ارامنه و ایران در گفتوگوی «آسمانآبی» با روبرت بگلریان، نماینده ادوار مجلس؛ فراتر از همزیستی مسالمتآمیز
.
http://alikonline.ir/fa/news/social/item/5028-ارامنه-و-ایران-در-گفتوگوی-«آسمانآبی»-با-روبرت-بگلریان،-نماینده-ادوار-مجلس؛-فراتر-از-همزیستی-مسالمتآمیز
.
ارامنه از ساکنان قدیمی کشور ایران جدا نبودهاند و جزء لاینفک تحولات سیاسی-اجتماعی ایران، بهویژه در تاریخ معاصر به شمار میروند؛ بههمین دلیل، نام آنان در صفحه تاریخ ایران جاودانه است و امروز، جزئی از هویت ملی ایرانیان به شمار میروند که در مقاطع مهم و تحولات حساس کشور بهویژه مشروطیت نقشی انکارناپذیر داشتهاند؛ البته این نقش منحصر به مشروطه نیست، بلکه در بسیاری حوادث قبل و بعد از مشروطه نیز میتوان ردپای ارمنیان را مشاهده کرد. در آستانه سال نوی میلادی برای بررسی نقش ارامنه در تحولات ایران و دغدغههایی که در حال حاضر با آنها مواجه هستند، روزنامه «آسمانآبی» در شماره 536 خود مورخ 10 دی 1396، با روبرت بگلریان، نماینده سابق ارمنیهای اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی، گفتوگو کردهاست که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
برای حضور و نقش ارامنه در نهضتهای سیاسی-اجتماعی در ایران، چه ویژگیهایی را میتوان در نظر گرفت؟
با توجه به سابقه دیرین زندگی مسیحیان ارمنی در ایران، همواره شاهد حضور آنها در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، هنری و علمی بودهایم و همین امر، هم نشاندهنده ویژگی مسیحیان ارمنی بهطور کلی از حیث اشتراکها و تمایل به مشارکت در جنبههای مختلف زندگی کشور و همراهی با ملت بوده است و هم از سوی دیگر، نشاندهنده روحیه تسامح و احترامی بوده که جامعه اکثریت نسبت به اقلیت داشته و به انحای مختلف نیز طی زمان، خود را نشان داده است که ثمرات و بهره آن را در جنبههای مختلف میبینیم؛ مثال بارز آن هم وجود مدارس، انجمنها، نحوه فعالیتهای فرهنگی، وجود کلیساها و آفرینندگی جامعه مسیحیان ارمنی و مسیحیان بهطور عام در حوزههای مختلف از ورزش گرفته تا هنر، صنعت، اقتصاد و جنبههای دیگر است.
در حال حاضر، جامعه ارامنه ایران با چه دغدغههایی مواجه است و فکر میکنید برای رفع این دغدغهها چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
باید توجه داشت در دوران کنونی، طبیعتا وجه غالب مسائل و مشکلات جامعه ما جدای از مشکلات عامه جامعه و کشور نیست و شامل موضوعاتی مثل مسائل مربوط به حیطههای فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و مسائل اقتصادی بهطور خاص، اشتغال بهطور ویژه و مسائلی از این دست میشود که فکر میکنم عامه کشور با این مشکلات مواجه هستند؛ البته ممکن است مسائل خاصی نیز مختص جامعه ما وجود داشته باشد که بههرحال توجه خاص دستاندرکاران را میطلبد.
به این مسائل خاص، مصداقی اشاره بفرمایید.
بهطور مثال در حوزههایی مثل آموزشوپرورش با مسائلی روبهرو هستیم. خوشبختانه وقتی که هفته گذشته جناب وزیر برای بازدید از یکی از مدارس ما تشریف آورده بودند، این مسائل را با ایشان در میان گذاشتیم و بهصورت کتبی نیز خدمت ایشان تقدیم کردیم. ازجمله اینکه تعداد دانشآموزان ما در دورههای اخیر، بهدلیل رشد کم جمعیت و بخشی نیز بهدلیل مهاجرت کم شده است یا اینکه مدیریت مدارس ما رویکرد تازهای را از حیث ادغامها و مسائلی از این دست میطلبد که به همراهی وزارت آموزشوپرورش نیاز دارد. موضوع دیگر نیز بحث استخدام معلمان و تامین مالی برخی منابع است که مشکلات خاصی را میآفریند. در کنار آن، بعضی محتویات کتابهای دینی ما به بازنگری و همکاری و همراهی جامعه و روحانیت ما با دستاندرکاران تالیف کتابها نیاز دارد و مسائلی از این دست. در حوزه مجلس و قانونگذاری نیز مسائل و مشکلاتی در حوزه ارث وجود دارد که توجه ویژه و خاص نظام را میطلبد یا در بحث قوانین مربوط به مدیریت انجمنها تا حدی راهگشاییهایی لازم است؛ البته بهطورکلی تاکنون، گذشته از برخی اختلافسلیقهها، همکاریها وجود داشته، اما به نظر میرسد نیاز به تصحیح و گرهگشاییهای دیگری نیز وجود دارد.
