متن کامل سخنرانی دکتر کارن خانلری نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی با موضوع اخلاق از دیدگاه مسیحیت در نشست تخصصی «نقش ادیان در تبیین ارزشهای اخلاقی»
.
http://alikonline.ir/fa/news/social/item/4343-متن-کامل-سخنرانی-دکتر-کارن-خانلری-نماینده-ارامنه-تهران-و-شمال-کشور-در-مجلس-شورای-اسلامی-با-موضوع-اخلاق-از-دیدگاه-مسیحیت-در-نشست-تخصصی-«نقش-ادیان-در-تبیین-ارزشهای-اخلاقی»
.
کارن خانلری نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی گفت: محوری ترین موضوع در اخلاق مسیحی و اخلاق انجیلی عدالت است. عدالت تنها محوری از محورهای اخلاق نیست بلکه ندا و دعوتی برای به هم پیوستن همه بشریت است.
نشست تخصصی «نقش ادیان در تبیین ارزشهای اخلاقی» روز سه شنبه در سالن همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد.
کارن خانلری نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی با موضوع اخلاق از دیدگاه مسیحیت به سخنرانی پرداخت.
متن کامل سخنرانی دکتر کارن خانلری به شرح زیر می باشد:
کمیسیون ملی یونسکو در ایران
نشست تخصصی نقش ادیان در تبیین ارزشهای اخلاقی
موضوع گزارش:
اخلاق از دیدگاه مسیحیت
گزارشگر:
کارن خانلری
نمایندۀ مسیحیان ارمنی شمال ایران مجلس شورای اسلامی
تهران
11 مهرماه 1396
پیشگفتار
اگر اخلاق را مجموعه ای غیرمدون از اصول رفتاری انسانها در مواجهه با پدیده های طبیعی و اجتماعی بدانیم، آنگاه نقش عقاید، اعتقادات و ایدئولوژی در زیربنای فکری آن به وضوح آشکار می گردد. تفاوت سنن با اخلاق همانا تفاوت میان بودن و بایستن است و تفاوت قانون با اخلاق در میزان و توزیع مسئولیت ناشی از آنهاست: اگر مسئولیت اجرای قوانین به عهده ارکان مشخصی است، مسئولیت برآمده از اخلاق متوجه جمیع افراد جامعه است. اخلاق در واقع فراتر از سنن و فراگیرتر از قانون است.
بنده قصد دارم از طریق این گزارش اخلاق در مسیحیت را از دیدگاه آموزه های کلیسای حواری ارمنی به عنوان زیرمجموعه ای ازکلیساهای ارتودکس، اجمالا تشریح نمایم.
ارامنه با تاریخ بالغ بر 4500 ساله خود، در کنار آشوریان و یونانیان از زمره نخستین ملل مسیحی جهان هستند و ارمنستان نیز اولین کشوری است که مسیحیت را به عنوان دین رسمی کشور در سال 301 میلادی رسما اعلام نمود.
دو تن از حواریون عیسی مسیح برای تبلیغ مبانی فکری مسیحیت به ارمنستان آمده، تحت آزار قرار گرفته و پس از تعقیب و گریز فراوان به شهادت رسیده اند. آرامگاه این دو حواری، که بنیانگذار کلیسای حواری ارمنی هستند، یعنی تادئوس مقدس در قدیمی ترین کلیسای جهان در قره کلیسای ایران و بارتقیمئوس (ناتاناییل) مقدس در کلیسایی مخروبه در ارمنستان غربی در حوالی شهر وان واقع است.
عهد عتیق و عهد جدید شامل اناجیل چهارگانه بجا مانده از قرن دوم میلادی و نامه های حواریون عیسی مسیح منجمله نطق های تادئوس و بارتقیمئوس، اساس آموزه های مسیحی کلیسای حواری ارمنی را تشکیل میدهند. براساس همین آموزه، محوری ترین موضوع در اخلاق مسیحی، موضوع عدالت است.
