نقد فیلم گشت ارشاد ۲از جنبهء مثبت و نقدی بر روش انتقاد منتقدین فیلم ایرانی
گارگین فتائی
.
داشتم در مورد فیلم گشت ارشاد 2 و نقد آن در اینترنت دنبال مطلب می گشتم که یک دفعه با کمال ناباوری البته بعد از دیدن این فیلم و اینکه باید بگویم که از موثرترین فیلم ها در خنداندن مردم بود و علیرغم فروش بی سابقه آن ، با حملات بسیار شدید و کوبنده یک مشت منتقد همیشگی حاضر در صحنه رسانه های سینمایی اعم از کاغذی و اینترنتی مواجه شدم و منتقدان گرانقدر ما به حدی این فیلم را کوبیده اند که می توان گفت اساساً چیزی از فیلم باقی نگذاشته و آن را با خاک یکسان کرده اند .
روش نقد و انتقاد هم همانند بسیاری از موارد و حیطه های دیگر در ایران دارای نقص و ضعف های اساسی است و این گونه نیست که چون چند منتقد بد یک فیلم را گفته اند پس لاجرم آن فیلم بد است. در مورد این فیلم و بخصوص لطف بی سابقه ای که منتقدین با انواع حملات رگباری به آن داشته اند و مرحمت خاصی به آن عنایت فرموده اند لازم دانستم نکاتی را بنویسم
1: با نگاهی به تاریخ سینما در خواهید یافت که سینما در وهله اول دارای هدف تجاری بوده و اساسی ترین هدف آن جلب رضایت و کشاندن مردم به سینما بوده است و قرار نبوده که سینما از اول هر فیلمی که می سازد فیلم کلاسیک هنری درجه یک و پرمعنی و عمیق باشد اما منتقدین ما متاسفانه طوری با فیلمهای ایرانی برخورد می کنند که انگار هر فیلمی که ساخته می شود حتماً باید از فیلم های درجه اول ، سطح بالا و عمیق باشد تا از گزند توهین ها و حملات مکرر اینها در امان باشد . این درحالی است که در ایران سینما هیچ گاه قدرت و ثروت ممالک غرب را نداشته تا بتواند فیلمهایی در آن سطح بسازد تازه در خود غرب هم ملاک اینها فیلم های کلاسیک چندین دهه قبل است و در حال حاضر بسیاری از فیلم های غربی هم از دید اینها فیلمهای خوبی نیستند .
2: وقتی فیلمی را مردم می پسندند آن هم به حدی که رکورد فروش را می شکند یعنی مردم به آن توجه نشان داده اند و باید به خواست آنها احترام گذاشت . ما در طی سه دهه اخیر شاهد ساخت انواع فیلم های هنری بوده ایم همان فیلم هایی که مد نظر این منتقدان است هر چند همان فیلم ها را هم اینها قبول ندارند اما خودتان وقتی موقع اکران این فیلمها سری به سینماهای آنها بزنید خواهید دید در هر سانسی تنها چند نفر تماشاچی دارد در حالی که در فیلم گشت 2 تمام سالن ها پر بوده حال مساله اینجاست که باید به خواست مردم احترام گذاشت اما متسافنه منتقدین فاضل ما چنین نمی کنند آنها به جای اینکه به خواست مردم احترم بگزارند مدام از اینکه چرا سطح مردم انقدر پائین آمده که چنین فیلم هایی را می بینند در صدد تحلیل روان شناختی و حتی روان درمانی مردم بر می آیند وحتی با وجود اینکه خود بارها از اینکه کسانی که تخصصی در سینما ندارند چرا وارد سینما می شوند افراد مختلف را به باد رگبار و گلوله نقد می بندند ، خود وارد حیطه روان درمانی و روان کاوی شده و سعی می کنند به اصطلاح علت پائین آمدن سطح مردم در تماشای فیلم را مانند یک دکتر روانشاس روان کاوی کنند .
