موتسارت نابغه موسیقی
ترجمه گارگین فتائی
به مناسبت بیست و یکم ژوئن
روز بین المللی موسیقی
ولفگانگ آمادئوس موتسارت WolfgangAmadeus Mozart یک آهنگساز نابغه بود. او در سال 1756 درسالزبورگ ارتیش متولد شد . پدرش لئوپولد هم یک آهنگساز بود . او به ولفگانگ و خواهرش ماریاآنا نواختن سازهای موسیقی را تعلیم می داد . موتسارت وقتی تنها سه سال داشت شروع به نواختن پیانو نمود . روزی لئوپولد و جمعی از آهنگسازان داشتند قطعه ای موسیقی می نواختند. موستارت داشت به آنها گوش می داد . وقتی آنها تمام کردند او شروع به نواختن ویولون دقیقاً همانگونه که آن را شنیده بود نمود . موتسارت موسیقی را تنها بعد از یک بار شنیدن به خاطر می سپرد . به زودی لئوپولد دریافت که تعلیم موسیقی به پسرش غیر ممکن است زیرا او از قبل تقریباً هر چیزی را می دانست .
موتسارت اولین قطعه موسیقی برای پیانو را وقتی پنج ساله بود نوشت . وقتی شش ساله شد او برای خانواده اش پول به دست می آورد . او برای پادشاهان ، ملکه ها و سایر افراد مهم آهنگ می نواخت و آنها برای شنیدن موسیقی او پول زیادی می پرداختند . او اولین سمفونی را در سن هشت و اولین اپرا را در سن یازده سالگی نوشت و مردم او را بچه شگفت انگیز می خواندند . موتسارت جلب توجه را دوست داشت . او سخت کار می کرد و زیاد مسافرت می نمود اما اغلب مریض بود .
موتسارت بچه نازی بود . او گونه های سرخ و چشمان آبی روشن داشت اما همچنان که بزرگ می شد دیگر جذاب نبود . او مردی کوچک با سری بزرگ و پوستی رنگ پریده داشت . او در باره ظاهرش همیشه نگران بود . او دوست داشت لباس های شیک بپوشد . او توجه خاصی هم به موهایش می کرد که گمان می کرد بهترین چهره را از او می سازد .
موتسارت شیفتهء دختر صاحب خانه خود شد اما دختر او را دوست نداشت بنابراین موتسارت با خواهر آن دختر یعنی کونستانزه Constanzeازدواج کرد و او بسیار شبیه شوهرش بود . همسرش اهل موسیقی و عاشق داشتن لحظات خوش بود اما متاسفانه موتسارت مشکلات مالی داشت . موتسارت پول زیادی در می آورد اما همیشه در تردید بود . برخی اوقات مردم به او پولی نمی پرداختند . به جای آن به او ساعت یا جواهرات می دادند . اما وقتی او پولی به دست می آورد معمولاً آن را خرج لباسها و اثاثیه گرانقیمت می نمود . در این مورد داستانی هست که می گوید وقتی موتسارت پولی برای گرم کردن منزل خود نداشت او برای گرم نگه داشتن خودشان با همسرش می رقصیدند . خانواده موتسارت شش بچه داشتند اما تنها دو نفر از آنها تا بزرگسالی زنده ماندند .
موتسارت سخت کار می کرد . وقتی منزل آرام و ساکت بود او دوست داشت کار کند . او از شش عصر شروع به کار کردن می کرد و تمام شب را کار می کرد . او دوست داشت در عین اینکه می ایستد موسیقی بنویسد . او غالباً تنها چهار ساعت در شب می خوابید . او بسیار سریع هم کار می کرد . او سه تا از بزرگ ترین کارهای خود را تنها در شش هفته نگاشت . او یک اپرای بزرگ را تنها در چند هفته نوشت . تعدادی از افراد باور دارند که موتسارت سریع تر از هر آهنگسازی در تاریخ ، موسیقی می نگاشت . موتسارت همچنین توانایی نوشتن همه نوع موسیقی را داشت . او اپرا ، سمفونی و موسیقی کلیسایی می نوشت و برای هر سازی موسیقی می نگاشت او حتی برای ساعت های دیواری هم مویسقی می نوشت . در کل موتسارت حدود ششصد قطعه موسیقی نوشته است .
موتسارت در سن 35 سالگی درگذشت هیچ کس واقعاً ندانست که او چگونه مرد . برخی از مردم معتقدند که کسی به او سم داده است و دیگران می گویند که او قلبی ضغیف داشت . متاسفانه هیچ کس به تشییه جنازه اش نرفت . آنها او را به عنوان یک فرد فقیر در یک قبر بدون هیچ نامی دفن کردند . امروزه هیچ کس نمی داند که پیکر او در کجاست .