نقد فیلم بلوک۹خروجی۲
گرد آوری از گارگین فتائی
.
کارگردان
علیرضا امینی
تهیهکننده
محمدرضا شریفینیا
نویسنده
علیرضا امینی
بازیگران
امیر جعفری
پانتهآ بهرام
حمیدرضا آذرنگ
الهام کردا
شبنم مقدمی
پروین ملکی
حسام حمیدی
هانی خرم
ملیکا پارسا
سیاوش جعفری
موسیقی
امیر توسلی
فیلمبرداری
اسماعیل آقاجانی
تدوین
حمید سلیمیان
توزیعکننده
آفتاب عالمتاب
تاریخهای انتشار
۲اسفند ۱۳۹۶
کشور
ایران
زبان
فارسی
فروش گیشه
۳۳٬۵۴۱٬۰۰۰تومان
بلوک۹خروجی۲فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علیرضا امینی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا محصول سال ۱۳۹۲است. این فیلم پس از ۴سال توقیف در نهایت توانست نظر اعضای شورای پروانه نمایش را بدست آورد و با پذیرش ردهبندی سنی پروانه نمایش خود را دریافت کرده و در تاریخ ۲اسفند ۱۳۹۶سینماهای ایران اکران شود
خلاصه داستان
قصه فیلم بلوک 9 خروجی 2، از این قراره که پدر و مادری پس از سالها جدایی حاضر می شوند برای عوض شدن حال و هوای تنها دخترشان که بعد از مرگ مادربزرگش وضع روحی مناسبی ندارد، چند روزی را در کنار هم به مسافرت بروند..
نقد فیلم
کودکت را فراموش نکن!
درباره ی جدیدترین فیلم علیرضا امینی باید این طور شروع کنم؛ فیلم فارغ از قوت و ضعفهای ساختاری، روایی و اجرایی اش اثری ست که به شدت مخاطب را درگیر می کند و این قابلیت تأثیرگذاری بر مخاطب جزو آن دسته از محاسنِ قابل احترام آن است. فیلم بر پایه ی یکی از مهم ترین معضلات جامعه یعنی "طلاق و تبعات آن بر زندگی فرزندانِ طلاق"ساخته شده است. «بلوک 9، خروجی 2»، یک ویژگی مهم دارد که به جذابیت بیشترش انجامیده و آن ریتم مناسبش است. امینی در کار جدید خود کمتر به حواشی توجه دارد، زواید و اضافات را از فیلمنامه حذف کرده و با ضرباهنگی مناسب، داستانش را کافی و به اندازه روایت می کند.
«بلوک 9، خروجی 2» فیلمی روانکاوانه و عمیق درباره ی آسیب پذیری کودکانِ طلاق است. فیلمساز خوب قصه می گوید و به درستی یک تلخی باورپذیر را در ذات کار خود جای میدهد. البته ناگفته نماند که پرداختن به چنین موضوع حساسیت برانگیزی به نحوی حرکت بر لبه تیغ است؛ حرکتی که در صورت به خطا رفتن کار را تا مرحله سقوط پیش می برد.
این که میزان و تعداد بحرانها و مشکلاتی که شخصیت های اصلی فیلم با آن درگیرند تا این حد بالاست، از طرفی می تواند فیلم را به سمت اگزجره ی موقعیت های آدمهای داستان بکشاند و از طرفی وجه تشبیه درستی ست از زندگی بسیاری از افراد جامعه مدرن امروزی. با نگاه کردن به دور و بر بی شک افرادی را با موقعیت های مینا (پانته آ بهرام)، امیر (امیرجعفری)، بهناز (الهام کردا)، احمد (حمیدرضا آذرنگ) و در نهایت سحر (ستایش محمدی) خواهیم یافت که به اندازه ی شخصیت های اصلی فیلمِ امینی در موقعیت های خود گیج و گنگ و نابلدند. اما یکی از اشکالات فیلمنامه هم شاید همین باشد که آدم های فیلم، تا پایان راه روی مشکلات خود متوقف می مانند. سفر، که توصیه روانشناسِ دختر به پدر و مادرش است، دردی را دوا نمی کند و اوضاع را به مراتب بدتر هم می کند. شاید فیلمساز در پرداختن به میزان جدالهای امیر و مینا که احتمالاً به سبب توضیح علت اختلاف و جدایی آن دو از یکدیگر تا این حد پررنگ شده است کمی زیاده روی کرده است. شاید بهتر آن بود که در نقاطی خاص از درام آن دو به تفاهم هایی هم می رسیدند یا دست کم تقلایی برای برطرف کردن مشکل روانپزشکی دخترشان می کردند. این، البته انتظار ما بعنوان مخاطب از فیلم است اما حقیقت فیلم چیز دیگریست؛ حقیقت فیلم درواقع نمایش واقعگرایانه بحران های زندگی دختربچه است که عاملان اصلی اش پدر و مادر او هستند؛ پدر و مادری با تصمیمات اشتباه که مرتباً هم این اشتباهات را تکرار می کنند.
