بازخوانی خونینترین 24 آوریل
محمد امیرحسینی . کارشناس مسائل بینالملل
.
http://sharghdaily.ir/fa/main/detail/186042
.
امروز، چهارم اردیبهشت (بیستوچهارم آوریل 2018) صدوسومین سال نسلکشی ارامنه به دست امپراتوری عثمانی است. مسئلهای که روابط ارمنستان و ترکیه را تحت تأثیر قرار داده، بهطوریکه هیچگونه روابطی بین دو کشور وجود ندارد. ارمنستان معتقد است در نسلکشیای که در 24 آوریل 1915 توسط حزب اتحاد و ترقی معروف به ترکان جوان، علیه ارامنه انجام شد، بیش از یکونیممیلیون ارمنی جان خود را از دست دادند، بههمین دلیل این کشور از زمان استقلال از اتحاد جماهیر شوروی تاکنون تلاشهای بسیاری برای پذیرش نسلکشی توسط ترکیه بهعنوان وارث حقوقی امپراتوری عثمانی کرده که این تلاشها تاکنون بینتیجه مانده است.
آرژانتین، آلمان، استرالیا، اروگوئه، اسلواکی، اسپانیا، ایالاتمتحده آمریکا (کمیته روابط خارجی کنگره)، انگلیس (پارلمانهای منطقهای)، بلژیک، روسیه، سوئد، شیلی، فرانسه، قبرس، کانادا، لبنان، لیتوانی، لهستان، واتیکان، ونزوئلا، یونان و همچنین پارلمان اروپا، نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناختهاند و مجلس هلند هم در سوم اسفند سال 96 کشتار ارامنه در سال ۱۹۱۵را بهعنوان نسلکشی به رسمیت شناخت. موضوعی که سخنگوی وزارت خارجه ترکیه آن را به تیرگی روابط آنکارا و آمستردام ربط داد و گفت: بیرونکشیدن رویدادهای سال ۱۹۱۵از بستر تاریخی و سیاسیکردن آنها پذیرفتنی نیست. این مسئله نشاندهنده آن خواهد بود که آیا هلند خواهان عادیسازی روابط خود با کشور ما هست یا خیر. دیدگاه و انتظار ما درباره این موضوع به مقامات هلند اعلام شده است.
به نظر میرسد ارمنستان با توجه به دیاسپورای بسیار قدرتمندی که دارد برای متقاعدکردن افکار عمومی جهان و پذیرش این واقعه از سوی دولتها و مجالس قانونگذاری کشورهای دیگر بسیار موفقتر از ترکیه عمل کرده است، چراکه روزبهروز بر شخصیتهای سیاسیای که این واقعه را محکوم میکنند افزوده میشود، اما دولتمردان ترکیهای نمیتوانند پاسخهای قانعکنندهای دراینباره داشته باشند.
«پاپ فرانسیس»، رهبر کاتولیکهای جهان، از شخصیتهایی است که در سال 2016 در ایروان در توصیف کشتار ارامنه در سال ۱۹۱۵، از واژه «نسلکشی» استفاده کرد و خطاب به «سرژ سرکیسیان»، رئیسجمهور وقت ارمنستان، مسئولان سیاسی و دیپلماتهای این کشور گفت: متأسفانه این نسلکشی سرآغاز مجموعه تأسفبار فجایع هولناکی بود که در قرن گذشته اتفاق افتاد. البته ترکیه نشان داده کشورها و شخصیتهایی را که درباره کشتار ارامنه از واژه نسلکشی استفاده میکند برنمیتابد؛ برایناساس «نورالدین جانیکلی»، وزیر دفاع ترکیه، در واکنش به این صحبتهای رهبر کاتولیکهای جهان گفت: «اقدام پاپ فرانسیس در نسلکشی خواندن کشتار ارامنه توسط دولت عثمانی تأسفآور است».فشارهای جهانی برای پذیرش نسلکشی از طرف ترکیه سالبهسال بیشتر میشود، اما دولتهای متوالی ترکیه زیر بار این مسئولیت نرفتهاند. ترکیه کشتهشدن ارامنه در جریان جنگ جهانی اول در امپراتوری عثمانی را میپذیرد، اما شمار کشتهشدگان را بسیار کمتر از یکونیممیلیون نفر دانسته و این رویداد را نه یک نسلکشی برنامهریزیشده بلکه جزء پیامدهای طبیعی جنگ برمیشمارد، اما بسیاری از روشنفکران ترک مقیم خارج از ترکیه معتقدند کشتار ارامنه تلاش برای ازمیانبردن بخش یا تمامی یک قومیت بوده است، امری که یک نسلکشی تلقی میشود.
