سال نوی باشکوه !!!!!!!!!!!!
گارگین فتاائی
زمانی که من دراروپا بودم نزدیک های سال نوی میلادی بود و البته بیشتر نقاط اروپا در این موقع سرد است .
به من گفته بودند در آن کشور مراسم سال تحویل یه چیز دیگست و کیف دیگه ای داره وقتی ببینی حال می کنی انقدر خوشت میاد که اصلاً نمی خوای برگردی خونه .
من هم این دفعه حرف این یه عده رو گوش کردم بر حسب این ضرب المثل که می گه تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .
خلاصه من هم شب سال نو اونجا بودم و طبق گفته همین عده اون شهر یه میدان مرکزی داره که همگی موقع تحویل سال اونجا جمع می شن و جشن می گیرند .
من هم توی اون سرمای اروپا یه مسیر اتوبوسو یه سیر مترورو طی کردم و یه ایستگاه هم پیاده رفتم تا به اونجا رسیدم
اما چی دیدم !
چشمتون روز بد نبینه
معمولاً غربیها خیلی از رفتارهای ما رو وحشی بازی می دونند این از یک طرف از طرف دیگه مراسم ترقه پرانی توی چهارشنبه سوری هم مخالفین زیادی چه بین مردم چه مذهبیون داره اما اگه به شما بگم اگه مراسم سال نوی میلادی توی این کشور اروپایی رو ببینید می گید صد رحمت به چهار شنبه سوری خودمون دروغ نگفتم .
انواع و اقسام ترقه ها و مواد محترقه ضعیف و قوی به آسمون پرت میشد اصلاً هم براشون مهم نبود که به کجا و به سمت کی پرت میشه حتی چند تا از اونها از روی سر من عبور کرد و برخورد .
مساله دردناک تر این بود که بر اثر همین مواد محترقه سر یک نفر باز شده و خون می آمد و پای یک دختر زخمی شده و یک نفر را هم با آبمولانس می بردند .
مردم هم انواع و اقسام صداها از صدای الاغ و گوسفند و مرغ و خروس و گاو گرفته تا سوت و صدای سایر پدیده های طبیعت را در می آوردند .
وقتی من این رفتارها رو دیدم واقعاً افتخار کردم که ایرانیم مخصوصاً این رفتار رو که انصافاً نبود آن در شب سال نو اون شب رو اساساً بی اعتبار می کنه .
ما در ایران معمولاً وقتی ساعت دوازده شب آخرین روز سال فرا می رسد و سال نو شروع می شود به هم دست داده رو بوسی کرده و سال نو را به هم تبریک میگیم و برای هم آرزوی سال خوش و خوبی را می کنیم .
بعد از اون اگر در یک جمع رسمی یا عمومی باشیم مقامات مسئول هر کدام به ایراد سخن پرداخته و سال نو را تبریک می گند و البته اسقف اعظم هم همیشه در این موقع سال را تبریک می گوید .
در ازمنستان هم که بودم اول جاثلیق اعظم و سپس رئیس حمهورو بعد نخست وزیر به ایراد سخن پرداختند و بعد از آن آوازهای شاد و جشن شروع میشود و همه خوش حالند .
اما در این کشور اروپایی موقع تحویل سال تنها کاری که کردند این بود که بر شدت فشفشه ها و ترقه ها افزودند و نه تبریکی به هم گفتند و نه آرزوی موفقیتی همین و بس
البته شاید هم زیاد تقصیر نداشته باشند زیرا که خیلی از فلاسفه خود اینها گفته اند انسان و حیوان یکی هستند وبا براهین مختلف آن را به اثبات رسانده اند .
تازه وقتی خواستم بیام خونه از ساعت یازده به بعد هر چقدرهم مسافر باشه هیچ خبری از اتوبوس نیست تاکسی هم نبود و هوا سرد بود و هزینه ازاانس و تاکسی که اونجا مثل آژانسه خیلی گرونه و مجبور شدم کلی مسافت رو توی سرمای زمستون تا خونه پیداده طی کنم .
واقعاً که عجب سال نوی معرکه ای!!!!!!!!!!!!!!
از اون به بعد فهمیدم که اگه چیزی معنایی داره توی سرزمین خودمونه
نکته دیگر این بود که افراد مختلف با زبانهای گوناگون پیش هم جمع شده بودند و هیچ کس زبان دیگری را نمی فهمید وقتی این صحنه رو دیدم یاد برج بابل افتادم زمانی که زبانهای اهالی بابل تغییر کرد و آنها زبان هم رو نمی فهمیدند با این که از یک شهر بودند و این برای من چیزی نبود جز نشانی از بی هویتی و گم شدن فردیت و روح انسانی