همانطور که اذعان داشتم، «بلوک 9، خروجی 2» یک درام روانکاوانه است؛ بنابراین نوع رابطه شخصیت ها در آن بسیار حائز اهمیت است. گفتنیست که خوشبختانه فیلمساز از عهده شخصیت پردازی درست کاراکترها و شکل و نوع رابطه ی آن ها با یکدیگر به خوبی برآمده است. روابط سطحی نیستند، جنس دعواهای زن و شوهرهای فیلم درست است و آبکی نیست، فیلمساز مسائلِ آدمهای فیلمش را به خوبی می شناسند و درک درست او از هسته ی اصلی مشکلات آنها با یکدیگر باعث می شود دیالوگها نیز کلیشه ای و شعارزده نباشند. یکی از جالب ترین رابطه های فیلم مربوط به رابطه ی امیر و دختر همسر دومش است؛ دختربچه ای که او نیز به وضوح از اختلالات روانپزشکی رنج می برد و به نحوی برای زندگی مادر و ناپدری اش تعیین تکلیف می کند. مقایسه ای که از نوع رابطه امیر با دخترخوانده اش و رابطه ی او با دختر تنی اش در ذهن مخاطب شکل می گیرد بی تردید یکی از هوشمندانه ترین بخش های فیلم است؛ درواقع مردی که حتا نمی تواند یک رابطه عادی پدر و دختری را با تنها فرزندش تجربه کند در مقابل فرزند زنش، ملایمت به خرج می دهد و رفتارش با او به نحویست که گویا او را به فرزند خود ترجیح می دهد. بچه دار شدن مجدد امیر نیز از دیگر تصمیمات نابخردانه اوست. آشفتگی آدم های داستان در میزانسها و حرکات دوربین و پویایی ضرباهنگ کار نیز احساس می شود. درواقع همه ی این آدم ها در تنش هایی بیهوده به سر می برند بی آن که به مهم ترین آدم زندگی شان یعنی دخترشان توجهی داشته باشند.
در این میان، علیرضا امینی کوشیده است تا به فیلم خود نگاه جنسیتی ندهد. او بدون هیچ جانبداری، شخصیت های مرد و زن داستانش را طراحی کرده و به ندرت پیش می آید فیلمساز به صورت مستقیم حق را به یکی از این دو شخصیت بدهد. این نگاه درست و اصولی، باعث می شود مخاطب نیز به هنگام تماشای فیلم دست به قضاوت نزند و نتواند مستقیماً بگوید در این بحران هولناک، مادر بیشتر مقصر است یا پدر؟ آن چه اما مسلم است، تصویر درست فیلمساز از پدر و مادریست که به رغم ازدواج مجدد همچنان در آشفتگیها و نابسامانی های زندگی گذشته خود دست و پا می زنند و شاید حتا آن خطاها را در زندگی جدیدشان نیز تکرار می کنند.
در کنار محوریت مسئله ی دختربچه و بحرانهایش، موضوع قتل نیز از جایی به بعد به موازات داستان اصلی پیش می رود. این که لزوم طرح این داستان فرعی تا چه حد ضرورت داشته است بحثی جداست اما ربط پیدا کردن پرونده ی قتل با دعوایِ ابتداییِ ورود خانواده به ویلاها و مسئله ی راه رفتن سحر در خواب و قرار گرفتنش کنار دریا و ... به نوبه خود ارتباط جالبی ست که در کار "درآمده"و می تواند پیش زمینه توجیه پذیری باشد برای پایان بندی کار.
