فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی
منبع : وبلاگ زنبق دره
http://negariranian.blogfa.com/post/6
واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و بصورت وامواژه هایی درآمدهاند، به فراوان یافت میشوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمدهٔ روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست. این کلمات و معادل فرانسوی آن از ویکیپدیای فرانسوی در زیر فهرست شدهاند
ادکلن (eau de cologne)
اپل (épaule) به معنی شانه
اپیدمی (épidémie) معادل فارسی «همه گیر»
اتیکت (étiquette) معادل فارسی «بر چسب قیمت»
اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه
اشل (échelle) به معنی نردبان؛ به معنی مقیاس
اکران (écran) به معنی صفحه تلویزیون، رایانه و یا پرده سینماست.
اکیپ (équipe) به معنی گروه، دسته.
املت (omelette) به معنی نیمرو.
انفارکتوس (Infarctus) به معنی مرگ قسمتی از نسج بدن که جریان خون به آن قطع شده باشد و در فارسی معادل سکته قلبی.
اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open). به معنی باز، گشوده (در، پنجره، کتاب، و غیره)
اورژانس (urgence) به معنی فوری، اضطراری (فوریتهای پزشکی).
اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است.
ایده (idée) به معنی نظر، عقیده. مثلاً mon idée نظر من.
آباژور (abat-jour)
آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی. به معنی آماس، ورم و التهاب چرکین.
آرشیو (archive) به معنی بایگانی
آژان (agent)
آژانس (agence)
آسانسور (ascenseur)
آلرژی (allergie) به معنی حساسیت
آمپول (ampoule) به معنی سوزن (سوزن در بسیاری از روستاهای ایران هنوز متداول است که معادل خوبی برای آمپول است. مثلاً میگویند دکتر به من سوزن زد.
آناناس (ananas)
آنکادر کردن (encadrer)
آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است. به معنی امتیاز نیز هست.
آوانس (avance)
ب
باسن (bassin)
باکتری (bactérie)
بالکن (balcon)
بانداژ (bandage)
بلیت (billet) که در زبان فرانسه "بیه" تلفظ میشود
برس (brosse)
بروشور (brochure)
بلوز (blouse)
بن ساله (bon salé) به معنی خوش نمک
بوآ (Boa) نوعی از مار
بوروکراسی (bureaucratie) که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شده است.
بوفه (buffet)
بولتن (bulletin)
بیسکویت (biscuit) به معنی دوبار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شده است!
بیگودی (bigoudis)
پ
پاپیون (papillon) به معنی پروانه
پاتیناژ (patinage)
پاساژ (passage)
پاندول (pendule)
پانسمان (pansement)
پاویون (pavillon)
پروژه (projet)
پروسه (processus)
پلاک (plaque)
پلاکارد (placard) به معنی پوستر و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است.
پماد (pommade)
پنس (pinces)
پورتفوی (portefeuille) به معنی کیف اسناد وکیف پول است.
پونز (punaise)
پوئن (point) به معنای امتیاز
پیژامه (pyjama) خود در اصل از فارسی پای جامه
پیست (piste)
ت
تابلو (tableau)
تن (ماهی) ((thon)
توالت (toilette)
تومور (tumeur)
تیره یا خط تیره (tiret)
تیراژ (tirage)
د
دز (dose)
دوش (douche) فعل se doucher و prendre une douche به معنای دوش گرفتن است
دیپلم (diplome)
دیسک (disque)
دیسکت (disquette)
دلیجان (diligence) نوعی کالسکه
ر
رادیاتور (radiateur)
راندو
رژیم (régime)
رستوران
رفراندوم (référendum)
رفوزه (refusé)
روبان (ruban)
روبدشامبر (robe de chambre) به معنی لباس خانه.
ژ
ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شده است.
ژانر (genre)
ژست (geste)
ژله (gelée)
ژوپ (jupe) به معنی دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه است.
ژورنال (journal) به معنی روزنامه. jour به معنی روز است.
ژیله (gilet)
س ساتن (satin)
سالن (salon)
سس (sauce)
سنکوپ (Syncope)
سوتین (soutien gorge)
سوژه (sujet)
ش شارلاتان (charlatan)
شاسی (châssis)
شانس (chance)
شانتاژ (chantage) ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است
شما (Schéma) به معنی نمودار
شوالیه (chevalier) به معنی اسب سوار و Cheval به معنی اسب است
شوسه (chaussée) به معنی جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است.
شوفاژ (chauffage)
شوفر (Chauffeur)
شومینه (cheminée)
طلق (talc)واژهٔ فارسی است
ف فابریک (fabrique) به معنی کارخانه و در فارسی معادل اصل (original).
فلش (flèche)
فویل (feuille) به معنی ورقه یا برگه.
فُکُل (faux col) یقه کاذب.
[کاپوت (capot)
کارتابل (cartable) به معنی کیف مدرسه
کاسکت (Casquette)
کافه (café)
کافه گلاسه (café glacé)
کامیون (camion)
کامیونت (camionnette)
کاناپه (canapé)
کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده بوجود آمده است.
کراوات (cravate)
کرست (corset)
کریدور (corridor) به معنای سالن است
کلیه (Collier) به معنی گردنبند و cou به معنی گردن است.
کمدی (comédie)
کنسانتره (concentré)
کنسرو (conserve)
کنسرواتور (conservateur) به معنی نگهبان و محافظ است
کنکور (concours)
کودتا (Coup d'État)
کوران (courant) به معنی جریان بیشتر برای جریان هوا به کار میرود.
کورس (course)
کوسن (coussin) به معنی نازبالش
کنگره
گ گاراژ (garage) از فعل garer به معنی نگهداشتن یا پارک کردن گرفته شده است
گارسون (garçon)
گیشه (guichet)
ل لژ (loge)
لوستر (lustre)
لیسانس (licence)
م مانتو (manteau)
مانکن (mannequin)
مایو (maillot)
مبل (meuble)
مرسی (merci)
مزون (maison) به معنی خانه است
مغازه (magasin) خود در اصل از عربی مخزن.
موزه (musée)
موکت (moquette)
میزانسن (mise en scene)
میلیارد (milliard)
نایلون (nylon)
نمره (Numero)
واژن (vagin) به معنی آلت تناسلی زن، فرج زن.
وانیل (vanille)
ویتامین (vitamine)
ویتامین (vitamine)
ویترین (vitrine)
ویراژ (virage)
ویروس (virus)
ویلا (villa)
هاشور (Hachure)
هال (Hall)
هتل (Hotel)
هلی کوپتر (Helicoptere)
ماههای میلادی ماههای میلادی با تلفظهای فرانسوی در زبان فارسی مصطلح هستند :
ژانویه (Janvier)
فوریه (Février)
مارس (Mars)
آوریل (Avril)
مه (Mai)
ژوئن (Juin)
ژوئیه (Juillet)
اوت (Août)
سپتامبر (Septembre)
اکتبر (Octobre)
نوامبر (Novembre)
دسامبر (Décembre)
دوجین (douzaine) به معنی دوازده تا و douze به معنی دوازده است.