مثلاً ترانه!
چندین ساله که نوع خاص و یا سبک خاصی از آهنگ در موسیقی ایرانی مد و باب روز شده که شبیه موسیقی رپ خارجی است و خواننده ایرانی مثل خواننده اونها در واقع نوعی دکلمه رو با ضرب آهنگ ارائه میده .
این نوع موسیقی در واقع بیشتر حرافیه تا موسیقی و خواننده حرف دلش رو همراه با ضرب آهنگ ثابتی میگه .
البته تعدادی از این آهنگ ها بار معنایی خوبی دارند اما تعداد خیلی زیادی از اونها هم در واقع اراجیفی هستند که یه عده از طریق سر هم کردن و چسباندن چند واژه به هم درست کردند و اسم اون رو گذاشتند آهنگ و موسیقی.
و جالب تر این که ای جور افراد وقتی چند تا شعر و آهنگ سر هم می کنند و مختصر شهرتی به دست میارند شروع می کنند به تحقیر و تمسخر سایر خواننده ها و هنرمندان و خودشون را در جایگاه سوپراستار موسیقی می دونند .
چندی پیش با شنیدن این دست آهنگ ها ازسوی افراد هفده و هجده ساله به فکرم افتاد چیزی در این مورد بنویسم که در این هنگام ذهنم به سمت کتاب وغ وغ ساهاب صادق هدایت و نوع و سبکی که در اون کتاب به کار برده بود افتاد .
صادق هدایت در واقع در این کتاب اشعار با قافیه اما بدون وزن هماهنگ مصرعها با هم ساخته و عمدتاً هم منظورش طنز و کنایه به موارد و حوادث زمان خودش بوده است
مثلاً ترانه!
گارگین فتائی
چند واژه را به هم چسباند و آوازی ساخت
با همین چند واژه بی ارزش به این و آن تاخت
خود عامل بی فرهنگی و بی مایگی است
اما فقر فرهنگی را گردن دیگری انداخت
هر وقت چیزی به ذهنش نرسید
به یاوه سرایی و بیهوده گویی پرداخت
گمان می کند اگر چند آهنگ سر هم کند
معروف شد و تمام دنیا او را شناخت
در ذهنش از خود شخصی پیروز ساخته
غافل است از اینکه کل زندگی را باخت