Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

نقد فیلم کارگر ساده نیازمندیم

$
0
0

 نقد فیلم کارگر ساده نیازمندیم

گردآوری از گارگین فتائی

.

 

 

کارگردان

منوچهر هادی

تهیه‌کننده

منوچهر هادی

نویسنده

پدرام کریمی

بازیگران

آتیلا پسیانی

یکتا ناصر

سحر قریشی

سیامک صفری

بهرام افشاری

سیروس همتی

مجید اصغری

مهران احمدی

موسیقی

بهزاد عبدی

فیلم‌برداری

روزبه رایگا

تدوین

موحد شادرو

توزیع‌کننده

حوزه هنری

تاریخ‌های انتشار

 ۱۴تیر ۱۳۹۶

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

 ۳۸۴٬۷۱۸٬۰۰۰تومان

 

این فیلم در تاریخ ۱۴تیر ۱۳۹۶در سینماهای ایران اکران شده است

داستان

قدم یک جوان ساده که برای کار از شهرستان به تهران آمده و در مغازه رحمت شاگردی می‌کند و عاشق مونس دختر رحمت شده است.

داستان از دو نقطه شروع می‌شود. نقطه اول شرح زندگی خانواده‌ای جنوبی است که برای کار به تهران مهاجرت کرده‌اند. رحمت (مهران احمدی) که پدر خانواده است فلافل فروشی کوچکی در جنوب شهر دارد و به‌سختی اقتصاد خانواده‌اش را تأمین می‌کند. او برای گسترش کسب‌ وکار مقداری پول نزول کرده تا مغازهٔ کناری را بخرد اما با بالا کشیدن قیمت زمین صاحب مغازه زیر قول و قرارهای خود زده است. بخش دیگر قصه از شخصیت جهان با بازی آتیلا پسیانی آغاز می‌شود که می‌فهمیم همان نزول‌خور درگیر در ماجرای رحمت است. گذشته از این دو نفر، سه جوان مهاجر که از کارگرهای جهان و رحمت هستند در جریان کشمکش‌های این دو نفر وارد قصه می‌شوند و هرکدام گره‌هایی را ایجاد می‌کنند که بر پیشروی داستان تأثیر می‌گذارند.

درباره کارگردان فیلم

منوچهر هادی در سال ۵۱و در تهران بدنیا آمد. وی پس از گرفتن دیپلم وارد عرصه هنر شد و کارهای متنوعی همچون بازیگری، دستیاری کارگردان و تدارکات را آزمود.کارگردان فیلم کارگر ساده نیازمندیم در سال ۱۳۸۵، اولین فیلمش، «تلاطم» را ساخت و در همین سال موفق شد ۴تله فیلم دیگر با نام‌های «آخرین روز ماه»، «تصادف»، «فرصت‌های فردا» و «کوچه محجوب» را بسازد که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی آن‌ها را نیز عهده دار بوده است.

از جمله سوابق هنری وی می‌توان به کارگردانی فیلم‌هایی نظیر «قرنطینه» (۱۳۸۶) و «یکی می خواد باهات حرف بزنه» (۱۳۹۰)، اشاره کرد. منوچهر هادی در ۲۰اسفنده ماه سال ۱۳۹۴با یکتا ناصر ازدواج کرد.او تا کنون ۵فیلم سینمایی ساخته که به غیر از دنیای پر امید نویسندگی ۳اثر دیگر را نیز خودش به عهده داشته است. فیلم «کارگرساده نیازمندیم »و«من سالوادور نیستم »آخرین کارهای این کارگردان می‌باشد. سریال عاشقانه نیز جزو فعالیت‌های موفق این کارگردان است.

 

 

نقد فیلم

دانیال حسینی

منوچهر هادی در حالی با فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» در جشنواره حضور پیدا کرده است که نوروز همانسال  فیلم تجاری «من سالوادور نیستم» را روی پردهٔ سینماها داشت. فیلمی که به فروش بالایی دست پیدا کرد و شکلی از قصه‌گویی را ارائه می‌داد که مشخص بود هدفی جز استفاده از مؤلفه‌های متمرکز بر فروش نداشته است. این روند حرکتی به‌طور کل هم در کارنامهٔ هادی وجود دارد. او که با فیلم اولش «یکی می خواد باهات حرف بزنه» توانست توجه منتقدین را جلب کند در فیلم دوم «زندگی جای دیگری است» با استفاده از حامد بهداد در نقشی متفاوت هم منتقدین و هم جدول فروش را هدف گرفت. کارگردانی یک سریال نوروزی باعث دوری موقت او از سینما شد و درنهایت امسال با دو فیلمی که گفته شد شاهد بازگشت او هستیم. چنانکه مشاهده می‌شود کارنامهٔ او ترکیبی از کارهای مبتنی بر اهداف تجاری و کارهای قابل تعریف در جریان سینمای هنری است و فیلم آخر «کارگر ساده نیازمندیم» با توجه به فضای تلخ و جدی حاکم بر آن در دستهٔ دوم جای می‌گیرد.

فیلم منوچهر هادی به لحاظ خطوط داستانی با دو فیلم اولش متفاوت است و اینجا با داستانی روبه‌رو هستیم که شخصیت‌های زیادی را در بر می‌گیرد. شخصیت‌هایی که هرکدام گره ای متفاوت را با خود به متن آورده‌اند و تعدد آن‌ها باعث شده با فیلمی خوش ریتم مواجه شویم.

فیلم ظاهر سرحالی دارد و داستان‌هایی که همراه با هر شخصیت وارد ماجرا می‌شوند هرچند دقیقه هیجان را به فیلم تزریق می‌کنند. سبکی که در داستان‌گویی فیلم مشاهده می‌شود باعث شده با یک پی‌رنگ اصلی و محوری مشخص سروکار نداشته باشیم. فیلم ابتدا بر کشمکش رحمت و جهان تکیه می‌کند. پس از آن رابطهٔ عاشقانه قدم و دختر رحمت محوریت پیدا می‌کند. در انتها پسر عموی قدم که ارشد نام دارد هم وارد ماجرا می‌شود تا گره ای دیگر به فیلم اضافه کند. این سبک قصه‌گویی اگرچه باعث شده فیلم ریتمی تند پیدا کند و به شکل پیوسته شخصیت‌ها را در التهاب نگه دارد اما فرصت شخصیت‌پردازی و تأمل بر روی روابط به کل از بین رفته است. همهٔ تلاش فیلم در ایجاد حادثه‌ها و حفظ ریتم کوبنده در راستای آن‌ها خلاصه شده است. به همین دلیل شخصیت‌پردازی جهان کاملاً شبیه نمونه‌های سطحی تکرار شده در سینمای ما است و هیچ نکتهٔ تازه‌ای در بر ندارد. خانوادهٔ رحمت هم غیر از چند سکانس اول که تقریباً قدرتمندانه و تأثیرگذار پرداخت می‌شوند، در فیلم کم‌رنگ شده و در ذهن مخاطب باقی نمی‌مانند. توجه به شخصیت‌های دیگر و ماجراهای پیش آمده به واسطهٔ ورود آن‌ها باعث می‌شود پی‌رنگ رابطه عاطفی بین قدم و دختر رحمت هم در حاشیه بماند و در انتها پی‌رنگ مرتبط با نورسته (سحر قریشی) و ارشد که می‌توان آن را از میان برداشت بدون اینکه اتفاق جدی‌ای رخ دهد.

به دلیل تکیه کردن بر پی‌رنگ‌های مختلف و شخصیت‌های متعدد فیلم تقریباً هر فرصتی برای درگیر کردن مخاطب با یک شخصیت مشخص را از دست می‌دهد. اما داستان توان درگیر کردن تماشاگر را به چند دلیل در خود دارد.

دلیل اول ریتم تند و روایت پر تعلیقی است که از ابتدا تا انتها حضور دارد. کیفیت این هیجان به دلیل قانع کنندگی نسبی چفت‌وبست‌ها قابل قبول است. غیر از پی‌رنگ مربوط به پسر عموی قدم که چندان با کلیت ماجرا ارتباطی ندارد، باقی خطوط داستانی دارای همبستگی لازم هستند و مخاطب را با خود همراه می‌کنند.

 دلیل دوم کیفیت بازی‌های فیلم است که در مهران احمدی و آتیلا پسیانی مثل همیشه قابل انتظار است اما بخش قابل توجه به سه جوان مهاجر حاضر در فیلم مربوط می‌شود که با شور و هیجان خاص خود هم به کمک ریتم فیلم آمده‌اند هم حالتی واقع‌گرایانه با آن داده‌اند.

دلیل سوم که امتیاز ساختاری جدی‌تری است به طرح کلی حاکم در قصه مربوط می‌شود. به‌تدریج با پیشروی فیلم جهان که بدمن ماجرا است تک‌تک شخصیت‌ها را به نوعی مدیون خود می‌کند تا بتواند اهداف خودخواهانه‌اش را پیاده کند. این طرح تا حدی توان مرتبط کردن همهٔ داستان‌ها را دارا می‌باشد. حتی داستان ارشد و نورسته با تکیه بر این طرح چندان پرت به نظر نمی‌رسد. اما هدف فیلم‌ساز در این مورد کاملاً محقق نشده است. حضور نصف و نیمهٔ این طرح ساختاری باعث می‌شود نوعی استحکام و هدف‌دار بودن در پیش روی فیلم حس کنیم اما ضعف‌های جدی شخصیت‌پردازی توان ماندگاری را از آن گرفته‌اند.

 

قصه‌ی تکرار مکررات؛

فیلم کارگر ساده نیازمندیم در فضایی تلخ و جدی اتفاق ‌می‌افتد. فیلم جدید منوچهر هادی را می‌توان فیلمی خوش ساخت دانست که ترکیبی از کارگردانی حساب شده، بازی‌های قابل قبول و فیلمنامه منسجم است. این فیلم که از شخصیت‌ها و کاراکترهای متعددی تشکیل شده که در طول اثر با گره‌افکنی‌های متعدد و پی‌در پی باعث ایجاد هیجان و جذابیت برای مخاطب می‌شوند اما متاسفانه تعدد این شخصیت‌ها باعث شده که در پرداخت آن‌ها خلل ایجاد شود. داستان هم‌زمان دو روایت را دنبال می‌کند. روایت نخست شرح زندگی خانواده‌ای جنوبی است که برای کار به تهران مهاجرت کرده‌اند ودر واقع هدف اصلی فیلم‌نامه نیز نمایش مشکلات مهاجرت به تهران و بررسی معظلات قشر مهاجر است.

