رسم خوب اوج گرفتن
عقاب وقتی میخواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبهی یک صخره، به انتظار یک اتفاق مینشیند! میدانید اتفاق چیست؟ گردبادی که از روبهرو بیاید . عقاب به محض اینکه آمدن گردباد را حسکرد، بالهای خود را میگشاید و اجازه میدهد باد، او را با خود بلند کند. به محض اینکه طوفان قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرندهی بلندپرواز، سر خود را بهسوی آسمان بلند میکند و عمود بر طوفان میایستد و مانند گلولهی توپی، به سمت بالا پرتاب میشود. او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج میگیرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آنگاه با چرخش خود بهسوی قلهی موردنظر، در بالاترین نقطهی کوهستان، مأوا میگزیند.
خوب به شیوهی عقاب برای بالارفتن دقت کنید. او منتظر حادثه میماند، حادثهای که برای مرغهای زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان مینشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند. وقتی طوفان از راه میرسد، عقاب بهجای زانوی غم بغلگرفتن و در کنج سنگها پناهگرفتن، جشن میگیرد و خود را به بالاترین نقطهی وزش باد میرساند و از آنجا، سنگینترین ضربههای گردباد را به نفع خود بهکار میگیرد؛ عقاب از نیروی مهاجم، به نفع خویش استفاده میکند. او نهتنها از نیروی مخالف نمیهراسد، بلکه منتظر آن نیز مینشیند چراکه میداند این انرژی پنهان در نیروی مخالف است که میتواند او را به فضای بالاتر پرتاب کند. انرژی اوج، به رایگان به کسی داده نمیشود. بهطور اساسی در قانون بقای طبیعت، تقلای بقای نیروهای منفی، ایجاب میکند که تعداد نیروهای مخالف در زندگی، همیشه بیشتر از جریان موافق شما باشد. پس اگر قرار است نیروی کمکی برای صعود شما حاصل گردد، قاعدتاً باید این نیرو از سوی مخالفان شما تأمین شود بنابراین وقتی اتفاقی خلاف میل شما رخمیدهد، بهجای عقبنشینی و سرخوردگی و واگذار کردن میدان، بیدرنگ عقابگونه جشن بگیرید و این رخداد ناخوشایند را به فال نیک گرفته و سعیکنید در لابهلای این حادثهی بهظاهر نامطلوب، خواسته و طلب موردنظر خود را پیدا کنید و با استفاده از نیروی مخالف، خود را به خواستهی خویش نزدیک سازید.
نیرویی که قرار است باعث صعود شما در زندگی شود، توسط همان کسانی فراهم میشود که درحال حاضر، مخالف جدی شما هستند و قصد نابودیتان را دارند.
این شما هستید که باید منتظر فرصت باشید و با تأمل و آمادگی و صبر و تدبیر بهموقع، از این نیرو برای بالارفتن و اوجگرفتن استفاده کنید. پس هرگز از وجود سختی و زحمت و نیروی مخالف در زندگی و کار و تحصیل و... خود گلهمند نباشید. اینها مخازن انرژی پرواز شما هستند و اگر نباشند، شاید هرگز صعودی در زندگیتان حاصل نگردد. بهجای دست روی دست گذاشتن و از وجود مشکلها و مخالفتها گلهکردن، کمی چشم دل خود را باز کنید و به حکمت پنهان در مصیبتها و سختیهای زندگی بیندیشید.
خالق هستی با هیچ موجودی حتی بدترین مخلوقات عالم هم دشمنی ندارد و اگر اتفاقی رخمیدهد که بهظاهر، آزاردهنده و ناخوشایند است، شک نکنید که او در هرچه رقم میزند، خیر و برکت و سعادت پنهان است. این ما هستیم که باید شجاعت رویارویی با جریانهای مخالف را داشته باشیم و در وقت مناسب، بالهای خود را بگشاییم و چرخش صعود خود به سمت بالا را تجربه کنیم.
زندگی شکست دادن شکست است .
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است .عقاب میتواند تا 70 سال زندگی کند. ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانی که عقاب به 40 سالگی میرسد: چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته را نگاه دارند. نوک بلندو تیزش خمیده و کند میشود .
شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسببند و پرواز برای عقابل دشوار میگردد. در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد. یاباید بمیرد و یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا میکشد پذیرا گردد. برای گذرانیدن این فرایند عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ میکوبد تا نوکش از جای کنده شود. پس از کنده شدن نوکش٬ عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کن ٬ سپس باید چنگال 4 پایش را از جای برکند. زمانی که به جای چنگال های کنده شده٬ چنگال های تازه ای در آیند آن وقت عقابل شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش میکند. سرانجام ٬ پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ... و 30 سال دیگر زندگی میکند.
چرا این دگرگونی ضروری است؟؟؟ بیشتر وقت ها برای بقا٬ ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم. گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی٬ عادتهای کهنه و سنتهای گذشته رها شویم. تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم میتوانیم از فرستهای زمان حال بهره مند گردیم.