اینها هر نسبت که دلشان می خواهد به فیلم می دهند و در نهایت حتی می گویند فیلم توهین به شعور بیننده است اما اینکه خود با تحقیر فیلمی که مردم به آن ارزش داده و با وجود گرانی بلیط های سینما و امکان راحت دسترسی به فیلم از طریق اینترنت به سینما رفته اند و به خواست و سلیقه مردم بی اخترامی می کنند را نادیده می گیرند
3: اگر نگاهی به انتقادهای فارسی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که نود درصد انتقادها از فیلم های ایرانی جنبه منفی داشته و در جهت کوبیدن فیلم است و این آشکارا عدم بی طرفی و غرض ورزی در نقد فیلم را مشخص می کند که علت آن علاوه بر تعصب و گرایش های خاصی که موجب پیش داوری می شود ، وجود منتقدی مانند مسعود فراستی در برنامه هفت شبکه سوم است که از دید وی تمام فیلم های ایرانی ، سخیف و مبتذل ، مستهجن و پست و بی ارزش هستند و چون ایشان الان از طریق برنامه هفت مشهورتر از سایر منتقدین شده بقیه افراد در اینترنت و سایر مجلات سینمایی از روش او پیروی کرده و گمان می کنند هر چقدر فیملی را بیشتر بکوبند منتقد بهتری شده و بیشتر از آنها به به و چه چه خواهد شد .
برنامه هفت خود مورد انتقاد شدید است چزا که وقتی فیلمی مورد انقاد قرار میگیرد باید یک منقد موافق و یک منتقد مخالف در آن باشد اما در برنامه هفت در بسیاری از بخشها چنین نبوده و از سوی دیگر در بسیاری از محافل هم تنها نظر مسعود فراستی در مورد فیلم پرسیده می شود که همه می دانیم او کلا سازمخالف با هر فیلمی می زند و لا اقل باید از منتقد موافق هم استفاده کنند .
4: منتقدین گرانقدر ما در تمامی انتقادات هجوآمیزشان انگار که متنی را از روی اینترنت کپی و پیست کرده باشند مدام علت مخالفت خود با این فیلم را سخیف بودن و رکیک بودن شوخی ها و حتی مثبت 18 بودن آن عنوان کرده و یک تنه نوشته اند که فیلم برای خنداندن مردم دست به لودگی و فرومایگی زده است .
واقعاً این منتقدین ما دچار تضاد شخصیتی هستند . وقتی فیلمی کمدی که کمتر خنده دار است ساخته می شود اینها داد و هوارشان در می آید که فیلم اصلاً حنده دار نبود و کلاً فیلم بی خودی بود که کترگردان آن نتوانسته از خنداندن مردم و جلب مخاطب بر آید حالا که فیلمی خنده دار ساخته شده اینها باز ساز مخالف می زنند که شوخی های آن مبتذل است حال باید از اینها پرسید از نظر شما فیلمی که قرار است خنده دار باشد و هم بتواند بخندتند و هم از شوخی های سبک استفاده کند چطور می تواند بخنداند آن هم در جامعه ایران که مردم به راحتی و به هر مطلبی نمی خندند !؟.
اینکه مدام یک عده از کارگردانهای معروف کلاسیک را جلوی چشم فیلمسازان جدید بیاوریم و بگویئم مثل اینها فیلم بسازید علاوه بر اینکه دوران آنها گذدشته دیگر ساختن فیلم به سیک آنها خنده بر لب نمی آورد زیرا قبلا بارها ساخته شده و از سوی دیگر بسیاری از مضلمین کمدی سینمای غرب که اینها بیشتر الگو برداری از آنها مدنظرشان هست اساساً برای یک ایرانی ختنده دار نیست همان طور که جوک ها و لطیفه های غربی ها اکثراً برای ایرانیها بی مزه است حتی وقتی معنی دقیق آن را می فهمند. نشان دادن خیلی از فیلم های کمدی غربی ممکن است برای مردم جذابیت تکنیکی داشته باشد ولی قطعا خیلی از صحنه هایی که برای غربیها خنده دار است در ایران جواب نخواهد داد مخصوصا اینکه در ایران بیشتر تمایل به شوخی های کلامی است تا شوخی های فیزیکی .
با این مقدمه در اینجا من سعی کردم تنها یک انتقاد خوب و مثبت از میان انبوه حملات گزنده منتقدین محترم به این فیلم انتخاب کرده و ارائه کنم
معرفی فیلم
گشت ارشاد 2
کارگردان
سعید سهیلی
تهیهکننده
سعید سهیلی
حمید فرخنژاد
نویسنده
مهدی محمدنژادیان
سعید سهیلی
بازیگران
حمید فرخنژاد
پولاد کیمیایی
ساعد سهیلی
موسیقی
امیر توسلی
فیلمبرداری
مسعود سلامی
تدوین
حسن ایوبی
توزیعکننده
هدایت فیلم
تاریخهای انتشار
۲۵اسفند ۱۳۹۵
مدت زمان
۱۰۳دقیقه
کشور
ایران
زبان
فارسی
فروش گیشه
۱۹٬۳۲۶٬۳۳۹٬۰۰۰
گشت ۲یا گشت ارشاد ۲فیلم سینمایی ایرانی ساخته شده در سال ۱۳۹۵است. این فیلم به کارگردانی سعید سهیلی و در اامهٔ فیلم گشت ارشاد ساخته شده است.