برخی از صاحبنظران جامعه ارامنه در حوزههایی بهویژه سیاسی، از یک دغدغه روانی در بین ارامنه صحبت میکنند که موجب شده مهاجرت در آنها شدت بیشتری پیدا کند. این دغدغه روانی چیست؟
دغدغه روانی یا فرهنگی میتواند جنبههای مختلف داشته باشد. بله، بههرحال جامعه ما با مسئله مهاجرت مواجه است و این هم موضوع تازهای نیست و بهویژه در سه دهه اخیر، این روند گرچه با فرازونشیبهایی اما همواره وجود داشته است. فکر میکنم اگر ما بخواهیم این مسئله را تکعاملی بدانیم و فقط بحث روانی یا حتی عامل روانی را به عنوان یک مسئله و موضوع تقلیل دهیم، تا حدی میتواند سطحینگری باشد. طبیعتا هر جامعه، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و من فکر میکنم جامعه ما نیز با تعاملهایی که با اکثریت جامعه دارد، میتواند از همه جوانب موردبررسی قرار گیرد؛ برای مثال، ما حتی اگر دغدغه فرهنگی را هم در نظر بگیریم، یکی ممکن است –احیانا میگویم نه اینکه بخواهم مصداقی صحبت کنم- بحث محدودیتهای آفرینشهای فرهنگی را مثال بزند، دیگری ممکن است با توجه به انتظارات شخصیای که از حیث مسائل دینی برای او وجود دارد، برای خود آستانهای را تعریف کرده باشد و در نتیجه، جامعه ایران را برای خود مطلوب نبیند؛ بنابراین، همه اینها طیفی از مسائل و مشکلات را دربرمیگیرند. خود شما میدانید در بین هموطنان مسلمان ما هم تمایلاتی برای مهاجرت وجود دارد که محدود هم نیست. از این جهت، من رد نمیکنم که ممکن است مسائل روانی وجود داشته باشد، اما مسائل عامتر بسیاری میتواند وجود داشته باشد و نمیتوان آنها را تکعاملی و مصداقی بهطور خاص ذکر کرد. این دغدغه میتواند فرهنگی یا اجتماعی یا نزد برخی حتی سیاسی یا بهطور ویژه اقتصادی باشد که هر یک از آنها نگاه فراگیرتری را در چارچوب نگاه سیستمی به مسائل جامعه میطلبد.
برخی ویژگیهای رفتاری ارامنه مثل هویتیابی در دورههای مختلف یا وجود فرهنگ گفتوگویی در میان آنها، بسیار قابلتوجه است. همانطور که خود شما نیز فرمودید، ارامنه در ایران همواره تعامل خوبی با اکثریت جامعه داشته و اکثریت نیز همیشه مشتاق این تعامل بودهاند. به نظر شما، چگونه میتوان این ویژگیهای مثبت را با استفاده از این تعامل، به عرصه عمومی جامعه و بهویژه حوزه سیاسی انتقال داد؟
در عرصه سیاسی بحث مبسوطتری را میطلبد؛ البته بههرحال، جامعه ما بخشی از این جامعه است؛ یعنی بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور در جامعه ما و حتی بر نگاه مدیریت سیاسی جامعه ما نیز اثر میگذارد. فرهنگ ارمنی، فرهنگی است که همیشه خود را بازتعریف کرده است؛ یعنی ضمن اینکه همیشه سعی کرده هویت خود را حفظ کند، درعینحال، با توجه به سوابق و ارتباطات گسترده تاریخی با آحاد دیگر ارامنه در سراسر جهان و نیز آن عمق تاریخی که در ارتباط با تمدن ایرانی دارد، توانسته این توانایی را برای خود تعریف کند. توانایی اینکه در عین حفظ هویت و برخی ویژگیهایی که بهویژه به خاطر وجود زبان خاص و دین، توانسته آن را به منصه ظهور برساند، آن تعامل را نیز داشته باشد. کما اینکه در حوزههای مختلف بهویژه در عرصه هنر، ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی، ارمنیها توانستهاند با دیگر هموطنان ایرانیمان در تعامل و آفرینش باشند؛ یعنی با یکدیگر به کارهای مشترک بپردازند و حتی موضوعات ایرانی را برجسته کنند که نمونه ویژه آن آقای چکناواریان یا در حوزه سینما آقای واروژ کریممسیحی است و... فکر میکنم این خود میتواند راهگشا باشد؛ یعنی عرصه هنر و فرهنگ و بازبودگی آفریدگی فرهنگی و فراهمآوردن فرصتها برای بهرهگیری از آثاری که همه هموطنان در محیطهای مشترک میآفرینند، میتواند بسیار راهگشا و کمککننده باشد. واقعیت این است که تجربه همزیستی ارامنه با جامعه اکثریت ایران، خود نشاندهنده یک تجربه خاص و ارزشمند است و من همیشه گفتهام که آن را فراتر از بحث همزیستی مسالمتآمیز میدانم؛ زیرا درواقع، این عمق دوستیها و درک متقابل است که به این شکل خود را نشان داده که بسیار ارزشمند بوده و شایان ارجگذاری و حفظ این ویژگی است