فیلم در فضایی تلخ رخ می‌دهد. تلخی که در رفتار، گفتار و تصمیمات شخصیت‌ها دیده می شود ناشی از فقر اجتماعی است که در طبقه فرو دست جامعه در اقتصاد و سبک زندگی و در طبقه متمول در لباس فرهنگ به نمایش درمی‌آید. شخصیت‌ها به دنبال حذف یکدیگر هستند و سازش آن‌ها نیز تنها به دلیل کسب منفعت شخصی و از طریق فریب و ریا است. در واقع فیلم دست روی سوژه‌ی جدیدی نگذاشته است بلکه به سوژه‌ای تکراری پرداخته که در طول چند سال گذشته در ده‌ها فیلم وسریال مورد بررسی قرار گرفته است اما تنها مزیت و تفاوتش این است که از زاویه‌ای متفاوت به این سوژه پرداخته است.

استفاده از لهجه‌های مختلف در فیلم به خوبی جواب داده و بینندگان آذری را ذوق زده کرده‌است. استفاده از لهجه در آثار سینمای ایران معمولا با از دست رفتن راکورد بازی بازیگران همراه است. مشکلی که تنها در بازی «یکتا ناصر» وجود دارد. لهجه ایشان در صحنه‌های اوج فیلم که قرار است نفس بیننده را در سینه حبس کند- مانند سکانس خواستگاری جهان- به کل از میان می‌رود و ایشان دیالوگ‌های خود را به لهجه اصیل تهرانی ادامی‌کند.

منوچهر هادی در صحبت‌های خود در رابطه با ساخته‌ی خود می‌گوید: “«پدرام کریمی» طرح اولیه فیلمنامه را سه یا چهار سال پیش به من داد و من پذیرفتم اما کسی حاضر به سرمایه‌گذاری برای آن نشد تا اینکه «من سالوادور نیستم» را ساختم و به خوبی فروخت و بعدش خواستم فیلم اجتماعی بسازم که از کارهای قبلی‌ام دغدغه‌اش را داشتم.” در واقع منوچهر هادی با این گفته‌ی خود اعلام می‌کند که طبق روال بسیاری از کارگردانان ایرانی برای تامین هزینه‌های فیلم‌های هنری خود دست به ساخت فیلم تجاری و گیشه‌‌ای می‌زند.

برخی اشتباهات کارگردان به طور کل بیننده را از فیلم بیرون پرتاب می‌کند. بزرگترین اشتباهات فیلمساز در این زمینه یکی استفاده از موسیقی رپ برای آماده سازی قدم برای مواجهه با شخصیت جهان است و دیگری استفاده از تصاویر Slow motion در شکستن شیشه پس از اطلاع از خواستگاری جهان. حقیقتا مشخص نیست فیلمساز با چه تحلیلی و با در نظرگرفتن کدام تناسب از موسیقی رپ برای آغاز بخش نهایی فیلم بهره برده است. آن هم موسیقی  با آن کیفیت که نه متن مرتبط و تاثیرگذاری دارد و نه ریتم دلچسب. از تکنیک Slow motion  معمولا برای نمایش طولانی‌تر شدن زمان و یا کشیده شدن آن در لحظه‌های ناب زندگی و افزایش تاثیر آن استفاده می‌شود. آن هم برای اتفاقاتی که برای سال‌ها در ذهن افراد زنده و پویاست. صحنه‌هایی مانند شلیک گلوله. زمان در لحظاتی مانند شنیدن خبر خواستگاری از مونس  همه چیز شتابزده است و طبعا زمان با سرعت بیشتری در حال گذر است نه با سرعتی کمتر. همه ما از لحظه‌هایی که دچار مشکلاتی این‌چنینی بوده‌ایم تصاویری مبهم و گنگ در ذهن داریم که موید این معناست. پس استفاده از تصاویر آهسته در این سکانس چه معنایی دارد؟

بروز چند اشتباه اساسی مانند موارد فوق کافی است که فیلمی به کل نابود شود. اشتباهات کارگردانی جناب هادی، عاملی است که باعث شده تا امکان بالندگی و رشد از آن گرفته شود. در بهترین حالت آخرین ساخته جناب هادی اثر خوبی است اما نمی‌توان آن را یک اثر عالی دانست.

 

بابک مهرورز

کسی در فیلم حضور دارد  که من بشناسم؟

آتیلا پسیانی که بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون ایران است، در فیلم حضور دارد. مهران احمدی هم که او را با « پایتخت » به یاد خواهید آورد در فیلم حضور دارد. یکتا ناصر که همسرِ کارگردان است و معمولاً در تمام فیلمهایش حضور دارد هم در فیلم است.سحر قریشی هم در داستان حضور دارد.

 

نکات مثبت فیلم ؟

بازی خوب بهرام افشاری از نکات قابل توجه فیلم به شمار می رود.