این فیلم در تاریخ ۲۵اسفند ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شد و موفق شد رکورد بیشترین فروش را که پیشتر متعلق به فیلم فروشنده بود بشکند و تبدیل به پرفروشترین فیلمِ تاریخِ سینمایِ ایران شود.
خلاصه فیلم
داستان این قسمت ۵سال بعد از اتفاقات قسمت اول رخ میدهد که حسن و عباس از زندان آزاد میشوند و عطا هم از کما بیرون میآید و زنده میماند اما بعد از کما به کلی اتفاقات گذشته را فراموش می کند و به یک قدرت آینده نگری و علم غیب دست پیدا می کند. حسن و عباس و عطا که یک در یک گرمابه قدیمی که از دوست خود گرفته اند روزگار خود را سپری می کنند به دنبال کار و شغل شرافتمندانه ای دور از خلاف و دردسر می گردند که بعد از مدتی موفق نمیشوند که پلی در بیاورند و با استفاده از علم غیب عطا به رمال گری و پیشگویی برای مردم مشغول می شوند. در این هنگام در همسایگی این گروه چهار دختر نوازنده دانشجو زندگی می کنند و برای برادر یکی از دختران که قتل انجام داده به پول نیازمند هستند و حسن و عباس و عطا که حس مسئولیت در قبال این دختران دارند سعی می کنند با تهیه این مبلغ مانع از سوء استفاده دایی مقتول از دختران برای رضایت شوند و حسن سعی می کند با شرکت در یک مبارزه مبلغی را از آن خود کند و برنده می شود ولی علیرغم فردای آن روز ماموران کلانتری وارد گرمابه می شوند و آنان را دستگیر می کنند و تمام پول ها و اموالشان را مصادره می کنند اما خیلی زود آزاد می شوند. پس از این اتفاق عطا روی عکس مردی که در زندان با حسن و عباس اختلاف داشت تمرکز می کند و پی می برد که آن فرد از پدر ثروتمندش مقدار زیادی شمش طلا دزدی کرده است و درحال فرار است. آنها سریعا به راه می افتند و با پوشیدن لباس پلیس فرد را متوقف میکنند و پس از تسویه حساب شخصی طلا ها را غارت می کنند و سپس آنان ثروتمند می شوند.
نقد فیلم «گشت ۲»: مثلث حقنقد فیلم «گشت ۲»: مثلث حق
http://blog.namava.ir/fajr-international-film-festival0029/
مدیسا مهراب پور
حاج عباس و حسن آزادی مشروط خورده اند. در مراسمی که زندان برای آزادی زندانیان با گلریزان خیرین، گرفته است حاج عباس (با بازی بینظیر حمید فرخ نژاد) پشت تریبیون ایستاده و سخنان آخرش را با زندانیان میگوید و حسن هم در سلول، بارشان را میبندد و بند کفشش را برای زدن به دل خیابانهای شلوغ تهران محکم میکند. سخنرانی بامزه عباس، گریزی که در میان حرفهایش به مسائل روز جامعه میزند، از جمله اشاره به اختلاس گران و کلاهبرداران و آقازادهها، به کیم کارداشیان و جمله معروف ددمنشانه و… نشان از این دارد که «گشت ۲» هم قرار است مانند «گشت ارشاد» در کنار جنبه کمدی و بامزگیهایش، حرف های جدی را هم با مخاطب در میان بگذارد.
حاجی و حسن از زندان بیرون میزنند و یک راست میروند سراغ ون شان. عطا نفر سوم مثلث هرچند از کما بیرون آمده اما حافظهاش را ازدستداده و بهجای آن توانایی عجیبوغریبی پیداکرده و میتواند آینده و گذشته افراد را با تمرکز کردن و دقت در چهرهشان بخواند. عباس و حسن با ون نو نوار شده و کارواش رفتهشان به سراغ عطا میروند تا باند خلافکار دوستداشتنی بار دیگر شکل بگیرد و چیزی در حدود دو ساعت تماشاگران را با خود همراه کند و از روضهخوانی در مراسم تدفین تا هنروری سینما، به اینسو و آنسو بکشاند تا شاهد تقلاهای طبقهای بیبضاعت و کمتر موردتوجه قرارگرفته شده جامعه باشند.
