متن یک ترانه تاجیکی
جمع آوری از گارگین فتائی
در ایام نوروز یکی از کشورهایی که همواره مدنظر گردشگران ایران بوده و هست کشور تاجیکستان است که با ایران دارای ریشه های فرهنگی و اجتماعی عمیقاً مشترکی است
فارسی بوذن زبان رایج در تاجیکستان و علاقه بسیار زیاد تاجیک ها به ادبیات فارسی و گذشته ایران باعث شده که ایرانیان خود را در این کشور راحت تر اجساس کرده و کمتر احساس بیگانگی کنند
ترانه زیر از ساخته های امیرجان صبوری است
امیرجان صبوری از محبوب ترین آواز خوانان افغان غم غریبی و غربت را در آهنگی زیبا با نام شهر خالی مویه كرده است. شعری بسیار زیبا دست مایه كار اوست. شعری كه راوی درد ها و رنج های مردمان سرزمین او و با نگاهی عام تر راوی مصائب انسان معاصر است. حزن معصومی كه در این آهنگ شرقی دیده می شود فرسنگ ها با جنون سیاه و افسار گسیختگی های دنیای مدرن تفاوت دارد
شهر خالی
امیرجان صبوری
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبا
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه ی دیدار می ترسد
پنجه خنیاگران از تار می ترسد
شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد
سازها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتطاری بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد ، تا بلی گفتم بلا شد
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ویرانه را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید
چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانه ما را به دست کم گرفت
جام ها جوشی ندارد عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم هیچکس گوشی ندارد
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
باز آ تا کاروان رفته باز آید
باز آ تا دلبران ناز ناز آید
باز آ تا مطرب و آهنگ و ساز آید
تا گل افشانان نگاری دل نواز آید
باز آ تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانم و می در ساغر اندازیم
منابع
http://sarapoem.persiangig.com/link7/amirjansaboori765.htm
http://jajroud.blogfa.com/post-115.aspx