Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all 9380 articles
Browse latest View live

چند خبر

$
0
0

چند خبر

 

ایران تا چند هفته دیگر وارد سیستم بانک‌داری جهانی می‌شود

 

.

مقامات ارشد بانکی می‌گویند ایران تا چند هفته دیگر می‌تواند پس از سال‌ها غیبت دوباره وارد بانکداری جهانی شود. مهم‌تر از همه اینکه ارتباط بانک‌های بین‌المللی با ایران دوباره از طریق سیستم "سوئیفت"برقرار می‌شود.

شاید مهم‌ترین تحریم‌هایی که هفته گذشته در نتیجه توافق وین لغو شدند تحریم‌های مربوط به صنایع بانکداری و بیمه بودند.

ایران حالا برای اولین بار پس از چهار سال باید دوباره وارد سیستم "سوئیفت" (انجمن جهانی ارتباطات مالی بین‌بانکی)‌ شود.

پرویز عقیلی، مدیر "بانک خاورمیانه"در تهران در گفتگو خبرگزاری رویترز گفت این بانک نزدیک به درخواست بازگشایی ۴۰ "سوئیفت"به بانک‌های کشورهای مختلف در جهان فرستاد.

"بانک خاورمیانه"در بازار بورس تهران قرار دارد و مجموع دارایی‌های آن به یک میلیارد دلار می‌رسد. سرمایه‌گذاران این بانکِ نسبتا کوچک، شرکت‌های کوچک و متوسط ایرانی هستند.

 

 

 

حضور بانک‌های خارجی در ایران

 اما جدای از برقراری مجدد ارتباط با بانک‌های خارجی بسیاری امیدوارند بانک‌های خارجی مستقیما وارد بازار ایران شوند. این کار همچنان می‌تواند باعث برخورد آن‌ها با بعضی تحریم‌های آمریکا شود. این البته بیشتر راجع به بانک‌های آمریکایی صدق می‌کند.

تحریم‌های کنونی واشنگتن تجارت تمامی شهروندان، بانک‌ها و شرکت‌های بیمه با ایران را ممنوع کرده است. هرگونه ارتباط تجاری با با ایران که با دلار آمریکا انجام شود و از نظام مالی آمریکا بگذرد نیز ممنوع است.

بانک‌های اروپایی هم محتاط هستند. به عنوان مثال "دویچه بانک"پیش از این به خاطر سرپیچی از تحریم‌ها جریمه‌های هنگفتی پرداخت کرده است.

اما "کامرزبانک"آلمان اخیرا اعلام کرد سیاست خود برای عدم تجارت با ایران را تغییر می‌دهد.

 

 

زهرا نعمتی، پرچم‌دار ایران در المپیک ریو

.

زهرا نعمتی به عنوان پرچم‌دار ایران در المپیک ریو انتخاب شد.

در جلسه امروز هیات اجرایی کمیته ملی المپیک، نعمتی که هم در بخش پارالمپیک و هم المپیک سهمیه گرفته، به عنوان پرچم‌دار ایران معرفی‌ شد.

این ورزش‌کار در مسابقات پارالمپیک لندن موفق به کسب مدال طلا شده بود.

 

 

هشدار کارشناسان: قیمت نفت پایین‌تر از این هم می‌رود

.

تحلیل‌گران بازار جهانی نفت معتقدند که با توجه به ادامه‌ی تلاطم در بازار نفت، احتمالاً همچنان شاهد کاهش بیشتر قیمت این کالای حیاتی خواهیم بود.

 

این در پی آن است که در چند روز گذشته، با اندکی افزایش در قیمت نفت، بعضی را امیدوار کرد که شاید بالاخره به پایان ۱۸ماه سقوط قیمت این کالا رسیده باشیم؛ اما سطح بالای عرضه‌ی جهانی نفت و نگرانی‌ها در مورد پایین آمدن تقاضای نفت در اقتصاد چین باعث شده کم‌تر کسی امیدوار به افزایش چشمگیر قیمت نفت باشد.

قیمت نفت اخیراً برای نخستین‌بار از سال ۲۰۰۳تاکنون به زیر ۳۰دلار سقوط کرده است، اما دیروز قیمت نفت خام آمریکا با ۹درصد افزایش به ۳۲/۱۹دلار رسید.

