زندگی بهیوده
گارگین فتائی
.
زندگیم الکی داره میگذره
همین طوری هدر میره
اصلا جوونی نکردم که حسرت گذشته رو بخورم
نه گذشته تعریف کردنی داشتم ، نه زمان حال جالبی و احتمالا نه آینده درخشانی
هر چی بوده ناکامی و حقارت بوده
و گول زدن خودم با حرف های فریبنده ای که به من امید دروغین دادند
نا ابن گذشت دردناک عمرم رو راحت تر تحمل کنم و زودتر به مرگ خودم نزدیک بشم
دیگه هیچ انگیزه ای برای هیچ کاری ندارم
نه برای کار و نه برای زندگیو نه برای تحصیل
حوصله جر و بحث با هیچ کسی رو ندارم
تازه بعد از هر درد و دلی باید جواب پس بدم
که چرا اینو نوشتی ؟
چی شده که این طوری میگی؟
تا سوژه ای باشه توی دستشون
یه سوژه جالب
البته اینو که نمی تونند ازش سلفی بگیرند
احتمالا برای اینکه کپی پیست کنند و یا به اشتراک بزارند
زندگی من چیزی نداره که تو ازش کپ بگیری یا شر کنی
زندگی ای که برای یه همدم و یار مجبور بشی پیش هر کسی خودت رو خوار و خفیف کنی
آخر سر هم مدام فحش و توهین و نصیحت بشنوی
و مهمتر از همه با چشم خودت شاهد برخورد تبعیض آمیز دیگران با خودت باشی
همون بهتر که بره خاک دفن یشه