زندگى در شرایط وجود عدالت همه جانبه، اعم از عدالت اجتماعی، سیاسی و بین المللی، يكى از ایده های بزرگ نوع بشر است. با وجود پیکار مستمر تاریخی انسان در را تحقق این ایده، هنوز در قرن بیست و یکم بخش بزرگى از انسانها در شرايط غيرعادلانه زندگى مىكنند. با وجود پيشرفتهاى عظیم فناوری، وضعيت در دهههاى گذشته بهتر نشده است و شكاف ميان كشورهاى فقير و ثروتمند و نيز بين فقيران و ثروتمندان اين درون كشورها گسترده تر شده و مىشود. شكلهاى بىعدالتى اجتماعی از جمله بازار افسارگسیخته و سرمایه داری بدوی در کشورهای تازه استقلال یافته، فقر گسترده، گرسنگی و بی آبی در آفریقا و آسیا، هنوز ديده مىشود. به موازات بی عدالتی فراگیر اجتماعی، بی عدالتی های سیاسی در سطح ملى و بينالمللى جهان كنونى ما را فراگرفته است كه از آن جمله می توان به جنایت علیه بشر اعم از نسل کشی و تروریسم اشاره نمود. در گذشته ای نه چندان دور خلاء ژرف اخلاقی در عرصه های کشورداری موجبات نسل کشی ارمنیان، علویان، یونانیان و آشوریان را در عثمانی فراهم آورد، نسل کشی لهستانیان، کلیمیان و کولیان در اروپا و جنایت علیه بشر را در هیروشیما و ناکازاکی رقم زد و هم اکنون نیز جنایات فجیعی را در نوارغزه، سوریه، عراق و میانمار موجب میگردد.
اخلاق مسیحی و مفهوم عدالت
اصل عدالت در محوریت اخلاق مسیحی قرار دارد. اخلاق برخاسته از این آموزه در ابعادى گسترده و دستاوردهای تاریخی در زمینه اخلاق، از جمله عدالت و یا آزادی، نیازی به اثبات ندارند. این مفاهیم حق موجودیت خود را طی روندی تاریخ بر مبنای آموزه های الهی کسب کرده اند. ولی انسان در هر دوره تاریخی می بایست، متناسب با شرایط موجود، به بازخوانی این ایده های بپردازد.
از همین رو همواره باید بحث اخلاق را بسته به شرایط موجود بررسی کرد و از نو شناخت. اين امر، به خصوص درباره پیروان اديان توحيدى كه تعهد به اخلاق را سرلوحه اعتقادی خود مى دانند، اجتناب ناپذیر است. زیرا هر گونه بی عدالتی، فلاكت و حقكشى، كه به گروهی از انسان ها و یا حتی یک انسان آسيب رساند، مغاير با خواست آفريدگار می باشد. آفریدگاری كه «حبيب حيات» و «دوستار عدالت» است[1] (7-1/11 مزامير). بنابراین از نظر بنده وظيفه اولى پیروان اديان الهی مبارزه براى عدالت، به مثابه محور اساسی اخلاق است.
با تلاشى همه جانبه علیه بىعدالتى در جوامع بشر و روابط اجتماعى و سیاسی قد علم مىكند. بدين ترتيب دغدغه های عدالت صرفاً موضوعى از ميان موضوعات فراوان اخلاق نيست، بلكه درواقع ندايى شنيدنى و دعوتی آشکار براى همبستگى انسانى ها و اهتمامی مشترك براى بهروزی ستمديدگان است.
در اخلاق انجیلی، آفریدگاری نه تنها «دوستار عدالت» است، بلکه می خواهد از به واسطه انسان های عادل و آگاه، عدالت را بر ارض خاکی ساری و جاری سازد[2]. آفریدگار انسان های باتقوا و عاری از گناه را مکلف می کند تا در خیابان ها، میادین، باروهای شهر و در مقابل درب خانه ثروتمندان به موعظۀ عدالت پرداخته و مادامی که به موعظه مشغولند هراسی بدل راه ندهند، زیرا گناهکاران و بدخواهان تقوا و عدالت در پیشگاه عدل الهی توبیخ خواهند شد[3].
