کوریون، نخستین تاریخ نگار ارمنی
نویسنده: کلار آبولیان[1]
فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 62 - سال شانزدهم - زمستان 1391
http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=AE6CA4E1-97E2-4C02-8783-3FAF7765536C
یکی از شاخههای مهم ادبیات قدیم ارمنی تاریخنگاری است که از ابتدای شکلگیری ادبیات ارمنی وجود داشته و تا به امروز نیز ادامه دارد. با مطالعۀ تاریخنگاری میتوان به مباحث و نکات مهمی در زمینۀ تاریخ ادبیات دست یافت. مراحل پیشرفت تاریخ ادبیات به خود تاریخ وابسته است ـ خواه تاریخ سیاسی، خواه مذهبی و یا حتی اجتماعی. میتوان گفت که بدون تحقیق و پی بردن به تاریخ یک ملت نمیتوان به مراحل پیشرفت تاریخ ادبیات آن پی برد و برای دستیابی به اعماق تاریخ ادبیات یکی از بهترین راهها تحقیق دربارۀ تاریخنگاران قدیم است. بسیاری از تاریخنگاران ارمنی تأثیر بسزایی در فرهنگ ملت ارمنی و پیشرفت ادبیات آن در سالهای پس از خود داشتهاند.
نخستین اثر در زمینۀ تاریخنگاری ارمنی متعلق به کوریون،[2] مترجم، تاریخنگار و روحانی قرن پنجم میلادی است با نام روایت احوال، زندگی و وفات مجتهد قدیس و مترجم سعادتمند، ماشتوتس یا به اختصار احوال ماشتوتس که دربارۀ زندگی مسروپ ماشتوتس[3] و تاریخ ابداع الفبای ارمنی است. موثق بودن و اهمیت این اثر از آنجا ناشی میشود که کوریون خود شاگرد مسروپ ماشتوتس و شاهد عینی این تحول بزرگ (ابداع حروف الفبای ارمنی) بوده است. از تاریخ و محل تولد کوریون اطلاعی در دست نیست و اطلاعات اندکی نیز که دربارۀ وی وجود دارد اطلاعاتی است که از کتاب خود وی برگرفته شده است.
کوریون از شاگردان ارشد مسروپ ماشتوتس و از فعالان فرهنگی مهم آن زمان بوده، شخصی روحانی که با فعالیتهای فرهنگی توانست آثار مهمی از خود برجای گذارد.
چنان که از مقدمۀ کتاب احوال ماشتوتس بر میآید پس از مرگ مسروپ ماشتوتس کوریون در صدد نوشتن زندگینامۀ وی و چگونگی ابداع الفبای ارمنی برآمد. در همین زمان کوریون از یکی دیگر از شاگردان ماشتوتس به نام هوسپ وایادزورتسی،[4] که جانشین جاثلیق آن زمان بود، فرمانی مبنی بر نوشتن این کتاب دریافت کرد. دیگر شاگردان ماشتوتس نیز در پشتیبانی از این امر کوریون را به نوشتن کتاب تشویق کردند چرا که همگی خواهان جاودانگی استادشان و کار شایستۀ او بودند.
تاریخ دقیق نگارش کتاب معلوم نیست اما به نظر محققان و به احتمال قوی کوریون آن را در 443 ـ 451م نوشته، یعنی پس از مرگ ماشتوتس در 440م و پیش از مرگ وایادزورتسی در 451م.
در حال حاضر دو نسخۀ مختلف از این کتاب در دست است یکی مفصل و دیگری مختصر. محققان برآناند که نسخۀ مفصل به دست کوریون نوشته شده و نسخۀ مختصر برگرفته از کتاب تاریخ موسی خورنی[5] است.
در این کتاب به غیر از اطلاعات مربوط به ابداع الفبای ارمنی اطلاعات مهمی نیز دربارۀ ابداع الفبای گرجی و آلانی[6] و وقایع مربوط به آنها نوشته شده است.
کتاب احوال ماشتوتس از چهار بخش تشکیل شده: یک مقدمه کوتاه، یک مقدمۀ بلند و مفصل، متن اصلی و اختتامیه.
