نه تنها برای سازنده اش گامی به جلو تلقی نمی شود که نشان دهنده ایستایی این سینماگر در ورطه فیلمفارسی سازی با رویکرد تجاری و بازاری است.
این منتقد سینما در خاتمه این گفتگو متذکر شد: «سایه های موازی» یک فیلم متوسط است و هیچ حرف جدیدی در پرداخت و روایت جذاب مخاطب پسند، چیدمان باورپذیر ماجراها و خلاقیت های تصویری و نمایشی ندارد. کارگردان «سایه های موازی» با آنکه کوشیده تا حد ممکن از عناصر مجذوب کننده و مشتری جمع کن در قواره فیلم بهره ببرد اما به دلیل سیطره فیلمفارسی بر آن و ساخت و پرداخت متوسط فیلمش را در سطح فیلمفارسی های متوسط تجاری قرار داده است. اصغر نعیمی برای تداوم فعالیت در سینما نیاز به خانه تکانی و اصلاحات اساسی در فکر و دانش و نگاه سینمایی و اجتماعی خود و فیلم هایش دارد.
گفتنی است؛ به جای خلاصه داستان این اثر سینمایی آمده است:
نازنین: مهم نیست کی هستی یا چه کاره ایی… تو هر وضعیتی که باشی محبت وظیفه ته… فرهاد: نصیحت ات خوبه. فقط یه خورده کهنه س.
کسی در فیلم حضور دارد که من بشناسم؟
ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران یعنی ابوالفضل پورعرب در فیلم حضور دارد. سیامک صفری که ریشه ای متعلق به تئاتر دارد نیز بازیگر فیلم است. شهاب حسینی هم برای مدت کوتاهی در فیلم دیده می شود.
داستان فیلم درباره چیست ؟
در میان فرهاد و نازنین عاشقانه ای برقرار می شود اما بر سر راه این عشق مشکلاتی وجود دارد که...
کارگردان کیست ؟
اصغر نعیمی که تابحال دو فیلم کمدی به نامهای « سلام بر عشق » و « بی وفا » را کارگردانی کرده که در رده کمدی های ضعیف دسته بندی می شوند.
نکات مثبت فیلم ؟
بازگشت دوباره ابوالفضل پورعرب به سینما.
نکات منفی فیلم
فیلمنامه « سایه های موازی » بسیار ضعیف است و درام و نقطه عطف برایش در نظر گرفته نشده است. این فیلمنامه به حدی بد هست که مخاطب را از خود دور می کند.
شکل گرفتن عاشقانه میان فرهاد و نازنین به سرعت اتفاق می افتد و فرصت شکوفایی به آن داده نمی شود.
بطور کل فیلمبرداری پر ایراد هست. نماهای دوربین روی دست زمانی که سوژه در فاصله کمی از دوربین قرار دارد باعث از دست رفتن ارزش صحنه و میزانس شده است.
سوء استفاده از نام شهاب حسینی برای فروش فیلم در حالی که 5 دقیقه بیشتر در فیلم حضور ندارد، ناعادلانه است.
حرف آخر :
« سایه های موازی » برای سینماروهای امروز جذابیتی ندارد. تمام عناصر فیلمسازی در این فیلم به اشتباه به کار گرفته شده اند که باعث می شوند مخاطب اثر را پس بزند
برنامه سینمایی هفت در ادامه مباحث مطرح در این برنامه در طول هفته گذشته، در کنار نقد یکی از فیلمهای سینمایی روی پرده، ادامه بررسی مؤلفه های فرمی سینمای دینی ایران را در دستور کار داشت؛ اما با این حال، بخش نقد فیلم شاهد یک تنش دیدنی در این برنامه بودیم و کارگردان فیلم به نقد جدی ادبیات ناآراسته فراستی در این برنامه پرداخت.
به گزارش «تابناک»؛ بهروز افخمی در آغاز برنامه «هفت» ـ که ساعت 22:30 روز جمعه روی آنتن زنده شبکه سوم سیما رفت ـ مطابق با رویه معمول درباره وضعیت گیشه سینمای ایران سخن گفت و همچون سایر برنامهها، نظرات تازهای درباره وضعیت فروش سینمای ایران مطرح کرد. او با اشاره به این که فروش فیلم ها بعد از ایام عزاداری پایین آمده به این موضوع اشاره کرد که پنجاه فیلم هنوز در نوبت اکران هستند.
او ادامه داد: برخی از آن ها قرارداد بسته اند و برخی قرارداد ندارند و با توجه به اینکه جشنواره فیلم فجر نیز نزدیک است، این تعداد فقط چهار ماه فرصت دارند نمایش داده شوند که این اتفاق با توجه به این که تنها فیلم در شش ماه اول اکران شده اند. بعید به نظر می رسد، رخ دهد و فیلم های مانده در راه اکران نمی توانند سال آینده اکران شوند چون همین حالا هم 150 فیلم در حال تولید هستند و سال آینده 200 فیلم باید اکران شوند.
افخمی تولید این تعداد فیلم را خوب دانست اما موضوع اینجاست که باید شیوه پخش بهتر و مثلا هفته ای چهار فیلم اکران شود و بیننده باید بتواند برای نمایش با انتخاب های مختلف روبه رو شود. از نظر او باید پخش کننده ها و شورای صنفی اکران در این مورد بهتر عمل کنند، از طرف دیگر همه فیلمسازان انتظار دارند بهترین زمان و بیشترین زمان اکران را در اختیار داشته باشند و فکر می کنند بهترین فیلم را ساخته اند.