گناهکاران و بدکاران جایی بر ارض خاکی نخواهند داشت و زمین ازآن ساکنین و وراث عادل و عدالت مدار آن خواهد بود[4]. براساس همین منطق و اخلاق الهی، عادل همانا کسی است که دهانش به تقوا گشوده می شود، زبانش در باب عدالت سخن می گوید، قلبش برای اجرای قوانین الهی می تپد و گام هایش همواره استوارند[5].
توصیف كتاب مقدس از نشانه های بی عدالتی، توصیفی ملموس از شرایط اجتماعی و سیاسی در جوامع بشری است که حتی امروز نیز شاهد آن هستیم: برخورد ناعادلانه توانمندان با مردم، ریا، توطئه، جنایت و ایجاد «حکومت جبار» از جمله این ظواهر بی عدالتی است که مومنین برای نابودی آنها به دعا برخاسته و از خداوند طلب عزم و توانایی می کنند[6].
در آموزه های انجیلی، قدرت در مورد توانمندانی که راه و رسم بی دادگرانه را در پیش می گیرند، قدرتی فانی و محدود است و بر همین اساس، مدعیان ثروت و سرمایه به «مفلوکین» تشبیه می گردند[7].
مبارزه برای عدالت یک تکلیف الهی محسوب شده و متعاقب آن، منزلت کسانی که در راه این مبارزه ناگزیر دچار مصائبی می شوند، والاست[8]. فقر و انزوا مغاير با خواست خداوند است و حرمت شخص انسان را جريحه دار مىكند و صلح را به خطر مىاندازد. بنابراين تحقق عدالت اجتماعى در مقياس گسترده آن در کانون توجه اخلاق انجيلى است[9].
از اینرو به هیچ عنوان تصادفی نیست که بسیاری از جنبش های عدالت خواهانه اجتماعی و مبارزات آزادیبخش ملی در قرن بیستم و در حال حاضر، همواره از آموزه های الهی از جمله مسیحیت سرچشمه گرفته و در رویکردهای سیاسی خود به اخلاقیات الهی پایبند بوده اند.
اخلاق کشورداری در ایران با تاکید بر وضعیت اقلیت های دینی
یکی از پیش شرط های اساسی برای توسعه اخلاق، گفتگوهای بین ادیان و دیالوگ میان فرهنگی در همین باب است. در این خصوص اقدامات یونسکو به عنوان یک نهاد بین المللی قابل تحسین است. یونسکو می تواند جوی را در تعاملات میان فرهنگی ایجاد کند که در آن ملل و ادیان گوناگون بتوانند رویکردهای خود در قبال عدالت اجتماعی، اصل تعیین سرنوشت ملت ها، حقوق بشر، موضوع اقلیت های دینی، ملی و اجتماعی، حقوق زنان، مهاجرت و غیره را ابراز کرده و دیدگاه های مشترک اخلاقی در این موضوعات را واکاوی نمایند.
در ایران که از دیرباز مهد گفتگوهای بین فرهنگی بوده و هست، موضوع اخلاق یکی از موضوعات مهم محسوب می گردد. در اینجا مایلم اشاره کوچکی به موضوع اخلاق در نظام کشوری ایران در ارتباط با اقلیت های دینی و جوامع فرهنگی گوناگون در آن بپردازم.
ایران کشوری است که اصول بنیادین عدالت، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را با اخلاق دینی و ارزش های ملی خود ممزوج نموده است. جوامع ارمنیان، زرتشتیان، کلیمیان و آشوریان براساس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، نه تنها در انجام مناسک دینی و احوال شخصیه خود آزاد بوده و طبق موازین دینی خود در قبال آنها رفتار می کنند، بلکه نمایندگی های مجزا و مستقیم خود را در مجلس کشور دارند.
علاوه بر آزادی های دینی و فرهنگی، این جوامع در مسائل اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی مشارکت می کنند. این واقعیت در ایران پدیده ای منحصربه فردی در منطقه و جهان است و ریشه های تاریخی عقیدتی آن به رویکردهای ایدئولوژیک ملت ایران در قبال اخلاق بر می گردد:
ایران کشوری است که در آن حدود دو هزار و پانصد سال پیش منشور کورش هخامنشی تدوین شده است که براساس آن به پیروان ادیان مختلف حق آزادی نیایش داده شده و در عین حال همبستگی آنان تضمین شده است[10].
ایران کشوری است که در آن به آموزه های قرآنی در مورد خاستگاه مشترک ادیان توحیدی و اصل عدم تفاوت ماهوی میان پیامبران الهی ارج فراوان نهاده شده است[11].
ایران کشوری است که مبانی اخلاقی علی ابن ابی طالب و سایر امامان شیعی در باب تسامح دینی، را بخوبی برگرفته، به اقتضای زمان آنرا بروز کرده در عرصه کشورداری به آنها وفادار مانده است[12].
عمیقاً معتقدم که تبادل نظر در باب رویکردهای اخلاقی و تجارب سیاسی و اجتماعی ناشی از آن می تواند همگرایی انسان ها، ملل و دولت ها در حل مسائل منطقه ای و بین المللی را تقویت و تداوم بخشد.
[1] مزامير 7-1/11 (Psalm 11/1-7)
[2] مزامير 12-2/58 (Psalm 58/2-12)
[3] امثال 22-20/1(Proverb 58/2-12)
[4] مزامير 40-27/37 (Psalm 37/27-40)
[5] مزامير 40-27/37 (Psalm 37/27-40)
[6] مزامير 12-2/58 (Psalm 58/2-12)
[7] پیدایش 17/3(Genesis 3/17)
[8] رساله اول پطرس 14/3(The Epistle of Peter 3/17)
[9] http://www.shareh.com/persian/magazine/naqd_n/010-011/18.htm
[10] در منشور کورش هخامنشی آمده است: «فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود را بگشایند. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم. خانه های ویران آنان را آباد کردم. همه ی مردم را به همبستگی فرا خواندم».
In the Cyrus the Great Cylinder it is said: “I decreed to open all closed Temples. I collected together all of the people and returned them to their settlements. I inhabited the destroyed homes. I called all the people to be united”. (http://shorehonar.mihanblog.com/extrapage/001)
[11] در آیه سوم سوره آل عمران آمده است: «آن خدایی که قرآن را به راستی بر تو فرستاد که تصدیق کننده کتب آسمانی قبل از خود است و پیش از قرآن تورات و انجیل را فرستاد». در آیه 285 سوره بقره قرآن کریم نیز آمده است: «... میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی گذاریم...».
In the third verse of Surah Aale-Imran it is said: “He has sent down upon you, [O Muhammad], the Book in truth, confirming what was before it. And He revealed the Torah and the Gospel.” Also in the two hundred eighty fifth verse of Surah Bagarah of Quran it is said: … “We make no distinction between any of His messengers…”
[12] یکی از جالب ترین مبانی حکومتی علی ابن ابی طالب در نامه ای خطاب به مالک اشتر، فرمانروای مصر آمده است، که می گوید: ای مالک، بدان که تو را به بلادی فرستادهام که پیش از تو دولتها دیده، برخی دادگر و برخی ستمگر. و مردم در کارهای تو به همان چشم مینگرند که تو درکارهای والیان پیش از خود مینگری و درباره تو همان گویند که تو درباره آنها میگویی... خدا هر جباری را خوار کند و هر خودکامهای را پست و بیمقدار سازد... باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانهروی سازگارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودی رعیت را در پی داشته باشد زیرا خشم تودههای مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزدیکان اگر تودههای مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد».
One of the most interesting Basics of Imam Ali’s Governance is said in a letter to Maalik Ashatr, Ruler of Egypt. He says: “Let it be known to you, Maalik, that I am sending you as a governor to a country which has seen many regimes before this. Some of them were benign, sympathetic and good, while others were tyrannical, oppressive and cruel. People will judge your regime as critically as you have studied the activities of other regimes… The Mighty Lord will always humble pitiless tyrants and will degrade all pretenders of His Power and Might… You must always appreciate and adopt a policy which is neither too severe nor too lenient; a policy which is based upon equity will be largely appreciated. Remember that the displeasure of common men, the have-nots and the depressed persons more overbalances than the approval of important persons, while the displeasure of a few big people will be excused by the Lord if the general public and the masses of your subjects are happy with you.” (http://www.parsine.com/fa/news/20095)