در مقدمۀ بلند کتاب، کوریون برای توجیح اینکه چرا مسروپ ماشتوتس را مقدس نامیده و زندگی و اعمال وی را به نگارش درآورده دلایل و برهانهای بسیاری از کتابمقدس آورده است. در آن دوران نوشتن احوال تنها دربارۀ شخصیتهای مقدس مرسوم بود و کوریون در این مقدمه میکوشد تا با نقل گفتههایی از کتاب مقدس عمل خود را نه تنها مجاز بلکه لازم جلوه دهد چرا که به نظر او ماشتوتس شخصی روحانی است که با انجام اعمال نیک و زندگی ساده و حقیر به ترویج خداپرستی مشغول است و دیگران باید از او الگو گیرند.
کوریون و دیگر شاگردان ماشتوتسکتاب مقدس را به زبان ارمنی ترجمه کرده بودند، کتابی که پس از سی سال رنج و زحمت ملکۀ ترجمۀ کتاب مقدس شناخته شد. بنابراین، آنان و بسیاری دیگر مطلع بودند که نوشتن احوال اشخاص مجاز است. پس این همه دلیل و برهان و ترس تعجبآور برای نگارش زندگینامۀ ماشتوتس برای چه بود؟ میتوان با صداقت گفت که این مقدمهچینیها خطاب به مخالفان ماشتوتس و شاگردانش بوده است چراکه آن زمان ارمنستان بین دو دولت بزرگ وقت، یعنی ایران و روم، تقسیم شده بود و دولت مستقلی نداشت.[7] ملت ارمنی به دو بخش جداگانه تقسیم شده و نه تنها اتحاد و استقلال خود را از دست داده بود بلکه هر کدام از این دو بخش تحتتأثیر جریان سیاسی و فرهنگی جداگانهای قرار گرفته بود. جدایی افتادن بین ارمنیان از یک سو و نبود الفبا و ادبیات ملی از سوی دیگر سرنوشتی بس ناگوار را برای ملت ارمنی رقم میزد. زبان رسمی و آموزشی به زبانهای فارسی و آشوری آن زمان بود و مراسم دینی نیز به زبان ارمنی انجام نمیشد؛ یعنی، ملت ارمنی از درک دین مسیحی به زبان مادریشان محروم بودند و جای تعجب نیست که با گذشت صد سال پس از رسمی شدن مسیحیت در ارمنستان هنوز هم مردم با آن نامأنوس بودند. مردم ارمنستان برای اتحاد و استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی برای حفظ موجودیتشان هم باید میجنگیدند. در واقع، هویت ارمنی در خطر بود و این همان خطری بود که مسروپ ماشتوتس و جاثلیق ساهاگ پارتو[8] را سخت نگران ساخته بود. راهحل مشکل چه بود؟
کوریون در کتابش کار شایستۀ مسروپ ماشتوتس را ارج نهاده و وی را مقدس خوانده چرا که او توانست با ابداع الفبای ارمنی مانع تحقق چنین سرنوشت نامعلومی برای ملت ارمنی شود.
پیش از ابداع الفبای ارمنی مراسم دینی به زبانهای آشوری و یونانی انجام میشد. به همین دلیل، روحانیان غیرارمنی مخصوصاً، روحانیان آشوری نسبت به روحانیان ارمنی قدرت بیشتری داشتند. در سالهای 430م، جاثلیق ساهاگ پارتو هم از مقام خود برکنار و این موضوع سبب شد که نفوذ روحانیان آشوری بیش از پیش شود.
ابداع الفبای ارمنی، ترجمۀ کتابهای دینی به ارمنی و انجام مراسم دینی به زبان مادری سبب کم شدن نفوذ روحانیان آشوری شد. در واقع، فعالیتهای مسروپ ماشتوتس و ساهاگ پارتو و شاگردانش در زمینۀ ترجمه، ادبیات و تاریخنگاری، آن هم به زبان ارمنی، پیکاری بود در برابر نفوذ روحانیان آشوری و زبان آشوری.
با این تفاصیل واضح است که چرا کوریون این همه در مقدمهاش از کتاب مقدس نقلقول آورده تا اثبات کند که نوشتن احوال مسروپ ماشتوتس رواست زیرا وی دنبالهرو عیسی مسیح و مجتهدی قدیس است، چیزی که بین روحانیان آشوری و یونانی قابل تحسین بود و دیگر جایی برای مخالفت دشمن باقی نمیگذاشت.