مجری و گرداننده هفت خطاب به کسانی که فیلمهایشان در نوبت اکران مانده است گفت: اگر این فیلم ها اکران نشود، باید به دنبال فروش امتیاز آن ها باشند. او باز هم تأکید کرد، در بیست هفته باقی مانده باید هر هفته 4 فیلم اکران شود و با این وضع اکران نیز برای سال آینده، اگر شیوه های پخش اصلاح نشوند رونق فعلی سینما از بین می رود و همه چیز به وضعیت قبلی برمی گردد.
در ادامه، فیلم «سایههای موازی» با حضور اصغر نعیمی کارگردان این فیلم سینمایی و مسعود فراستی منتقد ثابت هفت، مورد نقد و بررسی قرار گرفت. نعیمی در اقدامی ارزشمند در ابتدای صحبتهایش، درگذشت رضا رستمی روزنامه نگار باسابقه عرصه فرهنگ را تسلیت گفت و از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به خصوص سازمان سینمایی خواست به بررسی محسن سیف، منتقد و نویسنده سینمایی توجه ویژهای داشته باشند، چرا که ظاهراً وضعیت درمانی مناسبی ندارد.
او درباره سایه های موازی نیز گفت: این فیلم یک فیلم اقتباس غیر وفادارانه و بنا بر رمانی نوشته داستایووسکی که در ایران به نام نازنین ترجمه شده است. او در پاسخ به اینکه چرا فیلمنامه نویس این فیلم (سعید عقیقی) به برنامه نیامده نیز گفت: «نمی دانم ظاهرا علاقه ای به حضور در تلویزیون ندارند.»
نعیمی همچنین با اشاره به این که ابتدا قصد داشته فیلمنامه خصوصی را خودش انجام دهد، گفت: زمان شمقدری برای دریافت مجوز ارائه کرده بود، ولی به نظر این مسئول به دلیل حساس بودن موضوع، باید فیلمساز خودی تر آن را می ساخته و به همین دلیل مجوز نگرفت». در ادامه نیز با تأکید بر اینکه بخش هایی چون خودکشی پایان داستان در این فیلمنامه تغییر داشته اند، صحنه ای را خودش اضافه کرده و یک صحنه را نیز به دلیل بازی بد بازیگر حذف کرده است.
کارگردان «سایههای موازی»: در شان من نیست با فراستی وارد مکالمه شوم
فراستی درباره این فیلم می گوید: «قصه داستایووسکی فوق العاده است و اقتباس سعید عقیقی افتضاح است! یک چیز عجیبی در داستان داستایووسکی است که اصلا در اقتباس بد عقیقی نیست. این که با دو روایت مواجهیم و یکی از آن ها روایت مرد از داستان است که با مخاطب صحبت می کند و ساختن این اصلا در سینما ساختنی نیست.
افخمی از فراستی پرسید باید خودکشی جزو موضوعاتی باشد که سانسور می شود؟ و فراستی پاسخ داد: نه در واقع داستایووسکی خودکشی را در این داستان می کاود. افخمی در ادامه به این موضوع اشاره کرد که ارشاد با توجه به حذف طوطی وار خودکشی به کلی داستان را از بین برده که فراستی نیز این موضوع را تأیید می کند. او در ادامه از نعیمی می پرسد، با وجود چنین ممیزی، چرا اصلا خواسته اند چنین چیزی بسازند؟
نعیمی در پاسخ به فراستی گفت: یکی از خصوصیات فیلمنامه عقیقی که مرا سر شوق آورد، راهکارهایی بود که عقیقی برای انتقال مضامین آن زمان اثر، به این زمانه پیدا کرده بود. مضمون اصلی قصه درباره مسأله معشیت است که عقیقی به جای معیشت با آن معنای قدیمی، مسأله تقابل فرهنگی را جایگزین یا سیاست را وارد کرده و قصه تازه ای ساخته است. داستان داستایوفسکی یک نقطه عزیمت و استارت بوده تا ما به «سایه های موازی» برسیم. «نازنین» خود به عنوان قصه عالی و فوق العاده نیست و قابل مقایسه با «ابله» یا «جنایت و مکافات» نیست.
کارگردان «سایههای موازی»: در شان من نیست با فراستی وارد مکالمه شوم
در ادامه این نقد فیلم، ادبیات مسعود فراستی و اصرار بر مقایسه داستان داستایوفسکی با «سایههای موازی»، باعث عصبانیت نعیمی شد و گفت: من خیلی مردد بودم تا به این برنامه بیایم. این درست نیست که به فیلمنامه نویس بگوییم عرضه این را نداشته است. رسانه عمومی جایی است که وقتی ما در آن صحبت می کند باید مراقب باشیم از چه ادبیاتی استفاده می کنیم. فیلم من فیلم فارسی! فیلم فارسی شرف دارد به اینکه مثل تو بنشینم جلوی تلویزیون از یک رانت و موقعیت مسمومی استفاده کنم و بدانم هیچ کسی هم توان جواب دادن به ما را ندارد. مسعود! تو مسیری که می روی مسیر غم انگیزی است و آدم غم انگیزی شده ای! من دلم برایت می سوزد. از اینکه تو لذت می بری من را و فیلم مرا سخیف کنی، من ناراحت می شوم.