فیلم، پایان درستی دارد. درواقع اگر فیلمساز کار را به این شکل به پایان نمی رساند این داستان می توانست به شکلی دایره وار تکرار شود و ادامه یابد زیرا آدم های فیلم آن قدر درگیر تصمیمات اشتباه خود شده اند که حل و فصل این حجم از بحران ها با توصیه سفر چند روزه ی خانم روانشناس (شبنم مقدمی) امکان ناپذیر است.
فیلم بازی هایی به غایت درخشان دارد. از امیر جعفری و پانته آ بهرام گرفته تا حمیدرضا آذرنگ که همیشه به مسئله ایجاد تنوع در نقش هایش توجه می کند و بازیگر خردسال فیلم که سنگ تمام گذاشته است.
به لحاظ اجرا فیلم نکته خاص و قابل توجهی ندارد اما شسته رفته است.
در انتها باید بگویم «بلوک 9 خروجی 2» همان طور که در جمله ی تبلیغاتی اش آمده، فیلمی است که تمامی خانواده ها باید تماشایش کنند. فیلم تلنگری به مخاطب است، مخاطبی که شاید نداند و درک نکند عواقب و تبعات "طلاق والدین"تا چه حد ممکن است زندگی فرزندانشان را تحت تأثیر قرار دهد؛ فیلم البته راه حلی برای برخورد درست و اصولی خانواده ها با پدیده طلاق و پیشگیری از آسیبهای اختلال آور آن بر فرزندان ارائه نمی کند که وظیفه ای هم در این مورد ندارد اما همین تلنگر و آگاهی بخشی خود بخش بزرگی از مسیر را برای برخی از جریانها و کمپینها و افراد فعال در این زمینه هموار خواهد ساخت.
فیلم سینمایی بلوک 9 خروجی 2 ساخته علیرضا امینی که به دلیل تلخی داستان آن از حضور در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بازماند و دیگر اجازه اکران در سینماهای کشور را پیدا نکرد بنا بر اعلام یکی از خبرگزاریها رفع توقیف شد. عوامل این فیلم سینمایی با پذیرش محدودیت سنی، توانستند بعد از چهارسال پروانه نمایش آن را دریافت کنند.
نقد و بررسی یک فیلم بدون مجوز در سینماتک!
امینی: میخواهم فیلمهای بیدردسری بسازم/ درستکار: مشکل «بلوک ۹خروجی ۲» جغرافیای فیلم است
نشست نقد و بررسی فیلم بلوک 9 خروجی 2
کارگردان فیلم «بلوک ۹خروجی ۲» با انتقاد از برخی مواضع درباره این فیلم گفت: این فضا برای من به شدت خستهکننده شده است و الان به این فکر میکنم به جای پرداختن به این موضوعات، فیلمهای بیدردسری بسازم که بهراحتی به جشنواره راه یابند و بعد هم اکران شوند.
، در شصت و هشتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، فیلم « بلوک ۹خروجی ۲» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا امینی به نمایش درآمد و پس از پخش فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور برخی عوامل فیلم و رضا درستکار منتقد سینما برگزار شد.
در این جلسه درستکار با اشاره به اینکه برای هر کارگردانی بسیار سخت است که فیلمی بسازد اما اجازه اکران به آن داده نشود، گفت: به نظر من این فیلم هیچ مشکلی برای اکران ندارد، در مورد تمام فیلمهای دیگر هم همینطور فکر میکنم، و کلا بهتر است دولتها در هر شکلی که هستند سعه صدر نشان دهند و محصول هنرمندان عصر خود را ضبط نکنند. این فیلم فیلمی شریف و استاندارد است، و تلخیِ فیلم در واقع باعث حساستر شدن بیننده نسبت به جریان زندگی و محیط و خانواده میشود. تلخی هم گاهی اوقات گوارا است و حالا که یک فیلمساز جوان به جای پاک کردن صورت مساله، ما را با آن مواجه میسازد، این جسارت را باید حفظ کرد و اجازه داد در جامعه نسبت به این مسائل حساسیت به وجود آید.
