اشعاری از آرتاك وارتانیان
ترجمه : ادوارد هاروتونیان
فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 46 - سال دوازدهم - زمستان 1387
آرتاك وارتانیان در 4 مه 1951م، در روستای آزنابِرْت، در جمهوری خودمختار نخجوان (در شوروی سابق)، به دنیا آمد. سال های كودکی و نوجوانی او در روستای زادگاهش سپری شد. در 1965م، پس از هشت سال تحصیل در روستا، به جمهوری ارمنستان رفت و در ایروان به ادامۀ تحصیل پرداخت. در 1968م، با اتمام دورۀ دبیرستان، در دانشكدۀ سیبرنتیك دانشگاه دولتی مهندسی ایروان، پذیرفته شد و در 1973م، دورۀ دانشكده را به پایان رساند. در 1988م، دورۀ دو سالۀ روزنامه نگاری را در دانشكدۀ تخصص های اجتماعی همان دانشگاه گذراند. در 2004م با دفاع از پایان نامۀ خود در رشتۀ زبان ارمنی به دریافت درجۀ علمی نامزدی علوم نایل آمد.
آرتاک، در سال های تحصیل در نخجوان، از طریق برنامه های رادیویی با زبان فارسی وفرهنگ ایرانی آشنا شد و با تلاش فردی توانست زبان فارسی را فرا گیرد. تألیف مقالاتی در زمینۀ فرهنگ ایران و مناسبات فرهنگی ایران و ارمنستان و برگردان آثاری از فارسی به ارمنی از جمله کارهای وی در زمینۀ زبان و فرهنگ ایرانی است.
آثار او به زبان ارمنی شامل شعر و داستان برای كودكان، یادداشت های سفر، مجموعۀ اشعار، بررسی های تاریخی وادبی و مطالب علمی به زبان ساده در نشریات مختلف و در نه كتاب انتشار یافته است. نمونه ای از آثار وی نیز با عنوان ((زبان فارسی من)) در شمارۀ 32 فصلنامۀ پیمان به چاپ رسیده است.[1]
اشعار زیر را از مجموعۀ ((گل نوروز)) آرتاك وارتانیان به فارسی برگردانده ایم. این مجموعه را شاعر به دوستی ارمنستان و ایران تقدیم كرده است.
زبان فارسی
زبان فارسی!
چقدر زیبایی!
و با زبان من
آن چنان نزدیك
كه واژۀ مادر به ((مایر))[2] نزدیك است.
فارسی
ای زبان دیرینه!
چه خوش نوا و خوش آهنگی!
وهم تبار زبان منی
چندان
كه واژگان تو قرمز، كبود و نارنجی
سه رنگ پرچم من
گویی
هم از زبان من هستند.
زبان فاخر و شهوار!
كه بر تو غبار طلایی دوران
و باز ماندۀ دیرینه کیش ما مانده است
كه همچو چشم سیه چشم پارسی جذاب
و همچو نغمۀ جان بخش تار دلبندی.
به جز تو این همه وابستگی زبان مرا
بگو دگر با كیست؟
سپتامبر 2000م
مسجدكبود [3]
زمانی این بنا
نماد حاكمیت نیز بود
و بی جا یا بجا، شاید به ما یادآوری می كرد
كه ما در سرزمین خویش
نه بیش از زیردستانیم.
كنون بگذشته قرنی چند،
و امروز این بنا
كه با رنگ و جلایی نو
از آن دوران به پا مانده
به خاك سرزمین ما،
نشان و ترجمان احترام ماست
به كیش كشور همسایه و فرهنگ و تاریخش؛
همان گونه كه در ایران
بنای با شكوه دیر ((تاده ))[4] است.
سپتامبر 2000م
آهنگ ایرانی
نوای دلكش سنتور می گوید:
جهان بیهوده و پوچ است...
سخن از تارهای او
به نرمی می رباید تار:
و اما زندگی دلچسب و شیرین است
نه با كین و ریا
با عشق و سرمستی...
و نی همراه با دف زار می گرید:
تو پنداری گناهان جهان را
آرزوی مغفرت دارد
و یك دنیا امید، آرامش و مهر
می گستراند.
سپتامبر 2000م
آواز ایرانی
به یك خوانندۀ ایرانی
صدایت همچو رگبار بهاری ست
که عطر از لاله و سنبل برآرد،
صدایت بارش نور است کز خاک
گل نوروز را از گِل درآرد...
صدایت آنچنان نرم و لطیف است
چمِ آهوست چون در دشت شیراز،
چو شوق و شور گل در صبح گاه است
دلش از نغمۀ بلبل به پرواز...
مارس 2001م
درراه كلیسای سن استپانوس[5]
از جادۀ كنار ارس، دركران راست
نزدیك شهر مرزی جلفا
بر آن كران رود
دیدم به دره ای كه چو مس سرخ فام بود
سنگِ صلیب های[6] كهنسال جولفا[7]
كج گشته و به خاك درافتاده، واژگون...
بشكسته و به رودخانه ریخته...
دیدم... و زخم كهنۀ من باز ناله كرد،
چون كوه اژدهاك[8] دهان باز كرد،
آنگاه... بی امید درآن لحظه ناگهان
چون مرهمی به زخم بدون علاج من
بر این كران رود
دیدم ستاده معبد چوپان[9] كنار راه
نظاره گر به جنگل ویران رو به رو،
بر زخم دیده جنگلِ سنگِ صلیب ها،
دیدم كه دست های نوازشگری به مهر
از چهر او زدوده جراحات روزگار،
دیدم... و دیده اشك بار
ایران، ترا ستودم و گفتم تو را سپاس!
همسایه و برادرمن، بر شما سپاس!
جلفا، اوت 2001م
پی نوشت ها:
1- آرتاک وارتانیان، ((زبان فارسی من))، پیمان، س 9، ش32 (تابستان1384): 32-42.
2- به معنای مادر در زبان ارمنی.
3- از آثار قرن هجدهم میلادی در ایروان.
4- کلیسای تادئوس مقدس یا قره کلیسا در آذربایجان غربی.
5- كلیسای سَن استپانوس یا استپانوس قدیس در شهرستان جلفا.
6- سنگِ صلیب یا چلیپاسنگ تخته سنگی با رویۀ مستطیل است كه بر روی آن نقش صلیب همراه با نقوش گل و گیاه و تمثال قدیسان و اشكال هندسی حجاری شده است. گورستان جلفای قدیم در كرانۀ چپ رود ارس با چندین هزار چلیپاسنگ كه از خاك ایران نیز دیده می شد در دهۀ اخیر بارها مورد تعرض و تهاجم جمهوری آذربایجان قرار گرفت و سرانجام در 1384 با خاك یكسان و تبدیل به میدان تیر شد.
7- جلفای قدیم که به زبان ارمنی جوقا نامیده می شود.
8- این کوه که به نام های کوه آژیدهاك یا کوه ضحاك نیز معروف است در كرانۀ چپ رود ارس قرار دارد و به ارمنی كوه ویشاپ یا كوه مار نامیده می شود.
9- كلیسای كوچكی است از آثار سدۀ سیزدهم میلادی در خاك ایران، كنار رود ارس.