Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

نقد فیلم یک روز بخصوص

$
0
0

 نقد فیلم یک روز بخصوص

گرد آوری از گارگین فتائی

.

 

 

 

کارگردان

همایون اسعدیان

تهیه‌کننده

همایون اسعدیان

نویسنده

همایون اسعدیان

مجید قیصری

بازیگران

مصطفی زمانی

فرهاد اصلانی

پری‌ناز ایزدیار

محسن کیایی

افسانه کمالی

موسیقی

علیرضا کهن‌دیری

فیلم‌برداری

علی قاضی

تدوین

مازیار میری

توزیع‌کننده

فیلمیران

تاریخ‌های انتشار

 ۲۵اسفند ۱۳۹۵

مدت زمان

 ۱۰۴دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۱٬۱۹۵٬۰۷۲٬۰۰۰تومان

یک روز بخصوصفیلمی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی همایون اسعدیان و نویسندگی همایون اسعدیان و مجید قیصری محصول سال ۱۳۹۴است.

 

این فیلم در تاریخ ۲۵اسفند ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است.

 

خلاصه داستان

در خلاصه داستان «یک روز بخصوص» که فیلمی در ژانر اجتماعی است، آمده:حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است.

   حامد یک روزنامه نگار متعهد است که قصد افشای یک فساد دارویی بزرگ را دارد اما مشکل قلبی خواهرش و بستری شدن در بیمارستان باعث می شود تا او برای درمان خواهرش دست به کاری غیرقانونی بزند و...

 

نقد فیلم

همایون اسعدیان، کارگردان موفق ایرانی که سابقه ساخت فیلم‌هایی چون «مرد آفتابی»، «شوخی» و «طلا و مس» را در کارنامه خود دارد، بعد از چهارسال دوری از سینما، در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، با فیلم «یک روز بخصوص» باز گشته است. قبل از آنکه راجع به فیلم صحبتی کنیم، شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که دو فیلم «سارا و آیدا» و «یک روز بخصوص» محصول مشترک مازیار میری و همایون اسعدیان هستند. به این معنی که در فیلم «سارا و آیدا» که این روز‌ها در حال اکران است؛ میری کارگردان است و اسعدیان تهیه کننده و مجری طرح و در فیلم «یک روز بخصوص»، مازیار میری مجری طرح و تدوینگر است. این همکاری هرچقدر در فیلم میری ناموفق بوده است در «یک روز بخصوص» به ثمر نشسته است.

 «یک روز بخصوص» هم جز آن دسته فیلم‌هایی است که می‌توان در گروه فیلم‌های اخلاق‌گرا و به‌ویژه مسئله انتخاب اخلاقی قرارش داد؛ اما فرق فیلم اسعدیان با نمونه‌های مشابهش در این است که اسعدیان موقعیتی را ترسیم می‌کند که نه تنها بسیار محتمل است، بلکه اساساً مسئله انتخاب را زیر سؤال می‌برد. بیننده در جریان مشاهده وضعیت حامد (مصطفی زمانی) استیصال وی را به خوبی درک می کند. حامد یک روزنامه‌نگار مقید و درستکار است که اکنون در شرایطی قرار گرفته است که چاره‌ای جز انتخاب راه غیرانسانی در پیش ندارد. مهم نیست که این تصمیم، چقدر حامد را آزار می‌دهد، او خود بهتر از هر فرد دیگری به عواقب تصمیمش آگاه است، حامد و هر فرد دیگری در شرایط وی تصمیم مشابهی خواهد گرفت. این صراحت بی‌لهجه، نوعی خشونت نهفته در خود دارد، خشونت و ظلمی که در پس همه تصمیمات زندگی نهفته است و همین صداقت در تصویر بی‌رحمی موقعیت حامد است که فیلم را از ورطه سانتی‌مانتالیسم و غرق شدن در احساسات ملودراماتیک نجات می‌دهد. جالب است که ما تصمیم‌گیری حامد را نمی‌بینیم. در یک سکانس تصویری از حامد داریم که از آرمان‌هایش دم می‌زند و سکانس بعدی روبروی مردی نشسته و درباره مسائلی چانه می‌زند که همیشه مورد مذمت و نفرتش بوده است. این حذف رویداد، مانند آنچه در کارهای فرهادی می‌بینیم قسمتی از ایجاد تعلیق نیست بلکه عاملی است در جهت پرورش فضای دراماتیک اسعدیان. وقتی بیننده این‌گونه ناگهانی و بدون هیچ حاشیه و زمینه‌ای با این حقیقت تلخ روبرو می‌شود بیش‌ازپیش با حامد همذات‌پنداری می‌کند، زیرا کاملاً در شرایط حامد قرار می‌گیرد. تصمیم پیش از آنکه حامد بخواهد گرفته‌شده است و او فقط صدای انتخاب بوده است.

حامد چاره‌ای جز پذیرش این مسیر نداشته است و این همان حالتی است که برای بیننده پیش می‌آید. قهرمانش ناگاه از مرتبه اخلاقی که به آن خو کرده سقوط می‌کند و مخاطب چاره‌ای جز پذیرش ندارد. سقوط اخلاقی حامد هم همان‌طور که یک‌باره رخ نمی‌دهد، همان‌گونه هم به تمام ابعاد زندگی‌اش تسری می‌یابد. حامد صادق و اخلاق‌مداری، حالا که مجبور است برای نجات جان خواهرش هرکاری بکند، کم کم یاد می‌گیرد دروغ بگوید. ابتدا به نزدیکانش دروغ‌های مصلحتی می‌گوید و بعد در جریان معامله هم دروغ می‌گوید و درنهایت با عبور از خانه آخر، تمام موازین اخلاقی‌اش را زیر پا می‌گذارد. تفاوت دیگر موقعیت حامد با شرایطی که در فیلم‌های مشابه، مثل «سارا و آیدا» دیده‌ایم این است که نزول اخلاقی حامد به بهای آبروی کسی تمام نمی‌شود. چیزی که حامد برای آن می‌جنگد بیش از آبروست، حامد برای جان خواهرش می‌جنگد. در ابتدا که حامد تصمیمش را از خانواده و دوستانش پنهان می‌کند، شاید خیلی درکش نکنیم اما وقتی دیگران به مرور در جریان امور قرار می‌گیرند انگیزه حامد برایمان معنا می‌گیرد. حامد با پنهان‌کاری‌اش آن‌ها را از رنج سقوط دور نگه داشته‌است. خواهرش وقتی از ماجرا آگاه می‌شود تصمیم می‌گیرد به این کار تن درندهد؛ اما وقتی با عواقب تصمیمش روبرو می‌شود می‌ترسد و پا ‌پس می‌کشد، می‌پذیرد که تا پایان عمرش با این عواقب زندگی کند، اما زندگی کند. بین مرگ و زندگی بدون هیچ تعللی زندگی را انتخاب می‌کند و خود را اسیر یک عمر عذاب وجدان می‌کند.