وی فیلم «بلوک ۹خروجی ۲» را فیلم تلخی دانست و ادامه داد: کلمه آچمز بهخوبی شرایط این فیلم و وضعیت شخصیتهای آن را توصیف میکند؛ شخصیتهایی که نه راه پس و نه راه پیش دارند و در مخمصهای گرفتار شدهاند. اما مشکلی در این فیلم وجود دارد و آن هم جغرافیای فیلم است که مشخص نیست در چه زمانی و مکانی و در کدام جغرافیا میگذرد؛ در حالیکه یک فیلم اجتماعی بنا به تعریف باید نسبتِ زمان و مکان و جغرافیای خودش را روشن کند.
این منتقد سینمایی با ابراز تاسف از فقدان یک نظام سینمایی پرورشدهنده در ایران که افراد بتوانند از طریق آن رشد کنند، گفت: فیلمسازان ما خودساخته هستند و بر اساس قریحه و استعداد خودشان رشد کردهاند، علیرضا امینی هم از معدود فیلمسازان نسل نوی سینمای ایران است که فیلمهایش را از جریان سینمای نسبتا هنری شروع کرده و بعد به سمت یکجور سینمای رفت و برگشتی تغییر جهت داده است، یعنی سینمایی که بتواند از طریق گیشه گذران کند. در صورت وجود نظام سینمایی در کشور، قدر این فیلمساز دانسته میشد، اما چنین اتفاقی نیفتاده و به همین دلیل یک فیلمساز جوان خوش قریحه که در لایههای مختلف فیلم ساخته و حالا باید در این فیلم ثمره کارش را ببینیم، در عمل ثمره کار خود را ندیده است.
امینی در ادامه جلسه گفت: یک زمانی در جمعی حضور داشتم که ۵بچه هم آنجا بودند ولی با هم بازی نمیکردند و هر یک به گوشهای خزیده بودند، این قضیه برای من جای سوال داشت و بعد فهمیدم همه آنها بچههای طلاق بودهاند.
وی ادامه داد: پی بردم که مقوله طلاق ممکن است برای زن و شوهری که از هم جدا میشوند ضربه زننده باشد ولی قطعا یک قربانی خواهد داشت که بچه است، و این بچه است که دچار مرگ جسمانی یا روحانی خواهد شد. از اینجا بود که این سوژه تبدیل به دغدغه اجتماعی سینمای من شد. این فیلم را خیلیها دیدهاند و اکثر کسانی که با آن ارتباط برقرار کردهاند بچههای طلاق بودهاند، و من هنوز فکر میکنم فیلم نتوانسته آن تلخی را بهطور کامل نشان دهد و ضربه وارد آمده به این بچهها فجیعتر از آن چیزی است که فیلم توانسته به نمایش گذارد.
وی با انتقاد از برخی تنگنظریها درباره این فیلم گفت: این فضا برای من به شدت خستهکننده شده است و الان به این فکر میکنم به جای پرداختن به این موضوعات، فیلمهای بیدردسری بسازم که بهراحتی به جشنواره راه یابند و بعد هم اکران شوند.
شریفینیا تهیهکننده این فیلم دلیل این برخوردها را نگاه اشتباه مسئولان دانست که موضوع مطرح شده در فیلم را به کل جامعه تعمیم میدهند.
وی ادامه داد: فیلمساز بر اساس مشکلی که در جامعه با آن روبرو میشود فیلمش را میسازد و چنین معضلی ممکن است به کل جامعه قابل تعمیم باشد یا نباشد. مثلا اگر در مورد مقوله سرطان حرف بزنیم، تمام اجزاء فیلم بر اساس موضوع سرطان چیده میشود، اما پرداختن به مقوله سرطان معنایش این نیست که تمام جامعه سرطان دارد. اگر این مسائل از هم تفکیک بشود هیچ مشکلی ایجاد نمیشود. واقعیت این است که معضل طلاق در جامعه وجود دارد و قابل انکار نیست، و این یکی از بهترین فیلمهایی است که میشد در این زمینه ساخت.
