مقدی شامیریان، طراح لباس: لباس، نزدیکترین عنصر به بازیگر روی صحنه است
.
http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/3863-مقدی-شامیریان،-طراح-لباس-لباس،-نزدیکترین-عنصر-به-بازیگر-روی-صحنه-است
.
کمتر کسیست که بیننده حرفهای تئاتر باشد و نام مقدی شامیریان را نشنیده باشد؛ طراح لباس خوشذوقی که بیش از یکدهه دراینعرصه فعالیت دارد و نامش را در آثار نمایشی مختلفی از نامهای معتبر همچون «مروارید« به کارگردانی قطبالدین صادقی، «سقراط» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی، «هام» به کارگردانی عباس عبداللهزاده و «باور کنید من گرهگوار سامسا هستم» به کارگردانی سمیرامیس بابایی دیدهایم. او این اواخر با بهزاد فراهانی در نمایش موفق «مطرب» همراه بود و درحال حاضر هم نمایشهای «سرخ، سفید، آبی» به کارگردانی سروش طاهری و «شب دشنههاى بلند« به کارگردانی على شمس را روی صحنه دارد. با او به بهانه این فعالیتهای نمایشی به گفتوگو نشستهایم.
وقتی صحبت از طراحی لباس میشود، عموم مردم تنها به دو مقوله هارمونی رنگی و هماهنگی اجزای پوششی توجه میکنند؛ درحالیکه این مقوله بسیار گستردهتر از الهمانهای ابتدایی و اولیه ذهنی ماست و در آثار نمایشی، نقش مهمی در تکمیل شدن شخصیتها دارد. برای مثال، در مقالهای که مجید اسدی فارسانی، در این زمینه نوشته، آورده است: «لباس، ویژگی خاص و فردیت ایجاد میکند؛ چون همگام با شخصیت آفرینی بازیگر پیش میرود. به دلیل آنکه انتخاب شخصی لباس، بازتاب مناسب خصوصیت فردیست، بنابراین، در رابطه با لباس، کارگردان یا طراح همیشه باید در جستوجوی ایدههای خاص باشد؛ نه ایدههای عام». اینجاست که باید کار را به کاردان سپرد و بر همین اساس، طراحان لباس، از ارکان مهم و جدانشدنی گروههای نمایشی به شمار میروند.
مقدی شامیریان از جمله همین کاربلدهای با تجربه است که تواناییهایش را میتوان در تنوع کارنامه حرفهایاش در این سالها به خوبی مشاهده کرد. او که چندیپیش با بهزاد فراهانی در نمایش «مطرب» همکاری داشت، درباره این کار پر بازیگر میگوید: «آنچه برای من در طراحی لباس شخصیتهای مطرب مهم بود، توجه به بافت روستایی مطرح شده در متن بود. آنها یک سری روستایی بودند و عمده موضوعی که ملاک قرار دادم و معیار گرفتم، توجه به ظاهر لباسهای روستایی و فولک در هر جای دنیا بود؛ اینکه لباسهای مردم روستایی وام دار و برگرفته از طبیعت است. لباسهای روستائیان سرشار از رنگهای زنده و شاد است و به ندرت در لباسهایشان از رنگهای تیره، خاکستریها و مشکی استفاده میکنند. برای همین، سعی کردم هم رنگهای خالصی در کار داشته باشیم و هم نقش و نگار به کار رفته در لباسها متاثر از عناصر طبیعی باشد».
شامیریان ادامه میدهد: «در قدم بعدی، آمدم و اینها را صحنهای کردم؛ به این معنا که شاید اهالی روستا در دنیای واقعی چندان به مقوله ست کردن لباس اهمیت ندهند. آنچه در ظاهرشان میبینیم پوشیدن تعدادی لباس رنگیست که شاید هارمونی خاصی هم با یکدیگر نداشته باشند. این را در طراحی لباسهای نمایش مطرب لحاظ کردم تا آن هماهنگی لازم، ایجاد شود. برای مثال، ترکیب بندی اصولی در طرحها، نقشها و رنگها در کار کاملا رعایت شده است».