فراستی هم در پاسخ حمله بدتری کرد و گفت: پشت این جمله ها مخفی نشو. عرضه یعنی توان! توان این را نداشته است. تو با ادبیات خودت برداشت کن. بجای آنکه ناراحت شوی و استرس بگیری، به نقد فیلمت پاسخ بده... وقتی فیلم نساختی، وقتی یک حرکت دوربین درست نداری و تنها یک لوکیشن پیدا کردی و دو بازیگر را روبروی هم نشاندی که با دیالوگ های ضعیف عقیقی که واقعا فیلمنامه دبیرستانی نوشته، یک پن کنی، از من انتظار تعریف نداشته باش.
نعیمی در مقابل پاسخی دندان شکن داد: اگر همه فیلم ها بد هستند چرا وقت خود را برای نقد آنها تلف می کنی؟ بالاخره 10 فیلم که ارزش نقد جدی را دارند. اگر مشکلت پول است من دستمزد حضورت در برنامه هفت را می دهم تا برای معیشت همه را خراب نکنی. فقط برای معیشت صحبت نکن. کار تو نفرت پراکنی است. مسعود وقتی متوجه این نیست که اصغر نعیمی به نسبت فیلم قبلی اش چقدر تلاش کرده که فیلم بهتری بسازد و اشکالاتش را رفع کند، اینها را نمی بیند در حالی که باید ببیند، سخت است.
و در ادامه بحث به جایی رسید که فراستی به اوج خشم رسید و اصغر نعیمی که خود منتقد سینمایی است، در پاسخ به فراستی گفت: «در شأن من نیست با تو وارد مکالمه شوم...». شدت عصبانیت فراستی پس از نقدهای این کارگردان بیسابقه بود و در انتهای بحث، افخمی به شوخی به فراستی توصیه کرد او نیز به نقدها گوش کند!
کارگردان «سایههای موازی»: در شان من نیست با تو وارد مکالمه شوم
در ادامه، بحث اصالت فرم یا محتوا در سینما با حضور محمدتقی فهیم و مسعود فراستی تحت عنوان «بررسی مولفه های فرمی سینمای دینی ایران» پیگیری شد؛ موضوعی تخصصی و منتقدپسند که هفته گذشته مطرح شده بود و بحث بیحاصل و غیرجذابی برای مخاطب وسیع عمومی به عنوان تماشاگر عمده تلویزیون است. پیش از این بخش، یک میان برنامه درباره فرم در سینمای جهان و سینمای مسیحی پخش شد که در حین پخش این برنامه، یک باره دوربین به استودیو برگشت و نمایی از افخمی و محمدتقی فهیم را نشان داد که با سیگار و زیرسیگاری در استودیو حاضر بودند و سپس ادامه میان برنامه را پخش شد!
در ادامه برنامه و در راستای بحث بر سر اهمیت فرم یا محتوا که برای عامه مردم اهمیت چندانی ندارد اما دو هفته به عنوان موضوع محوری هفت مورد توجه قرار گرفته، فراستی گفت: جهان بر مدار فرم است. فرق بین موضوع و محتوا چیست؟! موضوع و تم را قبل از تولید یک اثر هنری داری یا انتخاب می کنی. موضوع و تم را داری و می خواهی آن را به اثر هنری تبدیل کنی، تبدیل آن به یک اثر هنری، با میانجی فرم است. به اندازه ای که موفق می شوی، موضوعت به محتوا تبدیل می شود. برخی فیلم ها که من دوست ندارم، مثل «آرگو» تکنیک را دارند. تکنیک هایی اکتسابی که می توان آن را آموخت. صدا، نور و ... تفاوت بین تکنیک و فرم وجود دارد. به طور مثال ما ممکن است تکنیک خطاطی را بیاموزیم و کم کم مسأله و نیازمان شود که با آن نسبت برقرار کنیم که ضمن تکنیک، فرم گرفته است. یعنی جان گرفته است!
فهیم نیز گفت: درباره مباحث هفته گذشته من این خلط شده بود که گویا من در دفاع از محتوا هستم و مخاطب فرم هستم. حال اینکه از اساس حرف من این بود که همان میزان که فرمالیستی بد است، محتوازدگی نیز بد است و اشکال از همان جایی شروع می شود که بخواهیم به نفع یکی از دیگری بزنیم. تناقض شما نیز آنجایی ست که به ورطه قیاس می افتید! آوینی نیز تا جایی دچار این تناقض گویی می افتد، اما هرجا که می گوید تکنیک ارجع است بلافاصله خود را اصلاح می کند که اینها در هم تنیده است. می گوید نمونه عالی از این آمیختگی حافظ و مولوی است. ولی همین شهید آوینی ما فرمالیسم را به شدت می زند و آن را پیاده می کند. آن را گرایش خطرناک در عرصه هنر می شناسد، که در کنار محتوازدگی آسیب زننده می داند.
فراستی گفت: اگر به این برسیم که از فرم، محتوا درمی آید و وارد اولویت بندی نشویم، تا اینجا با هم موافقیم که محتوا نه موضوع، نه تم، نه تکنیک و نه تم است!
