Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

او ایرانی است اما زبان مادریش را نمی داند!

$
0
0

او ایرانی است اما زبان مادرش را نمی داند!

گارگین فتائی

 

وجود اقوام و زبانها و فرهنگهای گوناگون در یک کشور بر طبق اصول کلی حاکم بر سازمان فرهنگی ملل متحد یعنی یونسکو نشانه ثروت فرهنگی آن کشور است بدین معنی که هر کشوری که سعی در فراهم اوردن امکانات لازم برای بقاء و ادامه حیات این فرهنگها و زبانها و تقویت انها نماید در واقع برغنا و گنجینه فرهنگیش افزوده شده است .

با وجود مثبت بودن این امر در سطح جهانی ولیکن کشورها در مورد تنوع فرهنگی و زبانی یکسان برخورد نمی کنند و برخورد کشورها در این زمینه چهار گونه است

دسته اول کشورهایی هستند که از این فرهنگ ها و قومیت ها و زبانها حمایت کرده و حتی کمکهای دولتی برای رشد و بقاء آنها اختصاص داده و سعی در تقویت آنها می کنند که علت آن سه دلیل است.

1: این اعتقاد وجود دارد که اگر یک نفر زبان مادری خود را بهتر در ک کند بهتر نیز می تواند سایر زبانها را بفهمد.

2: این امر را بهترین وسیله جذب و افزایش توریسم می دانند زیرا توریستها بیشتر تمایل به تنوع و تکثر فرهنگی دارند تا تنها دیدن یک فرهنگ .

3: احیاء و زنده نگاه داشتن این ربانها و اقوام و فرهنگها از لحاظ بین المللی و حقوق بشری وجهه ای مثبت برای این کشورها ایجاد می کند.

4: بسیاری از نکات تاریک و گم شده تاریخ بویژه در مورد ریشه رسوم و واژه های یک زبان را می توان از خرده فرهنگ ها و فرهنگهای مختلف داخل آنها جست.

دسته دوم ممالکی هستند که گر چه با این قومیت ها و فرهنگها و زبانها و دینها مخالف نیستند اما مصالح و مقتضیات گوناگون باعث شده  این فرهنگها و زبانها را در محدوده معینی قرار دهند و موقعیت های شغلی و اجتماعی خاصی را برای آنها در نظر گرفته و از امکان تصدی بر برخی موقعیت ها و مشاغل محروم شوند .

در واقع نوعی آزادی محدود به این فرهنگها و زبانها داده می شود

دسته سوم ممالکی هستند که بالکل مخالف این گونه تنوع ها بوده و خواهان یکسان سازی و پاک سازی نژادی هستند که نمونه بارز آنها حکومت فاشیستی موسولینی و حکومت نازی در المان و نیز عثمانی در اوائل قرن بیستم است.

در این روش تمامی فرهنگها و اقوام و زبانها سرکوب شده و تنها یک زبان و قومیت بر کل کشورحاکم است.

دسته چهارم کشورهایی هستند که در آنها وجود این فرهنگها و زبانها واقوام و ادیان ازاد است و دولت جلوی آنها را نمی گیرد اما کاری هم برای رشد یا ادامه حیاتشان نمیکند و آنها را به حال خود رها می کند

ایالات متحده آمریکا نمونه بارز دسته چهارم است

این کشور پر است از اقوام و ادیان و زبانها و فرهنگها  اما دولت به علت سیاست خاص خود یعنی بی طرفی نسبت به همه اقوام و ادیان و فرهنگها کاری به انها ندارند و این خود محافل مربوط به این اقوام هستند که باید فکری به حال بقاء و ادامه حیات زبان و قومیت خود باشند .

از سوی دیگر سه  امر باعث شده که این هدف نتواند ان گونه که باید تحقق یابد

1: تحصیل در این مدارس به علت خصوصی بودن و نیز محدود بودن چاپ خانه های مربوط به زبان این اقوام دارای هزینه بالاتری نسبت به مدارسی است که به زبان انگلیسی تدریس می کنند  که بسیاری از آنها مجانی بوده و حتی تعدادی از آنها هم دولتی و معتبرتر از مدارس قومی هستند.

2: این مدارس به شدت نیاز به حمایت از سوی کشوری دارند که آن قوم تابع آن کشور بوده و اگر کمکهای دولتی نرستد در جامعه سرمایه داری و پرهزینه امریکا دچار ورشکستگی و نابودی خواهند شد .

3: در ایران در بین اقوام گوناگون در استانهای مختلف از لحاظ قومیتی و زبانی علائق عمیقی وجود دارد به گونه ای که پاسداشت از سنتها و فرهنگ هر قوم نوعی غیرت در نزد افراد آن قوم محسوب می شود.

اقلیت های دینی هم دارای مدارس و انجمنهای خود هستند و عرف حاکم طوری است که هر اقلیتی با همکیش خود باید به زبان خودش واز دین خودش حرف بزند  .

در واقع عرف و نوعی حاکمیت عرفی باعث زنده نگاه داشته شدن این فرهنگها  در ایران شده است .

حتی در ایران دقیقاً مردم با خواندن تقویمها که هر اقلیتی تقویم خاص خود را دارد به طور مرتب و منظم مراسم اعیاد و جشنهای خودشان را پی گیری می کنند.