وی ادامه داد: مسالهای که در فیلم مطرح میشود به هیچوجه سیاسی نیست بلکه اجتماعی است و به خانواده مربوط میشود. من مطمئنم دیدن این فیلم مانع از جدایی افراد میشود و افتخار میکنم که تهیهکننده چنین فیلمی هستم. امیدوارم حتی اگر فرصت اکران به آن داده نشود از طریق شبکه پخش فیلم به درون خانوادهها برود و دیده شود. از نظر من درگیر شدن تماشاگر با فیلم و زخمی شدنش در اثر تلخی فیلم، امر درست وتاثیرگذاری است.
در ادامه نشست رضا درستکار به فیلم «گاو» اشاره کرد که در سال ۴۸ساخته شده و طبق تعریفهای کنونی سیاهنمایی محسوب میشود، اما آنچه به آن سیاهنمایی میگویند در واقع هشدار درست زمانه خودش محسوب میشود.
وی با اشاره به اینکه واژه سیاهنمایی جایی در ارزشگذاری فنی یک فیلم ندارد، مشکل این فیلم از نظر فنی را نداشتن جغرافیای سبک و گفتار دانست و گفت: فیلمی جو گفتار پیدا میکند که متناسب با زمان یا سبک خودش باشد، در حالیکه در این فیلم ما جغرافیایی از این آدمها نمیبینیم. این فیلم اگر میخواهد روی مقوله طلاق در جامعه اثر بگذارد باید بتواند جغرافیای انسانهای عصر خودش را نشان بدهد، مثلا فشار امر مدرن، جامعه و ... که بهصورت خودجوش در انسانها نهادینه شده است. در این فیلم تصویری لانگشات از جامعه نمیبینیم، در حالیکه لازم است ببینیم و بدانیم چرا اینقدر زندگی این آدمها بهم ریخته است، اما فیلم اینها را نمیبیند و خیلی قائم به فرد حرکت میکند.
این منتقد سینمایی ادامه داد: در واقع در یک اثر هنری باید بحران را در کلیت جامعه به تصویر بکشد تا بتواند تبدیل به اثری ماندگار شود. از فیلم امینی هم همین انتظار را داریم، و فرقی نمیکند که این فیلم در زمان کدام دولت ساخته شده است، چرا که دولتها میآیند و میروند اما فیلمها و هنرمند و هنر است که ماندگار است، و این فیلمسازان هستند که قادر به تغییر جهان هستند.
علیرضا امینی به محدودیتهای زمانی فیلم اشاره کرد و ادامه داد: از آنجایی که تمام اتفاقات باید در ۴-۵روز صورت پذیرد، بنابراین فرصت پرداختن به بسیاری از مسائل وجود نداشت. از این رو تلاش کردم این پیشینهها را وارد بیوگرافی بازیگران کنم و به بازیگر بگویم چطور بازی کند که گذشتهاش را همراه خود داشته باشد. اینکه چقدر موفق بودهام را نمیدانم و منتقدان باید بگویند.
وی ادامه داد: البته ساختارهای مورد اشاره درستکار اشتباه نیست ولی به سلیقه کارگردان هم بستگی دارد. من همیشه با یک حادثه وارد فیلم میشوم، و با توجه به زمان محدود فیلم طبعا بخشی از گذشته و آینده از دست میرود، و من هم در فیلم میخواستم سریعتر به موضوع اصلی که طلاق بود برسم.
وی آرزو کرد که ایکاش مسئولین هم مثل ما میاندیشیدند و فیلم را بدون تاریخ نگاه میکردند.
در بخش پرسش و پاسخ با تماشاگران، علیرضا امینی در پاسخ به انتقاد یکی از حضار که فیلم او را جشنوارهای میدانست گفت: من فیلم را در ایران ساختهام و اگر میخواستم خارج از کشور هم قادر به ساخت فیلم بودم، چگونگی شکل گرفتن سوژه در ذهنم را هم توضیح دادم. اما وقتی از چنین فیلمهایی حمایت نمیکنند، من هم بروم شهرموشها بسازم که مورد قبول آنها واقع شود؟ به نظر من فارغ از اینکه چه فیلمی ساخته شود، چنین مشکلاتی پابرجا خواهد بود. چرا که مسئولان صرفا می خواهند در دوره چهارساله خودشان آماری بدهند از اینکه چه تعداد فیلم ساخته شده و چه تعداد جشنواره برگزار گردیده است.