تحلیل‌گران گفته‌اند که این بالا رفتن اندک چند روز گذشته‌ی قیمت نفت، یک نوسان موقتی است.

 

تحلیل‌گر وب‌سایت «فارکس دات کام» دیروز گفت بعید می‌داند قیمت نفت به بالای بشکه‌ای ۳۵دلار برسد؛ سطح قیمتی که برای توقف کاهش بیشتر ضروری است.

تحلیل‌گر شرکت بین‌المللی واسط معاملات بازرگانی، «آیکپ» هم گفته است که انتظار دارد قیمت‌ها سقوط کنند.

بعضی تحلیل‌گران، افزایش قیمت اخیر را با افزایش اندک قیمت نفت در ماه اوت سال گذشته مقایسه می‌کنند. در آن زمان هجوم خریداران موجب شد قیمت نفت ظرف سه روز افزایشی ۲۵درصدی پیدا کند؛ این قیمت چند ماه ثابت ماند، اما بعد دوباره سقوط کرد.

 

 

 

وزیر دفاع آمریکا: بعضی شرکای ائتلاف «هیچ کاری» علیه داعش نمی‌کنند

.

وزیر دفاع آمریکا، اشتون کارتر، در نشست داووس گفت بعضی کشورهای عضو ائتلاف ضدداعش تحت رهبری آمریکا «اصلا هیچ کاری» علیه این گروه تروریستی انجام نمی‌دهند.

این اولین بار است که پنتاگون با لحنی انتقادی از این ائتلاف ۶۵کشوری که شعار آن «یک ماموریت، کشورهای بسیار» است صحبت می‌کند.

کارتر که برای شرکت در «مجمع اقتصاد جهان» در داووسِ سوئیس به سر می‌برد در گفتگو با «سی ان بی سی» گفت: «بسیاری از این کشورها اندازه کافی تلاش یا اصلا هیچ کاری نمی‌کنند».

وزیر دفاع بدون اشاره به کشوری مشخص گفت: «خیلی کارها را خودمان می‌توانیم انجام دهیم اما در ضمن می‌خواهیم بقیه هم سهم خودشان را ایفا کنند».

کارتر در گفتگوی دیگری با تلویزیون «بلومبرگ» این مجموعه کشورها را «باصلاح ائتلاف» خواند.

این‌ها همه خبر از نارضایتی آمریکا از بعضی شرکایش بخصوص کشورهای عرب سنی دارد که منابع لازم را در اختیار مبارزه با داعش قرار نمی‌دهند.

وزیر دفاع آمریکا هفته گذشته را در اروپا، بیشتر پاریس، گذرانده و کوشیده متحدین این کشور را قانع کند که اقدامات خود علیه داعش را افزایش دهند.

کارتر ماه آینده با نمایندگان ۲۶کشور ائتلاف دیدار می‌کند تا همین خواسته را مطرح کند.

 

ترکیه

وزیر دفاع در جای دیگری از صحبت‌هایش مشخصا از ترکیه نام آورد و خواهان افزایش اقدامات این کشور علیه داعش شد.

آنکارا به آمریکا اجازه استفاده از پایگاه هوایی «اینجیرلیک» را داده که با توجه به نزدیکی به مواضع داعش در عراق و سوریه حیاتی است. اما وزیر دفاع می‌خواهد این کشور در بستن مرز خود با سوریه همت بیشتری خرج دهد.

کارتر در یکی از جلسات پرسش و پاسخ داووس به رفت و آمد مکرر تروریست‌های خارجی از مرز ترکیه و سوریه اشاره کرد.

کارشناسان می‌گویند آمریکا در ضمن از رفتار آن دسته از کشورهای عرب و خصوصا شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس ناراضی است که بیشتر درگیر جنگ داخلی یمن هستند تا داعش.

از تابستان ۲۰۱۴که «ائتلاف» آغاز به کار کرد حدود ۹۸۰۰حمله هوایی علیه مواضع داعش در عراق و سوریه انجام شده. اکثریت قریب به اتفاق این حملات را خود آمریکایی‌ها انجام داده‌اند.

