همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «مفهوم حکمت در ادیان توحیدی»
.
.
مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به مناسبت روزجهانی فلسفه همایش «مفهوم حکمت در ادیان توحیدی» را در روز دوشنبه 29 آبان ماه در محل سالن همایشهای مؤسسه برگزار کرد.
این همایش با حضور اندیشمندان بزرگی از ادیان مختلف توحیدی شامل (یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیین زردشت) مانند غلامحسین ابراهیمی دینانی (استاد فلسفة اسلامی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)، کشیش نرسیسیان از طرف اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان (خلیفة ارامنه تهران)، اسقف مارنرسای بنیامین موانه (اسقف کلیسای شرق آشوری ایران)، سید مصطفی محقق داماد (استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی)، اردشیر خورشیدیان (رئیس انجمن مؤبدان تهران)، ابوذر ابراهیمی ترکمان (رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)، آرش آبایی (محقق و دین پژوه کلیمی)، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه (استاد کلام و رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران) برگزار شد.
پس از افتتاحیه، اساتید محترم در دو بخش به بررسی معنی و مفهوم حکمت در ادیان توحیدی پرداختند.
لازم به ذکر است که دبیر علمی همایش عبدالحسین خسروپناهی بود.
درپایان همایش، هدایایی به رسم یادبود به حاضرین در همایش اهدا شدند.
ذیلاً سخنان کشیش نرسیسیان تقدیم می گردد:
انسان فطرتاً موجودی ارزشباور و ارزشمحور است. همه ما بر اساس ارزشهایی خاص زندگی خود را سمت و سو میدهیم. همچو خورشید که در منظومه ما محور حرکت اجسام سماوی است، ارزشها جهتدهنده راه و طریقی است که در زندگی در پیش میگیریم و برای تحقق آنها تمام تلاشمان را هزینه میکنیم. برای عده بسیاری، این محوریت، خواست خود و یا دیگران است. ما یا برای خود زندگی میکنیم و یا برای دیگران. اگر کسی را بیابیم که اینگونه نیست، او را فردی فاقد هدف و ارزش قلمداد میکنیم. اما کلام خدا به روشنی بیان میکند که شخص حکیم کسی است که محور ارزشهایش نه خود و نه دیگران، بلکه خداست. چنین شخصی ممکن است فاقد هر نوع تحصیلات دانشگاهی باشد اما زندگی خود را بر مبنای انجام خواست خدا بنا میکند و میکوشد اهداف الهی را در هر آنچه میاندیشد و به عمل در میآورد به اجرا درآورد. بدین سبب کلام خدا «ترس خدا» را آغاز حکمت میداند. (امثال سلیمان، باب 1، آیه 7).
واژه ترس، ترسیمدهنده حالتی خاص است. وقتی از چیزی میترسیم، حالتی خاص از حیات را به نمایش میگذاریم. از این رو حکمت، امری فراتر از آگاهی صرف است و معرّف حالت و وضعیت ما در برابر خداست. حکمت فراتر از بهره هوشی و تواناییهای ذهنی و انتزاعی است. حکمت بسی بالاتر از انجام تکالیف درسی است. میتوان آن را به سفری تشبیه کرد که در آن دگرگونی ارزشها با محوریت خدا رخ میدهد. میتوان آن را جستجویی نامید برای هر چه عمیق درک کردن رازهای هستی و حیات.
در کلام خدا با دو منبع مهم برای کسب حکمت آشنا میشویم. یکی را میتوان منبع مکتوب نامید. مطالعه توأم با تعمق کلام خدا، ما را به طور قطع به سرزمین حکمت و خداترسی میبرد. اما کلام خدا به منبع دیگری نیز اشاره میکند و آن تعمق در مشاهدات و تجربیات است. شاید بتوان این منبع حکمتاندوزی را منبع شفاهی نامید. باید جدا از مطالعه، به جهان پیرامون و زندگی خودمان نیز نگاهی عمیق داشته باشیم. باید به آفرینش و سفر زندگی با حالت ترس نظر انداخت و به راز آفرینش و حیات اندیشید، چرا که هر دوی آنان در لایحههای تحتانی حاوی معانی عمیقاند. حکمت در کلام خدا به هیچ وجه مختص دانشجویان دانشگاهها نیست، بلکه به طرز باورنکردنی در دسترس همگان است. حکمت به جای انزواطلبی بر کوچهها و میدانهای عمومی، همه را فرا میخواند (امثال سلیمان، باب1 آیه 20 الی 21).