پس از مقدمۀ طولانی متن اصلی کتاب آغاز میشود که در آن دربارۀ زندگی ماشتوتس، محل تولد، اینکه از چه خانوادهای بوده، میزان تحصیلات وی، خدمتش در دربار، واعظی دین مسیحیت در ولایت گغت[9] و چگونگی ابداع الفبای ارمنی نوشته شده است.
گزیدهای بسیار مختصر از متن اصلی و اینکه چگونه کوریون با قلمش در برابر روحانیان آشوری و یونانی مقابله کرده در زیر آورده شده است.
«در قرن پنجم میلادی، ارمنستان شرقی استقلال نداشت و زیر سلطۀ ایران بود و دربار و پادشاه آن تحت فرمان دربار ایران به زندگی خود ادامه میدادند.
مسروپ ماشتوتس و جاثلیق ساهاگ پارتو نزد شاه وقت، یعنی ورامشاپوه،[10] رفتند و نگرانیهایشان را برای وی بازگو کردند. شاه نیز اظهار داشت که خود او نیز نگران و پیگیر این موضوع است چراکه برای او خبرآوردهاند که الفبای ارمنی نزد روحانیای آشوری به نام دانیل[11] موجود است. پس شاه شخصی به نام واهریج[12] را نزد یکی از نزدیکان اسقف دانیل فرستاد تا الفبا را نزد وی بیاورد اما خیلی زود معلوم شد که این الفبا نظام آوایی زبان ارمنی را دربر نمیگیرد. به این ترتیب، مسروپ ماشتوتس کار ابداع الفبا را متقبل شد.
در آن زمان، یکی از مراکز علم و دانش شهر آشوریزبان ادسیا[13] بود. مسروپ همراه شاگردانش راهی این شهر شد. در ادیسا، روحانیان آشوری با روی باز از آنها استقبال کردند. ماشتوتس شماری از شاگردانش را نیز به شهر ساموسات[14] فرستاد. قصد وی آن بود که شاگردانش به زبانهای آشوری و یونانی کاملاً تسلط یابند و خود نیز در ادسیا مشغول تحقیق و بررسی نشانههای الفباهای مختلف شد.
سرانجام، رؤیای آنها به حقیقت پیوست و مسروپ ماشتوتس در ادسیا موفق به ابداع الفبای ارمنی شد. پس از آن الفبا را به ساموسات، نزد شخصی یونانی به نام هروپانوس،[15] که کارش دستنویسی کتاب بود، برد تا حروف را به شیوههای مختلف خوشنویسی کند.
کوریون در نگارش کتاب احوال ماشتوتس نکات بسیار ظریفی را در نظر گرفته است؛ برای مثال، او هیچ کجا ذکر نکرده که در کلیساهای ارمنی، مراسم دینی به زبان آشوری برگزار میشده یا در مدارس تحصیلات به زبان آشوری بوده و اینکه که به لطف مسروپ ماشتوتس و ساهاگ پارتو زبان ارمنی جایگزین زبان آشوری در این مکانها شده. حتی کلمۀ آشور را با دقت کامل فقط دو بار آورده است. نخستین بار در جایی که میگوید: «نزد اسقف دانیل که آشوری بود الفبای ارمنی وجود دارد»، و گویا به این منظور که به روحانیان آشوری نشان دهد که پیش از مسروپ ماشتوتس شخصی آشوری به فکر ابداع الفبای ارمنی بوده و دومین بار، زمانی که مسروپ ماشتوتس و شاگردانش به سفر تحقیقی میروند، درآنجا که میگوید: «روحانیان آشوری با روی باز آنها را میپذیرند و از نیت آنها ابراز خوشحالی میکنند». گویا کوریون روحانیان آشوری را در ارمنستان مخاطب قرار داده تا بگوید شما هم میتوانید این چنین باشید. کوریون با توضیحاتی دربارۀ تلاش هروپانوس یونانیزبان در ساموسات وی را اجر مینهد تا بگوید که یونانیزبانها نیز مخالفتی با این امر نداشتند.
سپس بازگشت مسروپ ماشتوتس به ارمنستان و شور و شوق مردم، شاه و درباریان و استقبال گرم آنها را به تصویر میکشد و توضیح میدهد که چگونه مسروپ ماشتوتس همراه شاگردانش به مناطق مختلف ارمنستان رفت و با پشتکاری جدی مدارس ارمنی دایر کرد و به کار تدریس و ترجمه روی آورد.