 

نکات منفی فیلم ؟

فیلم شخصیت های متعددی را وارد داستان می کند که افزایش تعداد آنها باعث عدم پرداختشان شده است. شاید اگر تعداد شخصیت های فیلم به نصف کاهش می کرد، می شد و دقایق بیشتری برای پرداخت شخصیت ها صرف کرد و به نتیجه به مراتب بهتری دست یافت.

مجموعه اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد نخ نما و اغلب غیرمنطقی هستند. از سند گذاشتن جهان برای قدم گرفته تا درخواست ازدواج جهان از مونس، از کارکرد غیرمنطقی برخوردار هستند که در جهت ایجاد تنش در فیلمنامه مطرح شده اند و نه بسط و گسترش داستان برای رسیدن به نقطه ای که بر آگاهی مخاطب بیفزاید.

فیلم فاقد لایه های زیرین می باشد و مباحث اجتماعی خود را بصورت مستقیم به مخاطب ارائه می کند. این نوع روایت که منوچهر هادی برای فیلمش برگزیده، شاید در ابتدای دهه هشتاد می تواست طیف گسترده ای از مخاطبان را در بربگیرد اما تماشاگر امروز سینما سخت گیرتر شده و به دنبال کیفیت بیشتری است.

مجموعه بازیهای فیلم به جز بهرام افشاری ضعیف است. یکتا ناصر و سحر قریشی بدترین بازیگران فیلم محسوب می شوند و آتیلا پسیانی هم در سطح باقی می ماند. « کارگر ساده نیازمندیم » در بخش بازیگری نمی تواند نمره قابل قبولی دریافت کند.

 

حرف آخر :

« کارگر ساده نیازمندیم » اثر اجتماعی سطحی است که جز به تصویر کشیدن تنش در کوچه پس کوچه های تهران بزرگ، نمی تواند حرف جدیدی به مخاطب خود بزند. داستان تکراری که نمونه آن را بارها و بارها در سالهای گذشته در تلویزیون و سینما دیده ایم، با روایتی که آن هم متعلق به دهه ها پیش است، نمی تواند موفقیتی در سینمای امروز ایران به همراه داشته باشد.

 

 

قصه آدم های تکراری

این فیلم برای تماشاگران جدی سینما ساخته نشده چرا که شکل این اثر با موقعیت های عامه پسندش می تواند تا حدودی برای تماشاگر عام جذاب باشد، هادی می توانست با پردازش بیشتر در فیلمنامه و شخصیت پردازی فیلمی بسازد که تماشاگر خاص هم از آن لذت ببرد