اسعدیان با ترسیم موقعیتی از بی‌اخلاقی‌ها، سودجویی‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و کمبود امکانات حاکم در جامعه پزشکی و فرایندهای درمانی، بی‌اخلاقی جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که هرروز بیش‌تر در گرداب این رذایل غرق می‌شود. وقتی حامد از سودابه (پریناز ایزدیار) می‌پرسد که اگر خواهر خودت در چنین شرایطی بود، چه می‌کردی؟ درواقع مخاطبش همه ماست و همان‌گونه که سودابه سکوت می‌کند ما هم چاره‌ای جز سکوت نداریم. پایان «یک روز بخصوص» هم در راستای فضای فیلم است و بیننده را کاملاً درگیر این فضا می‌کند. در نهایت ما نمی فهمیم که آیا حامد تصمیم گرفته به این بازی پایان دهد یا در موقعیت قرارگرفته است. حامد در شرایطی قرار گرفته که هر راهی برگزیند، عقایدش را زیر پا له کرده است. به همین دلیل است که سکانس پایانی فیلم در عین موجز بودن بسیار گویاست. شکستن حامد در این سکانس شکستن همه باورهای ما به داشتن جامعه ای مسئول است. شرایط به گونه ای به ما دیکته شده است که چاره ای جز سقوط در پیش نداریم و تلخی این حقیقت در گریه های حامد کاملاً منعکس است.

از طرف دیگر «یک روز بخصوص» را می توان دومین فیلم امسال دانست که به مسئله اهدای عضو می پردازد، گرچه رویکرد این فیلم بسیار غیرمستقیم تر از «فصل نرگس» نگار آذربایجانی است. مصطفی زمانی تاکنون چنین بی پروا و جسور ظاهر نشده است. بی شک نقش حامد بهترین نقش  آفرینی وی تا امروز است. به هرحال بعد از چند روز از آغاز جشنواره بالاخره فیلمی قابل‌اعتنا و دوست داشتنی دیدیم و کمی به ادامه کار امیدوار شدیم. گرچه با پایان فیلم، ذهن بیننده تازه درگیر فضای داستانی بی نظیری که اسعدیان آفریده است می شود.

 

بابک مهرورز

مصطفی زمانی که کماکان اغلب او را با بازی در نقش یوسف پیامبر در سریال « یوسف پیامبر » به یاد می آورند، بازیگر نقش اصلی فیلم است. پریناز ایزدیار هم که با فیلم « ابد و یک روز » ستاره شد، دیگر بازیگر فیلم است. فرهاد اصلانی و محسن کیایی هم از بازیگران فیلم هستند.

کارگردان کیست ؟

همایون اسعدیان که متولد شهر اصفهان است و فعالیت خودش را به عنوان عکاس در سینما آغاز کرد. مطرح ترین ساخته سینمایی اسعدیان تا به امروز فیلم « طلا و مس » است که یکی از محبوب ترین فیلمهای سینمای ایران نیز به شمار می رود.

 

نکات مثبت فیلم ؟

مطرح کردن موضوع افشای یک فساد دارویی را می توان برخاسته از رویدادی روز ایران برشمرد که در داستان استفاده شده اما چه فایده که گسترش نمی یابد.

 

مصطفی زمانی به خوبی توانسته تصویر دوگانه یک روزنامه نگار متعهد و کسی که برخلاف میل درونی اش، در حال انجام خلاف است را به تصویر بکشد.

 

نکات منفی فیلم ؟

فیلمنامه با مشکلات ریز و درشتی مواجه است. سیر تغییر شخصیت حامد از یک روزنامه نگار متعهد به فردی که حاضر به خلاف و پرداخت رشوه می شود، به درستی پرداخته نمی شود و ما او را به یکباره در حال انجام تمام خلاف هایی می بینیم که در ابتدای فیلم با سرسختی آنها را محکوم می کرده.

یکی از ایرادات فیلم را می توان در نوع نگاه کارگردان به داستان برشمرد یعنی جایی که اسعدیان تلاش حامد برای یافتن پول را ارجح به نمایش کشمکش های اخلاقی درونی حامد می داند. در واقع آنچه که ما از حامد در فیلم می بینیم تلاش او برای بدست آوردن پول است و نه چالش های اخلاقی او در انجام اینکار. حامد می توانست به جای روزنامه نگار هر شغلی دیگری هم داشته باشد و این باعث تغییری در روند داستان نمی شد.

شخصیت های مکمل کارکرد مناسبی در فیلمنامه ندارند و بیشتر موعظه گر به شمار می روند. فیلم بجای تلاش برای خلق جزئیات درباره دلایل رفتار حامد ، این دیالوگ را از زبان او خارج می کند : « اگر خواهر خودت بود هم... » و به این ترتیب فیلمساز از پاسخ طفره می رود و از احساسات عمیق مخاطب خود استفاده می کند.

مدت زمان فیلم هم بیشتر از ظرفیت فیلم است بطوریکه بعضی از سکانس های فیلم نظیر معاینه پزشک با حضور دانشجوها کاملا زائد به نظر می رسد. رفت و آمد بی دلیل حامد به بیمارستان هم از نکات آزاردهنده فیلم است.

« یک روز بخصوص » ضعف های بسیاری دارد. اغلب لحظات فیلم برگرفته از نوع نگاه کهنه فیلمساز به سوژه داستان بوده که باعث از دست رفتن ظرفیت های آن شده است. سکانس آخر و تطهیر کردن حامد و جمعیتی که بی دلیل می پذیرند تا یک کار بزرگ را انجام ندهند، از جمله ضعف های آشکاری است که قرار است تنها احساسات مخاطب را درگیر کند.

 

محمد حسین قلی‌پور

 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب “ادوار شعر فارسی” و “موسیقی شعر” سبک را چنین تعریف می نمایند: ” نوآوری با بسامد بالا”. یعنی آن چه که توسط سایرین کمتر مورد توجه قرار گرفته با تکیه و تمرکز بیشتر روی آن، بارها و بارها تکرار شود. ایشان در ادامه می افزایند: آن چه مهم است سرودن شعری(اثر هنری) خوب ، دلنشن و فنی است نه خلق سبک. به تعبیر ایشان صاحب سبک شدن کار سهلی است اما شاعر شدن کاری سخت. و هر کسی را مجال فتح همزمان این دو قله نیست. رسیدن به هر دوی این قله ها فتح الفتوح است.

هدف از مقدمه ذکر شده توجه دادن خوانندگان ارجمند به بحث سبک هنری و چگونگی ارزشیابی آن در قیاس با اصل پدیده هنر و در این نوشته سینماست.

برخی کارگردانها با تولید آثار بخصوصی مسیر فیلمسازیشان تغییر می کند و این تغییر مسیر، آغاز راهی است که می تواند سبک فیلمسازی را برای او به ارمغان بیاورد. شاهد مثال خارجی این امر می تواند ترنس مارلیک پس از “خط قرمز باریک” باشد. او پس از ساخت این اثر داستان فیلمسازی را از اولویت فیلم هایش خارج نمود و توجه افراطی به تصویر را مبنایی برای ساخت اثرش قرار داد.

این اتفاق برای جناب اسعدیان هم رخ داده است. ایشان پس از ساخت فیلم طلا و مس سراغ سبکی از فیلمسازی رفته اند که مهمترین مولفه های آن را می توان در سادگی، برخواستن از زندگی مردم و توجه دادن مخاطبین به مشکلات و دغدغه های بلندنظرانه جامعه دانست. توضیحات بیشتر در مورد این سبک فیلمسازی ایشان در نقد فیلم” بوسیدن روی ماه “نگاشته شده است و برای پرهیز از گزافه گویی به ذکر مجدد آن نمی پردازیم.