اما در آمریکا مسائلی نظیر ازادی بیان باعث شده که حتی دو نفر که ازیک قوم هستند در داخل انجمن مخصوص آن قوم و یا در بین محافل آن قوم با هم به انگلیسی حرف بزنند بدون آنکه کسی حق ناراحتی داشته بشد و به آنها بگوید شما چرا به زبان مادریتان حرف نمی زنید .

این کشور چون غیر دینی هست تنها چند تا تعطیلات عمومی دارد و بنابراین مراسم دینی و قومی  از سوی دولت حمایت نمی شود و کار بی قفه و زندگی ماشینی و بالا بودن هزینه های زندگی در آمریکا باعث شده خیلی از این رسمها و جشنها فراموش شوند.

ایرانیها در آمریکا عمدتاً در ایالت کالیفرنیا و بیشتر در لوس آنجلس و سان فرانسیسکو ساکنند .

در دو دهه اخیر تعداد ایرانیها بسیار زیاد شده به گونه ای که برای خود محله هایی را درست کرده اند

محله های گلندل   Glendale  و بربنک Burbank

این دو محله در لوس آنجلس در واقع محله های ارمنی نشین لوس انجلس هستند و ارامنه ایران در آنجاها ساکنند

محله ولی Valleyدر لوس آنجلس

 که زرتشتیان ایران در انجا ساکنند

محله بورلی هیلز       Beverley hills   در لوس انجلس

که کلینیان ایران در آنجا اقامت دارند

محله های وست وود West wood  معروف به تهران جلس و اورنج کانتی Orange countyهر دو در لوس انجلس

که مسلمانان ایرانی و سایر ایرانیان در انجا ساکنند

محله تُرلا در شهر سانفرانسیسکو

که محل اجتماع اشوریان ایران است

 

ایرانیها در زمینه های گوناگون کاری و اجتماعی نسبت به سایر مهاجرین از وضعیت قابل قبول تری برخوردارند حضور ایرانیها حتی تا رده های بالای حیطه های صنعت ، تجارت ، هنر ، خدمات ، پزشکی ، حقوقی و قضائی ،  علمی و دانشگاهی و حتی فضایی را می توان دید .

اما علیرغم این موفقیت گسترده و خوب شغلی  ایرانیها همانند سایر اقوام مقیم آمریکا دچار یک پدیده دردناک شده اند.

من اساساً با این عقیده که دنیا فقط یک فوم و زبان و فرهنگ داشته باشد و یا به سمت یک دین برود مخالفم و می دانم که افرادی هستند که طرفدار و حتی مشوق این عقیده هستند .

فرقی نمی کند که این روند با اجبار و به کمک گروهها و یا دولتهای خاص صورت گیرد و یا شرائط طوری باشد که جامعه خود به خود به سمت آن برود.

در آمریکا شرائط جامعه از نوع دوم است و متاسفانه مردم خود به خود به سمت زبان و فرهنگ و قومیت واحد کشیده می شوند .

کسانی که سنین بالاتری در آمریکا دارند توانسته اند زبان مادری خود را در حد محاوره ای نگله دارند اما متاسفانه زبان مادری در میان نسلهای جدیدتر  روز به روز بیشتر و بیشتر از ذهنشان پاک می گردد.

عده ای زبان مادریشان را تنها می فهمند ولی نمی توانند جواب دهند

عده ای می دانند اما جملاتشان پر شده از الفاظ انگلیسی که یا بر حسب ضرورت و ندانستن معادل آن و یا اینکه به کار بردن آن رابج تر است به کار می برند مثلاً زبان فارسی شده فینگلیش .

عده سوم کسانی هستند که تنها چند لغت به زبان مادری می دانند و یک دفعه سر صحبت را از زبان مادری به انگلیسی می کشانند.

عده چهارم هم فقط مدعی هستند ایرانی اند اما یک کلمه زبان مادری خود را نمی دانند ایا وافعاً به اینها می توان گفت ایرانی!

شما شاهد افرادی ایرانی تبار هستید که مثلا برای تبلیغ خدمت یا حرفه خود به یک کانال تلویزیونی و یا رادیویی فارسی زبان یا ایرانی دعوت می شود ولی حتی یک کلمه نمی تواند به زبان فارسی جواب کسانی را که از او در باره کار و  نوع مشاوره ای که ارائه می دهد بدهد و بالکل انگلیسی صحبت می کند.

تبعا بعد از گذشت یک قرن در آمریکا تنها این اقوام به یاد خواهند آورد که اجدادشان ایرانی یا ارمنی و یا اشوری بوده اند اما خودشان کاملاّ  انگلیسی زبان شده و فرهنگ آمریکائی بر آنها حاکم شده بدون اینکه چیزی از مراسم خاص دینی یا ملی خود بدانند .

بر  طبق تحقیقات محققین زبان شناسی در نیم قرن آینده نیمی از زبانهای دنیا از بین خواهند رفت که شامل زبانهای کم تکلم و نیز زبانهایی خواهد بود که به اندازه کافی در حفظ و توسعه و بقاء آن کاری انجام نشده است .

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles