اینها هر چه دارند از ما دارند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گارگین فتائی
ما هم اکنون و در دنیای کنونی چه بخواهیم و چه نخواهیم در یک جامعه چند فرهنگی و چند قومی زندگی می کنیم.
امروز شما کشوری را نخواهید یافت که همه مردمش با یک زبان سخن گفته و از یک نژاد و قوم بوده و همگی انها پیرو یک مذهب باشند .
اساساً دیگر نظریه نژاد پاک و ملت برتر و زبان خالص بی معنی بوده و وجود خارجی ندارد.
تمامی زبانهای جهان از زبانهای دیگر واژه های گوناگون و متعددی را پذیرفته اند و همچنین نزدیکی چند ملت و قوم در کنار هم فرهنگ واحدی را در یک منطقه جغرافیایی خاص ایجاد کرده است .
پس از جنگ جهانی دوم و به منظور جلوگیری از تکرار فاجعه های گذشته که منجر به جنگ گردید و مهم ترین عامل آن حس برتری طلبی ملتی بر ملت دیگر بود فکرایجاد تاسیس سازمان ملل متحد شکل گرفت .
در واقع جهان از آن تمام کسانی است که در آن زندگی می کنند و کسی حق ندارد به هر دلیل و بهانه ای از حریم خود فراتر رفته و سایر مناطق را از آن خود بداند .
در دنیای کنونی کلاً زندگی محتاج مشارکت ملتهاست یکی باید بسازد یکی باید بفروشد و یکی هم استفاده کند و گسترش روز افزون علم و تکنولوژی بویژه از نیمه دوم قرن بیستم مرهون مشارکت سهیم شدن تمامی ملتهای جهان از پنج قاره دنیا در رشد و توسعه علم و تکنولوژی بوده است .
ما ممکن است در جایی که زندگی می کنیم و یا در کشوری دیگر با افرادی شرور و بی قید و لاابالی مواجه شویم که به عنوان نمونه به تمسخر و تحقیر ما پرداخته و به ما می خندند البته ما معمولاً عادت کردیم که در این گونه مسائل بر اساس قومیت یک فرد در مورد او قضاوت کنیم اما مساله این است که این رفتارهای درونی و فردی ممکن است در داخل هر قوم و ملتی باشد و اختصاص به قومی خاص نداشته باشد.
ما ممکن است بر اثر گذشته تاریکی که عامل آن یک کشور دیگر و به علت توسعه طلبی آن بوده دل خوشی از اهالی آن کشورو یا آن ملت نداشته باشیم اما این که در برهه خاصی از زمان آن ملت یا کشوراین طوری بوده به این معنی نیست که همه مردم هم عین اون دولت هستند و مهم تر اینکه این دلیل نمی شود که افراد کنونی را هم بر اساس تاریخ گذشتگاناش بسنجیم مگر اینکه قتل عام یا نسل کشی واقع شده باشد که ان هم موردش فرق می کند و باز بر میگردد به دولت مردان و نه مردم عادی آن قوم یا کشور.
انتقام ساده ترین روش است و معمولا وقتی حس می کنیم که قوم و ملتی در برهه ای از تاریخ به ما ظلم کرده و یا الان در کشورنفوذ زیادی دارد راحت ترین کار این است که کینه از آنها به دل بگیریم
همیشه انتقام و کینه ورزی کاری بسیار راحت واین دوست داشتن است که سخت است و هنر خاصی می طلبد و البته نتایح بهتری هم می دهد
در آلمان شخص هیتلر بیش از هر کس دیگری مورد سرزنش المانیهاست انها می گویند وقتی میشد از طریق درایت و اقتصاد ، قدرت اول اروپا شد که الان هستیم دیگر چه نیازی به کشت و کشتار و برتری طلبی و تبعیض و نفرت بود!؟
متاسفانه ما ایرانیها هم در خصوص اقوام دیگری که آنها هم جزئی از ما هستند اما به نحوی به خارج از ایران وصل می شوند نظر مثبتی نداریم و در مورد آنها از واژگانی مثل
اینها هم آدمند !
یا حیفه اینها که بیان تو ایران !
ببین ما چقدر بدبختیم که اینها از ما سرترشدند!
استفاده می کنند
یکی از این اصطلاحات که معمولا خیلی از ملتها آن را به کار می برند این است
ما در بسیاری از بخش های فرهنگی و اقتصادی و صنعتی و اجتماعی فلان کشورو قوم نقش داشتیم و در واقع ما اون کشور رو ساختیم و خودشان هیچ چیز نبودند
این یک تعبیر بسیار نادرست و غلطی است
اگر ایرانیها زمانی در علم و فرهنگ سرآمد بودند زمانی دیگر چینیها و زمانی مصریها و زمانی هندیها وزمانی هم اروپائیان سرآمد بوده اند و همچنین در همان دوران اوج نیز از سایر ملتها بهره فراوان برده اند
بر حسب روایانت کتب باستانی ایرانی ، ایرانیها شترنج را از هندیها اموختند و در عوض به هندیها تخته نرد را آموزش دادند و یا در دوران اسلامی تعالیم فلاسفه یونانی پایه علم بوده و سپس همین علوم با توسعه خود از طرف علمای عرب و ایرانی مجددا به اروپا رفت و البته عامل و واسطه رفت و آمد و بردن کتب از ممالک اسلامی و عربی به اروپا را یهودیان که قومی تجارت پیشه بودند بر عهده داشتند.
هر قومی نقش خود را در توسعه تمدن و فرهنگ جهانی ایفا کرده و دیگر زمان مصرف این حرف تمام شده که هر چه دنیا دارد از فلان قوم یا ملت است و یا چون فرهنگ یک ملتی متعلق به خود اوست پس اقوام و ملتهای دیگر حقی در توسعه آن فرهنگ نخواهند داشت
البته لازمه بقائ و حفظ این چند فرهنگی و جنبه مثبت آن این است که همواره بین فرهنگها در یک جامعه تعادل ایجاد شود و وزنه از فرهنگهای دیگربه سمت یک فرهنگ نچرخد در غیر این صورت چیزی نخواهد بود جز انحصار طلبی و تبعیض و برتری یک فرهنگ و ملت نسبت به سایر فرهنگ ها.