 “یک روز بخصوص” سومین ساخته اسعدیان به این سبک و سیاق است که در فرم تفاوت چشمگیری با دو اثر قبلی ندارد و تنها نحوه پرداخت به موضوع سینمایی تر شده است. تاثیرگذارترین عامل در این امر فضاسازی خوب فیلم است. علاوه بر تاثیر عوامل فنی در خلق این فضا، گنجاندن وقایعی مانند مرگ همسر قبلی حامد، کودک بی سرپناه او و … در دل داستان -که توجیه فیلمنامه ای ندارد- در ایجاد فضای اضطرار و توجیه گناه بسیار موثر است. به طوری که حیرانی شخصیت اصلی داستان میان انتخاب خوب و بد و درک رفتارهای غیر حرفه ای و غیر اخلاقی اش برای مخاطب باورپذیر می نماید.

اثر هر میزان در پرداخت به وقایع خود موفق عمل می کند در نمایش فضای مطبوعاتی که می تواند نقش محرک برای خرده روایات فیلم ایفا کند خنثی است. تنها نشانه از رسالت روزنامه نگاری حامد و همکارانش دیالوگ میان سردبیر و سودابه برای تصمیم گیری چاپ گزارش انتقادی  نسبت به فساد است.

سردبیر: اگه پدرت بود چی کار می کرد؟

سودابه : تا آخرش می رفت.

سردبیر:برا همینه الان خونه نشین شده.

 

یک روز بخصوص” از روزنامه نگار بودن حامد تنها به نمایش لوکیشینی نه چندان گیرا و نزدیک به واقعیت اکتفا می کند و از پتانسیل های دراماتیک آن بهره ای نمی برد. مسئله ای که می توانست با پرداخت بهتر ، کشمکش درونی حامد را به جدال میان رسالت شغلیِ روزنامه نگاری متعهد و تمایلات –بخوانید وظایف- شخصی بدل کند. اتفاقی که فیلمنامه با تکیه ضعیفش، آن را مسئله ای اخلاقی که ممکن است برای همه مردم اتفاق افتد نمایش می دهد. همه مردمی که دیگر حامد نیستند و می توانند هر شغل دیگری داشته باشند. راننده، وزیر، بنا ، خواننده یا هر چیز دیگر.

 “یک روز بخصوص” به درستی میان شخصیت های خوب و بد خط کشی سیاه و سفید می کند و موضع خود را نسبت به هر یک از آن ها تعیین می نماید اما در چرایی بروز این اشتباهات در شخصیت های منفی نگاهی خاکستری دارد و با رویکردی نسبیت گرا، آن ها را از قالب غول و بی شاخ و دم خارج می کند تا بیننده بتواند با آن ها ارتباط برقرار کند . این ارتباط موثر بیننده با شخصیت های تاریک فیلم به معنای همراه کردن او با فیلم است. این ارتباط به نحو مطلوبی در شخصیت کافه چی با بازی دلنشین فرهاد اصلانی که قرار است نفرت از فساد با او آغاز شود رخ نمایی می کند.

منظور از ارتباط موثر چیزی غیر از علاقه مندی به شخصیت منفی و جایگزین شدن آن با قهرمان داستان است. چیزی شبیه احساس ما نسبت به شخصیت ال پاچینو در فیلم “وکیل مدافع شیطان” که او را خوب می شناسیم و حضورش را درک می کنیم اما علاقه ای به او نداریم.

 “یک روز بخصوص” در ساختار چیزی کم ندارد و جالب است که در هیچ یک از جوایز اصلی حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشده است. نور، فیلمبرداری و تدوین و سایر بخش های فیلم توانسته اند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. شاید فیلم در هیچ کدام از بخش های مذکور شاهکار نیافریده باشد اما در قیاس با نامزدهای اعلام شده از کیفیت بالاتری برخوردار است. تنها عاملی که ضعیف تر از بخش های دیگر فیلم می نماید بازی های فیلم است. بازی ها به اندازه کافی صمیمی نیست و بیننده را مجاب نمی کند که به تماشای واقعیت نشسته است. در این ضعف تاثیر چینش و انتخاب بازیگران از بازی بازیگران بیشتر می نماید. در این میان بازیگر نقش اصلی بیش از سایرین از قافله عقب مانده است و بازی فرهاد اصلانی با تسلط قابل تاملش صمیمی تر است.

آخرین ساخته همایون اسعدیان مانند سایر آثار ایشان به دغدغه ای برخاسته از بطن جامعه می پردازد و به مشکلی اشاره می کند که کم کم دارد در بخشی از بدنه ملت نهادینه می شود. نهادینه شدن این امر در جامعه به معنی فساد سیستمی است . فسادی که در آن هر فرد خود را برای دست اندازی به حقوق دیگران محق می داند و جامعه را به جنگلی تبدیل می کند که ارتباطات در آن مهمترین مولفه قدرت محسوب می شود. در این نظام با تحت فشار قرار دادن افراد سالم، اجازه زندگی پاک از آن ها سلب می شود و ساز و کار های لازم برای از میان برداشتن او از راه فساد فعال می شود. فساد سیستمی با آلوده کردن رسانه ها و نفوذ در نخبگان به عنوان چشمان بیدار جامعه، راه اعتراض را می بندد و جامعه را کم کم به قهقرا می کشاند. اوج نفوذ این مسئله در داستان فیلم لحظه تقابل پدربزرگی در انتظار پیوند نوه اش نشسته و هفته هاست در کف بیمارستان اتراق کرده با رئیس بیمارستان است. زمانی که  مشخص می شود مسئول پذیرش ، پرستاران بخش و بسیاری دیگر از کارکنان هم درگیر این فساد سیستمی شده اند .

 

 “یک روز بخصوص” با نمایش چگونگی وارد شدن حامد به عنوان یکی از روزنامه نگاران سردمدار مبارزه با فساد در این منجلاب متعفن، انگشت اتهام را به سوی خود مردم می گیرد. از دیدگاه فیلم آغاز درمان این بیماری مزمن اصلاح فردی است. تا زمانی که این فساد از سطوح مختلف بخشی از مردم کف جامعه- امثال حامد و کافه چی- متوقف نگردد، مبارزه با آن به مطالبه عمومی بدل نخواهد شد.

هر چند فیلم خوب فیلمی قابل درنگی است که به یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران  می پردازد، اما از نگاه نگارنده آثاری مانند “یک روز بخصوص” که با نگاه انتقاد مصلحانه به بررسی مشکلات جاری موجود می پردازند بیشتر لایق دریافت جایزه ویژه از نگاه ملی هستند. چرا که امروز فساد داخلی بیشتر توانایی به لرزه در آوردن پایه های اقتدار این کشور را دارد تا دشمنان خارجی.

 

اتفاقاتی نظیر آنچه در فیلم مشاهده کردیم در اشل های کوچکتر هر روز برای ما رخ می دهد و انتخاب های ما در برابر آن بیانگر تصمیمات خطرناکی است که شاید در زمان بروز بحران از ما سر بزند.

مهمترین تلنگر فیلم این است که شاید یکی از ما اختلاسگر سه هزار میلیاردی بعد باشیم.