او دربارۀ تلاش طاقتفرسای ماشتوتس در نواحی شمال شرقی دشت آرارات مینویسد، جایی که تدریس به اهالی آن منطقه کاری بس دشوار بوده زیرا آنان لهجهای خشن داشتند و بدتر از آن اینکه هنوز هم پیرو بتپرستی بودند.
آن گونه که از توضیحات کوریون بر میآید کتابت جدید ارمنی نه تنها به تحکیم پایههای مسیحیت خدمت کرد بلکه درگسترش آن نیز نقشی بسزا داشت چراکه ترویج دین به زبان مادری درک آن را آسانتر ساخته بود.
کوریون همچنین دربارۀ تلاش و نقش جاثلیق ساهاک پارتو در این امر خطیر توضیح میدهد، کسی که درقرن پنجم میلادی نمایندۀ نامی زندگی سیاسی، روحانی و فرهنگی ارمنیان بوده است. با توجه به این امر که با کمک بیوقفۀ وی ماشتوتس موفق به ابداع الفبا شده میتوان وی را راهنمای فرهنگی ارمنیان دانست. به گفتۀ کوریون «کلیۀ کتابهای مربوط به کلیسای ارمنی به دست ساهاگ پارتو به ارمنی ترجمه شده است».
با اینکه قصد کوریون در این کتاب نوشتن احوال مسروپ ماشتوتس بوده اطلاعات مهمی نیز دربارۀ زندگی اجتماعی و سیاسی ارمنستان نیز ارائه کرده است.
کوریون و همراهانش در بازگشت به ارمنستان در 431م نمونهای کامل از کتاب مقدس به زبان یونانی و همچنین نسخهای از گزارشنخستین اجلاس نیکیا (325م)[16] و یپسوس (431م)[17] را با خود به ارمنستان آوردند.
اثر کوریون با بخش وقایعنگاری و حفظ تاریخ رخدادها به پایان میرسد. این اثر نخستین تاریخنگاری در ادبیات قدیم ارمنی محسوب میشود چراکه حاوی اطلاعاتی دربارۀ تاریخ رخدادهای زندگی ماشتوتس و تاریخ ابداع الفبای ارمنی است. وی با مراجعه به منابع گوناگون تاریخ سلطنت پادشاهان گوناگون را نیز ذکر کرده. این در حالی است که در آن زمان استفاده از تاریخ زبانهای دیگر مرسوم نبوده.
اثر کوریون تنها منبع حقیقی دربارۀ ابداع الفبای ارمنی و پایهگذاری کتابت ارمنی است که به منزلۀ تنها منبع موثق همواره مورد استفاده محققان و نویسندگان بوده و در آینده نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ارمنیشناس نامی، مانوک آبغیان، دربارۀ زبان نوشتاری کوریون اظهار میدارد که «زبان نوشتاری کوریون یکنواخت نیست گاه کوتاه و مختصر و گاه بلند و پیچیده است. گاه با تصورات واهی و در هم و برهم موجود در چند جملۀ پیچیده نامفهوم است.
در بعضی جاها کمبود کلماتی که لازم است دیده می شود و درجایی دیگر کلمات جدید مبهم جایگزین جملات شدهاند. حتی کلماتی با معانیای که برما ناآشناست ارائه شده».
با این همه، اثر کوریون از نظر زبانشناسی از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که نخستین اثر نوشتاری در زبان ارمنی محسوب میشود. برای تحقیق دربارۀ زبان ارمنی اثر کوریون هم از نظر مجموعۀ لغات و هم از نظر تفکر زبان و هم به منزلۀ شیوۀ بیان قدیمیترین زبان ادبی، یعنی گرابار،[18] منبعی موثق به حساب میآید.
اینکه آیا کوریون آثار دیگری هم داشته یا خیر برما آشکار نیست ولی همین یک اثر هم میتواند او را در ردیف یکی از شخصیتهای مهم ادبیات قدیم قرار دهد. در آثار ارمنی، از کوریون با صفاتی چون مجذوب، خوشسعادت، نابغه و صفات برجستۀ دیگری یاد کردهاند که کاملاً روا و شایستۀ وی است.
منابع
Abeghian, Manook. Arajin badmagirner. hador 3. Yerevan: 1968.
Arakelian, A.G. Hay Joghovrdy mdavor mshagouity zargatsman badmootiun I(BC)-XIV. Yerevan: 1959.
Ghazarian, S. GH. Haiots gragan lezvi Badmootiun. Yerevan: 1961.
