Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Article 8

$
0
0

گزارش مراسم شب بزرگداشت دکتر احمد نوری زاده شاعر پارسی گوی ملت ارمنی

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/5224-گزارش-مراسم-شب-بزرگداشت-دکتر-احمد-نوری-زاده-شاعر-پارسی-گوی-ملت-ارمنی

.

دوشنبه مورخ دوم بهمن ماه 1396، شب بزرگداشت دکتر احمدی نوری زاده شاعر پارسی گوی ملت ارمنی در سالن اجتماعات موسسه ترجمه و تحقیق هور برگزار گردید. در این مراسم که با همکاری شورای خلیفه گری ارامنه تهران و مجله بخارا برگزار شد جمع کثیری از فرهیختگان و دوستداران شعر و ادبیات حضور داشتند.

به گزارش روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور، در ابتدای مراسم خانم سارینه توروسیان مجری برنامه ضمن خوشامد گویی به حضار و معرفی موسسه ترجمه و تحقیق هور در خصوص شعر و ادبیات ارمنی گفت: در خصوص ترجمه و شناساندن ادبیات ارمنی به خوانندگان فارسی زبان حداقل تا چند دهه گذشته فعالیت چشمگیری در ایران صورت نگرفته بود که در یک جمله می توان گفت شاید نا آشنایی مترجمان ایرانی با زبان ارمنی و در دسترس نبودن ترجمه آثار ادبی ارمنی به زبان های دیگر و نیز نبود مراکز رسمی ارمنی شناسی در ایران از جمله دلایل این امر بوده باشد.

اما در این بین، افراد معدودی نیز بودندکه بنابر علایق شخصی به زبان و ادبیات ارمنی بار این کاستی ها را بر دوش کشیده و گوشه ای از زبان و ادبیات ارمنی را برای ایرانیان آشکار ساختند.

دکتر احمد نوری زاده که مراسم امشب به پاس خدمات ارزنده وی در این زمینه برگزار می شود و ما افسوس می خوریم که ایشان به دلیل بیماری در جمع ما حضور ندارند یکی از آن معدود افراد است.

بیش از چهار دهه خلاقیت ادبی و تولید فرهنگی چهره آشنایی از احمد نوری زاده، شاعر، پژوهشگر، مترجم و روزنامه نگار معاصر ترسیم می کند. نوری زاده که به سبب التفات ویژه اش به امر شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادبیات ارمنی به حق باید او را بنیانگذار ارمنی شناسی فارسی قلمداد کرد. تاکنون 14 کتاب تالیف، تدوین و ترجمه کرده است که برخی از آنها مانند کتاب صد سال شعر ارمنی در نوع خود بی نظیر و ستودنی است.

 سخنران اول مراسم خانم دکتر ماندانا پرنیان، استاد دانشگاه و همسر احمد نوری زاده پشت تریبون قرار گرفته و گفت: با سلام و عرض ادب خدمت همه حضار گرامی: اساتید فرهیختگان دست اندرکاران عرصه فرهنگ و ادب و هنر و تمامی دوستان گرانقدری که به واسطه ی حضور پر مهرشان این مجال رو فراهم آوردند تا درنگی هرچند کوتاه بتوانیم از انسانی یاد کنیم و صحبت کنیم که در روزگار سلامتی و تواناییش با باورو ایمان راسخ و ستودنی عشق به انسان و انسانیت را در طریق زندگی و در اشعارش جار زد و صد البته که در مسیر پر سنگلاخی که پیمود خواه ناخواه جام شوکران را نیز سر کشید!...

من اما در مقام دوست و همراه و همسر او احمد نوری زاده-براین باورم که یقین او به جایی که در آن ایستاده بود از همان آغاز آنقدر شفاف واضح و پر صلابت بود که آگاهی احتمالی از چنین فرجامی به مثابه ی تحلیل رفتن دردناک قوای جسمانی نیز هرگز نمی توانست دریچه ی انتخاب های دیگری را در طریق هستیدن وی بگشاید و او را بر آن دارد تا به موجودی بدل شود که از خود واقعی او جهانی فاصله دارد!