 

دانیال حسینی

همایون اسعدیان از ابتدای ورودش به سینما فعالیت‌های متنوعی را انجام داده است. از دستیاری گرفته تا فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی و حتی فعالیت‌های مدیریتی سینما در کارنامهٔ او مشاهده می‌شود. به لحاظ زمانی می‌توان دوران کاری اسعدیان را در سه مرحله تعریف کرد. مرحلهٔ اول که سال‌های اولیه فیلم‌سازی‌اش را در برمی‌گیرد با فیلم‌هایی چون «نیش»، «مرد آفتابی» و «آخر بازی» روبه‌رو می‌شویم. مرحلهٔ دوم با ساخت سریال‌های تلویزیون چون «اگه بابام زنده بود» و «راه بی پایان» همراه می‌شود. دوران متأخر که فیلم‌های مهم‌تر او را در برمی‌گیرد با کمدی «ده رقمی» آغاز می‌شود و در ادامه به «طلا و مس» می‌رسد که به اعتقاد اکثر منتقدین بهترین فیلم همایون اسعدیان و یکی از بهترین آثار سینمای ایران است. موفقیت «طلا و مس» اسعدیان را در حال و هوای آن فیلم نگه داشت و فیلم «بوسیدن روی ماه» تلاشی برای ادامهٔ مسیر قبلی بود. «بوسیدن روی ماه» اگرچه فیلم کاملاً ناموفقی نبود و توانست نظر مخاطبین را جلب کند اما موفقیت «طلا و مس» در آن تکرار نشد. پس‌ازآن اسعدیان در یک وقفهٔ پنج‌ساله به فعالیت‌های مدیریتی پرداخت و آخرین فیلم او «یک روز به‌خصوص» این روزها به نمایش گذاشته ‌شده است.

اسعدیان در آخرین اثر خود به روایت زندگی روزنامه‌نگاری پرداخته که با یک دوراهی اخلاقی روبه‌رو می‌شود. حامد (مصطفی زمانی) اطلاعاتی را به دست می‌آورد که نشان می‌دهند یک واردکننده دارو به بهانهٔ دور زدن تحریم داروهای تقلبی و تاریخ گذشته را وارد کشور کرده و به فروش می‌رساند. آن‌ها برای منتشر کردن مدارک خود اطمینان ندارند و برای کسب مجوز از مقام‌های بالاتر اقدام می‌کنند، در همین زمان خواهر بیمار حامد (منیژه) برای معاینه به تهران می‌آید و مشخص می‌شود وضعیت خوبی نداشته و در صورت انجام ندادن پیوند قلب مدت زیادی زنده نمی‌ماند. صف انتظار طولانی نیازمندان به قلب و وخامت حال منیژه زندگی حامد را با یک چالش اخلاقی روبه‌رو می‌کند و او برای مرگ و زندگی خواهرش باید دست به انتخاب بزند.

فیلم با مشکلات متعددی روبه‌رو است. از خلاصه داستان به‌سادگی می‌شود فهمید که «یک روز به‌خصوص» فیلمی شخصیت محور است. به این معنا که شخصیت اصلی باید در مواجهه با گره اصلی داستان دست به انتخاب بزند. رابرت مکی در کتاب تحسین‌شدهٔ خود «داستان» مرحلهٔ اصلی خلق شخصیت را از شخصیت‌پردازی مقدماتی جدا می‌کند و آن را در انتخاب تعریف می‌کند. زمانی که شخصیت با خصوصیات ترسیم‌شده‌اش دست به انتخاب می‌زند از پوستهٔ اولیهٔ خود خارج می‌شود و می‌تواند تصویری چندبعدی خلق کند. بنابراین مهم‌ترین مرحله خلق شخصیت در فیلم اسعدیان جایی قرارگرفته که حامد با گرایش‌های اخلاقی که از او سراغ داریم خلاف تمام عقاید خود عمل کرده و برای جلو انداختن نوبت پیوند قلب خواهرش دست به تقلب می‌زند. فیلم‌ساز تقریباً هیچ سکانسی را به چگونگی تصمیم‌گیری حامد اختصاص نداده است. مشاهده می‌کنیم که منیژه حال خوبی ندارد و به این زودی هم نوبت پیوند به او نمی‌رسد. پس‌ازاین بدون هیچ مرحلهٔ انتقالی و بدون هیچ روند چالشیِ دراماتیک حامد را در حال رشوه دادن می‌بینیم. گویی چنین تصمیمی برای حامد چندان هم چالش‌برانگیز نیست درحالی‌که انتظار چالش در مخاطب ایجادشده است.

اصل مسئلهٔ اخلاقی پس‌ازاین هم مورد تأکید قرار نمی‌گیرد. ادامهٔ فیلم نمایش تلاش‌های حامد برای جور کردن پول است. این که چگونه ماشین خود را می‌فروشد یا آپارتمان تکمیل‌نشده‌اش را معامله می‌کند بخش اصلی روایت فیلم را تشکیل می‌دهند. درحالی‌که چگونگی جور کردن پول در این موقعیت به‌کل فاقد اهمیت و کارکرد دراماتیک است و عملاً هیچ نقشی در اصل روایت ایفا نمی‌کند! موقعیت دراماتیک متناسب باید بر پایه انتخاب اخلاقی حامد بنا شود نه جست‌وجوی او برای جور کردن پول. این که فیلم‌ساز محور داستان‌گویی را گم کرده و گرفتار پراکنده‌گویی می‌شود به‌وضوح مشخص است اما شاخ و برگ‌های داستانی جدید شخصیت را در آستانهٔ چالش سخت‌تری قرار می‌دهند که آن هم گرفتن رشوه از شرکت متقلب دارویی است. اگرچه چالش اخلاقی اولیه به‌کل فراموش‌ شده است اما مرتبط کردن تلاش حامد برای جور کردن پول به شرکت دارویی، یک حرکت روایی مثبت است که تقریباً به‌درستی اجرا شده است. عنصری که در ابتدای فیلم مطرح شده بود دوباره به میان کشیده می‌شود تا نقش خود را در پیشبرد درام ایفا کند. بنابراین فیلم اگرچه در میانه ناامیدکننده به نظر می‌رسد اما با یک پل ارتباطی کمی از پراکنده‌گویی‌ها کاسته و به تأثیرگذاری منسجم‌تری دست پیدا می‌کند.

سعی شده در پایان‌بندی چالش اخلاقی فراموش‌شدهٔ ابتدای فیلم به میان آورده شود اما این حرکت کاملاً به ضرر فیلم تمام‌ شده است. فیلم‌ساز تمام پراکنده‌گویی‌های خود را انجام داده و هر جور شده روایت را جلو برده است. چالش اخلاقی در زمان مناسب خود کنار گذاشته شده تا جلوی داستان‌گویی دم‌دستی را نگیرد. اما وقتی فیلم به انتها می‌رسد دوباره به میان کشیده می‌شود چون فیلم‌ساز برای معنا سازی‌اش به آن نیاز دارد. کاملاً مشخص است که در روایت چه اتفاقی افتاده. چنین شگردی اگر نخواهیم از لغت مبتذل استفاده کنیم؛ شگردی سطحی است و بیشتر از معنا سازی، ناتوانی متن را نشان می‌دهد. گذشته از مشکلات داستانی فیلم برخی مشکلات منطقی هم در زمان‌بندی دیده می‌شود که به‌درستی پرداخت‌نشده‌اند. بخش حداکثری حوادث فیلم در یک روز رخ می‌دهند. این نکته در نام فیلم هم مشاهده می‌شود. تعداد سکانس‌های مشاهده‌شده در این بخش با توجه به رفت‌وآمدها و علامت‌گذاری‌هایی مثل صرف ناهار و شام فرصت زمانی یک‌روزه را به‌درستی تصویر نمی‌کنند. گویی حامد برای تمام رفت‌وآمدها و تلاش‌های خود وقت کافی دارد و در هیچ لحظه‌ای زمان به‌عنوان یک مانع مشاهده نمی‌شود.