Hay mashagouity nshanavor gortzichner V-XVIII darer. Yerevan: 1976.
Haykakan Sovedakan Hanragidaran. hador 5. Yerevan 1979.
Koryun. Vark Mashtotsy. Yerevan: 1962.
پی نوشت ها:
1ـ کارشناس زبان و ادبیات ارمنی از دانشگاه آزاد اسلامی.
Koryun2ـ
Mesrop Mashtots3ـ
مبدع الفبای ارمنی در قرن پنجم میلادی.
Hovsep Vayadzortsy4ـ
کوریون درکتابش وی را شاگرد ارشد مسروپ ماشتوتس و ساهاگ پارتو میخواند. آنها پیش از مرگشان هوسپ را به منزلۀ جانشین جاثلیق انتخاب کردند. وی در 454م در دفاع از مسیحیت به شهادت رسید.
Moosa Khoreny (Movses Khorenatsi)5ـ
مشهورترین تاریخنویس ارمنی درقرن پنجم میلادی و از شاگردان مسروپ ماشتوتس.
alan6ـ
آلان (آلبانیا) منطقهای است واقع در امتداد شمال شرقی ارمنستان تا دریای خزر که زمانی آن را آران نیز مینامیدند.
7ـ ارمنستان در 387م بین دو دولت بزرگ همسایه تقسیم شد. در بخش شرقی، که زیر سلطۀ ایران ساسانی بود، تا 428م دربار و شاه اشکانی آن به زندگی خود ادامه دادند اما در بخش غربی ارمنستان، که زیر سلطۀ روم شرقی قرار داشت و ارمنیان آن را دولت یونانی نیز مینامیدند (به علت زبان رسمی آن که یونانی بود) دربار و شاه ارمنی قدرتی نداشتند.
Sahag Partev8ـ
جاثلیق ارمنیان در آن دوران. وی ازخاندان گریگور لوساوریچ و پسر جاثلیق نرسس بوده است. احتمال میرود که وی در 390 ـ 395م به سمت جاثلیقی برگزیده شده باشد. زمانی که آخرین پادشاه اشکانی در ارمنستان در 428م به دست یزدگرد، شاهنشاه ایران، از تخت پادشاهی برکنار شد، ساهاگ نیز از سمتش برکنار شد اما مسروپ ماشتوتس و شاگردانش همیشه از او با عنوان جاثلیق نام بردهاند.
Goght9ـ
آگولیس امروزی همراه با روستاهای اطرافش، واقع در مرز سیونیک ارمنستان.
Vramshapooh 10ـ
پادشاه اشکانی ارمنستان از 389م. وی جانشین برادرش، خسرو سوم، بود.
Daniel 11ـ
Vahrij12ـ
Edesia13ـ
این شهر، که به اورفا یا اورها نیز شهرت داشته، شهری آشوریزبان در بینالنهرین شمالی است. ادسیا زمانی مرکز سیاسی و مذهبی محسوب میشد و با نزدیک به سیصد مجموعۀ کلیسایی به مرکز مسیحیت مشهور بود.
Samosat14ـ
شهری در جنوب ادیسا که درقرن پنجم میلادی در سرزمین روم سزاری قرارداشت و در قسمت شرقی آن به زبان یونانی صحبت میکردند.
Hrapanos15ـ
16ـ اجلاسی جهانی که به دست کنستانتین اول، در 325م، درشهر نیکیا(Nikia) و با حضور 318 روحانی مسیحی برگزار شد و آرستاگیس، پسر گریگور لوساوریچ، به منزلۀ نمایندۀ ارمنیان در آن حضور داشت.
17ـ اجلاسی جهانی در شهر یپسوس(Yepesos) در 431م با حضور جمع کثیری از روحانیان مسیحی.
18ـ درقرن نوزدهم میلادی در ارمنستان اهالی هر منطقه با گویش محلی خاص خود صحبت میکردند و زبان ادبی آن زمان ارمنی گرابار بود که قدمتی بیش از ارمنی میانه داشت اما این زبان دیگر برای اهالی ارمنستان قابل درک نبود. بنابراین، در 1841م نویسندۀ نامی ارمنی، خاچاطور آبوویان، با نوشتن رمان وِرک هایاستانی (زخم ارمنستان) به گویش مخصوص منطقۀ آرارات، موفق شد که زبان ادبی گرابار را به آشخارابار تبدیل کند.