بی شک در درک (اینهمانی) هر انسانی ضروری می دانیم تا رد ابتدا به واسطه ی شناخت جنبه های گوناگون زندگی او پازل پر قطعه ی این آگاهی را با دقت و ظرافت بچینیم و حتی سعی کنیم تا هیچ قطعه ای را از قلم نیاندازیم تا مگر به آن تصویر نهایی دست یابیم که در این مرحله به غلط (اینهمانی) اش می خوانیم!

در خصوص احمد نوری زاده من بر این باورم که گرچه درک (اینهمانی) خاص روح و شخصیت او وابسته به همه جنبه های گوناگونی است که او آموخته تجربه کرده و زیسته است ولی (تکینگی) او در بحث خاص (اینهمانی) اش مدیون شناخت بعد دیگری است که برفراز همه آن جنبه های دیگر ایستاده است!

شاعری و مترجمی و غیره همگی حکایت از جنبه هایی دارند که بسیاری کسان شاعر و مترجم ساخته اند و صد البته شاعران و مترجمانی بسیار قابل توانا دقیق نکته سنج و در خور! ولی اما برخی چون او بسیار یگانه و خود ویژه و بسیار تنها بر فراز قله ی (تکینگی) ایستاده اند!

در جایی که محک و معیار آن لزوما با متر و ترازویی آکادمیک قلم ورزان و دانشگاهیان سنجیده نمی شود! جایی که از اعماق قلب یک شاعر راه می گشاید به عمق قلب ملتی که در چنین (دیدار)ی او را فرزند خویش می خواند و این امر تحقق نمی یابد مگر آن که او در درون خویش به مقالاتی دیگر درآمده باشد!

حکایت ملاقات درونی و عمیق احمد نوری زاده با ملت (آرمن) از آن قسم حکایاتی نیست که در تجربه ی برخی مهاجران صورت می پذیرد:ارجح دانستن خاکی و فرهنگی بر خاک و فرهنگ دیگر و در پی آن یک طریق زیستی دیگر در افکندن!

این حکایت یک دلدادگی است!حکایت یک (عالمیدن) است!

سخنی از آن آن ی است که عاشق را در بر می گیرد! کدامین عاشق و شیفته را چونان ناشناخته ایم که عشق را از میان ده ها و صدها و هزاران معیار دلفریب بسیار عاقلانه و بس هوشیار برگزیده باشد؟!

عاشق راستین آن کسی است که در عشق ترازو به دست جنبه ها را وزن نمی کند!او آن کس ویژه است که توانسته تا آن (آن) ویژه ی معشوق خویش را ملاقات کند. (آن) ی که شاید هرگز (راز) سر به مهر خود را بر نامحرمان بر نگشاید! ولی اما در اینجا معشوق به تمامی بر گستره ی ابعاد این (دیدار) واقف بوده است!

 

واقف بوده است که اینچنین با سخاوت آغوش برگشوده و اینچنین مهرورزانه این عاشق شوریده حال را فرزند خویش خوانده است!

این خطاب، خطاب یک فرد و یک سالار و یک ادیب ویژه نیست که به نمایندگی از مردمانی او را (فرزند) خوانده باشد این خطاب ندای قلب عزیز و مهربان آحاد ملتی است که او را در عمق قلب خویش جای دادند آن زمانی که او با همه ی هستی خویش فریاد کرد و سرود:

ماسیس سار چه ماسیس کار چه ماسیس کوه نیست ماسیس سنگ نیست

این خطاب ندای قلب آن مادر کهنسال سپید مویی است در یروان دوره می گشت و دست بافته های خویش را می فروخت!: من خود به چشم دیدم که چگونه وقتی که آن نازنین مردمان احمدشان را دوره کرده و حتی در خیابان نیز وی را سر فراز گرمای حضور خویش می داشتند با غرور و سخاوت یک مادر پیش رفت بافته ی کوچک اندازه ای را در دستان شاعر جای داد و گفت: (پسرم این هدیه ی مادری است به فرزندش!)...و اینچنین شد که آن پسر در همه سفرهایی که به اقصی نقاط جهان داشت هرگز (توشه ی مادرش) را از خود دور نکرد! احمد با آنچنان وسواسی آن بافته را درجیب تن پوشش-درست مشرف به قلب خویش-حمل می کرد تو گویی که جادویی را با خود از سرزمین دیگر می برد!... و من می دانم نیک می دانم که او آن یگانه کسی بود که جادوی عشق را به تمامی دریافته بود. آن هم جادوی عشق قلب های بسیار را! بسیار بسیار...

