Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

عشق مقوله ای است دشوار...

$
0
0

عشق مقوله ای است دشوار...

محمد خطیبی

منبع : وبلاگ فوتون....Photon

http://photon2.blogfa.com/post-45.aspx

 

 

تمام موجودات عالم به بهانه ي عشق كنار هم جمع مي شوند و به اميد عشق زندگي مي كنند و خود را وقف عشق مي كنند .

همه به عشق خود مي بالند و از اين كه عاشق هستند مسرورند .

اما عشق تنها يك لغت تيست،

عشق يك واژه ي ساده نيست ، عشق كلمه اي است نا متناهي و مقوله اي است دشوار! عشق يك احساس قلبي نيست به يك شيء يا به يك فرد، عشق علاقه داشتن به چهره يا سيرت افراد نيست كه لايه هاي شخصيتي افراد 3 هست؛

 1-غريزه

 2-عاطفه

 3- شعور

 و هر كس هر چه را برگزيند از اين سه لايه ي شخصيتي خود عبور داده است.

 يعني يك نفر اگر انتخاب كند نمي تواند بگويد كه آن گزينش صرف عقل يا صرف عاطفه و يا صرف غريزه بوده است و نمي تواند بگويد هر كدام از اين سه بخش در انتخاب او بي تاثير بوده است. اين دليل دوست داشتن است.

 حتي دليل دوست داشتن يك كتاب هم مي تواند در درجه ي اول حس نياز يا حس علاقه به جلد و عكس و محتواي آن باشد، در درجه ي دوم نياز به تعريف و احساس تمايز از جامه باشد و در درجه ي آخر مطالب آن و مطلبي كه مي آموزد براي شخص اهميت داشته باشد.

دوست داشتن اين است. اما عشق يك احساس قلبي است يك نياز نيست يك ايمان است.

غريزه يك نياز است كه از ابتدا در فرد وجود داشته ولي عشق يك باور قلبي است كه خود با كاشتن بذر خود به وجود مي آيد.

امكان اين نيست كه فردي دوست نداشته باشد ولي امكان آن هست كه كسي عاشق نشود.

عشق يعني ايمان به تمام وجوه معشوق. يعني سپردن نتيجه به او و يعني رجحان دادن تصميم او به تصميم خود .

 در عشق خودخواهي مي شكند و ديگر خواه مي آيد. در عشق خود بزرگ بيني خراب مي شود و ديگر بزرگ بيني جايگزين مي شود.

 در عشق دوست داشتن نابود وعشق جايگزين مي شود.

عشق آن نيست كه دكتر شريعتي مي گويد دوست داشتن از او برتر است كه هر دو تعريف "كوير" تعريف يناز جسماني است حال آن كه عشق از جسم و روح آزاد است.

عشق فضا را پر مي كند همه ي ابعاد را و زمان را مي گرداند. عشق از پوستين هستي بالا مي زند و فرد را چون بالا رونده از نردباني بالا مي كشد. عشق ناداني مي آورد كه هرچه از معشوق رسد نكوست و دليلي نبايد داشت براي نقد آن.

عشق نقد و انتقاد را از ميان بر مي دارد چون اين عاشق است كه محدود است و اين عشق است كه لا يزال مي باشد.

عشق يعني هيچ اعتراضي عشق يعني سكوت و جلا دادن قلب. عشق آن نيست كه براي انجامش رسالت خود را از بين ببري هر آينه عشق پاك كردن و جلا دادن قلب است تا عشق را بتواني در آن نگه داري.

عاشق كوراست اما نه به اين دليل كه نفهمد چه مي كند و غريزه بر او مسلط شود كه عشق كور است و نه حسن و جمال را مي بيند و نه عيب و نا پاكي. چشمان عاشق به روي هر گونه آرايش و آلايش بسته است.

عاشق لال است نه براي آن كه مي ترسد براي آن كه حرفي ندارد براي زدن .

قلب عاشق مالا مال است از حرف هايي براي ندن ، صدا هايي براي نشنيدن، كار هايي براي نكردن ، منظره هايي براي نديدن كه عشق درياي خروشان ذهن معشوق است.

هر چه اسم عشق را به خود يدك كشد جز خاري نيست كه عاقبت هم خود از بين مي رود و هم رونده را مايوس مي كند حال آن كه عشق حقيقي تنها و تنها اميد موجود است و تازه ع از مرگ پديدار مي شود. هيچ گاه بذر آن در قلب رشد نمي كند و ريشه نمي دواند كه عشق عاشق را تسخير نمي كند و عاشق است كه عشق را بغل مي كند. دستان عاشق است، بدن عاشق است و روح اوست كه پس از مدتي با عشقخود يك مي شود و تمام جلوه هاي بشري پس از مدتي مي شود مايش دلدار.

عشق بعد از مرگ رشد مي كند و بذر آن بعد از پوسيدن قلب به خاك مي افتد و تواضع آن را رشد مي دهد. عشق گريه نيست بلكه عشق سرشار از شادي است.

عشق سرشار است از احساسي كه تا به حال زمين به خود نديده است و در هيچ قلبي جاي نمي گيرد.

عشقي تا كنون نبوده كه همه خواستار بودند و معشوق مسئول حال آن كه معني آن عكس معني جا افتاده است.

 اگر شيرين دل به فرهاد نداد براي آن بود كه شهر پر بود از فرهاد. فرهاد اصلي يك است كه تنها جاي اوست .

 

عشق مقوله اي است دشوار...

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles