برگشت سوزناک
گارگین فنائی
گاهی انسان در مسیری می افتد
که نه راه برگشتی دارد
و نه امکان جبران اشتباهی
و تنها محکوم به پیش رفتن هستی
گاهی انسان گرفتار جایی می شود
که هیچ جوابی به تقلاهای او نمی دهند
چرا که التماسهای او
همگی به نقطه یاس رسیده اند
گاهی انسان به زمانی می رسد
که نه کسی زبان دلش را می فهمد
و نه کسی زبان جسمیش را
انسان می خواهد از خود بگریزد
اما به ناچار به خود برمی گردد
و این برگشت سوزناکی است
تنها به خاطر دل شکستگیها از دیگران