کارگرساده نیازمندیم ششمین فیلم منوچهرهادی یک خصوصیت بسیار مهمی دارد به نام قصه، فارغ از هر نگاه کلیشه وارِ فیلمساز به جزییات فیلم؛ زمانی که به کلیتِ فیلم نگاهی می اندازیم درک خواهیم کرد که این فیلم با قصه پردازی تماشاگرش را وارد فیلم می کند، این قصه پردازی در لایه های زیرین فیلم به آثار تلویزیونی شباهت پیدا کرده است اما هادی این قصه را توانسته در مدیوم و چارچوب سینمایی به مخاطب انتقال بدهد، هرچند که گفته شد موضوع این فیلم تکراری به نظر می آید اما چیدمان ساختاری قصه که به فیلمنامه تبدیل شده این قابلیت را دارد که در قالب سینمای قصه گو مخاطب را با فیلم همراه کند، اساسا تعدد کاراکترهای فیلم باعث شده حفره های فیلم پنهان بماند، از سوی دیگر با اینکه حضور بعضی از کاراکترها در فیلم بی استفاده به نظر می رسد اما فیلمساز توانسته با استفاده از کارکردهای دراماتیک شخصیت های بهم پیوسته خلق کند که موجبِ شکل گیری خط روایی و منطق فیلم می شود، به طوری که شاید حضور نورسته یا حاتم در فیلم غیرقابل توجیه باشد اما این دو شخصیت باعث می شوند تا شخصیت جهان شکل بگیرد؛ اساسا فیلمِ کارگر ساده نیازمندیم واکاوی اجتماعی ست؛ رحمت که زندگی اش را در شهرستان فروخته تا به تهران بیاید و فلافلی بزند و به دلیلِ گسترش درآمدش می خواهد مغازۀ مجاورش را هم بخرد مجبور می شود از جهان پول نزول بگیرد یک سوی قصه است، و جهان هم از سوی دیگر از قشر مرفۀ جامعه ست که بنا به ارجاعات دیالوگی با کارگری به این مال و ثروت رسیده است ، اما جهان با فکر بیمارش دختران را طعمۀ هوس های خودش قرار می دهد و حتی به دختر دبیرستانی رحمت هم پیشنهاد ازدواج می دهد، هادی موازی بودن سبک های زندگی شهری و مهاجرت شهرستانی ها به تهران برای کاریابی را به درستی نشان داده است، اما نشان دادنِ فاصلۀ طبقاتی در سطح می ماند و فیلمساز برای نشان دادن فاصلۀ طبقاتی دست به دامان اتفاقاتی می شود که کارکرد کلیشه ای دارند، کارکرد نخ نما شده که اساسا فقط می تواند وقت فیلم و مخاطب را پر کند وقتی هم در جزییات فیلم متمرکز می شویم حفره های نهفتۀ فیلم سر باز می کنند مثلِ تقاضای ازدواج جهان از مونس که باعث درگیری جهان و قدم می شود که بهتر می بود جهان این تقاضا را از میمنت داشته باشد زیرا در آن شرایط فیلم جهت مناسبی را در پیش می گرفت اما در شرایط کنونی قدم  بعد از این که می فهمد جهان از مونس خواستگاری کرده به محل کارش می رود تا با جهان دعوا کند، سکانس دعوا با شکستن  شیشه های ماشین جهان و نصیحت های جهان ختم به خیر می شود، منطق آن سکانس به کلی از بین می رود و روحیه ی قیصروار قدر از ناموس پرستی به فحش خوری از سوی جهان او را به یک انسان منفعل بی دست و پا تبدیل می کند، از سوی دیگر هم محبوب یا جهان می توانستند آدم هایی باشد که رحمت را به قتل رسانده باشند چرا باید قدم  بازداشت شود تا جهان برای او سند بگذارد؟ جهان می توانست برای قدم  سند نگذارد تا در زندان بماند تا او بتواند از مونس خواستگاری کند! اگر جهان از قضیۀ عشق میان قدم  و مونس خبر نداشت بعد از آن می توانست سند را پس بگیرد تا قدم  به زندان برود. منوچهر هادی تمامی خرده روایت ها را همراه با کاراکترهای متعدد همراه با دیالوگ های فراوان را در هم تنیده است که تماشاگر را درگیر فیلم کند، اما لایه های زیرین و ساختار دراماتیک باعث شکل گیری یک فیلم می شوند، هر چقدر یک فیلم کاراکتر یا دیالوگ داشته باشد وقتی نتواند منطق اصولی برای متقاعد کردن تماشاگر داشته باشد یعنی درامِ فیلم با مشکل مواجه است اما گاهی فیلمساز رگ خواب تماشاگر را تشخیص می دهد و از اِلمان های سطحی برای جذب تماشاگر استفاده می کند مثل تعدد لوکیشن ها یا تعلیق هایی که در پایان فیلم به آن ها پاسخ داده می شود؛ اما در بعضی از سکانس ها تماشاگر هوشمند می تواند به درستی نامتوازن بودن فیلم را تشخیص بدهد، اینکه هادی با استفاده از یک فیلم شلوغ می خواهد یک درام اجتماعی خلق کند و این شلوغی باعث می شود سوال های مهمِ فیلم بی پاسخ بمانند مثل پیامک زدن محبوب به نورسته و دیالوگ های عاجزانۀ نورسته به جهان اما اینکه هادی با این پرداخت های شلوغِ بی جواب می خواسته با درام به نقد اجتماعی برسد کمی بلوف به نظر می رسد. هادی با در نظر گرفتنِ همۀ جوانب، اشراف کامل داشته و هدفش بهره گیری از اوضاعِ نابسامان شهری بوده است به طوری که اگر حفره های فیلمنامه را فراموش کنیم می توانیم شاهد فیلمی باشیم که به نوعی نقد انسانی محسوب می شود ، قرار دادن رحمت در مقابل جهان ، یا کارگرهای شهرستانی که برای پیدا کردن کار به تهران می آیند که مجبورند برای کار از کسی مثل جهان فحش و ناسزا بشنوند ، اما با تمامی تفاسیر فیلمِ کارگر ساده نیازمندیم در بیان این حرف ها دچار لکنت است، به نظر می رسد منوچهر هادی قبل از اینکه زیربنای فیلمنامه اش را کامل کند اسیر ناهنجاری های اجتماعی شده است، از جهان یک مرفهِ بی درد با افکاری بیمارگونه می سازد رحمت را در قشر پایین جامعه، کسی که دختر نوجوانش را کتک می زند یا با همسرش بداخلاق ست را ترسیم می کند یا یک جوان شهرستانی بی کس مثل قدم  را مورد ارزیابی اجتماعی قرار می دهد که با تمامی عشقی که نسبت به یک دختر دارد اما به دلیل قفر و بیکاری نمی تواند تن به ازدواج دهد. اساسا این فیلم روایتی ناخوشایند از اوضاع و احوال جامعۀ کنونی ست که گزنده است، فیلمساز قصد سیاه نمایی ندارد اما شرایط اجتماعی که در فیلم می بینیم قصه و ارتباط آدم ها را تلخ کرده این تلخی آسیبی به کلیت فیلم وارد نکرده و فیلمساز سعی کرده آدم ها را با میزان سطح اجتماعی شان به شخصیت تبدیل کند، فضای فیلم کششدارست به طوری که اگر فیلمساز نسبت به شخصیت هایش و کارکرد آن ها هوشمندی لازم را به کار می گرفت این فیلم می توانست شرایط بهتری داشته باشد، اساسا کارگر ساده نیازمندیم در سطح باقی مانده و نتواسنته به عمق برسد گره افکنی می کند اما گره ها توانِ کافی برای یک گره گشایی سینمایی را ندارند. اما قالب در نظر گرفته شده تا حدودی موفق است  که مهم ترینِ آن تعلیق های ست که در پایان بندی گنجانده شده، به هرحال هادی تصمیم گرفته دست به یک موضوع اجتماعی بزند اساسا این فیلم به لحاظ ازدحام نماها و اتفاقات ریز و درشتش نظرِ مخاطب را به خودش جلب می کند، البته هادی می توانست این قصه را با روایت منسجم تری بسازد اما تفکر فیلمساز از بوجود آوردن لحظاتِ دراماتیک اجتماعی بی نتیجه نمانده است اما همانطور که گفته شد زمانی که بر جزییات تمرکز می کنیم، این اثر به تله فیلم های تلویزیونی شباهت پیدا می کند البته این را باید در نظر داشت که فیلمساز در دلِ خشونت و تلخی های کلانشهری مثل تهران مهر و عطوفت خاصی که مختصِ شهرستانی هاست در فیلم جای داده است، در پس بی رحمی و چنگ در صورت هم کشیدن گاهی رفاقت و دوستی میان قدر و پسرعمویش به خشمگین بودن سطح قصه لطافت می بخشد.انگار هادی در دلِ بی رحمی های اجتماعی و زورگویی های ارباب و رعیتی نگاهِ درستی از آدم های جامعه داشته به همین جهت این فیلم به سیاهی مطلق نمی رسد بلکه یک فیلم کاملا انسانی و اعتراضی ست که می خواهد میزان درک و شعور آدم ها را در طبقه های مختلف اجتماعی ارزیابی کند.

منوچهر هادی اساس و پایۀ سینمای اجتماعی و عامه پسند را می شناسد اگر فیلم قبلی اش من سالوادور نیستم را نادیده بگیریم، هادی توانسته با فیلم هایش قصه بگوید و تماشاگرش را از فیلم راضی نگه دارد؛ مهم ترین نکتۀ سینمای هادی هدایت درستِ بازیگرانش است که در این فیلم اهمیت این نکته به خوبی قابل درک است، تمامی بازیگران این فیلم به عمقِ قصه دست پیداکرده اند و توانسته اند با استفاده از درک نقش بازی قابل قبولی را همراه با لهجه ارائه کنند، هادی در هدایت کردن بازیگرهایش نقش بسزایی دارد از سوی دیگر اگر با یک فیلم ضعیف هم طرف باشیم وقتی بازی های خوب در آن دیده شود ضعفِ فیلمنامه به چشم تماشاگر عام نمی آید، فیلمِ کارگر ساده نیازمندیم دو نکتۀ بسیار مهم دارد:  قصه و بازی های یکدست؛ همین دونکته بستر مناسبی ست که تماشاگر با فیلم همراه شود، حالا هرچند که کلیت فیلم کلیشه ای و نخ نماشده و سطحی به نظر برسد. به هر حال این فیلم برای تماشاگران جدی سینما ساخته نشده چرا که شکل این اثر با موقعیت های عامه پسندش می تواند تا حدودی برای تماشاگر عام جذاب باشد، هادی می توانست با پردازش بیشتر در فیلمنامه و شخصیت پردازی فیلمی بسازد که تماشاگر خاص هم از آن لذت ببرد.

فیلمِ کارگرساده نیازمندیم اثری خوش فرمی ست که توانسته با تکنیک های بصری( غیر از دوربین رودست گرفتن در بعضی از سکانس ها یا اسلوموشن کردن سکانس دعوای قدر و جهان) به ریتم مناسبی دست پیدا کند، این اثر برای منوچهر هادی بعد از فیلم من سالوادور نیستم گامی رو به جلو محسوب شود.

 

, به دنبال کار

کارگر ساده نیازمندیم ، به ظاهر برای تلوزیون مناسب تر است. از ایده ای تکراری استفاده می کند. و ما را یاد تله فیلم هایی می اندازد که به هر نحوی می خواهد مخاطب را تحت تاثیر بگذارد. تا مخاطب در انتها درسی بزرگ از این فیلم بگیرد. درس هایی که در یک جمله خلاصه می شود. اما منوچهر هادی توانسته با پردازشی متفاوت تر این فیلم را برای سینما مناسب تر کند. فیلم روایت گر چند زندگی موازی است که همه به نوعی به هم مربوط هستند. اما در فیلمنامه پدرام کریمی...