افخمی تاکید کرد: تکنیک فن مهارت استفاده از ابزار است. اما فرم، کوشش رسیدن به یک شکل منظوم است توسط کسی که مهارت تکنیکی دارد.
کارگردان «سایههای موازی»: در شان من نیست با فراستی وارد مکالمه شوم
فهیم گفت: من معتقدم محتواگرایی بیشتر از آنکه در بین فیلمسازان انقلابی تسلط داشته باشد، در میان جریان شبه روشنفکری جریان دارد. من بر این باورم سینمایی که توانسته فرم و محتوایش تأیید باشد، یکی سینمای آمریکا و یکی سینمای هند است. دو سینمایی که توانستند با تسلط و آشنایی کامل بر ابزار، بر محتوای وفادار کشور خود به نفع انتشار ارزش های کشورشان استفاده کنند؛ اما جریان روشنفکری کشور ما که تابعی از جریان قدیمی اروپاست اتفاق شعارزده، محتوازده و پیام زده است.
او ادامه داد: تا حدودی شهید آوینی نیز دچار این معضل بوده است و در اواخر عمر خود تلاش کرده که از این جریان جدا شود. چرا؟ به خاطر اینکه اساسا به محتوا بیش از حد اهمیت دادند. محتوای ایدئولوژیکی! به معنای داشته های طبقه خود و حتی اهداف سیاسی و وارونه واقعیت. اما در جریان ارزشی می توان فیلمسازان خوبی را نام دارد که توانسته اند هر روز به فرم خود بیفزایند و فرم ایرانی را از میان فرم های مختلف خلق کنند. اگر بخواهیم ارزش ها و محتوای خود را جهانی کنیم و تأثیرگذاری داشته باشیم، حتما باید به فرم برسیم. اما اینکه همه چیز را از فرم بدانیم و غیر از آن ندانیم، این خطر فرمالیستی است.
افخمی اظهار داشت: حرف تو درباره جریان روشنفکری بسیار درست است؛ اما حرف ما این است که فرم تنها معیار ارزیابی است، این چه ربطی به این دارد که فرمالیست هستیم!؟
فراستی گفت: ما وقتی از فرم حرف می زنیم از چه چیز حرف می زنیم؟ موضوع و ارزش هایی نزد من حاضر است. این ارزش ها به صرف اینکه من انقلابی باشم، با مهارت های تکنیکی در فیلمم درمی آید یا خیر؟ من به نظرم این تنها ارزش نمی آفریند. آیا نمی توان درباره برخی مضامین در سینما حرف زد؟ آیا محتوای خیانت نمی تواند داشت؟ من معتقدم هیچ موضوع ممنوعه ای نداریم. این نوع نگاه و نسبت ما با این مضامین است. اما اگر ما بدون فرم مناسب به سراغ همین این موضوعات برویم یا شعاری ضدخیانت است یا می تواند به ضدش تبدیل کند؛ یعنی چیزی که می تواند نجاتش دهد، تنها ارزش ها و شعارش نیست، باید این ارزش ها و شعارها را در دل آدم ها و قصه هایش به هنر تبدیل کند.
او تأکید کرد: آن هنر همان فرم است. آدمی که با زیست، دانش و عقلش به این حس شارپ رسیده می تواند فرم خلق کند. همین فرم محتوا را می دهد. پس ما محتوا را در اثر فرم اندازه می دانیم. محتوایی که از دل فرم بیرون می آید. هنر همین لحظه است. نه شعارهایی که بیرون از فیلم می دهد. یک سوپر ایمپوز در دست هیچکاک می تواند فرم خوب بدهد اما در دست من تنها یک تکنیک است.
کارگردان «سایههای موازی»: در شان من نیست با فراستی وارد مکالمه شوم
فهیم در مقابل گفت: قطعا فرم مهم است اما مسأله این است که بعد از فرم باید درباره محتوای آن و چیزی که می گوید حرف بزنیم. ما هفته گذشته درباره دو فیلم از یک کارگردان حرف زدیم. فرم و محتوای «بچه های آسمان» را فیلم خوبی دانستیم اما فیلم آخر همین کارگردان را نقد کردیم. این یعنی ما سوای از افراد فیلم ها را نقد کردیم.
فراستی اظهار داشت: آن چیزی را نقد کن که از فرم اثر بیرون می آید. ارزش ها وقتی به فیلم تبدیل شدند، دیگر قابل تفکیک از یکدیگر نیستند. ما قطعا از محتوا حرف می زنیم اما محتوایی که از دل فرم بیرون زده است. فرم، محتوا می سازد. محتوا با فرم متحد و به یک اثر بدل می شود. هر فرمی یک محتوا دارد. به اندازه ای هم که فرم داریم، محتوا داریم. یعنی ممکن است که 10 دقیقه یا دو پلان از یک فیلم فرمی پیدا کند که محتوای آن، "آن"دینی دارد. لذا اگر بگوییم فیلم «محمدرسول الله» اشکال فرمی دارد و لذا محتوای مسیحی می دهد نه محتوای اسلامی، یعنی فرم غلط و غیرمسلمانی می دهد محتوای غلط و غیر مسلمانی.