او در پاسخ به اینسوال که تعداد شخصیتهای نمایش، کار وی را دشوار نکرد؟ میگوید: «راستش، حضور استادی چون بهزاد فراهانی در راس کار، مانع هرگونه خستگی میشد. او چنان با تمام سلولهای بدن خود به اعضای گروه ازجمله من، انرژی میداد و درکنارش مشورتها، صحبتها و همفکریهایش به گونهای بود که در واقع، من حتی مصرتر شدم تا بهترین را ارائه دهم. میخواهم از اعتمادی که به من کردند و در کنارم بودند، از او تشکر کنم».
در نمایش «مطرب» آدمهای متعددی با ویژگیهای شخصی مختلفی را شاهد بودیم؛ اینطراح لباس درباره اینکه هنگام ایدهپردازی برای لباس هر یک از آنها به خصوصیات رفتاریشان هم توجه داشت، میگوید: «بله؛ البته این مسئله را تا جایی که برجسته نشود، در رنگها وارد کردم. اینآدمها تیپیک نبودند؛ برای همین، نخواستیم تا زاویه خاصی از شخصیتشان برجسته شود».
او با اشاره به اینکه فارغ التحصیل رشته لباس است و در ١٢ سال حضورش در این عرصه، طراح لباس بیش از ٥٠ اثر نمایشی بوده، درباره اینکه طراحی لباس چقدر ازسوی خود فعالان حوزه نمایش جدی گرفته میشود، میگوید: «به نظرم اینمسئله به مرور زمان، بهتر شده و میشود. یادم هست سالهای قبل، بیمهریهایی را نسبت به طراحی لباس میدیدم. حتی در جشنوارهها هم این وجود داشت؛ مثلا یک وقتهایی بود که بخش لباس حتی داوری نمیشد و جایزهای نداشت. البته الان هم گاهی میبینم که بعضیها توجهی به آن ندارند؛ اما درکل، فضا بهتر شده و انگار به طراح لباس و طراحی لباس، بهای بیشتری داده میشود. به هر حال، وقتی فضا رقابتی میشود؛ این مهم، بیشتر درک میشود. بیشک، دیگر تنها بازیگر خوب و متن خوب، برای موفقیت کارها کفایت نمیکنند و مقولههای مختلفی باید دست به دست هم دهند».
شامیریان در پاسخ به این سوال که خودتان چقدر طراحی لباس را در پرداخت بهتر و کاملتر یک شخصیت مهم میدانید؟ میگوید: «شاید چون کارم این است، حساسیت خاصی روی طراحی لباس دارم؛ تا جاییکه حتی وقتی میروم کارم را ببینم، آن قدر حواسم به لباسهاست که خط داستان از ذهنم میپرد؛ اما به واقع هم طراحی مناسب لباس اهمیتی زیادی در کار دارد. لباس، نزدیکترین عنصر به بازیگر است و روی بدن او مینشیند،؛ پس، خیلی میتواند در درک بهتر او ازسوی مخاطب کمک کننده باشد».
او درباره اینکه چقدر از ایدههایش به دلایلی ازجمله کمبود زمان، عدم همراهی کارگردان و بازیگر یا عدم اختصاص بودجه مناسب، در کارها عملی نمیشود، میگوید: «در مورد خودم میتوانم این را بگویم که بیشتر آنچه فکر میکردم و خواستهام، عملی شده است؛ حتی اگر بودجه یا زمان کم بوده که البته عموم مواقع، فرصت زیادی برای فکرکردن نداریم و گاهی هم بودجه در فرصت آخر به دستمان میرسد؛ اما چون خودم به شخصه حساس هستم که آن ایده، خلاقیت و کار جدیدی که میخواهم حتما اتفاق بیفتد، به ندرت از آنها میگذرم و تمام تلاشم را میکنم تا همهشان عملی شوند».