خسرو معصومی که در میان تماشاگران فیلم حضور داشت با ابراز اینکه دلِ خوشی از محمدرضا شریفینیا ندارد، از ورود او به عرصه تهیهکنندگی چنین فیلمهایی استقبال کرد و ابراز امیدواری کرد که در آینده هم این مسیر را ادامه دهد. معصومی ضمن اظهار امیدواری برای اکران هرچه سریعتر فیلم گفت: خبر دارم که مجوز اکران فیلم صادر خواهد شد و امینی از این بابت نگرانی نداشته باشد.
علیرضا امینی با اشاره به ایراداتی که به لحاظ فنی از فیلم گرفته میشود، دلیل عدم اکران را این مسائل و دغدغههای فرهنگی ندانست و با ابراز تاسف از اینکه بعد از گذشت ۱۴ماه از ساخت فیلم، هنوز فرصت اکران عمومی و شنیدن صدای نقد منتقدان فراهم نشده است، این فرصتها را بخشی از زندگی یک هنرمند دانست که به راحتی از دست میرود.
محمدرضا شریفینیا که به این قضیه از منظری دیگر به این مشکلات پرداخت و گفت: نهادهایی همچون بنیاد فارابی و دیگر نهادهایی که در عرصه فیلمسازی هزینه میکنند تمایل دارند فیلمهای خودشان در جشنواره حضور داشته باشند و از اینرو فیلمهایی همچون فیلم امینی را از گردونه حذف میکنند. من از فیلم دفاع میکنم و مشکل آنرا فنی نمیدانم. به نظر من اینکه مشکل طلاق از کجا آمده ربطی به فیلم ندارد و فیلم صرفا به دنبال نمایش این واقعیت در جامعه است و فیلمساز نمیتواند چشمش را بر مشکلات ببندد. این فیلم باید دیده شود و دیدن آن برای خانوادههایمان مفید است.
شریفینیا در پایان و در پاسخ به چندین انتقاد مطرح شده در خصوص نقشهایی که در چند سال اخیر بر عهده گرفته است، چنین جلسهای را جای مناسبی برای پاسخ دادن به این مسائل ندانست و از آمادگی خود برای پاسخگویی به این انتقادات در زمان مناسب سخن گفت.
وی با اشاره به اینکه من ترجیح میدهم با هر تفکر و عقیدهای چه موافق و چه مخالف کار کنم، نگاه خود در سینما را جستجوگرانه دانست و از همکاری با علیرضا امینی به رغم این مشکلات ابراز رضایت کرد و از ادامه همکاری با وی در آینده خبر داد.
انتظار میرود نخستین بحثهایی که راجع به فیلم تازه به اکران در آمده علیرضا امینی در بگیرد، درباره توقیف طرح فیلم برای پروانه ساخت در زمان مسئولیت شمقدری باشد. انتظار می رود که از توقیفها بگوییم و اکران نشدن فیلمها و دولت پیشین و غیره. اما با وجود همه این گله های تکراری و شاید غر زدنهای غلو شده؛ حالا، فرقی نمیکند پس از چند سال، حداقل برای مخاطب جدی تفاوتی نمیکند، این خود فیلم است که دارد با ما صحبت میکند، خودش را نشان میدهد؛ اینکه قد و قامت اثر چقدر هنر است و چقدر نیست، چقدر شعار است و چقدر شده است فرم و چه قدری نه.
