ژاپن و آمریکا ، تفاوت و شباهت
برگرفته از مقاله "ما متفاوت اما شبیه به هم هستیم We're Different but Alike"از مجله " ژاپن به جشن دویست سالگی آمریکا سلام می گوید Japan Salutes America on Its Bicentennial" انتشارات انجمن ژاپن و آمریکا America-Japan Society– توکیو 1976
ترجمه از گارگین فتائی
.
1: فرهنگ یک مکان بخش جدایی ناپذیر از جامعه آن است خواه آن مکان یک روستای دور افتاده سرخ پوستی در برزیل باشد و یا یک شهر فوق صنعتی در اروپای غربی . فرهنگ ژاپن مردم ایالات متحده را متحیر می سازد زیرا در یک نظر اجمالی کوتاه و اولیه، آن به نظر بسیار متفاوت می رسد . هر چیزی که تازگی ، تنوع نژادی ، وسعت سرزمینی ، خودمانی بودن و عدم تشریفات و یک اخلاق فردگارایی ایالات متحده را ترسیم می کند در ژاپن غایب است . در آنجا یک شخص یک جامعه باستانی و همگون و منسجم ، اخلاقی که اهمیت گروه را تائید می کند و آدابی از رفتار رسمی حاکم بر هر جنبه ای از زندگی روزانه از نوشیدن چای تا سلام گفتن را می یابد . در سطح ، حد اقل ژاپن و ایالات متحده کاملاً متضاد به نظر می رسند .
2: بک تفاوت بارز در مردم آنهاست . ژاپن یک جامعه همگون از یک ملیت همراه با درصد ناچیزی از گروه های اقلیت نظیر اقلیت قومی چینیها و کره های هاست . همه ارکان دولت و جامعه توسط اکثریت ژاپنیها کنترل می شوند. برعکس گر چه آمریکا کشوری است با ریشه های اروپایی اما سیاست های آزاد مهاجرتی منجر به تبدیل آن به یک جامعه ناهمگون از قومیتهای متعدد اروپائی ، آفریقایی ، آسیایی و آمریکای لاتینی شده است . همه آنها نماینده کل جامعه ایالات متحده اعم از تجارت ، آموزش و سیاست هستند .
3: دیگر حیطه های تفاوت بین ژاپن و ایالات متحده شامل مسائل فعل و انفعالات گروهی و مفهوم فضا است . در حالی که مردم ایالات متحده بر فردگرایی و خودمانی بودنشان می بالند ژاپنیها به گروه و تشریفات ارزش می دهند . مردم در ایالات متحده شخصی را که بالاتر از جمعیت می ایستد تمجید کرده و پاداش می دهند برعکس ، یک مثل ژاپنی می گوید "میخی که سر بر افرازد با چکش کوبیده می شود "The nail that sticks up gets hammered down."علاوه بر این در حالی که اهالی آمریکای شمالی احساس وسعت به معیار و اندازه یک قاره را می کنند ، نبوغ ژاپنی در یک منطقه بسیار کوچک و ریز قرار می گیرد برای مثال ایالات متحد هواپیماها می سازد در حالی که ژاپن ترانزیستورها را تولید می کند .
4: علیرغم این تفاوتها ، این دو فرهنگ ظاهراً متضاد در چندین تجربه مهم با هم مشترکتند .
5: برای مثال هر دوی آنها دارای فرهنگ های پیوندیtransplanted cultures. هستند . هر ملتی دارای یک جامعه مادر "mother" society است – چین برای ژاپن و بریتانیای کبیر برای ایالات متحده – که به طرق بیشمار زبانی ، هنری ، ادبیات ، اجتماعی ، مذهب، رسوم و روشهای تفکر بر دختر خود نفوذ کرده اند .البته ژاپن بیشتر از ایالات متحده در جهت بیرون آوردن تفسیر انحصاری خود از فرهنگ چینی کار کرده است اما هر دو کشور دودمان و ایل و تبار باستانی خود را منعکس می کنند .
6:علاوه بر این هر دو جامعه هنر تجارت و بازرگانی را از طریق خرید و فروش ، تبلیغات و تولید انبوه در سطوح عالی توسعه داده اند . دیدگاه های اندکی هستند که به مردم ایالات متحده تا دهها هزار فروشگاه تجاری ژاپنی مخصوصاً پاساژهای زیبا و دارای اجناس خوب بیشتر اعتماد می کنند . از دید مردم ایالات متحده آنها تنها شبیه مرسی Macyیا نیمن مارکوس Neiman Marcusدر خانه به نظر می رسند . علاوه بر این هم ژاپن و هم آمریکا جوامع مصرفی هستند . مردم هر دو کشور عاشق مغازه و خرید کردن و مصرف کنندگان پرشور محصولات راحتی و غذاهای فست فود هستند . ماشین های فروش خودکار Vending machinesکه هر چیزی از گلهای تازه گرفته تا قهوه داغ را می فروشند همانقدر در ژاپن متداولند که در آمریکا . مغازه های رشته فست فودی همانقدر در ژاپن رایجند که رستورانهای مک دونالد در ایالات متحده .
7: یک تشابه نهایی این است که در هم ژاپنیها و هم آمریکائیها بر اهمیت کار تاکید دارند و هر دو به خاطر پایبندی به آن دارند جریمه هایی می پردازند از قبیل افزایش استرس و تضعیف تعهدات خانوادگی . مردم در ایالات متحده مخصوصاً آنهایی که در شعل و حرفه خود به طور منظم دوازده ساعت یا بیشتر وقت برای کارشان اختصاص می دهند درست شبیه مدیران ژاپنی هستند . همچنین در حالی که هفته کار نرمال ژاپنی شش روز در هفته است ، بسیاری از مردم ایالات متحده می خواهند کاری داوطلبانه در شنبه و یا یک شنبه علاوه بر هفته کاری پنج روزه خود به دست بیاورند .
8: ژاپن وایالات متحده متفاوت با این وجود شبیه به هم هستند . با وجود اینکه این دو جامعه در برخی حیطه ها نظیر ناهمگونی نژادی در برابر همگونی نژادی ، فرد گرایی در برابر همکاری گروهی ، و رفتار خودمانی در برابر رفتار رسمی و تشریفاتی با هم متفاوتند معذالک آنها در چندین تجربه با هم مشترکند . علاوه بر این تفاوتهایشان احتمالاً به اندازه تشابهاتشان به سوی منافع مشترکی که دو کشور با همدیکر دارند تقسیم می شود . دیدن اینکه این حیرت زدگی متقابل به کجا رهبری می شود جالب خواهد بود .