خبری ناگوار و تاسف بار
خانم احیا که در این اواخر از خوانندگان فعال وبلاگ من و بویژه اشعار من بود و مدیر وبلاگ
شاید زندگی
http://shaiadzendegi.blogfa.com/
و یکی از مدیران وبلاگدنیای سایه ها
http://www.donyaesayeha.blogfa.com/
برای من کامنت فرستاده و از این که چند روزی است کم به وبلاگم میاد اظهار تاسف کرده و دلیلش رو خودکشی یکی از دوستانش قید کرده است .
من خودم شده که بارها خوستم خودکشی کنم اما یک حس درونی که به حس امیدواری هم بی ارتباط نیست بهم گفته دست نگه دار ، زندگی روی دیگر سکه هم دارد ولی به هر حال دید من به زندگی بیشتر بدبینانه است تا خوش بینانه و آن هم بر می گرده به تفکرات و شرائط روحی و اجتماعی خود من .
زندگی باارزش ترین چیزی است که از طرف خالق هستی به انسان ارائه شده است و همان گونه که او دهنده زندگی است تنها او حق دارد که زندگی را بگیرد .
اما به هر حال بسیار دردناک است که ببینی یکی از عزیز ترین کسانت که تا همینت دیروز داشتی باهاش رو در رو حرف می زدی دیگر امروز در میان عزیزانت نباشد .
واقعاً حس دردناکیه
من از صمیم قلب با حیا احساس همدردی می کنم و می خوام که من رو هم در این غم شریک بدونه