برخی شخصیت‌ها مثل دوست‌پسر منیژه کارکرد مشخصی در فیلم ندارند. به‌سادگی می‌شود آن‌ها را از مسیر روایت کنار گذاشت و مشاهده کرد که تغییری در فیلم ایجاد نمی‌شود. در پایان باید از نگاه فیلم به روزنامه‌نگارهای داستان گفت که جای بحث فراوانی دارد. در طول فیلم با چهار نفر از عوامل روزنامه روبه‌رو می‌شویم که تک‌تک این افراد به‌سادگی از منتشر کردن گزارش دست می‌کشند! حامد به خاطر زندگی خواهرش این کار را می‌کند. سودابه (پریناز ایزد یار) به خاطر عشق به حامد. برادرزن حامد با بازی محسن کیایی از همان ابتدا مخالف انتشار گزارش است و مدیرمسئول هم در یک سکانس بسیار کوتاه درخواست سودابه بابت توقف انتشار را می‌پذیرد. شخصیت‌پردازی نصفه‌نیمهٔ این افراد نشان می‌دهد فیلم‌ساز به دنبال نمایش فساد درونی نیست و چنین نگاهی نمی‌تواند عامدانه باشد. بنابراین حتی اگر حامد را به دلیل مشکلی که برایش پیش‌آمده کنار بگذاریم، تکلیف باقی عوامل روزنامه چه می‌شود؟ معنا سازی پایانی فیلم اگرچه به دنبال تطهیر حامد است اما به شکلی متناقض باقی عوامل را ناخواسته در تعریف فساد جای می‌دهد. «یک روز به‌خصوص» قطعاً بدترین فیلم همایون اسعدیان نیست و حتی در بین فیلم‌های اکران شده در نوروز هم‌ جایی میانه را اشغال می‌کند اما نباید به چنین فضاهای قیاسی‌ای دل خودش بود. پس از «طلا و مس» و حتی «بوسیدن روی ماه»، این فیلم نمی‌تواند گامی روبه‌جلو باشد.

 

 

نرگس جهانبخش

همایون اسعدیان پس از دو تجربه خوب «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» این بار با «یک روز بخصوص» یک عقبگرد مجدد به دوران فیلم‌های تلویزیونی با قصه‌های تکراری دارد. در مرکز داستان حامد (با بازی مصطفی زمانی) روزنامه‌نگاری است که دست به افشای یک فساد اقتصادی و دارویی زده است و از سوی دیگر خود درگیر یک عمل غیرقانونی برای اهدای قلب به خواهرش است.

«طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» دو خطی‌های بسیار ساده‌تر اما زیرلایه‌های معنایی به مراتب پیچیده‌تری داشتند که هر دو مخاطب را مشتاق اثر بعدی اسعدیان می‌کردند، اما در اینجا این تقابل افشاگری فساد و دست زدن خود حامد به فساد تنها ابزاری برای پندهای بسیار تکراری هستند. داستان پیوند عضو یک داستان امتحان پس داده برای غلیان احساسات مخاطب تلویزیون بوده و اسعدیان بدون هیچ تفاوتی آن را به یک مدیوم مهیجی آورده که هیچ تفاوتی بین نسخه تلویزیونی و سینمایی جز برخی میزانسن‌ها و تدوین نیست.

حامد که خود همسرش را از دست داده این بار هر کاری از دستش بر می‌آید برای نجات خواهرش انجام می‌دهد. خواهر تنها بین 3 تا 6 ماه با قلب مریض‌اش زنده می‌ماند. این زنگ خطر حامد را آماده هر واکنشی می‌کند تا اینکه به دست بردن در نوبت پیوند ختم می‌شود. این ضعف مشهودی و عدم پیچیدگی که از آن سخن گفته شد را با مثال تطبیقی از اثر خود اسعدیان توضیح بدهم. شخصیت پردازی در چنین درام‌هایی در روابط شکل میگیرد. رابطه همه چیز را شرح می‌دهد و برای تماشاگر باورپذیر می‌کند. رابطه سیدرضا و زهراسادات در «طلا و مس» به گونه‌ای بود که تلاش‌های سیدرضا نیز باورپذیر بود. ما در طلا و مس با لایه‌های ارتباطی سیدرضا با زهراسادات و مهمتر از آن با لایه‌های وجودی خود سیدرضا آشنا می‌شویم. سیدرضا به خودشناسی در ارتباطات دیگر می‌رسد و می‌تواند دست به انتخاب زند. در «یک روز بخصوص» بالعکس ما هیچ رابطه ویژه‌ای بین این خواهر و برادر مشاهده نمی‌کنیم. تماشاگر همانطور که حامد به سمانه (با بازی پریناز ایزدیار) گوشزد می‌کند اگر خواهر خودت هم بود ... باید مجاب شود پس ما به جای آشنایی با این رابطه باید به دنبال تصویر حامد در یافتن پول برای دست زدن به عمل قهرمانانه‌ای باشیم که از نظر اخلاقی ما با مشکل روبه‌روست و خودش آن را می‌پذیرد.

تا همین‌جا که حامد از نظر اخلاقی خود را مجاب کرده نیز فیلم اسیر یک تکرار و کلیشه می‌شود، آن هم آنقدر رو که تخت بغل خواهرش را به کس دیگری داده‌اند که پدرش حاضر به پرداخت پول برای جابه‌جایی نوبت است. مثل دو مشتری پای یک ملک رو در رو و در رقابت. مخاطب به جای آشنایی حامد و سمانه نیز تنها یک سری رفت و آمد در جست‌وجوی پول را دنبال می‌کند. قرار نیست جزییاتی از هیچ چیز روشن شود فقط حامد باید ماشین، خانه و طلاهای همسر فوت شده‌اش را بفروشد تا نوبت را جابه‌جا کند.

وقتی فیلم همه چیز را یک طرفه و تکراری به تصویر می‌کشد این می‌شود که شخصیت‌های جنبی چون دوست پسر خواهرش، سمانه و دوست خودش تبدیل به افرادی می‌شوند که به حامد پند اخلاقی دهند که تو داری با جان کس دیگری بازی می‌کنی و همان‌طور که در بالا اشاره شد آن دو مشتری پای یک ملک توجیه اخلاقی برای حامد است که اگر او پا پس کشد کس دیگری ملک را معامله می‌کند و باز هم شخص اصلی سرش بی‌کلاه می‌ماند. شخصیت‌های مکمل تنها کاری که می‌کنند حامد را به گفتن حقیقت به خواهرش سوق می‌دهند و باز هم این مسئله تکراری پیش می‌آید که خود مریض پا پس می‌کشد.

