نقطه چین ها
گارگین فتائی
....................................................................
........................................................................
.................................................................................
.....................................................................................
.......................................................................................
این نقطه چین ها تنها جای خالی نیستند
اینها حرفهای زیادی برای گفتن دارند
می توانی خروارها کلمه در جایشان بگزاری
این یعنی دیگر چیزی نداری بگوئی
یعنی آم قدر خسته شده ای که حتی نای حرف زدن نداری
یعنی از بیهوده سخن گفتن مایوس شده ای
یعنی از اینکه ده هزار بار یک پست تکراری می بینی حالت به هم می خورد
یعنی از گذشت بی ثمر روز و شب می نالی
یعنی از یک نواختی زمان حاکم بر زندگیت بیزاری
آنچه می خواهی واقع نمی شود و آنچه واقع می شود نمی خواهی
برای دیگران چه اهمیتی داری
از لفاظیهای بیهوده و پی در پی خسته شده ام
حالم از افراد چاپلوس به هم می خورد
کسانی که ظاهرشان با باطنشان یکی نیست
زمانی که خسته نا امید و دل شکسته ای استاد اخلاقت می شوند
اما آنچه که می گویند همانی نیست که خودشان هستند
دلم تنگ شده برای یک عشق عمیق
برای کسی که صدها بهانه رای رد کردن عشقم نیاورد
بر تازگیها
دلم می خواهد زدگی فقط نگذرد
بلکه به روح و تنم بچسبد