فه در مقابل گفت: فیلمنامه پس چیست؟
فراستی نیز پاسخ داد: یک ماده خام سینمایی است که هنوز به محتوا بدل نشده است. من می گویم فیلمنامه زمانی که برای اجرا داده می شود تازه تفکیک می شود. اما قبل از آن ناظر بر محتواست، یعنی کاملا از آن می توان محتوا را تخمین زد... من می توانم یک فیلمنامه به تو بدهم که یک قصه (یا به تعبیر تو محتوا) دینی دارد و آن را به یک فیلمساز کاربلد بدهیم و آن را دینی تولید کند اما به یک فیلمساز کارنابلد بدهیم ضددینی می شود.
فهیم در نهایت گفت: بله، این را درست می دانم. لذا می گویم این فیلمنامه ناظر بر یک محتوای دینی است تا تبدیل به محتواشدت فاصله دارد. لذا درکل به نظرم این دو از هم غیرقابل تفکیک است.
افخمی نیز اظهار داشت: تنها ابزار نقد فرم است، اگر شما با مضمون یا تم فیلم مخالفت می کنی درواقع تو با طرز نگاه کارگردان مخالفی و این نظر شخصی است نه نقد.
«سایههای موازی» پیشنهادی متفاوت
این فیلم ملودرامی عاشقانه و ادبی است که از بازیگران محبوبی چون شهاب حسینی، ابوالفضل پورعرب، سمیر حسن پور، حدیث فولادوند، سیامک صفری و... بهره میبرد و از نکات قابل توجه در آن حضور شهاب حسینی و ابوالفضل پورعرب برای اولین بار در کنار هم پس از سریال «شهرزاد» است که البته دیرتر از «شهرزاد» به اکران درآمد. «سایههای موازی» را میتوان به دلیل بهرهگیری از یک منتقد سینمایی به عنوان نویسنده و بازیگران شاخصی که دارد از فیلمهای کنجکاوی برانگیز سینمای ایران دانست که امیدوار است اکران موفقی را پشت سر بگذارد.
با کارگردان و یکی از بازیگران این فیلم گفتوگویی کوتاه درباره فیلم، وضعیت اکران و.. داشتهایم که در ادامه میخوانید:
سینما برایم مهم است
سیامک صفری، بازیگر توانمند و شناخته شده تئاتر چند سالی است که به عرصه تصویر روی آورده. او درباره حضور در «سایههای موازی» میگوید: وقتی اصغر نعیمی تماس گرفت و راجع به فضا و کلیت فیلمنامه گفت، مشتاق شدم در آن بازی کنم. با این که نقشم در این فیلم بسیار کوتاه است، به دلیل تیم خوبی که با نعیمی کار میکردند انگیزهام برای حضور در آن بیشتر شد. نقش مقابلم هم در این کار ابوالفضل پورعرب بود. او در دورهای جوان اول سینمای ایران بوده و هنوز هم خیلیها او را دوست دارند و به عشق دیدن او به سینما میآیند.
صفری درباره کمکاریاش در عرصه تصویر توضیح میدهد: من به طور مشخص در تئاتر متمرکز هستم و بیشتر وقت من در این عرصه میگذرد. البته این به معنای آن نیست که کار تصویر برایم اهمیتی نداشته باشد. زمان زیادی نیست که به سینما آمدم و باید این فرصت را پیدا کنم که بتوانم خودم را با این فضا هماهنگ کنم و این مساله در حال اتفاق افتادن است. سینما برایم مهم است و منتظرم اتفاق خوبی برایم بیفتد. از مردم دعوت میکنم به دیدن «سایههای موازی» بروند. این فیلم داستان و مضمون خوبی دارد و قطعا برای مردم دیدنی است.
یک فیلم عاشقانه و متین
اصغر نعیمی، کارگردان «سایههای موازی» از سالها پیش فعالیت مطبوعاتی خود را به عنوان نویسنده و منتقد در نشریات مختلف شروع کرد و پس از آن فعالیتش را به عنوان برنامهریز و دستیار کارگردان با فیلمسازانی نظیر کیانوش عیاری، فریدون جیرانی، سیروس الوند، کیومرث پوراحمد و احمد امینی ادامه داد.
او درباره انگیزه ساخت سایههای موازی میگوید: از دغدغهها و دلمشغولیهای من ادبیات و مطالعه رمان و داستان است و معمولا وقتی داستانی را میخوانم به قابلیت اقتباس آن هم فکر میکنم. داستایوفسکی از دوران نوجوانی از نویسندگان محبوب من به شمار میآمد که توانستم ارتباط خوبی با آثارش برقرار کنم و همیشه فکر میکردم داستان «نازنین» او ظرفیت خوبی برای اقتباس دارد. به همین خاطر سراغ فیلمنامهای که سعید عقیقی بر این مبنا نوشته بود رفتم و آن را ساختم. در کل به نظرم مهمترین چیزی که برای ساخت فیلم به فیلمساز انگیزه میدهد داستان خوب است که «سایههای موازی» دارای چنین ویژگی بود.
نعیمی در مورد بازیگران چهره فیلمش توضیح میدهد: اولین معیار انتخاب بازیگر در ذهن فیلمساز، تناسب بازیگر با نقش و الزامات متن و فیلمنامه است و ترکیب بازیگران هم در واقع یکی از همین الزامات متن و فیلمنامه است. بازیگران «سایههای موازی» هم علاوه بر محبوبیت بین مردم، توانمند هم هستند. آنها با قابلیتهایی که دارند به ساخته شدن فضای فیلم کمک کردند. بنابراین طبیعی است که از ابتدا دلم میخواست از آنها در کارم استفاده کنم.