من امروز در این جایگاه به یقین و با صلابتی هرچه تمام بیان می کنم که زبان ارمنی برای احمد نوری زاده به هیچ زبان دیگری مانند نبود! این زبان خانه ی وجود او بود. زبانی که از اوان کودکی او را در خود تنید و در خود شکل داد! زبانی که همچون خدای یک معبد آگالمای خویش را به مثابه یتندیسی خود ساخته ورز داد و شکل بخشید و به حضور آورد!

زبانی که برای او (عالم) شد و حتی گذاشت تا در (آن) و (از آن) فراتر رود!

... و اینچنین بود که فراروندگی شاعر در بستر زبانی که او را (عالم) شد رخصت داد تا از طریق این ادراک وجد آمیز این (رخداد از آن خود کننده) او خود عالمیدن بیاغازد.

سخنران دوم مراسم دکتر آندرانیک سیمونی، استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی بود که در سخنانی گفت: سلامی چون بوی خوش آشنایی سلام خدمت عزیزانی که اینجا جمع شده اند که ما بتوانیم دینی را که به مردی بزرگ به اسم احمد نوری زاده که البته آنچنان که شایسته ایشان باشد نیست اما چنان که از دست ما بر می آید ادا کنیم. بنده از سال ها قبل یادم هست که شبی شوی غریب افشار بود یا فریدون فرخ زاد را تماشا می کردیم که جوانی با موی بلند مشکی آنجا حضور داشت که وقتی با او صحبت کردم یک کتاب شعری را به نام -سلام بر تو ای انسان- از یک شاعر ارمنی به زبان فارسی ترجمه کرده بود و وقتی با وی صحبت کردم عشق و علاقه ایشان را نسبت به ارامنه در او دیدم.

بار اول که از طریق آلمان به ارمنستان سفر کرده بود در زمان بازگشت وقتی درباره ارمنستان صحبت می کرد همان عشق نسبت به ارامنه را باز در او دیدم. در آن دوره سراسر وجود احمد عشق بود.

دوستی با احمد یک افتخار است اگر شما با احمد راه رفتید باید افتخار کنید. در زمانی ما در تهران نشریه «پیونیک» را چاپ می کردیم و ایشان اکثر مواقع در دفتر تحریریه آن نشریه حضور داشتند. بنده کمتر مترجمی را دیده ام که با وسواس خاصی روی ترجمه و معانی واژگان و مقایسه بین آنها وقت بگذارد. احمد کاری کرده که به عنوان یک ایرانی فضای مشترک بین دو فرهنگ ایرانی و ارمنی قابل فهم و ملموس گردد.

کوزویان درباره احمد نوری زاده گفته او نه تنها به زبان ارمنی تسلط
دارد بلکه رموز و فنون تحلیل علمی و کار با اسناد علمی را نیز به خوبی می داند
.

دکتر آندرانیک سیمونی در خصوص کتاب صد سال شعر ارمنی گفت: کتاب صد سال شعر ارمنی برجسته ترین اثر احمد نوری زاده است که ترجمه آن سه سال طول کشید. بنده درباره این کتاب بارها توضیح داده ام که احمد این کتاب را بدور از مسایل مختلف سیاسی که بین ارامنه هم هست به رشته تحریر درآورد. اما در آن زمان منتقدین ایراداتی نیز بر این کتاب می گرفتند که اتفاقاً بزرگترین حسن این کتاب بود. آن ها می گفتند که در این کتاب همه شاعرها شبیه هم شده اند. در حالی که احمد در این اثر وظیفه یک انستیتوی بزرگ ادب پژوهشی را برعهده گرفت و انجام داد. کاری که حداقل 10 شاعر می بایست آن را انجام می دادند. ما در این اثر با یکصد سال شعر ارمنی سرکار داریم و یک احمد نوری زاده، زیرا احمد در تمام آن سال ها با فراموش کردن خودش این اثر را به ثمر رساند و من معتقدم که برای این کار ما باید دست های احمد را ببوسیم.