کارگر ساده نیازمندیم ، به ظاهر برای تلوزیون مناسب تر است. از ایده ای تکراری استفاده می کند. و ما را یاد تله فیلم هایی می اندازد که به هر نحوی می خواهد مخاطب را تحت تاثیر بگذارد. تا مخاطب در انتها درسی بزرگ از این فیلم بگیرد. درس هایی که در یک جمله خلاصه می شود. اما منوچهر هادی توانسته با پردازشی متفاوت تر این فیلم را برای سینما مناسب تر کند. فیلم روایت گر چند زندگی موازی است که همه به نوعی به هم مربوط هستند. اما در فیلمنامه پدرام کریمی نتوانسته انسجام را حفظ کند. بدلیل تعدد شخصیت ها و روایات ، زندگی‌ای در آن میان گم می شود. به یک شخصیت رسیدگی می شود و سپس ناگهان به زندگی شخص دیگری می رویم تا بگوید چه شد در این مدت. به نظر می رسد که فیلم شخصیت های زائد زیاد دارد و همینطور هم هست. اما کارگردان توانسته از این شخصیت ها برای معرفی شخصیت های اصلی استفاده کند ، که این موجب شده تا این موضوع به فیلم آسیبی نزند. فیلم از کلیشه های زیادی پیروی می کند که فیلم را برای مخاطب بی بخار می کند. اما از ترفندی دیگر برای ایجاد هیجان استفاده شده است. مانند تعدد شخصیت ها و لوکیشن ها. اتفاقات غیر منتظره‌ای که شخصیت اصلی را درگیر می کند اما با اصلیت داستان فاصله دارد. و تعلیق هایی که در سراسر فیلم بوجود می آید و در چند دقیقه آخر به همه‌شان پاسخ داده می شود. اینها شاید برای مخاطبان جذابیت آنچنانی نداشته باشد. اما حداقل مخاطب را با خود دنبال می کند. کلیشه ها و یکنواخت شدن روایت مخاطب را زده می کند و مخاطب خسته می شود از دیدن این فیلم. اما کارگردان توانسته با استفاده از المان های بصری چشم مخاطب را بقاپد و مخاطب ، زیباتر فیلم را ببیند. البته نه در همه جا ، مثلا استفاده از اسلوموشن در سکانسی که قدم شیشه‌ی خودروی جهان را می شکند ، یک اشتباه بزرگ بود. نکته ای مثبت که در تمام کارهای منوچهر هادی تقریبا رعایت می شود. طراحی صحنه و طراحی لباس متناسب با فیلمنامه است. که کاملا با شرایط و شخصیت و فضای داستان هم خوانی دارد. و به باور پذیر تر کردن فیلم کمک بسزایی می کند. در کنار این ها گریم مناسب به فیلمنامه کمک زیادی کرده است. یکی از مهارت های منوچهر هادی کنترل بازیگران است. در کمتر فیلمی از او ، بازیگران بد بازی می کنند. تمام بازیگران به عمق شخصیت های خود رسیده اند و توانسته اند شخصیتی جذاب و متفاوت را به نمایش بگذارند. مخصوصا در این فیلم با بازی فوق العاده بهرام افشاری که به تنهایی نیمی از جذابیت فیلم را به دوش می کشید. چه در بیان و چه در بدن تاثیر گذار بود. و حتی وقتی اکت خاصی نداشت ، بیننده را جذب خود می کرد. در کنار مشکلاتی که داشت از قد بلندش گرفته تا زبان و لهجه آذری که باید برای این فیلم روی آن کار می کرد. او با این فیلم ثابت کرد که بازیگری حرفه ایست.

منوچهر هادی توانست فیلمی نسبتا قابل قبول برای مخاطبان عام بسازد و باز مردم را راضی نگه دارد. اما برای راضی کردن مخاطب خاص باید تلاش بیشتری بکند.

یاسمن خلیلی فرد

حرکت روی خط ثابت

«کارگر ساده نیازمندیم» آخرین فیلم به اکران درآمده ی منوچهر هادی نمونه ی کامل و بارزی از فیلم های کاملاً متوسط است. فیلم هایی متوسط با داستان هایی قابل پیش بینی و فرم و شکلی که این روزها بارها و بارها نمونه شان را دیده ایم و به نحوی "تکراری"به حساب می آیند.

فیلم از دو داستان اصلی تشکیل شده است که به موازات هم پیش می روند؛ یکی روایت مربوط به خانواده ی رحمت (مهران احمدی) که از جنوب کشور برای کار به تهران آمده اند و دیگری روایت جهان (آتیلا پسیانی) مرد نزول خور که جهان را درگیر کرده است. در این میان جوانی به نام قدم (بهرام افشاری) نیز به مثابه زنجیری دو روایت را به یکدیگر مرتبط ساخته و در داستان گره هایی ایجاد می کند.

فیلم، فضای تلخی دارد. نوعی تلخی واقع گرایانه و قابل لمس که فیلمساز در ایجاد این فضا عملکرد خوب و موفقیت آمیزی داشته است. میزانسن های درست و منطقی و بهره گیری هوشمندانه هادی از اندازه نماهای درست و رنگ ها و نورهای تأثیرگذار از بخش های موفقیت آمیز کار اوست اما آن چه به کار ضربه ی اساسی می زند، ضعف های فیلمنامه است.