نعیمی با طبیعی دانستن اختصاص سهم عمده سالنها به فیلم «فروشنده» بیان کرد: در شرایطی که ما با تورم در اکران مواجه هستیم، از تاثیری که «سایههای موازی» بر مخاطب گذاشته و میزان استقبال از آن راضی ام، هر چند در یک شرایط طبیعیتر قطعا با تعداد سالنهای بیشتر نتیجه بهتری میگرفتیم.
نعیمی که این روزها مشغول نگارش فیلمنامهای به نام «برخورد نزدیک» است ادامه داد: «سایههای موازی» میتواند پیشنهاد متفاوتی برای این روزهای سینمای ما باشد. ما این روزها در سبد اکران یا نوعی از کمدی را داریم یا فیلمهایی که زمینههای اجتماعی خیلی قوی دارند و در فرم و محتوا از مضمونی گزنده برخوردار هستند. «سایههای موازی» اما عاشقانهای آرام و متفاوت است که تمرکزش را روی رابطه دو نفر میگذارد و تلاش میکند در قالب یک فیلم عاشقانه حال مخاطب را با شعر، ادبیات و... خوب کند. در این فیلم یک رابطه عاشقانه در نهایت متانت به تصویر کشیده شده و به همین خاطر فکر میکنم در سبد اکران این روزهای سینمای ما فیلمی متفاوت باشد.
ستارههای دیروز و امروز
هنوز هم شنیدن نام ستارگان قدیمی سینما برای مردم جذابیت دارد و ناخودآگاه با دیدن نام آنها بر سر در سینماها برای دیدن فیلم ترغیب میشوند.
یکی از این بازیگران معروف سینما ابوالفضل پورعرب است. بازیگری که پس از سالها دوری از سینما این روزها در کنار شهاب حسینی، «سایههای موازی» را بر پرده سینماها دارد. همین امر بهانهای بود تا به معرفی کوتاهی از این دو ستاره بپردازیم:
پورعرب در دورهای وارد سینمای ایران شد که سینما چهرهای نو و تازه را در فیلمها میطلبید. او خیلی زود مورد توجه مخاطبان سینما قرارگرفت و با حضورش در فیلمهای متفاوت خیلی زود توانست روی مجلات و سردر سینماها بدرخشد.
اما شهاب حسینی دیگر بازیگر و ستاره سینماست که نام او در ذهن خیلی از مخاطبان داخلی و خارجی سینما نقشهای زیادی را زنده میکند. او با مجریگری در تلویزیون دیده شد و به سینما راه پیدا کرد و خیلی زود نشان داد آیندهدار است. حسینی سال به سال با بازی در آثار سینمایی قابل قبول رشد کرد و اکنون با نخل طلایی که با خود از کن به همراه آورده، ستاره بیبدیل بازیگری این روزهاست.
فیلم سایههای موازی، به خاطراتمان با شبهای روشن رحم کنید
ساناز رمضانی
درزمانی که گیشه به تسخیر «فروشنده» درآمدهاست و حاشیههای فیلم «لانتوری» همچنان مخاطب جذب میکنند، فیلمی چون «سایههای موازی» در این طوفان گم میشود و طبیعی است که کمتر از آن صحبت شود و وقتی به تماشای فیلم مینشینی نیمی از سالن خالی باشد؛ اما نام سعید عقیقی بهعنوان فیلمنامهنویس که نگارش یکی از بهترین فیلمهای چند دهه اخیر ایران یعنی “شبهای روشن” را بر عهده داشته است، کافی است تا مخاطبان جدی سینما را ترغیب به تماشای این فیلم کند. اگر هم اهل خاطره بازی باشید، حضور ابوالفضل پور عرب در نقش اصلی که سالها ستاره بیرقیب سینما بود و بهنوعی اولین ستاره مرد سینمای پس از انقلاب است ممکن است شمارا به سالن سینما بکشاند. شبهای روشن نهتنها بهترین کار در کارنامه مؤتمن و عقیقی است که بهزعم بسیاری از کارشناسان بهترین اقتباس صورت گرفته از داستان شبهای روشن داستایوفسکی نیز هست. عقیقی که قبلاً هم تجربه همکاری با مؤتمن را در فیلم کمتر دیدهشده اما تحسینشده هفتپرده داشت، با این فیلم نام خود را بهعنوان یک استاد مسلم فیلمنامهنویسی تثبیت کرد؛ اما از بعد از شبهای روشن نتوانسته آن موفقیت را تکرار کند و فیلمنامههای بعدیاش ازجمله صداها، نهچندان دلچسب از کار درآمدند. پس حق دهید که وقتی نام سعید عقیقی در کنار اقتباسی از داستایوفسکی میآید، کنجکاو و امیدوار راهی سینما شوید که شاید دوباره معجزه شبهای روشن تکرار شود، اما متأسفانه «سایههای موازی» یک تجربه ناامیدکننده دیگر در کارنامه هنری عقیقی است.