 

کارتر البته علیرغم تقاضای کمک تاکید کرد که «ائتلاف» در حال عقب راندن تروریست‌ها است. باز پس گرفتن شهر رمادی در عراق و نابودی بعضی ظرفیت‌های مالی داعش از جمله دستاوردهای اخیری است که او به آن‌ها اشاره کرد.

پس از حملات تروریستی علیه پاریس در ماه نوامبر، فرانسه و بریتانیا که پیش از آن فقط در عراق علیه داعش فعالیت می‌کردند به نبرد سوریه نیز وارد شدند.

از دیگر کشورهایی که در سوریه یا عراق علیه داعش حمله‌ کرده‌اند می‌توان به استرالیا، بلژیک، کانادا، دانمارک، اردن، هلند، عربستان سعودی، ترکیه و امارات اشاره کرد.

ده‌ها کشور دیر از کشورهای بزرگی همچون ایتالیا تا کشورهای کوچکی همون ایسلند و پامانا نقش‌های دیگری همچون تعلیم نیروهای امنیتی محلی را بر عهده دارند.

کارشناسان تاکید می‌کنند که ائتلاف ضدداعش کنونی بسیار متفاوت از «ائتلاف اراده» جرج دبلیو بوش برای اشغال عراق است. آن «ائتلاف» با مخالفت جدی ساز و کار قانونی سازمان ملل و بعضی کشورهای مهم همچون فرانسه و آلمان روبرو بود. این ائتلاف اما پشتیبانی بیشتر کشورهای جهان را داراست.

 

 

 

مصدومیت ۳۷نفر در پیست اسکی دیزین

.

رییس مرکز فوریت‌های پزشکی استان البرز، از مصدومیت ۳۷نفر در پیست اسکی دیزین خبر داد. حال ۱۰نفر از این مصدومان وخیم است.

مهرداد بابایی، در این‌باره گفت: سه نفر از مصدومان مشکوک به ضایعه مغزی و نخاعی هستند و برای انتقال آن‌ها به بیمارستان از هلی‌کوپتر‌های امداد استفاده کردیم.

وی با اشاره به استقبال طرفداران اسکی از پیست دیزین در ایام تعطیلات و قرار گرفتن استان البرز در مسیر عبوری ۱۴استان خواستار امکانات بیشتری برای فوریت‌های پزشکی در این منطقه شد.

 

فسیل‌های ایرانی از لس‌آنجلس بازگشتند

.

 مرکز حقوقی بین‌المللی ریاست جمهوری ایران اعلام کرد که بیش از ۳۰۰۰قطعه فسیل منحصر به فرد مربوط به دوران سوم زمین‌شناسی از آمریکا به ایران منتقل و به سازمان حفاظت محیط زیست تحویل داده شده است.

به گزارش ایسنا این فسیل ها بین سال‌های ۵۴و ۵۵خورشیدی توسط کاوشگران ایرانی و آمریکایی در منطقه مراغه و مناطق اطراف دریاچه ارومیه کشف شده بود.

تعدادی از فسیل ها پس از کشف پیرو یک توافق بین موزه تاریخ طبیعی ایران با بخش دیرینه‌شناسی موزه کانتی در لس آنجلس، به این موزه منتقل می شوند تا در یک دوره ۶ماهه تا یک ساله به ایران بازگردانده شوند.

در سال ۵۶وقتی موزه تاریخ طبیعی ایران از موزه لس آنجلس خواستار استرداد فسیل‌ها و یا تعیین تکلیف رسمی آن‌ها می شود، دکتر کمپبل، سرپرست تیم کاوش از موزه کانتی با اعلام این‌که نیاز به زمان بیشتری برای مطالعه دارد با با استرداد آنها مخالفت کرد و بدون اطلاع و اجازه موزه تاریخ طبیعی ایران، فسیل‌ها را برای مطالعه در اختیار یکی از اساتید دانشگاه کالیفرنیا  قرار داد و فسیل‌ها سپس به دانشگاه هوارد در واشنگتن محل کار جدید این استاد دانشگاه انتقال یافت.