گریزگاه و بیگاه به «گشت ارشاد» و نمایش سکانسهای محبوب آن، روضهخوانی با آهنگ شادمهر، رمالی، نمایش خاطراتی از زندان، حافظه از بین رفته عطا که تنها یک ماشین ۲۰۶آلبالویی در آن بهجامانده، همسایههای خوشگل و جذاب آنها، مخ زنی با آیندهنگری و لاکپشت، شوخیهای ممیزی و جنسیتی بامزه و فحشها بد و بیراههای خط قرمزی که بسیار با دقت و ظرافت پرداختشدهاند تا اسیر تیغ سانسور نشوند، شوخی با رجل سیاسی، آقازادهها و حق خوری هایشان، ضحاک و کاوه آهنگر و یک انتقام جانانه و اساسی، همه و همه از جمله مضامینی و اتفاقاتی هستند که میتوانید در «گشت ۲» پیدایشان کنید. بله «گشت ۲» بیش از آنکه شبیه به یک فیلم کمدی سینمایی باشد، یک آش درهموبرهم است از همهچیزهایی که در نظر کارگردان خندهدار، قابلبحث و شایان اشاره بوده است و سعید سهیلی همهشان را باهم در دیگ ریخته و گذاشته تا جا بیفتند اما در کمال تعجب نتیجه نه یک اثر لوده و مسخره که یک آش خوشمزه و دلچسب شده است که میتوانید از آن لذت ببرید و با لبانی خندان سالن سینما را ترک کنید.
«گشت ۲» بههیچوجه فیلم خوبی نیست. اگر قرار باشد با ابزار نقد سینمایی و میزانهایی که فیلم خوب را از بد تمیز میدهد، درباره فیلم صحبت کنیم، باید بزنیم آشولاشش کنیم و به کارگردان هم بهواسطه شم سینمایی ضعیفش خرده بگیریم و فیلم را بکوبانیم و خلاص؛ اما از طرف دیگر میتوانیم برخورد جالبتری هم با فیلم داشته باشیم:
در حین تماشای «گشت ۲» حواسمان نباید به کارگردانی خوب یا بد باشد، به اینکه فیلمنامه آن چقدر ضعیف است و هیچ منطق روایی را دنبال نمیکند. به همه سوراخهایی که دارد و سوتیهای بصری و روایی که میدهد نباید توجه کنیم و نباید سعی کنیم مچ فیلمساز را بگیریم. بهجای آن میتوانیم خود را به فیلم و طنز قویش که از لودگی معمول فیلم های کمدی سینمای ایران فاصله زیادی دارد، بسپاریم، با آن قهقهه بزنیم و کلی با تماشایش خوش بگذرانیم.
در این صورت نهتنها با فیلم اخت میشوید که میتوانید از چرایی ساخت چنین فیلم بهظاهر بیسروته و هدف سازندهاش هم سر دربیاورید: هدف او همین است که در میان خندههای شدید تماشاگرانی که مشغول تماشای فیلم هستند، از معضلات اجتماعی برایشان بگوید که شاید کمتر حواسی پی آنها باشد. اوجش را درصحنه دستگیری خلافکارهای دوستداشتنی و سخنرانی حاج عباس میبینیم جایی که مستأصل و خشمگین دادش درمیآید که «انگار همه کلاهبرداریها را اینها انجام دادهاند، همه اختلاسها را این سه نفر مرتکب شدهاند و…».
همواره به خلافکارهای خرد و کیفزن ها بد و بیراه گفتهاند و نکوهششان کرده اند اما کسی واقعاً فکر میکند که سرنوشتشان قرار است چه باشد و باید چطور زندگیشان را از منجلابی که در آن گیر افتادهاند نجات دهند؟ جای شکرش باقی است که حداقل در سینما سعید سهیلی چنین دغدغهای دارد و در حد و اندازه خودش و بدون ادعای بیشتری سعی در اشاعه آن میان مخاطبانش دارد ضمن اینکه با انتقام شکوهمندانهای که در انتهای فیلم، مثلث خلافکارها از یکی از آقازادهها میگیرند، زبان مشترک و تخلیه انرژی یکصدایی میان همه مخاطبان فیلم و حاضران در سینما می شود، البته بهجز همان آقازادهها!