آغاز هفتهء دفاع مقدس
گارگین فتائی
امروز 31 شهریور مصادف است با آغاز هفتهء موسوم به دفاع مقدس که یاد آور مقاومت جانانهء ملت ما در برابر حکومت بعثی عراق است . در این جنگ ، رژیم بعثی صدام که ادعای الحاق خوزستان به عراق را داشت و نام جعلی محمره را به این استان داده بود به خاک ایران حمله کرده و خسارات و صدمات جانی و مالی و مادی معنوی فراوانی به کشورمان وارد آورد .
البته ادعای دیگر عراق هم مالکیت بر اروند رود و اختلافات مرزی بود .
تمامی اقشار و اقوام ایران دوشادوش هم در این جنگ چه در جبهه و چه در پشت جبهه از میهن خود دفاع کردند و در این جنگ نابرابر صدها هزار تن از ایرانیان شهید ، زخمی ، معلول یا مصدوم شدند و خسارات مادی و معنوی فراوانی به کشورمان وارد آمد .
در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد.
سرآخر هم صدام به سزای عملش رسده و به دار مجازات آویخته شد
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکتفات
این جنگ تحمیلی دارای ویژگیهای زیر بود
1: جنگ عراق بر ایران حدود هشت سال به طول انجامید که یکی از طولانی ترین جنگهای قرن بیستم است چرا که جنگ جهانی اول چهار سال و جنگ جهانی دوم با آن همه تلفات و تبعاتش شش سال طول کشید .
در واقع این جنگ طولانیترین نبرد کلاسیک در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود.
2: در این جنگ ، تمامی قدرتهای بزرگ به انواع گوناگون به حمایت و کمکهای مادی و معنوی از عراق پرداختند در حالی که ایران هیچ قدرت حامی نداشت و قدرتش متکی بر مردم بود .
3: در این جنگ بر خلاف جنگهای قبلی که بر ایران تحمیل شد ایران حتی یک وجب از خاکش را به دشمن نداد در حالی که در جنگهای قبلی بویژه بر اثر بی کفایتی شاهان قاجار ، ممالک آسیای میانه ، منطقهء قفقاز ، افغانستان و قسمتی از عراق از خاک ایران جدا شدند .
هنگامی که صدام به کویت حمله کرده و آنجا را اشغال کرد قدرت های بزرگ که منافع اقتصادیشان توسط یک دیکتاتور خودکامه به خطر افتاده بود تازه متوجه بررسی عملکرد عراق در جنگ هشت ساله شده و عراق را مسئول و مقصر اصلی جنگ شناختند
مقاومت مردم ایران در برابر حکومتی که قدرتهای بزرگ جهانی از آن حمایت کردند در یک معادلهء نابرابر و دفاع جانانهء آنها از میهن و ایثار و از خود گذشتگیشان باعث افتخار هر ایرانی است .
یادی از یک شهید ارمنی دفاع مقدس
شهید هراند آوانِسیان
http://navideshahed.com/fa/index.php?Page=definition&UID=246409
شهيد «هراند آوانسيان» فرزند «گريگور» و «لوسيك»، در بهمن ماه سال 1343 در تهران پا به عرصه وجود گذارد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه ارامنه «تونيان» به پايان رسانده و سپس در دبيرستان «سوقومونيان» به تحصيلاتش ادامه داد.
به علت شرايط سخت مالي، از كلاس سوم دبيرستان ترك تحصيل نمود تا بتواند با درآمد حاصل از كار، كمك خرج خانواده اش باشد، ليكن با تلاش بي وقفه، سرانجام موفق به اخذ ديپلم تجربي گرديد. در سال 1365 به خدمت سربازي اعزام گشته و بعد از اتمام دوره آموزشي به رزمندگان لشگر 77 خراسان در جبهه پيوست. پيش از شهادت، دو بار زخمي شده، اما اين موضوع را از خانواده¬اش كتمان نموده بود. سرانجام پس از ماه¬ها نبرد دلاورانه با نيروهاي دشمن بعثي در مناطق غرب و جنوب غرب، در جبهه «عين خوش» به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد «هراند آوانسيان» بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي عراق بر عليه جمهوري اسلامي ايران به خاك سپرده شد. انبوهي از جمعيت در مراسم آخرين وداع با پيكر مطهر شهيد حضور داشتند.
