ترجمهء موزون از یک شعر بسیار معروف ارمنی
شعر ارمنستان معروف از اشعار بسیار معروف ارمنی است که هر ارمنی در دوران تحصیل خود در مدارس ارمنی حتماً آن را می خواند که سازنده آن شاعر پرآوازه ارمنی یقیشه چارنتس بوده است
این شعر قبلاً به صورت تحت اللفظی به فارسی ترجمه شده است اما آقای گریگور آراکلیان ، سفیر ارمنستان در ایران این شعر را به صورت موزون و با استفاده از قواعد شعر عروض فارسی ترجمه کرده است که در اینجا متن اصلی ، ترجمه تحت اللفظی و ترجمهء موزون این شعر را می خوانید
زندگی نامه
Yeghishe charents
Image may be NSFW.
Clik here to view.
یقیشه چارنّتّس Yeghishe Charents(۱۹۳۷ - ۱۸۹۷)، شاعر و فعال مدنی ارمنی بود.
یقیشه چارنتس با نام اصلی بقبشه سوقومونینان در شهر قارص زاده شد و در اوایل دوره پیروزی کمونیسم به ارتش بلشویک پیوست.
وی در زمان جنگ داخلی روسیه به رسته منطقه قفقاز ارتش سرخ ملحق شد. چارنتس در سال ۱۹۱۹ به ارمنستان بازگشت و به فعالان انقلابی پیوست و یک سال بعد در وزارت آموزش در بخش هنری به عنوان کارگردان مشغول به کار شد.
وی عاقبت در ساعت ۷ صبح در بیمارستان زندان ایروان به طرز مشکوکی درگذشت. او یکی از قربانیان دوره استالینیسم بود.
منزل یقیشه چارنتس در شماره ۱۷ خیابان ماشتوتس در شهر ایروان در سال ۱۹۵۷ تبدیل به موزه شدهاست.
مجموعه اشعار
۱۹۱۴ ... Three songs to the sad and pale girl
۱۹۱۵ وطن چشم آبی Blue-eyed Homeland
۱۹۱۸ سوما Soma
۱۹۲۲ Charents-Name
۱۹۲۴ عمو لنین Uncle Lenin
۱۹۲۶ سرزمین نائیری (Country of Nairi (Yerkir Nairi
۱۹۳۰ Epical Sunrise
۱۹۳۴-۱۹۳۳ Book of the Way
( برگرفته از ویکیپدیای فارسی)
حکومت کمونیستی شوروی در جهت پیشبرد اهداف ایدئولوژیک مارکسیستی خود مبادرت به تخریب اماکن مقدسه و مذهبی ادیان گوناگون می نمود و این مساعی و تلاش های بی دریغ یقیشه چارنتس بود که باعث شد حکومت شوروی از تخریب مسجد کبود ایروان که در وسط شهر ایروان قرار دارد منصرف شود
Ես իմ անուշ Հայաստանի
متن اصلی ارمنی برگرفته از
hayeren.hayastan.com/english/poets.php?pr=sonae2.html
Ես իմ անուշ Հայաստանի արեւահամ բառն եմ սիրում,
Մեր հին սազի ողբանվագ, լացակումած լարն եմ սիրում,
Արնանման ծաղիկների ու վարդերի բո՛ւյրը վառման,
Ու նաիրյան աղջիկների հեզաճկուն պա՛րն եմ սիրում:
Սիրում եմ մեր երկինքը մուգ, ջրերը ջինջ, լիճը լուսե,
Արեւն ամռան ու ձմեռվա վիշապաձայն բուքը վսեմ,
Մթում կորած խրճիթների անհյուրընկալ պատերը սեւ
Ու հնամյա քաղաքների հազարամյա քա՛րն եմ սիրում:
Ո՛ւր էլ լինեմ - չե՛մ մոռանա ես ողբաձայն երգերը մեր,
Չե՜մ մոռանա աղոթք դարձած երկաթագիր գրքերը մեր,
Ինչքան էլ սո՜ւր սիրտս խոցեն արյունաքամ վերքերը մեր
Էլի՛ ես որբ ու արնավառ իմ Հայաստան-յա՛րն եմ սիրում:
Իմ կարոտած սրտի համար ո՛չ մի ուրիշ հեքիաթ չկա.
Նարեկացու, Քուչակի պես լուսապսակ ճակատ չկա.
Աշխա՛րհ անցի՛ր՝ Արարատի նման ճերմակ գագաթ չկա.