نوری زاده این اثر را در سال 1370 و با حجم 1150 صفحه به بازار کتاب عرضه کرد که با استقبال بزرگی مواجه گردید. حتی در آن شرایط برای شاعران و نویسندگان ارمنستان نیز این کار منحصر بفرد بود.

این کتاب حدود 150 صفحه مقدمه دارد که چکیده ایی از تاریخ و فرهنگ ارمنستان است که طبق گفته نوری زاده تشویق های نشر چشمه و آقای حسن کیائیان تأثیر زیادی در خلق این اثر داشته اند.

دکتر آندرانیک سیمونی در خصوص نوری زاده و ازدواجش نیز چنین گفت: در این دوره است که احمد با بزرگترین شانس زندگیش یعنی خانم ماندانا پرنیان آشنا می شود. خانم پرنیان مشوق او در این راه بود و طراحی جلد کتاب صد سال شعر ارمنی را عهده دارد شد. جلد این کتاب جنگلی را نشان می دهد که درخت هایش از نصف تبر خورده اند که تجلی، نسل کشی ارمنیان در سال 1915 می باشد. زیرا در این کتاب شعر شعرایی ترجمه شده بود که اکثرشان در ان نسل کشی جان خود را از دست داده بودند.

نوری زاده بعد از کتاب 100 سال شعر ارمنی، کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان را به رشته تحریر درآورد شروع کرد که مبنای آن همان 150 صفحه مقدمه کتاب صد سال شعر ارمنی بود. این کتاب می توانست یک ترجمه باشد ولی در اصل به یک تالیف بزرگ تبدیل شد و در اصل یک کتاب علمی محسوب می شود که از منابع مختلف که هر کدامشان در جایگاه خودش و در مقطع تاریخی خودش مهم بودند انتخاب و به رشته تحریر درآمد.

دکتر سیمونی در انتهای سخنان خود ضمن بر شمردن تعدادی از جوایز دریافتی احمد نوری زاده گفت:

آقای فرهاد کلینی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان درباره احمد نوری زاده گفته آقای نوری زاده سمبل روابط دو ملت ایران و ارمنستان هستند.

مهندس ادوارد هارطونیانس نویسنده، مترجم و عضو هیئت تحریریه فصلنامه فرهنگی-اجتماعی پیمان به عنوان سخنران بعدی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: احمد نوری زاده از نخستین همکاران فصلنامه پیمان است. ایشان در آن زمان عهده دار ویراستاری مطالب پیمان بودند که از ایشان دعوت شد مطالبی نیز برای فصلنامه پیمان بنویسند. با آنکه پیمان هنوز در عرصه مطبوعات کشور ظاهر نشده بود و جایگاهی نداشت آقای نوری زاده متقبل شدند با نوشتن مطالبی با فصلنامه پیمان همکاری کنند.

نوری زاده با ترجمه هایی که تا آن زمان از ادبیات ارمنی انجام داده بود چهره ایی شناخته شده بود. ما نیز با آثار اولیه او آشنا بودیم. با وجود سابقه طولانی ارمنیان در ایران و آشنایی نسل های اخیر ارمنی با زبان و ادبیات فارسی متاسفانه در گذشته تلاشی موثر برای برگرداندن آثار درخشان ادب ارمنی به فارسی صورت نگرفته بود و این قصور بیش از همه متوجه خود ارمنیان بود که به هر دو زبان نیز آشنایی داشتند.