زمانی که ارامنه بهدلیل کشتار و کوچ اجباری توسط قشون عثمانی آواره شده بودند، ایران یکی از کشورهایی بود که در آن زمان با آغوش باز ارامنه را پذیرفت و ارمنیان بسیاری از سرزمینهای خود به ایران آمدند. بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی ایران در زمان کوچهای اجباری ارامنه با آنان برخورد داشتهاند و این وقایع را در کتابهایشان ثبت کردهاند.
«سیدمحمدعلی جمالزاده»، نویسنده سرشناس ایرانی و پدر داستاننویسی نوین فارسی، درست در روزهایی که نژادکشی ارمنیان در امپراتوری عثمانی در جریان بود، از طریق ترکیه به بغداد سفر میکرد. او مشاهدات خود را با عنوان «مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول» نوشته است: «با گاری و ارابه از بغداد و حلب به جانب استانبول به راه افتادیم. از همان منزل اول با گروههای زیاد از ارمنیان مواجه شدیم که بهصورت عجیبی که باورکردنی نیست، ژاندارمهای مسلح و سواره ترک آنها را پیاده بهجانب مرگ و هلاکت میراندند. ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید، ولی کمکم عادت کردیم که حتی دیگر گاهی نگاه هم نمیکردیم و الحق که نگاهکردن هم نداشت. صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان به حال زاری به ضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان به جلو میراندند. در میان مردها جوان دیده نمیشد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط (ملحقشدن به قشون روس) به قتل رسانده بودند. دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند و کاملا کچل بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب به جان آنها بیفتند. اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی و یا برای قضای حاجت به عقب میماند، برای ابد به عقبمانده بود و ناله و زاری کسانش بیثمر بود و ازاینرو فاصله به فاصله از زن و مرد ارمنی را میدیدیم که در کنار جاده افتادهاند و مردهاند و یا در حال جاندادن و نزع بودند. خود ما که خط سیرمان در طول ساحل غربی فرات بود و گاهی به فرات نزدیک و گاهی دور میشدیم، روزی نمیگذشت که نعشهایی را در رودخانه نمیدیدیم که آب آنها را با خود نمیبرد». یا «عبدالحسین شیبانی»، ملقب به وحیدالملک از رجال سیاسی و فرهنگی ایران، در دوران مهاجرت سیاسی شاهد عینی نژادکشی ارمنیان بوده است. او مشاهدات خود را در کتابی به نام «خاطرات مهاجرت» نگاشته است: «ظلم سربازگیری در اینجا زیاد است. از منطقه حدیثه به آنطرف خانوادههای ارمنی در بیابانها متفرق و از گرسنگی جان میسپارند. یک دختر پنج، ششساله ارمنی را خود میخواستم به دو لیره بخرم اما عربی نیملیره بالا کرده او را خرید. مادرها بدین طریق دخترهای نازنینشان را مفت به مسافران میبخشند که از گرسنگی و فشار ترکها خلاص شوند». محمدعلی فروغی، یحیی دولتآبادی و اسماعیل رائین هم مطالب مفصلی در شرح احوال ارامنه نوشتهاند.
رد پای یهودیان در نسلکشی ارمنیان
درباره نقش یهودیان و همکاری آنها با عثمانیها در کشتار ارمنیان مباحث مختلفی مطرح شده است. خاستگاه فکری اعضای حزب اتحاد و ترقی از محافل «یهودیان دونِمه» سالونیک و کانونهای فراماسونری بالکان و ایتالیا سرچشمه میگرفت. اصطلاح دونمه در عثمانی به کسانی گفته میشد که سابقا یهودی بوده سپس به دین اسلام مشرف شدهاند. سران اتحاد و ترقی بنا به اندیشه ارمنیستیزانه یهودیان دونمه و درپی ترویج و تبلیغ آموزههای ملیگرایانه ترک به حذف دیگر ملل از پهنه سرزمین ترکیه اقدام کردند. چنانچه بخواهیم نقش یهودیان را در این کشتارها که از دیرباز و به سبب پذیرش دین مسیحیت در ارمنستان دارای دشمنی و کینه دیرین با ارمنیان بوده، بپذیریم و همچنین به موضوع تجارت در عثمانی که از دیرباز به دلیل وجود ارمنیان