موضوع جذاب تم اصلی در دو فساد فقط به نحو ساده‌ای در فیلم استفاده می‌شود که حامد ناچار به قرض کردن از شرکتی شود که آن‌ها را رسوا کرده و گزارش را منتشر نکند. این فیلم به راحتی می‌توانست نیم ساعت هم کوتاه شود و هیچ فرقی نکند زیرا نیاز نیست در چهار ساعت حامد از اقصی نقاط تهران به بیمارستان با یک تلفن بیخود و بی‌جهت سر بزند. جشنواره امسال پر از فیلم‌های تکراری و خنثی است که در عین التهاب موضوع هیچ کنش و واکنشی ملتهبی ندارد و درام تخت پیش می‌رود.

 

مهیار محمد ملکی

همایون اسعدیان کارگردان و فیلمنامه نویس مطرح کشورمان کار خودش را از سال ۱۳۷۳با فیلم سینمایی نیش در مقام کارگردان آغاز نمود وی از جمله کارگردانانیست که با دو یا سه پروژه فی مابین بسیار مطرح گشت که میتوان مرد آفتابی محصول سال ۷۴و طلا و مس محصول سال ۸۷را نام برد وی بعد از فیلم بوسیدن روی ماه محصول سال ۹۰تصمیم میگیرد در سال ۹۵با فیلم سینمایی یک روز به خصوص پا به عرصه خطیر سینما بگذارد این در حالیست که در این پروژه وی در کنار مجید قیصری فیلمنامه  پروژه را عهده دار بوده است

کارگردان اثر پیش رو خود ایشان و تدوین در اختیار دستان پر توان مازیار میری کارگردان موفق این مرزو بوم بوده است

همایون اسعدیان در مصاحبه ای شخصا اینگونه لب به سخن میگشاید که همه چیز از درگیری روی پل عابر پیاده در حوالی میدان کاج سعادت آباد تهران آغاز گشت جایی که مردم همگی نظاره گر صرف بودند و هیچکدام نگران فردای خود یا حتی ناراحتی وجدان در رابطه با عدم دخولشان به ماجرا نیستند

منتها قضیه رفته رفته از چارچوب این مساله بیرون میاید و رنگ و بوی جدی تر و بیمارستانی تری پیدا میکند

با این مقدمه کوتاه میخواهیم با هم نگاهی به اخرین ساخته همایون اسعدیان کارگردان خوب کشورمان داشته باشیم

فیلم یک روز به خصوص فیلمنامه ای با سبک و سیاق دنیای کلاسیک میباشد این بدین معناست که اسعدیان به همراه قیصری پروژه پیش رو را در سه پرده جلو برده اند

پرده اول :این بخش تا دقیقه ۳۰فیلم را شامل میشود به نوعی اورتور یا پیش در امد قصه محسوب میشود در این بخش نیاز میبود که پروژه پیش رو شخصیت پردازی قابل توجهی داشته باشد منتها این موضوع با دیالوگ نویسی نه چندان موثر به درستی محقق نمیشود در عوض بذر هایی کاشته میشود که قرار است در ادامه درو کردن ان را شاهد باشیم قضایایی که خود پیش در امدی برای گره اصلی قصه در لایه بحرانی محسوب میشود

از انجا که موضوع یا ایده پروژه ایده پر تکرار و شنیده شده ایست راه نجات پروژه میتوانست در این موضوع خلاصه گردد که پرداخت متفاوتی را شاهد میبودیم که عملا این موضوعم نمیبینیم

به نوعی فیلم به صورت شبه مستند به شرح واقعه ای میپردازد که نمونه بارزش را میتوان در صفحات روزنامه و مجلات خیلی مفصل تر و با جزییات بیشتر مشاهده کرد

سوالی که شکل میگیرد حول این موضوع است پس وظیفه سینما چیست؟

پاسخ را اینگونه عرض میکنم سینما به   وظیفه اصلی اش داستان سرایی است داستان زمانی به شکل سرگرم کننده اش بروز پیدا میکند که توجه تماشاچی باشد و توجه انها زمانی حاصل میشود که همذات پنداری وجود داشته باشد با این حال به عقیده من یک روز بخصوص در بحث محتوا و قصه بهتر از فرم حرکت میکند چرا که اسعدیان متاسفانه نمیتواند با ابزار سینمایی اش حس را به درستی به مخاطب القا کند

حتی شاهدیم که ساده ترین ابزار همچون موسیقی متن هیچگاه عملکرد موثر و رو به رشدی ندارند که بخشی از این موضوع به عدم تنوع در موسیقی متن برمیگردد

 

پرده دوم لایه بحرانی

در پرده اول تمامی چاشنی های انفجاری کاشته میشود تا با یک انفجار هولناک طرف باشیم منتها زمانیکه وارد لایه بحرانی میشویم هنوز بعضی اشخاص و کاراکتر ها همچون بهروز شخصیت پردازی درستی ندارند و این باعث میشود بعد شخصیتی ان کاراکتر ها نامفهوم و گنگ باشد این نامفهوم بودن و گنگ بودن طبیعتا باور پذیری انها را از دید مخاطب کم میکند از طرفی دیگر اصالت واقعه اهدای قلب  میتوانست تلخ  تر و چالش برانگیز تر باشد به عبارت دیگر میتوانستیم با ورود و تداوم حضور  تعدادی از کاراکتر ها همچون مادر حامد این موضوع را علنی تر وواضح تر شاهد باشیم

نکته ای که توجه به ان بسیار حائز اهمیت میباشد این موضوع است که اسعدیان در لایه بحرانی قصه توجه ویژه ای به تعدد گره ها دارد گره هایی که همه در خدمت گره اصلی و با یک سیستم روایی درست حرکت میکنند و البته این عدم انفصال موضوعی میتواند کارت برنده یا شانس اسعدیان باشد

 

پرده سوم

به عبارت دیگر اسعدیان زمانیکه وارد لایه پایانی قصه میشود بر خلاف قواعد سینمای کلاسیک ما شاهد هیچ ارامشی نیستیم هر چه هست تداوم بحران تا نقطه ای نامعلوم میباشد که این نامعلوم بودن مهر تاییدی بر شیوه روایی نیمه مستند وی میباشد

نقطه ضعف بزرگ اینکار  این است که قصه از دید حامد با بازی مصطفی زمانی روایت میشود اما در ادامه چند قاب بندی نادرست را در تصویر شاهد هستیم

ضمن اینکه موسیقی متن بسیار ضعیف عمل میکند و نمیتواند نقش ساختاری خود را در حرکت رو به جلوی فیلم به درستی ایفا کند

از انجا که بخش عمده لوکیشن ها در محیط بیمارستانی اتفاق میافتد طراحی صحنه و همچنین لباس ها به خوبی انجام گشته است

بهترین بازی را بدون شک مصطفی زمانی و فرهاد اصلانی عهده دار میباشند

 

در پایان باید به عرض برسانم که اخرین ساخته اسعدیان چیزی جز تکرار پروژه ها ی دیگر   سینمای این مرزو بوم نمیباشد پروژه هایی که با رویکرد شبه مستند خود سعی به بازگویی مسائلی دارند که هیچگاه نمیتواند از ابعاد کلاسی خود خارج شده و حال و هوای سینما به خود بگیرد

 

 سقوط به قهقرا

لقمان به فرزندش فرموده است: پسر، من صبر و انواع تلخی‌ها را چشیده‌ام، چیزی را تلخ‌تر از فقر نیافتم. اگر روزی گرفتار تهیدستی شدی به عهدی اظهار نکن که در نظر مردم حقیر و خوار خواهی شد.