«سایههای موازی» فیلمی به کارگردانی اصغر نعیمی و بازی ابوالفضل پور عرب و سمیرا حسنپور و شهاب حسینی است. بگذارید اولازهمه این نکته را خاطرنشان کنم که اگر برای دیدن بازی شهاب حسینی، برنده نخل طلای کن، عازم تماشای این فیلم هستید، بهتر است یا تصمیم خود را عوض کنید یا بهانه دیگری بیابید؛ زیرا حضور وی در این فیلم شاید کمتر از پنج دقیقه است و دیالوگش حتی از آنهم کمتر. شخصیت شهاب حسینی بهعنوان کارگردان تئاتری که میتوانست نقش کلیدیتری در ماجرا داشته باشد و منطق دراماتیک داستان را به موازنه برساند کاملاً هدررفته است. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، در این فیلم سعید عقیقی بار دیگر به سراغ یکی از داستانهای داستایوفسکی رفته است. گرچه در تیتراژ فیلم فقط ” بر اساس داستانی از داستایوفسکی ” دیده میشود اما سایههای موازی اقتباسی ایرانیزه شده از داستان نازنین داستایوفسکی است که بهعنوان یک داستان کوتاه در مجموعه یادداشتهای روزانه یک نویسنده آمده است. نازنین گفتارهای مردی در برابر جسد زن جوانش است که خودکشی کرده و مرد با مرور خاطرات گذشته سعی دارد علت و ریشههای این مصیبت را دریابد. سایههای موازی نیز چنین داستانی دارد اما با پایانی متفاوت، احتمالاً در جهت دور زدن خط قرمزهای تعریفنشده سینمای ایران. مشکل کار هم از همینجا شروع میشود. در داستان اصلی اگر مرد با مرور خاطراتش سعی در کنکاش مصیبت وارده دارد، در اقتباس سعید عقیقی از این داستان، علل شکست چیزی که قرار است بیننده باور کند عشق است، خیلی واضح است و نیاز به هیچ واکاوی ندارد. درواقع اصلاً عشقی در کار نیست. مسلماً نمیتوان از بیننده انتظار داشت که با شعر خواندن شخصیتها و دیالوگهای آبکی، به حال عشقی بگرید که بابی محبتی، بیتوجهی و بدرفتاری یکی از طرفین ازهمپاشیده است.
در قصه نازنین، داستایوفسکی از شیوه مرسوم روایتش، یعنی تکگوییهای مردی تنها و افسرده که از گذشته خود بریده است استفاده میکند و این دقیقاً همان شیوه روایتی است که عقیقی برای فیلمنامهاش برگزیده است.
فرهاد (ابوالفضل پور عرب)، مردی تنها که خود را در یک عتیقهفروشی حبس کرده و تنها همدمهایش مشتریان گاه و بی گاهش هستند، گذشتهای نامعلوم اما تلخ دارد که در پی آشنایی با نازنین (سمیرا حسنپور) زندگیاش وارد مسیر جدیدی میشود. نازنین دختر جوان و تنگدست اما پرشور و شعفی است که در مقابل خمودگی و سردی شخصیت فرهاد قرار میگیرد.
اگر داستایوفسکی در داستان نازنین با قلمش تزلزل شخصیت مرد بین خوبی و بدی را نشان میدهد، «سایههای موازی» به دیالوگهای نپختهای مثل ” من به بدی حرفام نیستم ” دست میآویزد تا بیننده را مجاب سازد که بله فرهاد آدم خیلی بدی نیست.
متأسفانه، تنها جذابیت این روایت همین خلاصهای است که میتوان از آن ارائه داد. فیلمنامه عقیقی پر است از دیالوگهایی شعاری و شخصیتهای یکبعدی و غیرقابلباور. از آشنایی فرهاد و نازنین تا پایان فیلم و جدایی نازنین، هیچچیز منطقی نیست، هیچچیز سر جایش نیست، هیچچیز جذاب نیست. شعرخوانیهای نازنین، تلاش فرهاد برای به سلطه درآوردن نازنین، ازدواجشان، جدلهایشان که در سکوت نازنین میگذرد، نهتنها منطقی نیست بلکه اصلاً نمیتواند مخاطب را جذب کند تا روایت را دنبال کند. همان اول داستان که فرهاد در نقش راوی شروع به صحبت میکند، بیننده میداند که با یک داستان تلخ روبروست و قرار نیست همهچیز بهخوبی و خوشی تمام شود. البته این بهخودیخود مشکلی نیست. میزانسن سرد و بیروح فیلم و زمستانی که در جریان است همه و همه نشان از این دارد که با فیلمی با پایان خوش روبرو نیستید. مشکل این است که در همان ابتدای داستان ارتباط مخاطب با روایت قطع میشود. اگر داستایوفسکی در داستان نازنین با قلمش تزلزل شخصیت مرد بین خوبی و بدی را نشان میدهد، سایههای موازی به دیالوگهای نپختهای مثل ” من به بدی حرفام نیستم ” دست میآویزد تا بیننده را مجاب سازد که بله فرهاد آدم خیلی بدی نیست. برای آنکه نشان دهد نازنین دختری است پرشور و شعف و پر از زندگی، فرهاد در تکگوییهایش بارها به این نکته تأکید میکند و بیننده جز چند عشوه سادهلوحانه چیزی از شعف و شادی جوانی در این کاراکتر نمیبیند. در انتها هم برای آنکه نازنین شکستخورده و غمگین نشان داده شود، فقط نماهایی از وی را میبینیم که مثل یک شخصیت تیپیک سریالهای آبکی تلویزیون اشک میریزد.