به هرحال بلوک ۹خروجی ۲اتفاقی را رقم می زند که شاید انتهای خیابان هشتم و هفت دقیقه تا پاییز. رد پای علیرضا امینی مشخص است و اولین نقطه ای که این رد پا برجسته میشود نه رفم و ساختار اثر، بلکه سوژه و ایده آن است. اگر هفت دقیقه تا پاییز درباره یک تراژدی انسانی و پرالتهاب در یک سفر بود که به مرگ کودکان میانجامید و اگر انتهای خیابان هشتم چند نفر دست به دست یکدیگر میدهند تا کسی نمیرد، این بار قرار است کودکی بمیرد تا تراژدی، تلخی، و درام شکل گیرد. بگذارید راحت تر بنویسیم، هر چه فیلم های امینی جلوتر می رود میزان انتخاب سوژه های ملتهب بیشتر می شود و مسئله مرگ، کشتن یا نابودی بیش از هر چیز دیگری شکل می گیرد.شکل گیری که سر آن بحث فراوان است اما اتفاقات و حوادث مشترک علاقه امینی به مرگ را نشان می دهد که عامل اصلی فاجعه در درام است و تراژدی را می سازد. اجباری که امینی در آثارش دنبال می کند و طبق آن می خواهد به تاثیر بر مخاطبش دست پیدا کند. این تاثیر گاه تا رادیکال ترین شکل ممکن، انتهای خیابان هشتم می رسد که به موضوعات دیگری نیز نقب می زند و گاه به شکل ملودرامی با موضوع رفتار می شود، همچون هفت دقیقه تا پاییز.
بلوک ۹خروجی ۲که همانند دو اثر قبلی از آدرس و عدد در اسم گذاری بهره می گیرد و علاقه فیلمساز را به ربط دادن این آثار نشان می دهد، میان دو اثر نام برده پیشین قرار می گیرد. هم بوی رادیکالیسم در سوژه را می دهد و هم تلطیف می شود تا قابل دیدن باشد و پیام خانوادگی بدهد. به شکلی که در پوستر و تبلیغات این فیلم به خانواده ها پیشنهاد می شود. فیلم از اساس می خواهد نگاهی تلخ و در نهایت تراژیک، بخوانید دراماتیک، به طلاق و فرزند طلاق داشته باشد و از آسیب های آن بگوید. اما برای تاثیر برانگیز بودنش به کلیشه هایی ساختاری روی می آورد که یک درام ساختگی و تصنعی عاری از زندگی را می سازد. پیام هر قدر خوب فیلم، در نهایت می خواهد سمت خواسته نتیجه گیری فیلمساز در انتهای اثر برود و ایده زیبایش را تلف کند. ایده ای که شاید می توانست یکی از زیباترین سفرهای ملودراماتیک سینمای چند سال اخیر باشد که نشد. پدر و مادری که از یکدیگر طلاق گرفته اند در شرایطی بقرنج از منظر شخصی، مجبورند تا به توصیه یک روانشناس کودک شوکه شده خود را به سفری نمایشی ببرند و وانمود کنند که هنوز هم یک خانواده هستند. الگویی همچون گودبای لنین که وانمود کردن یک شرایط محیطی در آن برجسته می شود. اما خلاف این ایده فیلم بیشتر فوکوسش را به پیش از انجام این سفر می برد، در ساخت کاراکتر زیاده روی می کند تا مقدمه ای محکم بسازد اما در واقع مقدمه ای زیادی را می سازد و در بخش نهایی به ایده مرکزی خود می رسد؛ ایده ای که حالا در نسبت با درام دیر عرضه می شود و زود هم به پایان می رسد. وانمود سازی پدر و مادر مطلقه، بسیار کمتر از آن چه که باید خلاقه و نمایشی از آب در می آید و از منظر زمانبندی نیز بسیار زودگذر است و توسط حواشی به خارج از ایده مرکزی هدایت می شود. دردسر مادر و پدر در مواجهه با همسران فعلی شان همه چیز را خیلی زود به حاشیه می برد و با اینکه پیام به روشنی برای مخاطب نمایانگر می شود اما موقعیت خلاقه نه خوب پرداخت می شود و نه خوب به نقطه ای قابل تامل و در واقع به اوج می رسد. موقعیت رها می شود و امینی باز هم به مرگ روی می آورد. مرگ کودک. او باز با کشتن یک پدیده در اثرش، یک تراژدی را اجبار می کند، با اینکه موقعیت اصلا گنجایش و همخوانی با این تراژدی را ندارد.
.
منابع
https://www.salamcinama.ir/post/nEGz/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%A9-9-%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%AC%DB%8C-2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D9%86%DA%A9%D9%86-
http://cinemapress.ir/news/56671/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%85-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%A9