در سال های 1350-1353 که ماهنامه دو زبانه فارسی–ارمنی هور منتشر می شد آثاری از نویسندگان و شاعران ارمنی ترجمه و در صفحات آن ماهنامه چاپ می شد که آثا ر شعری آن به طور عمده با ترجمه آلک خاچاطوریان و دکتر هراند قوکاسیان که ایشان مقیم اصفهان بودند به چاپ می رسید. در سال های بعد مجموعه هایی از اشعار شاعران بزرگ ارمنی با ترجمه این دو تن منتشر شد. اما ناگهان صد سال شعر ارمنی نوری زاده به بازار کتاب آمد که کاری بود کارستان... اثری ممتاز چه از نظر حجم و چه از نظر تعداد شاعرانی که آثارشان معرفی شده بود.مضافا آنکه کتاب دارای مقدمه ای بود در معرفی تاریخ و فرهنگ و ادبیات ارمنی که با 130-140 صفحه خود می توانست کتابی مجزا باشد. در کتاب صد سال شعر ارمنی شاعرانی از ارمنستان، ایران و دیگر نقاط جهان معرفی شده اند که بسیاری از آن ها برای ارمنی ها هم کمتر شناخته شده و یا ناشناخته بودند، و در واقع خیلی ها از طریق کتاب نوری زاده با آن ها آشنا شده اند.

جستاری کوتاه در تاریخ ادبیات ارمنی -مدخلی بر اساطیر ارمنستان- معرفی شاعر بزرگ ارمنی واهاگن داویدیان-ساسونتسی داویت اینها نمونه هایی از مقالاتی هستند که با امضای نوری زاده در پیمان منتشر شده است و قطعا در تحکیم جایگاه پیمان در عرصه مطبوعات موثر بوده است.

ادوارد هارطونیانس در انتها گفت: در این فرصتی که از سوی موسسه ترجمه و تحقیق هور فراهم شده وظیفه می دانم از طرف سردبیر و اعضای تحریریه پیمان بابت فعالیت های دکتر احمد نوری زاده که در سال های اولیه انتشار فصلنامه بوده سپاسگذاری و از ایشان قدردانی کنم.

حسن کیائیان مدیر نشر چشمه و از دوستان نزدیک دکتر احمد نوری زاده که اکثر کتاب های ایشان را نیز به چاپ رسانده پشت تریبون قرار گرفت و در سخنانی گفت: بنده اسم یادداشتی که برای امشب احمد نوری زاده تدارک دیده ام «شاعر و پژوهش گری انسان» گذاشته ام.

با دوستان وقتی درباره آقای نوری زاده صحبت می کردم کمی گله مند بودم، به این دلیل که در حق ایشان آن طور که باید حق مطلب ادا نشد. اگر آقای نوری زاده در این مقوله که سال ها زحمت کشیدند نمی پرداختند خیلی از هموطنان پارسی گوی ما نمی توانستند در این ابعاد با فرهنگ و زبان ارمنی آشنا شوند.

سال 1363 مدت زمان کوتاهی پس از شروع کار کتاب فروشی نشر چشمه با احمد نوری زاده آشنا شدم. محل سکونت او جایی در خیابان نادر شاه «میرزای شیرازی» و در نزدیکی کتاب فروشی بود. آشنایی او با ادبیات زمینه تفاهم و نزدیکی ما شد که به سرعت به دوستی تبدیل گردید. نوری زاده شعر را می شناخت و سابقه سرودن آن را داشت. کتاب می خواند و در غالب روزنامه نگاری با سابقه با مسایل روز در حوزه های مختلف آشنا بود. هر یک از این موارد به تنهایی می توانست محوری جهت گفتگو بین دوستان در آن سال ها باشد. بعدها که از تسلط او به زبان و فرهنگ هم میهنان ارامنه ما باخبر شدم شگفت زده شده بودم. می دانستم که مترجمان حلقه های واسط آشنایی دو فرهنگ هستند اما داستان زبان ارمنی برای من از لومی دیگر بود.

