چند رفتار ناپسند
گارگین فتائی
من در اینجا نمی خواهم از همه رفتارهای پسندیده و یا ناپسند سخن گویم بلکه در اینجا چند رفتار ناپسند مد نظرم است که البته در میان ایرانیها با وجود رفتارهای پسندیده زیادی که دارند نسبت به سایر اقوام بیشتر رایج است .
1: پریدن وسط حرف دیگری
بارها اتفاق افتاده که ما در جمع دوستان و یا در بین خانواده و یا در میان همکاران و یا هم کلاسیهایمان خواسته ایم حرفی بزنیم و یا جمله ای و مطلبی را ادا کنیم اما شخصی به ناگاه وسط حرفمان پریده و رشته کلام از دستمان در رفته است .
این عمل آن شخص علاوه بر اینکه باعث عصبانیت و ناراحتی ما می شود در خوشبینانه ترین حالت ممکن است این استدلال را داشته باشد که اگر ز.ود حرفش را نمی زد امکان داشت حرف از یادش برود و به همین دلیل وسط حرفمان پریده است .
اما دلائل دیگری هم برای پریدن وسط حرف دیگری وجود دارد
شخص مورد نظر با این کار خود در واقع می خواهد نشان دهد که حرفهای دیگران ارزش شنیدن ندارند و غیرقابل تحملند و این حرف اوست که با ارزش است .
شخص مورد نظر می خواهد بگوید که از همه چیز سررشته دارد و اصطلاحاً همه چیز حالیش می شود و در هر امری تجربه دارد و این تجربه و دانش خود را به رخ دیگران بکشد .
2: پرحرفی
پرحرفی همیشه عادت و رفتار مذموم و ناپسندی بوده است و حرافی یا پر حرفی زودترین اثری که دارد خردشدن اعصاب بقیه است و معمولاً فرد پر حرف با این اصطلاح رو به رو می شود
وای سرم رفت!!!!!!!!!!1
البته کم حرفی همیشه عادت پسندیده ای بوده است .
اشخاصی هستند که واقعاً زیاد می دانند و نیکو سخن می گویند اما این پرحرفی باعث دلزدگی از آنان می شود و در عوض ممکن است فردی چیز زیادی نداند و کم حرفیش بر تمایل دیگران به دوستی و هم صحبتی با او منجر شود .
در واقع پرحرفی باعث می شود که خیلی از مطالبی هم که گفتن آن در جمعی درست نباشد و یا نیازی به ذکر آن نباشد گفته شود و همین امر از تجسم یک تصویر نیکو از آن شخص در ذهن دیگران می کاهد.
3: با صدای بلند حرف زدن
حرف زدن با صدای بلند بویژه در یک جمع ی که در محیط بسته ای هستند نظیر اتوبوس یا مترو و هواپیما و یا در یک جلسه و سمینار و سالن همایش کار ناپسندی است و علاوه بر جلب توجه نمودن باعث خجالت و ناراحتی کسانی می شود که این افراد همراه با آنها به چنین محیطهایی میروند .
بلند حرف زدن با موبایل در اتوبوس یا یک سالن از نمونه های بارز این عمل ناپسند است و البته خود به خود باعث می شود که دیگران حرفهای ما را بشنوند .
کسانی هم هستند که دقت نکرده اند که بلند حرف می زنند و به گمانشان حرفشان را کسی نمی شنود و ناآگاهانه با گفتن حرفهایی که گفتنش در جمع صحیح نیست یک جو نامناسب ایجاد می کنند .
افرادی هم هستند که هیچ اعتنایی به این که نباید بلند حرف بزنند و مزاحم دیگران شوند نمی کنند و آنها همچنان به کار خود یعنی بلند حرف زدن در جمع ادامه می دهند .
فکرش را بکنید فردی باشد که پر حرف است و مدام وسط حرف دیگران می پرد و با صدای بلند نیز حرف می زند قطعاً اگر شما با این گونه افراد رو به رو شوید آن روز ناگزیر می شود چندین قرص مسکن و اعصاب مصرف کنید تا اثرات این صدا و حرافی از ذهنتان پاک گردد .
4: بی اجازه گوش دادن به حرف دیگران
بارها شده که ما با افرادی مواجه می شویم که وقتی با کسی داریم صحبت می کنیم حالا چه در وسیله نقلیه عمومی باشد و یا در یک اداره عمومی و دولتی و یا در دادگاه و دادسرا و البته با صدای عادی و کم باز متوجه می شویم که افرادی هستند که در کنارمان نشسته یا پیشمان می ایند و هنگام حرف زدنمان گوششان را به ما نزدیک می کنند تا ببینند ما چه می گویئم و حتی اظهار نظر هم میکنند در حالی که کسی از ایشنان نخواسته که حرفی بشنوند و اظهار فیض نمایند .
5: پیچیدن نسخه برای همه
ما ممکن است که یک مساله اداری یا حقوقی و یا پزشکی و روان شناختی داشته باشیم و البته هر کدام از این مسائل متخصص خودش را دارد و مشاور خاص خودش اما ما عادت کرده ایم که مشکلات خود را با هر کسی در میان بگذاریم و مردم هم هر یکی یک نوع نسخه به عنوان راه حل برایمان می پیچند و سر آخر ما با انبوه راه حلهای ضد و نقیض و بعضاً بی ربط و حتی خطرناک مواجه می شویم .
6: دخالت در امور دیگران
همه ما در زندگی خودمان با موارد و مشکلات و مسائلی رو به رو می شویم اما جالب اینجاست که دست به هر کاری می زنیم هزاران مشاور برای ما پیدا می شود به عنوان نمونه اگر قطعه زمینی داشتیم و آن را فروختیم عده ای می گویند چرا فروختی و می توانستی اجاره بدهی و عده ای می گویند خیلی ارزان فروختی و موارد مشابه دیگر و هر کسی هم می خواهد بگوید کار ما درست نبوده و آنچه او می گوید و ما باید انجام می دادیم درست است .
این دخالت در امور دیگران گاهی آنچنان شدت می گیرد که دیگر تبدیل به فضولی می گردد .
7: باور کردن سریع بد دیگران
هر چقدر از خوبیهای یک نفر پیش ما بگویند ما یا باورش نمی کنیم و یا دیر باورمی کنیم اما تا یک مورد منفی از کسی بگویند بدون اینکه از آن شخص برای گفتن حرفهایش مطالبه دلیل و مدرک کنیم فوراً می پذیریم وذهن ما به پذیرش بد دیگران بسیار مساعدتر است تا خوبیشان .