بنابر این گزارش، این مجموعه از سال ۵۶تا سال ۹۳تلاش کرده تا مالکیت ایران را بر فسیل‌ها به اثبات برساند. به نظر می‌رسد که تیرگی روابط بین دولت‌های دو کشور باعث شده تا استرداد این فسیل‌های ارزشمند با تاخیر این‌چنینی روبرو شود.

سرانجام به دنبال پیگیری‌های حقوقی مستمر در دیوان داوری ایران‌امریکا و در جریان جلسات رسیدگی دیوان، دولت ایالات متحده اعلام آمادگی می‌کند تا این اموال را به هزینه خود به ایران بازگرداند.

سپس هیاتی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست برای بازبینی صحت و سلامت فسیل‌ها به آمریکا اعزام می‌شوند و پس از بسته بندی و لاک و مهر کردن جعبه‌های حاوی فسیل‌ها این محموله ارزشمند با هزینه آمریکا به آمستردام و سپس به ایران منتقل می شود.

این محموله به سازمان حفاظت محیط زیست تحویل داده شده‌است.

 

 

 

 


پل طبیعت

$
0
0

پل طبیعت

.

پل طبیعت یک پل سه طبقه پیاده‌رو و غیرخودرویی است که در عباس‌آباد تهران قرار دارد. این پل که از نمادهای شهر تهران استاز عرض بزرگراه مدرس می‌گذرد و بوستان‌های طالقانی در شرق و آب و آتش در غرب را به هم متصل می‌کند. معمار و طراح این پل لیلا عراقیان است.

.

تاریخچه

کار مطالعاتی پل طبیعت در سال ۱۳۸۸شروع شد.پل طبیعت زیر نظر شرکت نوسازی عباس‌آباد ساخته شده است. این پل در ۲۰مهر سال ۱۳۹۳افتتاح شد.

.

طراحی

در سال ۱۳۸۸خورشیدی فراخوانی از سوی شرکت نوسازی عباس‌آباد در رسانه‌ها منتشر شد و طراحی این پل در قالب یک مسابقه انجام و عملیات اجرایی آن از اواخر ۶ماه دوم سال ۱۳۸۹آغاز گردید. پیش از اینکه مسابقه طراحی پل طبیعت برگزار شود، مهندسان شرکت نوسازی عباس‌آباد پژوهش‌های اولیه‌ای را درخصوص ویژگی‌های این پل انجام دادند. کارشناسان این شرکت چند مورد مهم را در طراحی این پل مدنظر قرار دادند که اولین اولویت توجه به مسائل محیط‌زیست در طراحی این پل بود. با توجه به اینکه پل طبیعت در نقطه‌ای واقع شده است که تمامی شاهراه‌های پایتخت مانند بزرگراه مدرس، همت، حقانی و رسالت از بالای این پل به خوبی دید دارد، محل جانمایی آن نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

 

لیلا عراقیان در سال ۱۳۸۷در مسابقه طراحی پل طبیعت شرکت کرد. در سال ۱۳۸۸طرحش برگزیده شد. پل طبیعت در سال ۱۳۹۳خورشیدی افتتاح گردید.

.

اندازه و مشخصات

طول این پل ۳۰۰متر بوده و وزن سازه‌اش ۲۰۰۰تن می‌باشد. پل طبیعت بزرگ‌ترین پل غیرخودرویی ایران محسوب می‌شود. این پل ۷۰۰۰متر مربع مساحت داشته و عرض پل در نقاط مختلف بین ۶متر تا ۱۳متر متغیر است. بدنه اصلی پل بر روی سه‌پایه بنا گردیده و برای ساخت آن ۱۴۰۰۰قطعه فولادی در ابعاد مختلف در ارتفاع ۴۰متری زمین برشکاری، سر هم و نصب شده است. برای بنای این پل بیش از ۱۰۲کیلومتر جوشکاری و ۶۲۰۰متر مکعب بتن‌ریزی انجام شده است.در طراحی این پل از معماری پل‌های ایرانی مانند پل خواجو الهام گرفته شده و یک سازه با طراحی ارگانیک و شبیه به درخت و کاملاً سازگار با محیط زیست و طبیعت است که نمونه مشابه آن در پارک‌های ملی و طبیعی کشورهای فرانسه، کانادا، هلند، بلژیک، مالزی و استرالیا ساخته شده است.فرم درختی ستونها و انتخاب نام «طبیعت» برای پل، هر دو تاکیدیست بر پیوستگی دو فضای سبز (دوطبیعت) توسط پل.

این پل با توجه به فرایند برشکاری، مونتاژ قطعات، نصب و جوشکاری در کنار بهره‌مندی از سازه‌های فضایی در ارتفاع ۴۰متری در کل ایران منحصر به فرد است.

برای بنای پل از مصالح مخصوص و لوله‌های ویژه استفاده شده و بالاترین استانداردها و ضریب ایمنی برای آن درنظر گرفته شده و براساس قولی که پیمانکار اجرایی طرح داده پل طبیعت از زمان بهره‌برداری ۱۰۰سال عمر خواهد کرد و در برابر حوادث و بلایای طبیعی حتی زلزله بالای ۷ریشتری مقاوم است.

 

پل طبیعت ۳طبقه دارد، طبقه اول ۱۴۵۰، طبقه دوم ۲۸۷۰و طبقه سوم ۵۷۱مترمربع است. همچنین قرار است در طبقه سوم انواع فضاهای تفریحی از نمایشگاه و کافی‌شاپ گرفته تا گالری و رستوران‌های متنوع به‌عنوان یک مقصد گردشگری جذاب ایجاد گردد. پیش‌بینی فضاهای مکث روی پل و طراحی مبلمان شهری مناسب و هماهنگ با ویژگی‌های این سازه از نکاتی است که در طراحی این پل مدنظر بوده است.

.

نماد تهران

این پل به گفته مدیر عامل سازنده آن نماد جدیدی برای شهر تهران است.

.

امکانات

درطول پل فضاهایی با عملکردهای فرهنگی، تفریحی و گردشگری تدارک دیده شده که به عنوان مثال می‌توان به کافی شاپ، رستوران، کافه گالری و همچنین فضای سبز کار شده در پل اشاره کرد که در کنار انحنای بدنه مناظر زیبایی را به دست می‌دهد.

.

سازندگان

پل طبیعت بخشی از پروژه ساخت ۷پل عابر پیاده در اراضی عباس‌آباد، شامل پل‌های ابریشم است و در آینده‌ای نه چندان دور می‌توان از آن به عنوان یکی از نقاط برجسته تهران یاد کرد. این پل توسط شرکت سازه‌های پارچه‌ای دیبا طراحی شده است که نظارت بر ساخت آن نیز بر عهده همین شرکت بوده است. گروه تخصصی شهید رجایی نیز بعنوان سازنده تخصصی پل، سازنده این نماد زیبای شهر است.

.

جوایز

این پل باعث شناخته شدن معمارش، لیلا عراقیان، در سطح بین‌المللی شد. پل طبیعت انتخاب اول مردم و جزو ۵انتخاب برتر ۳۰۰معمار برجسته جهان در مسابقه معمار شهری (A+ (architizer awards در سال ۲۰۱۵شد . پل طبیعت در سال ۱۳۹۲به‌عنوان سازه برتر فولادی ایران شناخته شد. سال ۱۳۹۳جایزه بین‌المللی خشت طلایی به پل طبیعت داده شد. سال ۱۳۹۳پل طبیعت در زمره ۶پل برتر ایران قرار گرفت.

 

نمای کلی پل طبیعت

 

 

موقعیت پل طبیعت به رنگ قرمز در میان پارک طالقانی و پارک آب و آتش

 

 

نیمه شرقی پل طبیعت

 

 

عکس گرفته شده از پل در حال ساخت از بزرگراه مدرس

 

 

پل طبیعت در شب

 

سه خبر

$
0
0

 

سه خبر

 

بازیگر فیلم باشو صاحب دکه مجوز دار می‌‌شود

.

عدنان عفراویان بازیگر فیلم باشو غریبه کوچک اثر تحسین شده بهرام بیضایی، با کمک استاندار خوزستان صاحب یک دکه مجوز دار در اهواز خواهد شد.

به گرش خبرگزاری ایرنا، عدنان در سفر حسن روحانی به استان خوزستان، نامه‌ای به علی‌ جنتی، وزیر ارشاد داد و از دولت یازدهم خواست او را از این مشقت طولانی نجات دهد.

گویا این نامه به استانداری ارجاع داده شد و به دستور عبدالحسین مقتدایی ، استاندار خوزستان قرار شد دکه‌ای مجوز دار و قانونی به وی داده شود.

این بازیگر که در حال حاضر ۴۱سال دارد سالهاست در کنار دانشگاه شهید چمران اهواز سیگار و شارژ می فروشد.

 

باشو غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی پس از پنج سال توقیف در سال ۱۳۶۹اکران شد.

عدنان عفراویان بابت بازی در این فیلم ۴۰هزار تومان دستمزد و یک دوچرخه دریافت کرد.

 

 

 

هشدار در ارتباط با استفاده نانوایان از ماده سمی برای سفید نشان دادن نان

.

مدیر عامل انجمن حمایت از مصرف کنندگان از استفاده نانوایان از ماده سمی برای سفید نشان دادن نان خبر داد.

 

به گفته مسیح انصاری، برخی از نانوایی‌ها برای سفید نشان دادن نان از این ماده سمی استفاده می‌کنند. او به مصرف کنندگان توصیه کرد از خرید این‌گونه نان‌ها خودداری کنند.

انصاری می‌‌گوید متاسفانه مصرف جوهر قند در نانوایی‌ها به‌خصوص نانوایی‌های سنتی‌پز در حال افزایش است و هر روز بر میزان آن افزوده می‌شود.

او در توصیف نان مرغوب توضیح داد هرچه نان قهوه‌ای‌تر باشد نشانه این است که از سبوس بیشتری استفاده شده و مرغوبیت آن بالاتر است.

 

 

تصویب مصادیق جرم سیاسی و غیرسیاسی در مجلس

 

امروز، یکشنبه چهارم بهمن، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در ادامه‌‌ی بررسی طرح «جرم سیاسی»، تمام مواد این طرح شش ماده‌ای را تصویب کردند.

در ماده ۱این طرح آمده است که هر یک از جرایم عنوان‌شده در ماده‌ ۲، در صورتی که با انگیزه‌ی اصلاح امور کشور  و بدون قصد ضربه زدن به اصل نظام  انجام شده باشد، جرم سیاسی محسوب می شود.

در ماده‌ ۲، جرائمی چون نشر اکاذیب و همچنین توهین و افترا به مقاماتی چون رؤسای سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، وزرا، معاونان رئیس‌جمهوری، نمایندگان مجلس و اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان، توهین به رئیس کشور خارجی یا نماینده‌ی سیاسی آن که وارد ایران شده و جرائم مندرج در قوانین مربوط به انتخابات‌های مختلف و قانون فعالیت احزاب ازجمله جرایم سیاسی شمرده شده‌اند.

براساس ماده ۳، جرایم زیر و مشارکت و معاونت در آنها، جرم سیاسی محسوب نمی‌شود:

الف – جرایم مستوجب حدود، قصاص و دیات

ب – سوء‌قصد به مقامات داخلی و خارجی

پ – آدم‌ربایی، گروگان‌گیری و سلب غیرقانونی آزادی افراد

ت – بمب‌گذاری و تهدید به آن، هواپیماربایی و راهزنی دریایی

ث – سرقت و غارت اموال، ایجاد حریق و تخریب عمدی

ج – حمل و نگهداری غیرقانونی، قاچاق و خرید و فروش سلاح، مواد مخدر و روان‌گردان

چ – رشا و ارتشاء، اختلاس، تصرف غیر قانونی در وجوه دولتی، پول‌شویی، اختفای اموال ناشی از جرم مزبور

ح – جاسوسی و افشای اسرار

خ – تحریک مردم به تجزیه طلبی، جنگ و کشتار و درگیری

د – اختلال در داده ها یا سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی به کار گرفته شده برای ارائه‌ی خدمات ضروری عمومی یا حاکمیتی

ذ – کلیه‌ی جرائم علیه عفت و اخلاق عمومی اعم از جرایم ارتکابی به‌وسیله‌ی سامانه‌های رایانه ای یا مخابراتی یا حامل‌های داده یا غیر آن.

براساس مواد ۵و۴، تشخیص سیاسی بودن جرم با دادسرا یا دادگاهی است که پرونده را بررسی می‌کند و رسیدگی به این جرایم با حضور هيئت منصفه صورت می‌گیرد.

در ماده ۶هم همان‌طور که پیش‌تر اعلام شد، به امتیازاتی اشاره شده است که محکومان به جرائم سیاسی در زمان اعمال مجازات از آنها برخوردار خواهند بود. اما در نسخه‌ی آخر طرح که امروز تصویب شد، «ممنوعیت دستبند زدن» از این موارد حذف شده، حق ملاقات و مکاتبه تنها با بستگان درجه‌ی اول وجود دارد و در مورد «حبس انفرادی» این مجرمان در صورت بیم تبانی یا ضرورت تکمیل تحقیقات، آمده که مدت آن در هرحال نباید بیش از ۱۵روز باشد.

مجید انصاری، معاون پارلمانی دولت، پیش‌تر در جلسه‌ی تصویب کلیات طرح جرم سیاسی در مجلس، گفته بود که  این طرح جامع و مانع نیست و تعریف ارائه شده در آن با ماهیت جرم سیاسی متفاوت است.

 

 

 

 

 

بدترین پسوردهای سال ۲۰۱۵؛‌‌

$
0
0

 

بدترین پسوردهای سال ۲۰۱۵؛‌‌

آیا شما هم از پسورد ضعیف استفاده می کنید؟

.

http://ir.voanews.com/content/password-internet-security/3160636.html

 

.

 

 

پسوردهایی که افراد برای حساب‌های کاربری خود در نظر می‌گیرند عمدتا ضعیف هستند.

 

شرکت تحقیقات کامپیوتری اسپلش‌دیتا فهرستی از محبوب‌ترین پسوردهای ضعیف را که طی ۱۲ماه اخیر بیشترین استفاده را داشته‌اند تهیه کرده است. در این فهرست دو عبارت 123456 و کلمه password در صدر هستند، درست مانند سال قبل از آن.

در سال ۲۰۱۵همچنین کلمات فوتبال و بیسبال و استاروارز جزو کلمات عبور پرطرفدار بوده اند.

شرکت فوق سپس با هشدار به کاربران شبکه اینترنت هشدار می‌دهد که کلمات رمز در اغلب موارد به معنای گذرگاه دسترسی به اطلاعات مهم شخصی و مالی افراد است و توصیه کرده که افراد در انتخاب آن دقت بیشتری به خرج دهند.

این شرکت می‌گوید اهمیت داشتن کلمه عبور قوی و مشکلاتی که برای بسیاری از شهروندان پیش آمده شرکت‌های بزرگی چون گوگل، اپل و یاهو را به فکر راهی جایگزین برای پسورد کرده است. مثلا اپل در گوشی‌های جدیدش به جای پسورد اثر انگشت را قبول می‌کند و گوگل و یاهو در حال کار بر راه‌هایی هستند که مردم بدون پسورد بتوانند هویت دارنده آن را تایید کنند

 

 

کلیسای مریم مقدس بزرگترین و قدیمی ترین کلیسای تبریز

$
0
0

کلیسای مریم مقدس بزرگترین و قدیمی ترین کلیسای تبریز

.

http://www.noonoab.ir/post/34010/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2

.

کلیسای مریم مقدس تبریز را بهتر بشناسیم

 

کلیسای مریم مقدس بزرگترین و قدیمیترین کلیسای شهر تبریزاستان آذربایجان شرقی است .این کلیسا در محلهٔ دیک باشی میدان نماز، کوروش بزرگ سابق تبریز قرار دارد. تاریخ بنای این كلیسا 1782 میلادی است و به شیوه معماری ارمنی به شكل صلیب ساخته شده است. تصاویر زیبایی از حضرت مریم ،حضرت عیسی و حواریون و قدیسین ، دیوارهای محراب و گوشه های پاطاق گنبد را زینت بخشیده اند. مراسم ملی مذهبی مسیحیان شهر تبریز در این کلیسا برگزار می‌شود مراسم بزرگ ارامنه از قبيل اعياد و جشن ها و مجالس ديني در آنجا برگزار مي شود. در شهر تبریز شش كلیسا وجود دارد كه در بین آنها كلیسای مریم مقدس بزرگترین كلیسا و همچنین قدیمی ترین آنهاست.کلیسای مریم مقدس بزرگترین و قدیمیترین کلیسای تبریز