در ذهنیتم که طی سال ها ساخته شده بود زبان ارمنی تنها بخشی از فرهنگ یک ملت نبود زبانی هم ردیف انگلیسی یا فرانسوی بود و این زبان و فرهنگ بخش جدا نشدنی از یک مذهب محسوب می شد که در مقام قیاس تنها می شد آن را با زبان لاتین به عنوان زبان رسمی واتیکان یعنی زبان و مذهبی که به مثابه دو بخش جدانشدنی است مقایسه کرد. من تا آن زمان ندیده بودم کسی که از میان این همه زبانهای مختلف به آموختن زبان ارمنی پرداخته باشد و کاری که بعدها از احمد نوری زاده دیدم در هیچ کجای دنیا با این عمق و گستردگی سابقه نداشت.

علت این امر شاید در آن باشد که زمان پذیرش مسیحیت در ارمنستان و ابداع حروف ارمنی چون دو همزاد آنقدر نزدیک اند که کسی نمی تواند یکی را بدون پذیرفتن دیگری برگزیند. آشنایی نوری زاده با زبان ارمنی یک آشنایی ساده و سطحی نیست از کودکی از زمان کار کردن با ارامنه در زادگاهش بندر انزلی به سرعت آشنایی اولیه را پیدا کرد، ولی ذهن پیگیر و جستجو گر او در این مرحله متوقف نشد. نگاهی گذرا به مقدمه کتاب 100 سال شعر ارمنی و عمق و تنوع مضامینی که دست مایه او در این پژوهش تاریخی است گواه روشنی بر گستردگی و آشنایی و دلبستگیش به زبان و فرهنگ هم میهنان ارمنیش است.تصویر روشن و دقیقی که نوری زاده از فرهنگ و تاریخ زبان ارمنی و انواع شعری آن در این مقدمه به دست می دهد دلیلی بر این مدعاست که سالیان درازی از عمرش را صرف پژوهش در زبان و ادبیات ارمنی کرده است. نام بردن از گروه کثیری از شعرا تاثیرگذار ارمنی در یکصد سال گذشته و نوشتن شرحی درباره هریک کار سترگی بود که با استادی بسیار توانست آن را به ثامان برساند. انصاف چنین حکم می کند که در اینجا از همراهی گروهی از فرهنگ دوستان ارمنی با او یادی کرده باشم ولی با جرعت می توانم بگویم که خدمتی که نوری زاده به این فرهنگ کرده است در تاریخ ادبیات معاصر مان کم نظیر است. بیش از هزار صفحه ترجمه شعر ارمنی ان هم با دقت و وسواسی که می دانم نوری زاده در هر واژه آن داشت و دارد و نوشتن مقدمه جامع در ابتدای کتاب 100 سال شعر ارمنی را به اثری ممتاز مبدل کرده است. کتاب های 100 سال شعر ارمنی و تاریخ و فرهنگ ارمنستان از حیث شیوه ی کاری و زمان و وقت زیادی که صرف آنها شد باید حاصل پروژه ایی چندین ساله یک دپارتمان ادبی با بودجه کلان و تشکیلات آنچنانی می بود نه زحمت و همت یک نفر و همچنین ترجمه کم نظیر او از کتاب تاثیر گذار پطر اول.

بارها نوری زاده را دیدیم که برافروخته از ارزش های زبانی و بی دقتی هایی که برخی از صاحبان قلم در خلق آثارشان داشتند یاد می کند. تعهد او به زبان تنها به زبان ارمنی نبود نبوده و نیست. همین حس زیبای مسولیت پذیری و تعلق خاطر را به زبان مادری خود زبان فارسی را داشته و دارد. شعر می سرود و در این اواخر داستان هم نوشت.روزنامه نگاری جدی بود که اگر جفای زمانه موجب جدایی او از عالم روزنامه نگاری نمی شد چه بسا که سرنوشتش به نوعی دیگر رقم می خورد.

در آن سال ها با همسر آینده اش در نشر چشمه آشنا شد بانوی هنرمندی که طرح جلد کتابش را کار کرده بود. می دانم این ازدواج نقطه عطف مهمی در زندگی او بود و این پیوند نقش بسزایی در زندگیش داشت.

در کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان در شرح و بسط داستان حماسی ساسونتسی داویت و ویژگی های پهلوان اصلی شاخه سوم این داستان می نویسد حتی در نبرد با دشمنی کینه توز و خون آشام نیز به فکر سواستفاده از موقعیت ها نیست و به دشمن که آمادگی رزمی ندارد شبیخون نمی زند بلکه با صدای بلند آواز در می دهد:  آهای هر که در خواب است بیدار باشد و هرکه بیدار است اسب خود را ذین کند و هرکه اسبش را ذین کرده است سلاح بر دارد هرکه سلاح بر کمر بسته است سوار اسب شود و به میدان آید تا مبادا کسی بگوید که داویت دزدانه آمد و دزدانه رفت.

نگاه نوری زاده به این حماسه بیان گر شیفتگی او و امثال او و همنسلانش به چگونگی منش پهلوانی است که حتی در مصاف مخالف خود نیز از چارچوب اخلاق خارج نمی شود.

سخنران پایانی مراسم، ایساک یونانسیان، رئیس هیت مدیره موسسه ترجمه و تحقیق هور بود که ضمن تشکر از حضار و عوامل برگزار کننده در سخنانی گفت:  امشب یادمان استادی را پیش رو گذاشتیم که بی شک تأثیری شگرف در شناسایی و اشاعه شعر و ادبیات ارمنی در ایران برجای گذاشته است. همه آن چه که لازم بود در خصوص جناب آقای نوری زاده گفته شود از سوی اساتید محترم و سخنور ما ایراد شد و من تنها یک نکته می خواهم به آن اضافه کنم که بیشتر به ارزش کار این استاد گرانقدر پی ببریم.

من در این جا می خواهم یک مقایسه ای داشته باشم بین آقای نوری زاده و کارو شاعر فقید ایرانی –ارمنی که هر دو در یک وجه دارای تشابهاتی می باشند. کارو در نوشته هایش بسیار خاضعانه می گوید من زبان مادریم یعنی زبان ارمنی را که همچون زبان فارسی یکی از چند زبان مستقل ملت هاست و چون زبان فارسی ثروتمند است بسیار خوب می دانستم هر چند که من باور دارم، یکی از دلایل موفقیت کارو در عرصه شعر و ادبیات فارسی مسلط بودن او به زبان فارسی بود. و بحق باید کارو را یکی از بهترین شاعران ارمنی دانست که به زبان فارسی شعر می سرود. آقای نوری زاده نیز علاوه بر تسلطش به زبان فارسی که زبان مادری او است، زبان نامادریش یعنی زبان ارمنی را نیز بسیار خوب می داند و این دانش او در زبان ارمنی است که ما امروز شاهد خلق چنین آثار گرانبهایی از او هستیم. و بحق است که از او به عنوان تنها شاعر غیر ارمنی جهان که به زبان ارمنی شعر می سراید نام برد و اینجاست که ارزش کار این استاد بسیار نمایان و بارز می شود.

برای ما و صد البته شما بسیار خوش تر می بود که امشب جناب آقای نوری زاده شخصا در جمع ما حضور می داشتند و ما از فرصت گران همنشینی ایشان بهره مند می شدیم اما صد حیف که بیماری این امکان را از ما دریغ کرد

 

یونانسیان در انتهای سخنان خود گفت: اما شک ندارم چنانچه ایشان امشب و در این جمع حضور داشتند حتماً در انتهای سخنان خود این جمله معروفشان را خطاب به ما و جمع ایراد می کردند...

آی آدم های کودکی و گذشته ی من و آی همه ی آدم ها به هر چهره و هر کجای جهان که هستید، زندگی در کامتان خوش باد...

ما نیز آرزو می کنیم از این پس زندگی به کام این استاد گرانقدر خوش باشد و ما همیشه از وجود ارزشمند ایشان بهره مند شویم.

در انتهای مراسم تندیس و الواحی از سوی موسسه ترجمه و تحقیق هور، شورای خلیفه گری ارامنه تهران، روزنامه ارمنی زبان آلیک و دانشکده ایران شناسی دانشگاه ایروان، به خانواده ایشان اهداء شد.

همچنین از سوی شورای خلیفه گری ارامنه تهران مبلغ چهل میلیون ریال، در وجه آقای نوری زاده به آسایشگاه کهریزک واریز گردید.

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>