در ازل، کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خدا بود. از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به واسطه او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات، نور آدمیان بود. نور در تاریکی میتابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده است. آن نور واقعی که همه آدمیان را نورانی میکند، در حال آمدن بود. پس کلمه، انسان شد، جسم پوشید و در میان ما ساکن شد و جلالش را دیدیم. شکوه و جلالی شایسته فرزند یگانه پدر و پر از فیض و راستی (انجیل به قول یوحنا، آیات 1 الی )18.
پولس رسول میگوید که مسیح صورتِ خدای نادیده است. او کلمهای را در متن یونانی استفاده میکند که توسط آن کلمه «خدا بودنِ» او را برای ما معنی میکند. او آن کلمه را"Eikon"مینامد که ترجمه دقیق آن صورت و یا چهره است. صورت، هر آن چیزی که در خداوند است را نشان میدهد و چون عیسی آشکارکننده تمام جوانب خدای پدر میباشد، تنها او میتواند تجسد مکاشفه کامل خدای پدر باشد. مسیح، خدای پدر را آن قدر واضح نمایان میکند که انسان میتواند او را بشناسد و ماهیت او را درک نماید.
در کتاب مقدس، ترجمه هفتاد در کتب حکمت، امثال و حکمت سلیمان نبی شاهد حضور حکمت خداوند میباشیم که دارای همان صفت الهی است. از ازل این حکمت در خداوند بوده و خداوند با آن جهان را آفریده است. طبق انجیل به قول یوحنا -باب اول آیات اول تا چهارم- حکمت همان کلمه خداست که در آغوش پدر است و از ماهیت اوست و معمار و آفریننده این جهان است.
در کتاب حکمت سلیمان باب هفتم آیه بیست و ششم، کلمه Eikon به معنای حکمت خداوند به کار رفته است. پولس رسول خطاب به یهودیان میگوید «شما در تمام طول زندگی خود در مورد حکمت خداوند تفکر نموده و نوشتهاید؛ حکمتی که همسن خداوند بوده و به انسانها حکمت میبخشد». پولس رسول میگوید «به عیسی مسیح نگاه کنید. او نه تنها ظاهرکننده خداست، بلکه انسان را نیز آنطور که باید میبود نشان میدهد». به عبارت دیگر عیسی مسیح خدا را به طور کامل و انسان را نیز به طور کامل آنطور که باید میبود نمایان میکند. به این علت است که اگر بخواهیم بدانیم خداوند کیست و چگونه است و شباهتی را که خداوند در هنگام آفرینش به انسان داده بود به چه معناست درک میکنیم، باید در عیسی تأمل کنیم.
پولس رسول در متن رساله خود به کولسیان کلمهای جالب به کار میبرد. او میگوید عیسی مسیح pleroma خداوند است و این به معنای پُری میباشد. عیسی طرح یا خلاصهای از خداوند نیست. در شخص مسیح همه چیز در مورد خداوند توضیح داده شده است. او مکاشفه کامل خداوند است.
میتوان آشکارا حضور کلمه خدا و روح خدا را که بعضی اوقات هر دو حکمت خداوند نامیده میشوند مشاهده نمود.
در کتاب «تفسیر حکمت سلیمان نبی» اثر نرسس لامبرونی، ما میتوانیم ببینیم که چگونه «روح القدس» و کلمه «خدا»، حکمت خداوند نامیده میشوند. لامبرونی در تفسیر میگوید «روح ناطق، بر خداوند ساکن است. او وجود است و قبل از هر چیز. بی دلیل است. ابتدایی نداشته و آفریده نشده است. عقل ما او را درک نمیکند، زیرا او بالاتر از فکر و ذهن ماست». این راز با تنگیری کلمه «خداوند» آشکار میشود. در خدای مجسمشده، یعنی مسیح، تمامی روح القدس ساکن است. یوحنای رسول در مورد او میگوید «قبل از هر چیز کلمه بود، کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شد و بدون او چیزی یافت نشد». بدین ترتیب یوحنای رسول ماهیت بی ابتدای خدا را ابتدای هر چیز میخواند و سلیمان نبی در اینجا خدا را «وجود» میخواند. خود خداوند است که به موسی میگوید «هستم آن که هستم». ابتدا و وجود یکیاند، زیرا آنکه هستم است، او همان واجبالوجود است و ابتدای آنهاست. آنها که بدون ابتدا از او صادر شدند همان روح که در خدای پدر است، همانگونه نیز کاملاً در وجود پسر ساکن است.
عیسی مسیح میگوید «آنچه که مال توست مال من است و آنچه که مال من است مال توست». لامبرونی میافزاید هنگامی که سخن از نخست زاده خداوند به میان میآید، فکر نکن که این امری مادی است و بدان که ذهن ما در مورد همماهیت بودن روح القدس با کلمه و خدای پدر قضاوت میکند که از خداوند و با خداوند میباشد. اما کلمه را به آن علت که از همان طبیعت پدر است فرزند خدا مینامند. اما تولد کلمه و یا صادر شدن روحالقدس از خداوند امری برای ذهن و درک ماست.