خاطرات
شهيد به روايت برادر ش:
«… هراند پسر با استعدادي بود. علاقه بسياري به ورزش ژيمناستيك داشته و سال¬ها در اين رشته تجربه داشت. او عضو تيم «تهران» و مربي تيم ژيمناستيك باشگاه «آرارات» بود. وي فردي اجتماعي بوده و شاگردان زيادي داشت. همه او را دوست داشتند. او بسيار پرتحرك و زرنگ بود. بالاخره تصميم گرفت به سربازي رفته و بعد از اتمام آن نيز، زندگي جديدي را براي خود شروع كند. در جبهه به كار فني مشغول بود. همراه دامادمان براي بازديد به كارخانه رفته بوديم. هنگام بازگشت متوجه شديم كه كوچه ما بسيار شلوغ است. كمي كه نزديكتر رفتيم متوجه شديم جمعيت زيادي جلوي در ما ايستاده اند. خبر شهادت برادرم را به همسايه مان داده بودند. بلافاصله مادر، پدر و خواهرم به پزشكي قانوني رفته و پيكر پاك برادرم را تحويل گرفتند. با شهادت برادرم، مادرم بيمار شد. پدرم نيز اينك «آلزايمر» دارد. از دست دادن برادر جداً دردناك است و با گذشت زمان نيز نميتوان فراموش كرد. اين دردي است كه هميشه در وجود ما باقي است. و تأثيرش، ناراحتي مادرم است كه هميشه جلو چشمم ميباشد. يكي دو ماهي از خدمت سربازي¬اش گذشته بود كه به مرخصي آمد. او دوستش را نيز به همراه خود آورده بود. او چيز زيادي از جبهه برايمان تعريف نميكرد. بيشتر به اين خاطر بود كه ما نگران حال او نباشيم. «هراند» هميشه در برابر دوستانش از منافع خود گذشت نموده و هيچ وقت نميخواست كسي را از خود برنجاند. جلب رضايت دوستان، براي «هراند» اهميت زيادي داشت …».
منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385
اکنون به یاد این شهید ارمنی نام یکی از کوچه های خیابان افشاری یا پدرثانی که قبلاً موسوم به کوچه اول بود به نام این شهید نام گزاری شده است
تقدیم به تو ای شهید ، از صمیم قلب
تقدیم به یاد شهید ارمنی مگردیچ توماسیان که در جنگ سومار در کردستان به شهادت رسید
ا پولادیان
ماویم دوست ما ، آمده ایم تا بار دیگر تو را سلام دهیم
امده و ایستاده ایم زیر پا و فراز سر تو
ای عزیز ما ، ای پاره ای گرانبها از قلب ما
آمده ایم تا یژک بار دیگر ببوسیم قلب زخمیت را
و هر بار که پیش تو آمده ایم ساکت مانده ای
تو فراموش نمی شوی ، تو همیشه هستی ، تو نمرده ای
تو ای رزمندهء جنگندهء بی پروا و دلیر
تو مگردیچ ، دوست پرستیدنی و شگفت انگیز ما هستی
تو در اشتیاق آسمان میهنت در سومار نزدیک
از صاعقه بر خاک افتاده ای با هزار آرزوی ناتمام در قلبت
تو از دشتهای مهیب خانمانسوز ، بی پروا گذشته ای
جایی که فدایی پرستیدنی تو جنگیده است
و مادرت پنهعانی ، شبهایی بی خواب سر بر بالش
اشک در چشم در انتظار بازگشت توست
کوه سومار چنان قربانگاهی گشت و تو سراپا سوخته
شهید ملت رنجدیده ات گشتی ، هزاران بوسه بر تو باد
ای مرگ پلید ، یک آن بنگر که این چه ویرانی است
ای عدالت ، به آسمان بنگر و خدای را بگو
به همگان بگو که در طوفان زندگی این جهان
او ستاره ای درخشان بود در آسمان ابری و تار ما
اهواز
25 مه 1987
شعر فوق برگرفته از کتاب زیر است
جنگ تحمیلی هشت ساله و ارامنه ایران - تالیف و تدوین نورهایر شاه نظریان – ترجمه گارون سارکیسیان – ناشر بنیاد انتشاراتی خلیفه گری ارامنه تهران - 1385