وقتی مردم کشوری به خاطر عدم مدیریت صحیح، دچار فقر مالی و نبود امکانات رفاهی می‌شوند، درستکاری از در دیگر بیرون می‌رود و راه سعادت در نظر اکثیرت می‌شود تمکن مالی. حال این ثروت قرار است از چه راهی فراهم شود؟ این مسئله اهمیتش را از دست می‌دهد و هدف، وسیله را توجیه می‌کند. دروغ‌گویی، کلاه‌برداری، پای‌مال کردن حق ِ فرودست،‌ قاچاق و سوءاستفاده از موقعیت‌های متزلزل دیگران، می‌شود راه سعادت و نام ِ این اعمال شنیع هم می‌شود زرنگی و کاربلدی! و این‌چنین است که فساد، تمام مملکتی را در همه‌ی سطوح در بر می‌گیرد. فیلم یک روز بخصوص به بررسی بخشی از فساد خرد و کلان در کشورمان پرداخته است و انحطاط آدمی را تصویر می‌کند.

حامد (مصطفی زمانی) یک روزنامه‌نگار متعهد، پدری خوب، فرزندی مسئول و برادری مهربان است. او که چند سال پیش همسرش عاطفه را از دست داده، فکر می‌کند در مورد همسرش اهمال کرده و خودش را مقصر مرگ او می‌داند.

حامد عاشق پسرش سام (ایلیا نصر الهی) است و به تازگی با همکارش سودابه (پریناز ایزدیار) روابط صمیمی پیدا کرده. سودابه هم مانند پدرش و حامد، یک روزنامه‌نگار متعهدست و مشوق اصلی نامزدش برای پی‌گیری پرونده‌ی داروهای فاسد و قاچاق است. فرامرزی، فرد ِ اول این پرونده‌ی وحشتناک، تمام مدت به حامد و دفتر روزنامه زنگ می‌زند، بلکه بتواند با دادن رشوه یا به هر نحو دیگری، روزنامه را مجبور کند در مورد این پرونده‌ی به‌خصوص، سکوت اختیار کند؛ اما حامد و سودابه قصد کرده‌اند هر طور شده، تا آخر این ماجرا، پیش بروند. گرچه که رئیس‌شان و مصطفی (محسن کیایی) برادر عاطفه و همکار حامد، اصلا از این وضعیت راضی نیستند.

در این بین پزشکان از منیژه (افسانه کمالی) خواهر جوان و بیست ساله‌ی حامد، قطع امید کرده‌اند و با این‌که او در لیست پیوند قلب قرار داد؛ ولی احتمالا تا قبل از رسیدن قلب ِ پیوندی، از دنیا خواهد رفت. حامد بر سر یک دو راهی سخت قرار می‌گیرد. او باید انتخاب کند،‌ یا حیات منیژه ِ با زیر پا گذاشتن تمام اعتقادات و باورهای حامد و یا مرگ خواهر جوان به‌قیمت پای‌بندی به اصول اخلاقی. این‌جاست که پای ِ بوفه‌چی بیمارستان (فرهاد اصلانی) به داستان باز می‌شود.

عشق و عاشقی در فیلم زیاد است. عشق سودابه و حامد، منیژه و بهروز (مجتبی پیرزاده) و نازگل و سام! البته این آخری گویی یک طرفه است. متاسفانه فیلم پر از کلیشه‌‌هاست. داستان پیوند اعضا،‌ داستانی قدیمی‌ست و وقتی قصه‌های قدیمی به‌کار می‌آیند و جذاب می‌شوند که فیلم‌‌‌نامه،‌ از بعد دیگری به آن داستان‌ها بپردازد. اتفاقی که در فیلم یک روز بخصوص نیفتاده است. حضور آقا ابرآهیم،‌ کاگر تهی‌دستی و در کمال تاسف احتمالا تهی مغز که هر روز نوه‌ی بیمارش را که نیاز مبرم به پیوند قلب دارد و باید مطلقا استراحت کند را از ورامین می‌کشاند به بیمارستان، حکم وجدان را در فیلم دارد. و این وجدان ِ‌ زنده، آن‌قدر هر لحظه و هر جا پیدایش می‌شود که بعد از مدتی مخاطب را هم ذله می‌کند.

این‌که حامد یک مرتبه نزد بوفه‌چی پیدایش می‌شود، مهم نیست. به قول خودش به‌نحوی او را یافته است. بالاخره باز هم به قول حامد، جان ِ خواهر کوچک بسیار عزیز است و شاید هر کدام از ما در موقعیتی مشابه، بدتر از این‌ها می‌کردیم؛ اما سوال من این است که مگر منیژه فقط حامد را دارد؟ در فیلم به آقا حمید، برادر دیگر ِ حامد اشاره می شود که به‌نظر متاهل است. مادر (شیرین آقارضاکاشی)  را هم در همان ابتدای فیلم دیدیم. آیا مادری که فرزند ته تغاری‌اش می‌خواهد پیوند قلب انجام دهد، به‌خاطر یک شکستگی پا، او را همراهی نخواهد کرد؟ بسیار بعید می‌دانم. جدا از این‌ها، حامد چرا موضوع را با مادر و حمید در میان نگذاشت و خواست قهرمان‌بازی درآورد و کل ِ پول عمل و چه و چه را خودش بپرداز؟ از آن حرف‌هاست. رویارو شدن دو طالب ِ قلب با هم و تاکید بسیار بر نادرستی اخلاقی مصطفی هم کلیشه‌های دمده هستند.

شخصیت‌پردازی ضعف دارد. آن‌قدر مشکل‌دار است که روی بازی‌ها تاثیر گذاشته و حتی آقای اصلانی هم نتوانسته‌اند، بازی خوب همیشگی‌شان را ارائه دهند. کاراکتر مصطفی همان میلاد ِ فیلم بارکد است و آقای کیایی فقط این شخصیت را تکرار و تکرار می‌کنند. نقش کوتاهی هم خانم شیرین یزدان پناه دارند و گویی بعد از فیلم جدایی نادر از سیمین،‌ نقش ِ مادر زن ِ‌ مهربان و داماد دوست، فقط برای ایشان نوشته می‌شود. بهروز هم که عوض یک جوان دانشجو و با شخصیت، خودش را لمپنی برازنده‌ی پوشش‌اش نشان می‌دهد که خوب بلد است درس اخلاق دهد. بعضی از سکانس‌ها هم تکراری بودند. مثل دنده عقب گرفتن ِ حامد که دنده عقب رفتن ِ مینا (ترانه علی‌دوستی) در فیلم کنعان نوشته‌ی اصغر فرهادی را برایم تداعی می‌کند. به هر حال مشخص است آقای فرهادی نازنین و فخر سینمای کشورمان،‌ روی خیلی از فیلم‌سازان و آثارشان تاثیرگذاشته‌اند.