همانطور که یوحنای رسول میگوید که کلمه نزد خدا بود، به همان ترتیب نیز میگوید که روح القدس از پدر صادر میشود. زیرا صدور همان تولد و تولد همان صدور است. همانطور که یوحنای رسول کلمه متجسد را نخست زاده میخواند و میگوید از آغوش پدر برخاسته است، سلیمان نبی نیز در اینجا در مورد روح القدس میگوید که از خدای پدر برمیخیزد. ولی در مورد روح میگوید «روح کثیرالهدایاست. زیرا که روحالقدس عطایای روحانی را میبخشاید. لطیف است، زیرا از کسانی که عطایا را به آنها میبخشد پنهان است. او عطایای نبوت، شقا، سخن گفتن به زبانهای ناآشنا و غیره را به انسانها میبخشد.
طبق گفته پولس رسول «عطایا بسیارند اما روح یکی است». روح القدس سهل الحرکت است و بخشنده گناهان. روحالقدس بر مؤمنین به مسیح ساکن شده و گناهان را بخشیده و تسلی میدهد. مسیح میگوید «در نزد شما ساکن خواهد شد و با شما خواهد ماند». او با سکنی گزیدن در ما گناه ما را محکوم میکند و ما را به سوی توبه هدایت کرده و بعد از ابراز توبه و ندامت، بخشش میدهد. او بینای مطلق است. چیزی از او پوشیده نیست.
همانطور که یوحنای رسول میگوید شخصیت کلمه «خدا» با خدا همماهیت و نزد اوست. به همان صورت نیز پولس رسول او را «نور جلال خدا و صورت خدای نادیده» میگوید. به همین ترتیب سلیمان نبی، روح القدس را که همجلال با پسر و مانند پسر، همماهیت با پدر میداند «نور جلال خدا» میداند. میبینیم که روح القدس نیز با همان نام کلمه، یعنی نور و جلال خوانده میشود. زیرا همانطور که اشعه نور از خورشید ساطع میشود، او نیز از وجود بی ابتدای خداوند صادر میشود و این مطابق با همان گفته مسیح است: «روح القدس که از پدر برمیخیزد».
روح القدس که از پدر برمیخیزد، موجودات زمینی و آسمانی را منور میگرداند. همانطور که نور خورشید ما انسانها را منور میگرداند و پی به حقیقت میبریم. رسول، کلمه را نور جلال پدر مینامد و سلیمان نبی با به کار بردن عبارت «طلوع جلال»، قادر مطلق را برای روح القدس به کار میبرد. بدین ترتیب درک میکنیم که «روح القدس» و «کلمه» همجلال و همماهیت با یکدیگر و همچنین همماهیت با خدای پدر هستند و به طور برابر، دارای الوهیت کامل هستند.
خداوند که از طریق رسول خود، کلمه خود را نور و جلال خود نامید، همان را صورت نامید تا نشان دهد همان که از ماهیت اوست، صورت شخص خداست. در صورت خدا بودنِ مسیح، شخصیت الهی را به ثبوت میرساند و بر حسب منشأ، همماهیت بودن با خدا را به اثبات میرساند.
پولس رسول شهادت میدهد که در آخر زمانها که همان کلمه «خدا جسم پوشید» و بدون آنکه از خدای پدر جدا شود، به صورتی که فراتر از ذهن و کلام انسانی است و با ذهن انسان تفحص نمیشود، در رحم مریم جای گرفت و خون او را با طبیعت الهی خود آمیخت و برای خود بدنی تهیه نمود و به طور واقعی و به عنوان خدای کامل و انسان کامل متولد شد؛ طوری که نه انسانیت او تأثیری بر الهویت بگذارد و چیزی از آن کم شود، و نه الهویتش بر انسانیتش تأثیر گذارد. او خدای کامل و انسان کامل است.
در آخر زمانها ما شاهد این هستیم که توسط چهار انجیل و چهار دری که به طرف خداوند گشوده میشود حکمت الهی، واقعیت خود را بر انسان آشکار میکند و همانطور که کتاب «حکمت سلیمان نبی» میگوید از همان آغاز -چه در زمان حضرت موسی و چه در زمان همه پیامبران- رهبر و هدایت کننده انسان بوده است. تا اینکه ظهور حکمت به کمال خود میرسد و همانطور که گفته شد امروز نیز روح القدس در وجود مؤمنین ساکن است و ادامه دهنده کار حکمت الهی یا عیسی مسیح در میان مؤمنین است.