آیا توقع من ، توقع زیادی است ؟
گارگین فتائی
ضمن تبریک عید قربان به تمامی مسلمانان مساله ای را در نظر دارم مطرح کنم که مدتی است ذهن مرا به خود مشغول ساخته است .
با وجود اینکه ادیان بزرگی چون اسلام و مسیحیت دارای پیروان زیادی هستند و با وجود اینکه پیروان هر کدام از این ادیان زمینه های متعددی برای نزدیکی بیشتر با هم داشته و دارای اشتراکات زیادی هستند اما متاسفانه اختلافات فرقه ای به حدی در میان آنها زیاد است که منجر به نزاعهای خونین و درگیریهای مرگ بار می گردد .
شدت این اختلافات تا حدی است که پیرو یک فرقه ، پیرو فرقه های دیگر را خارج از دین و طرد شده از آن دین می خواند .
نمونه هایی از این درگیریهای فرقه ای در میان مسلمانان را می توان نزاعهایی خونین بین شیعیان و سنیها در دو کشور پاکستان و عراق و در میان مسیحیان می توان به درگیریهای خونین بین کاتولیک ها و پروتستانها در ایرلند شمالی اشاره کرد .
این درگیریها در میان سایر ادیان و در کشورهای بزرگی همچون هندوستان و چین هم وجود دارد .
آیا واقعاً اختلافات فرقه ای میان پیروان یک دین تا این حد مهم و اساسی هستند که منجر به چنین نزاعهایی شوند ؟
از سوی دیگر اختلافات بین ادیان مختلف هم وجود دارد به عنوان نمونه اختلافات عقیدتی بین اسلام و مسیحیت و یهود که نمونه های آن را خوانندگان می دانند و نیازی به ذکر مجدد آنها نیست .
کسانی که مختصر آشنایی با ادیان ابراهیمی دارند می دانند که حضرت ابراهیم دو پسر داشت یکی اسحاق و دیگری اسماعیل .
یهودیان بر اساس آنچه که در عهد عتیق آمده و به تبع آن مسیحیان که عهد عتیق را می پذیرند معتقدند که این اسحاق بوده که مورد آزمایش قرار گرفته و برای قربانی شدن از سوی خدا انتخاب شده و اصطلاحاً به آن فرزند وعده می گویند .
مسلمانان هم بر این اعتقاد دارند که این اسماعیل بوده که مورد آزمایش خداوند قرار گرفته است و مراسم خاصی در مکه و حج برای آن برگزار نموده و عید قربان هم مربوط به این روز است.
اما گر چه این اختلاف بین فرزندان ابراهیم وجود دارد اما مهم این است که همگی در مورد پدری ابراهیم با هم اتفاق نظر دارند
اعراب و فلسطینیها از نوادگان اسماعیل و یهودیان از نوادگان اسحاق هستند یعنی با وجود اینکه این دو قوم با هم پسر عمو هستند اما گویی از بدو تاریخ تا کنون مدام با هم در حال جنگ و نزاع بوده اند .
در میان فیلسوفان شرقی من همواره شیفته شخصیت راما کریشنا بوده ام . او دنبال اصل و حقیقت واحد ادیان بود و بدون هیچ گونه تعصبی به عبادت در معبد هندوها ، بودائیان ، کنیسه ، مسجد ، کلیسا و آتشکده پرداخت زیرا وی دنبال اشاتراکات بود و نه اختلافات .
ممکن است گفته شود که ادیان و همچنین فرقه های درون آنها دارای مبانی اعتقادی هستند که از اساس با هم متفاوت بوده و چاره ای جز این وجود ندارد اما این جواب این اقدام جهانی را که پیروان ادیان و فرقه های گوناگون از طریق ایجاد گردهماییهای مختلف سعی در نزدیکی بین هم را می کنند زیرا سوال می برد و بعید به نظر می رسد که آن دسته از رهبران طراز اول دینی که بانی و مطرح کننده این گونه کنفرانسها هستند و این جلسات را مطرح و راه اندازی می کنند کار عبث و بیهوده ای انجام داده باشند .
آنچه که من می گویم بر اساس مبانی یک دین خاص نیست بلکه سخنی فرادینی است حرف من این است که آیا اختلافات ما بین فرقه های یک دین و یا ادیان گوناگون تا این حد اساسی هستند که واقعاً نتوان برای آن راه حالی اساسی یافت و چاره ای جز نزاع و درگیریهای خونین فرقه ای باقی نمی ماند ؟
و اینکه آیا تکثر و تنوع از یک نواختی زیباتر نیست ؟ آیا نمی شود همه این ادیان و فرقه ها وجود داشته باشند و ما همدیگر را همان گونه که هستیم بدون تعصب نسبت به دیگران بپذیریم ؟
آیا نمی شود در کنار عقائد ما در جهان عقائد دیگری هم باشد ولو اینکه مغایر با عقائد ما باشد !
آیا این اختلافات تا این حد برایمان تحمل ناپذیر هستند که چشم دیدن پیروان آن عقائد را نداشته باشیم و خواهان از بین رفتن و مرگ آنها باشیم !
خواست من این است که پیروان فرقه های یک دین و ادیان گوناگون جهان بتوانند با هم به تفاهم اساسی برسند به گونه ای که هیچ انسانی به خاطر یک اختلاف فرقه ای کشته نشود
البته شاید هم این توقع من ، توقع زیادی است !