فیلم یک روز بخصوص تا حدود زیادی در نشان دادن انحطاط اخلاقی در جامعه موفق عمل کرده است. وقتی دوست سر دوست کلاه می‌گذارد،‌ یکی ماشین زده را سریع تعمیر می‌کند و دیگری چک بی‌محل می‌کشد، به اسم رکود اقتصادی خون افراد مکیده می‌شود و مظلوم راه ظالم را پیش می‌گیرد. به هر حال وقتی موضوع سر مرگ و زندگی‌ست،‌ شاید لطیف‌ترین ِ‌انسان‌ها، مانند منیژه و درد کشیدگانی چون بوفه‌چی هم پای روی اخلاقیات بگذارند.

 

در نهایت این همه هیاهو،‌ پس از از دست دادن آبرو، شرف، آینده، عشق،‌ زندگی،‌ مال و البته عزیزان برای هیچ است. انسانیتی از دست رفته، معصومیتی گم شده و آن کودک پاک که در دیالوگ نهایی از او سخن به میان می‌آید، وارد جهان پست آدمیان گشته است.

دیالوگ نهایی و شعر ِ‌ فوق‌العاده از رسول یونان:

نخستین سفرم با اسبی آغاز شد،

که در جیبم جا می‌گرفت؛

از اتاق تا بالکن.

سفر کوتاهی بود،

اما من، دریاها را پشت سر گذاشتم،

شهر‌های پرستاره را

از ابتدای جهان تا انتهای جهان رفتم

و این سفر،

تنها سفر بی‌خطر من بود. “

پی‌نوشت:

۱) کتاب سفینة البحار/ نوشته‌ی شیخ عباس قمی / موضوع فقر / صفحه‌ی ۳۷۹

 

نشست «یک روز بخصوص» در برج میلاد | دغدغه سقوط مسئولیت‌پذیری در اجتماع

 به گزارش ستاد خبرى جشنواره فیلم فجر،در این  نشست که با حضور همایون اسعدیان، کارگردان، تهیه کننده و فیلمنامه نویس، مجید قیصری، فیلمنامه نویس، مازیار میری، مجری طرح و تدوینگر، مصطفی زمانی، افسانه کمالی، شیرین آقارضاکاشی، محمدرضا مالکی، بازیگران، کامیاب امین عشایری، طراح صحنه و لباس، علی قاضی، مدیرفیلمبرداری و اجراى محمود گبرلو امروز( یکشنبه هفدهم بهمن ماه) در سالن سعدى برج میلاد برگزار شد، در ابتدا گبرلو به حاشیه‌های نشست شب گذشته و  اختلاف بین مسعود کیمیایی و منصور لشکری‌قوچانی اشاره کرد و از خبرنگاران و اهالی رسانه بابت این اتفاقات عذرخواهی کرد.

همایون اسعدیان در ابتدا از همکارانش در این فیلم تشکر کرد و افزود: این فیلم با هر نگاهی که به آن داشته باشید، محصول کار من و همکاران بسیار عزیزم است و من از آقای مازیار میری و تدوین این فیلم تشکر می کنم.

اسعدیان درباره شباهت موضوعی این فیلم با «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری، توضیح داد: من پارسال درست در همین تاریخ در حال فیلمبرداری این فیلم بودم و هنوز درباره فیلم آقای میری صحبتی نبود. موضوع اخلاق گرایانه در هر دو فیلم وجود دارد. و کست مشابه و موضوع مشترک اتفاقی است.

وی ادامه داد: زمانی که قتل میدان کاج پیش آمد و همه فقط تماشا کردند و سلفی گرفتند، این سئوال برای من به وجود آمد که مسئولیت اجتماعی ما کجاست و این موضوع برای من دغدغه شد، که شروع به نگارش فیلمنامه‌ای در این‌باره کردم. من دوست داشتم موقعیتی خلق کنم که تماشاگر بگوید من اگر در این موقعیت بودم چه می‌کردم؟

 اسعدیان درباره شخصیت اصلی فیلم که یک روزنامه نگار است، توضیح داد: باور من این است که یک روزنامه‌نگار آرمان گرا است و برای روشنگری تلاش می‌کند و این شخص را در موقعیتی قرار دادم که در انتخاب عمل اخلاقی و غیراخلاقی که جان خواهرش در میان است، چه می‌کند؟

 کارگردان « یک روز بخصوص» درباره بازیگرانی که در این فیلم معرفی شدند، گفت: انتخاب این بازیگران از طریق یک فراخوان انجام شد، که نزدیک چهار هزار نفر برایمان فیلم فرستادند. به نظر ما خانم کمالی و آقای پیرزاده انتخاب‌های بهتری بودند و به هیچ وجه دوست ندارم این تفکر به وجود بیاید که پارتی بازی و رابطه‌ای در کار بوده است.

وی در انتقاد به رفتارهای متناقض منتقدان بر اساس منفعت‌طلبی گفت: زمانی که «بوسیدن روی ماه» را ساختم در فرهنگسرای انقلاب نمایشی برای فیلم گذاشتند و منتقدی که حضور داشت بسیار از فیلم تعریف کرد اما اما چند ماه بعد در مجله فیلم دایره سیاه به این فیلم داد.این سئوال برایم پیش آمد که با چنین رفتاری، شأن کارمان را پایین می‌آوریم.

اسعدیان ادامه داد: از این جهت این داستان را تعریف کردم که این  شخص منفعت‌طلبی یکی از دو کارشناسی است که در برنامه هفت، پنبه فیلم‌های ما را می‌زند، کسی که به لحاظ سکه‌ای که می‌گیرد، نظر می‌دهد و بسیار اتفاق غم‌انگیزی است.

مازیار میری نیز با ابراز خوشحالی از همکاری با اسعدیان، إظهار داشت: برای من کنار همایون کار کردن لذت‌بخش است و برای من ِ نا آرام، آرامش او کلاس درس است.

مصطفی زمانی نیز درباره حضور در فیلم گفت: خوشحالم ظرف یک سال گذشته با دو فیلمسازی که دوستشان دارم، آقای میری و اسعدیان همکاری داشتم.

افسانه کمالی درباره اولین حضورش در سینما توضیح داد: من نزدیک یک سال در موسسه کارنامه دوره دیده بودم که برای این فیلم انتخاب شدم و بازیگران و آقای اسعدیان بسیار به من کمک کردند.

کامیاب امین عشایری، طراح صحنه «یک روز به خصوص» هم در این نشست، در انتقاد نسبت به فضای تحریریه این فیلم پاسخ داد: این لوکیشن روزنامه فرهیختگان بود و ما بیشتر آن را صحنه آرایی کردیم.

 

.

منابع

http://www.cinematicket.org

مشخصات فیلم یک روز بخصوص». سلام سینما.

یک روز بخصوص در وبگاه سوره سینما

یک روز بخصوص در وبگاه سلام سینما

http://blog.namava.ir/yek-roze-bekhosos-movie-review/

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/17464-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5

http://www.filmovies.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5/

http://www.naghdefarsi.com/iran-movie-review/18061-yek-rouz-bekhosos.html

 

 http://www.academyhonar.com/notation/cinema-iran2/3946-yekroozbekhosoos.html

https://www.salamcinama.ir/post/J7RY/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C

http://www.hengamehnahid.com/%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B4/

http://kimiastone.com/press/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5/

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>