همه اینها باعث میشود احساس کنید با فیلمی شعارزده و خارج از تاریخش طرف هستید. شاید اگر این داستان عشقی را در دهه هفتاد یا هشتاد بر پرده سینما میدیدیم اینقدر مضحک و غیرقابلباور به نظر نمیرسید.
مهمترین ایراد فیلم هم همین روایت نصفه و نیمهاش از کاراکترهایی کاملاً ناپخته و معلق بین زمین و هواست. سایههای موازی داستان عشق مردی است که شروعش و پایانش نهتنها منطقی نیست بلکه خندهدار هم میشود. آنجا که نازنین بهعنوان یک دختر پاک و معصوم به عتیقهفروشی فرهاد میرود و نگاه از زمین نمیگیرد هیچ ارتباطی ندارد با سکانسهایی که در همان عتیقهفروشی بیهیچ ابایی عشوهگری میکند و وارد حریم شخصی مردی که چیزی از او نمیداند میشود. فیلم از شما میخواهد باور کنید فرهاد بهعنوان فردی فرهیخته که در دوران جوانیاش به خاطر عقاید سیاسیاش به زندان رفته، اکنون تنهاست و تلخی کلامش تنها سلاحش در مقابل دیگران است؛ اما آنچه نشان داده میشود مردی است بیحوصله که چون ” فرهیخته ” است و از جنس مغازهاش نیست! از کشوی میزش کتاب فاوست گوته را بیرون میآورد و دیالوگی نقل به مضموم میکند که آنقدر بیجاست که حتی در حافظه بیننده هم نمیماند. کاش عوامل فیلم حداقل به خود زحمت داده بودند که کتاب را بعد از خرید ورق میزدند که به نظر نرسد همین لحظه از قفسه کتابفروشی خارجشده است. همه اینها باعث میشود احساس کنید با فیلمی شعارزده و خارج از تاریخش طرف هستید. شاید اگر این داستان عشقی را در دهه هفتاد یا هشتاد بر پرده سینما میدیدیم اینقدر مضحک و غیرقابلباور به نظر نمیرسید؛ اما در دورهای که سینمای ایران هرروز یک فیلم شگفتیساز ارائه میدهد، مسلماً «سایههای موازی» یک شکست تمامعیار است.
پاشنه آشیل فیلم که قرار بوده است فیلمنامه سعید عقیقی باشد، خود باعث شکست فیلم شده است. مسلماً سعید عقیقی علاقهای به همراهی با جریان معمول سینما ندارد اما شاید امیدوار بوده است این فیلم هم مانند شبهای روشن که در ابتدا موردتوجه قرار نگرفت و بعد تبدیل به یکی از بهترین آثار سینمای ایران شد، بعدها دیده شود و کشف شود.
اصغر نعیمی بهعنوان کارگردان فیلم که قبلاً دو فیلم بیوفا و سلام بر عشق را در کارنامه خود دارد، نقش پررنگی در فیلم ندارد. فیلم نه خوب دکوپاژ شده است نه بازیهای قابل قبولی از بازیگران گرفتهشده است. نعیمی با دو کار قبلیاش هم ثابت کرده است که بیشتر سوار بر موج گیشه است تا یک کارگردان و شاید بهعنوان یک نویسنده کارنامه قابلقبولتری دارد. (مستانه که سال ۹۳اکران شد و فیلم خصوصی یا زندگی خصوصی که علیرغم تحسین منتقدان هیچگاه اکران نشد.)
خلاصه اینکه پاشنه آشیل فیلم که قرار بوده است فیلمنامه سعید عقیقی باشد، خود باعث شکست فیلم شده است. مسلماً سعید عقیقی علاقهای به همراهی با جریان معمول سینما ندارد اما شاید امیدوار بوده است این فیلم هم مانند شبهای روشن که در ابتدا موردتوجه قرار نگرفت و بعد تبدیل به یکی از بهترین آثار سینمای ایران شد، بعدها دیده شود و کشف شود؛ اما بهشخصه فکر نمیکنم چنین اتفاقی برای این فیلم بیافتد. چراکه عقیقی عملاً بعد از شبهای روشن نتوانسته هیچ فیلمنامه قابل تعملی ارائه کند و مسلماً سایههای موازی هم در ردیف سایر شکستهای وی قرار میگیرد. کلام آخر اینکه آخرین کار اصغر نعیمی بهعنوان کارگردان و سعید عقیقی بهعنوان نویسنده، تجربهای نپخته و نهچندان جذاب است که شاید بهعنوان یک تلهفیلم مخاطب بیشتری جذب میکرد. اگر بلیت فروشنده گیرتان نیامده و یا لانتوری و من را دیدهاید و دنبال فیلم دیگری هستید، میتوانید به تماشای «سایههای موازی» بنشینید، اما سطح توقعتان را پایین بیاورید؛ بسیار پایین.
.
منابع
https://social.salamcinama.ir/post/7th989s0tw8i1k0/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-
http://anamnews.com/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%86%D8%B9%DB%8C%D9%85%DB%8C/
http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/15328-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C
http://www.tabnak.ir/fa/news/633914/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A3%D9%86-%D9%85%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%87-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D9%88%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%88
http://www.bultannews.com/fa/news/391983/%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA
http://blog.namava.ir/sayehay-movazy/