Ինչպես անհաս փառքի ճամփա՝ ես իմ Մասիս սա՛րն եմ սիրում:
1920-1921
ترجمه تحت اللفظی از گارگین فتائی
ارمنستان محبوبم
من واژهء شیزین ارمنستان را که طعم آفتاب می دهد دوست دارم
کوک نالهء ساز قدیمیمان(1) را با طنین غمگینانه اش دوست دارم
رایحهء خوش گلها و شکوفه های سرخ فام
و رقص خرامان دختران نائیری(2) را دوست دارم
دوست دارم آسمان تیره ، آبهای زلال و رودهای روشنمان را
دوست دارم آفتاب تابستان و کولاک زمستان با طنین اژدها گونه اش را(3)
دیوارهای سیاه کلبه های پذیرای مهمان را که در تاریکی گم شده اند
و سنگهای هزاران سالهء شهرهای باستانی اش را دوست دارم
هر کجا که باشم ، طنین نالان آوازهایمان را از یاد نخواهم برد
و از یاد نخواهم برد خطوط آهنین کتابهائی را که به دعا تبدیل شده اند
هر چقدر هم زخمهایمان ، تیزتر قلبم را جریحه دار سازند
باز هم من ارمنستان، این یار یتیم و در خون علتیده ام را دوست دارم(4)
برای تسکین دلتنگی قلب من ، حکایت دیگری نیست
پیشانیهای روشنی چون صورتهای «نارگاتسی» و «کوچاک» وجود ندارد(5)
دنیا را بگرد قلهء سفیدی همانند کوه آرارات نخواهی یافت
چونان راه دور از دسترس ، من کوه ماسیسم (6) را دوست دارم
ترجمهء موزون
از گرگیگور آراکلیان
Image may be NSFW.
Clik here to view.
سفیر ارمنستان در ایران
منبع فصلنامه فرهنگی پیمان
سال پانزدهم – زمستان 1990 – شماره 58 – صفحه 40
واجهء شهدینهء ارمن زمینم را خوش است
مویهء دیرینهء ساز حزینم را خوش است
عطر گلهای سراسر قرمز و آلاله گون
رقص آن دوشیزهء شورآفرینم را خوش است
آسمان تیره و سرچشمهء آب زلال
تابش خورشید تیر و غرش باد شمال
کلبه های خفته در خاموشی شب های تار
سنگ بلدان کهنسال و ثمینم را خوش است
نغمه های دلگذارم کی روند از یاد من
کی روند زرین نگار آن دفتر اجداد من
تیغ برّان گر شکافد سینهء صد پاره ام
باز نگار بی کس آن سرزمینم را خوش است
بهترین قصه تویی بهر دل بی تاب ما
برترین قله توی ای مظهر آفتاب ما
تارک نارِک سپید و هالهء کوچاک طهیر
قله میم و الف سین و یا و سینم خوش است
زیرنویس ها
1: منظور از ساز قدیمی ، یک ساز بادی به نام دودوک است که در ارمنستان دارای محبوبیت فراوان است . این ساز که نواختن آن نیاز به نفس زیادی هم می خواهد دارای طنین غمگینانه ای است . معروف ترین دودوک نواز ارمنی که تبدیل به چهرهء بین المللی شده " جیوان گاسپاریان" می باشد .
2: نائیری ، عنوانی است که ارامنه به ارمنستان باستان می دهند.
3: ارمنستان ، دارای زمستانهای سرد و طولانی است . حتی در شمال این کشور منطقه ای وجود دارد که به " سیبری ارمنستان" معروف است . این کشور زمانی تبعیدگاه مخالفین حکومت تزاری روسیه بوده است .
4: ارمنستان ، کشوری است که بارها مورد هجوم و تاخت و تاز قرار گرفته است .در جنگ های هفتصد سالهء ایران و روم ، موضوع اصلی جنگ ، ارمنستان بوده که درست وسط این دو امپراطوری بزرگ قرار داشت . سپس نوبت به اعراب ، مغول ها ، عثمانیها و روسها می رسد . تنها شهر ایروان در طول تاریخ خود ، چهارده بار ویران شده است .
5: نارگاتسی و کوچاک دو شخصیت بسیار برجسته در تاریخ و فرهنگ ارمنی می باشند بویژه گریگور نارگاتسی که از قدیسین ارمنی بوده و کتاب « فغان نامهء نارگ» وی کتابی است که دعاهای آن را بر سر بستر بیمار و به امید مداوای وی می خوانند .
6: ماسیس ، نام دیگر کوه آرارات در نزد ارامنه است