از دسترس یهودیان ترکیه خارج شده بود، نگاه ویژه داشته باشیم، میتوان گفت که با انهدام ملت ارمنی رقیب شماره یک یهودیهای ترکیه از میان برداشته میشد. باید توجه داشت که شخصیتهای عثمانی و گروه اتحاد و ترقی و حتی حکومت بعدی یعنی کمالیون یا یهودی بودند یا دونِمه یا به تشکیلات فراماسونری تعلق داشتند. دونِمهها در انقلاب 1908 و قدرتگیری کمیته اتحاد و ترقی نقش فعالی داشتند. چند نفر از رهبران این کمیته ریشههای یهودی داشتند و از خانوادههای دونمه برخاسته بودند. انور پاشا، رهبر اصلی انقلاب 1908 که فرماندهی لشکرکشی به بابعالی و کودتا و خلع سلطان عبدالحمید را برعهده داشت از همین گروه بود. طلعت پاشا اصالتا بلغار، از رهبران پانترکیست اهل سالونیک، یهودیتبار، اما به اسلام گرویده و عضو محفل فراماسونی ویریتاس در سالونیک بود. طلعت پاشا که حدود یک سال 18_1917 صدراعظم عثمانی بود در سال 1909 بهعنوان نخستین استاد اعظم شورای عالی تشکیلات فراماسونری استانبول برگزیده شد. اگر به آرشیو اداره مرکزی لُژ مزبور در واشنگتن دیسی مراجعه شود، میتوان نام طلعت و اسامی دیگر رهبران ترکهای جوان را در آن یافت که از اعضای رسمی شورای عالی تشکیلات فراماسونری بودند. «پیر هِپس»، نویسنده فرانسوی در کتاب خود با شواهد و دلایل بسیار ثابت میکند که یهودیان عثمانی و صهیونیسم جهانی در این اعمال وحشیانه با آلمانها و ترکهای جوان همدست بوده و تعداد زیادی از کارگردانان نسلکشی ارمنیان از نژاد یهودی بودهاند. برای اثبات مطالبی که این نویسنده فرانسوی عنوان کرده، میتوان به یک گزارش و سند محرمانه از سازمان جاسوسی و ضدجاسوسی روسیه تزاری که «اوخرانا» نامیده و در مؤسسه هوور دانشگاه استنفورد کالیفرنیا نگهداری میشود، اشاره کرد. در این سند آمده است: اخیرا در باشگاه نوریعثمان، بار دیگر جلسهای با شرکت نمایندگان حزب اتحاد و ترقی پاناسلامیستها و یهودیان منعقد شده است. تعداد شرکتکنندگان در جلسه بیش از 700 نفر بود و شخصیتهایی نظیر طلعتبیگ (پاشا)، بدریبیگ، سعیدبیگ، فکریبیگ، خیاویبیگ و تنیچند از یهودیان مانند ساموئل افندی از اداره امنیت و آبراهامبیگ از اداره شهربانی حضور داشتند. اما از طرف پاناسلامیستهای روسیه، احمد آقایف، «جلال گورخمازوف»، «محمدتقی اُف»، «ضیاءبیگ» و برادرش اصلان بودند. در جلسه مزبور نطقهایی علیه روسیه و مسیحیان ایراد کردند و بهموجب تصمیماتی که اتخاذ شد، علیه تجاوز ارمنیان و یونانیان بایکوت اعلام شد و شبنماهایی نیز منتشر شد. در پایان همین جلسه طلعت پاشا اعلام داشت که عثمانی با هرگونه کنترل اروپایی در آناتولی مخالف است. اگر اروپا از کنترل دست بردارد، آنوقت دولت ترکیه به اصلاحات دست خواهد زد. فعلا کار دولت آمادهکردن ارتش جهت عملیات جنگی قفقاز است». همچنین روزنامه تایمز لندن در شماره تاریخ سوم مارس 1911 نقلقولی از «توفیق رضا» یکی از رهبران اتحاد و ترقی منتشر کرده است که او در جریان سخنرانیای درباره مسئله یهودیان استانبول و در پاسخ به این پرسش؛ عثمانی خوب کیست، گفته است: عثمانی خوب میتواند یک صهیونیست باشد و من هم یک صهیونیست هستم و هدف صهیونیسم دوستی در سرزمین پدری است و همزیستی ادیان مختلف، هدف صهیونیسم صلح است. نسلکشی به سبب آثار اندوهبار و زیانبار آن برای نسلهای بعدی نه مشمول مرور زمان و نه پیرو اصل جانشینی دولتها خارج از مسئولیت دولتهاست. بهعبارت دیگر دولتهای بعدی مسئول رفع آثار زیانبار مادی و معنوی حاصل از نسلکشی در قبال بازماندگان و نسلهای بعدی هستند. در کنار نسلکشی فیزیکی که منجر به نابودی دوسوم جمعیت ارمنیان شد، مباحثی نیز از سوی ارمنیان و ارمنستان در دادگاهها و مجامع بینالمللی در حال پیگیری است که تحت عنوان پیامدهای حاصل از نسلکشی شناخته میشود.