 "کارگر ساده نیازمندیم"با کشمکش رحمت و جهان آغاز می شود که به نظر می رسد مسئله اصلی فیلمنامه همین باشد اما با پررنگ شدن بخش عاشقانه فیلمنامه (عشق میان قدم و مونس دختر رحمت) محوریت اصلی تا حدودی در داستان گم می شود و سپس با ورود شخصیت ارشد (پسر عموی قدم) که خود گره های جدیدی را در روایت ایجاد می کند نقاط اصلی درام به هم می ریزند و فیلمنامه دچار چندگانگی غیرضروری ای می شود و از طرفی به تندتر شدن ضرباهنگ فیلم می انجامد که با فضای داستان و لحن واقع گرایانه آن سنخیتی ندارد. از دیگر اشکالات فیلمنامه عدم موفقیت فیلمنامه نویس در شخصیت پردازی کامل و درست شخصیت هاست. هر یک از کاراکترها در جایی از فیلمنامه به حال خود رها می شوند و قوت اولیه ی خود را چه به لحاظ کیفی و چه کمّی در طول پیش روی روایت از دست می دهند؛ همین مسئله باعث می شود که به رغم فضای مناسب و بسترسازی درست فیلمساز برای شکل گیری داستان، شخصیت ها نتوانند درست در جای خود قرار گیرند و در برخی بخش های قصه حضورشان، شکلی عاریه ای به خود می گیرد. این اشکال تا حدودی هم منتج از شلوغی غیرضروری فیلم با کاراکترهای متعدد است و تلاش بی ثمر برای هویت بخشیدن به هر یک از آن ها و تعریف کردن قصه ی هر کدامشان به شکل مجزا که در نهایت به همان ایراد در هم ریختگی عناصر درام می انجامد. البته مسئله ضعف در شخصیت پردازی در رابطه با تمام شخصیت های فیلمنامه صادق نیست. مثلاً شخصیت قدم تا حدودی درآمده و باورپذیر است اما شخصیت جهان علیرغم بازی خوب و روان آتیلا پسیانی بیش تر در حد تیپ یک بدمنِ جنتلمن نما با کلیه ی المان ها و ویژگی های کلیشه ای چنین تیپ هایی باقی مانده است.

حضور شخصیت های زن نیز تا حدودی در سایه حضور شخصیت های مرد فیلم قرار می گیرد. این حضور و تأثیر، کم رنگ است و به نظر می رسد جای کار بیش تری داشت. مثلاً تمرکز بر خانواده رحمت، خصوصاً همسرش میمنت (یکتا ناصر) در ابتدای فیلم زیاد است و طوری به نظر می رسد که قرار است در طول فیلم شاهد بحران ها و رخداد های بیشتری در زندگی و رابطه ی میان آن ها باشیم، اما پس از مرگ رحمت، حضور زن و دختر او نیز در فیلم کمرنگ می شود و در حد همان کلیشه های رایج چنین فیلم هایی باقی می ماند. این مسئله در رابطه با کاراکتر نورسته (سحر قریشی) نیز صادق است. شخصیتی که با توجه به پیشینه و غافلگیری (البته قابل حدسِ پایان فیلم) قطعاً جای کار بیش تری داشت و امکان پرداختِ بیش تر به او وجود داشت.

از نکاتی که هادی به وضوح در پی دستیابی به آن بوده نمایش اختلاف طبقاتی ست که تلاش می کند این مقوله را طی دو روایت موازی و نمایش تضادها به تصویر کشاند اما مصالح مورد استفاده او برای طرح این معضل دم دستی، تکراری و کلیشه ای هستند و بنابراین پیام او به شکلی کاملاً "رو"به مخاطب منتقل می شود و هیچ جایی برای تأمل او باقی نمی گذارد. به عبارتی او از تمهیدانی نخ نما و بارها دیده شده برای انتقال پیام خود استفاده می کند و همین مسئله به فیلم لطمه می زند.

اما از ویژگی های مثبت فیلم بازی های خوب آن است. در این فیلم حتا سحر قریشی نیز بازی قابل قبولی دارد و در کل بازی ها یکدست اند.

به رغم تمامی حفره های موجود در فیلمنامه، «کارگر ساده نیازمندیم» یک فیلم قصه گوست و به همین جهت می تواند مخاطب را تا پایان با خود همراه نگاه دارد.

تکراری بودن سوژه و نوع روایت تکراری و حتا فرم انتخابی برای این روایت را نمی توان "ایراد"به حساب آورد اما بدیهی ست در شرایطی که مخاطب به فیلمهای آوانگارد و نوگرا روی خوش نشان می دهد و از فیلم های تکراری و یکسان اشباع شده است، تماشای فیلمی با حال و هوای بسیاری از فیلم ها و تله فیلم ها و سریال ها که در یک دهه اخیر به کرات دیده شده اند را آن چنان نخواهد پسندید. بنابراین نمی توان فیلم آخر منوچهر هادی را فیلم بدی به شمار آورد اما قطع به یقین «کارگر ساده نیازمندیم» هیچ ویژگی خاصی ندارد تا مخاطب خود را غافلگیر کند و در سطح خیل عظیمی از فیلمهای متوسط دیگر باقی می ماند.

«کارگر ساده نیازمندیم» به نویسندگی پدرام کریمی در خلاصه داستانش آمده: بعضیا فکر می کنن همه چیو با پول می تونن بخرن… و می خرن… متأسفانه!

 

.

منابع

http://naghdefarsi.com/iran-movie-review/17428-we-need-a-worker.html

http://gamenews.ir/1396/05/21067/kargar-sade-niazmandim-review-gamenews/

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/18122-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85

https://www.salamcinama.ir/post/4YQk/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%A2%D8%AF%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C

https://www.salamcinama.ir/post/w1pw/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D8%A7%D8%B1

https://www.salamcinama.ir/post/w1B9/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D8%B7-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA

http://www.omidnews.com/%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/178486-nbsp-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C/


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>