  در بنای این كلیسا از اسلوب ارمنی استفاده شده و پلان این بنا به شکا صلیب می باشد. چهار ستون قطور سنگی در وسط پلان قرار گرفته و گنبد مرکزی بر روی این ستون ها اجرا شده است. مصالح عمده به کار رفته در بنا سنگ و آجراند و تزیینات بنا در نمای خاص آجری آن است.در اصلی آن از مقابل محراب و دو در فرعی از طرفین به درون باز می شود. در اصلی روی هشت ستون سنگی اتاقک گنبد داری جهت دو ناقوس كلیسا تعبیه شده است. در بالای در ورودی ، روی كتیبه مرمرین كوچكی به خط و زبان ارمنی تاریخ تاسیس كلیسا نوشته شده است. داخل كلیسا همانند اغلب كلیساهای گریگوری چهار ستون قطور سنگی دارد كه گنبد مركزی روی آن قرار گرفته است. محراب قریب هشتاد سانتی متر از كف كلیسا بلندی دارد و به وسیله نرده چوبی از سایر قسمت های كلیسا جدا شده است.کلیسای مریم مقدس بزرگترین و قدیمیترین کلیسای تبریز

 

درباره ی بنای این كلیسا افسانه ای در بین عوام ارمنه شایع است. آنها می گویند این كلیسا شب هنگام ساخته شده است ، آن هم به این علت كه دولت وقت با ساختن كلیسایی در شهر اسلامی تبریز مخالفت نموده و مانع ساخت و ساز می شد. از این قبیل افسانه ها درباره ی كلیسا های دیگر نیز گفته شده از آن جمله درباره ی چند كلیسای ارمنی واقع در دامنه آرارات نوشته شده اند كه چون شیطان مخالف با بنای معابد مسیحی بود لذا آنچه مردم روزها می ساختند او شب ها آنها را فرو می ریخت. بدین جهت مجبور شده اند شبانه روز كار كنند و عمارت كلیسا را به پایان برسانند و چون شیطان راهی به معابد تمام ندارد لذا قادر به ویران ساختن آن نیست ، تاورنیه و شاردن و دیگر جهانگردان از این افسانه ها نوشته اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

تضاد

$
0
0

 

 

تضاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تلگرام ، مزخرف ترین شبکهء اجتماعی

$
0
0

تلگرام ، مزخرف ترین شبکهء اجتماعی

گارگین فتائی

.

من چندین ساله که توی اینترنت وبلاگهائی دارم که البته قبل از رواج این شبکه های اجتماعی تعداد بازدید کننده و کامنت کگزارندشون زیاد بوداما الان تقریباً به صفر رسیده.

یکی از مدیران   معروف این گونه سایتها یعنی بلاگفا به نام علیرضا شیرازی  مرتباً پیامهائی دال بر تبدیل وبلاگ شما به وب سایت می فرسته که اون هم تبدیلش هزینه داره اما خوب در مجموع تبدیل وبلاگ به سایت میشه گفت یعنی تبدیل یک وبلاگ شخصی به یک سایت عمومی که نوشته های اون نه تنها برای عموم بلکه برای اهل خبره و فن هم مهمه چرا که مثل فیس بوک  و تلگرام نیست که یه عده بیان الکی لایک بکنند و یا شکلک بزارند.

صحبت از تلگرام اومد خواستم تجربه ای رو بگم یه  تجربه بد که البته معمولا تجارب بد همیشه درس عبرت میشه برای اون فرد که خود من باشم .

من دو تا از وبلاگ هامو با توجه به اینکه دیگه وبلاگ نویسی تو ایران دیگه رونقی نداره و (  بر خلاف غربه که هر چیزی با اومدن چیز تازه از رونق نمی افته ) به این فکر افتادم که با انتقال وبلاگهای خودم به تلگرام افراد بیشتری رو جذب کنم  و فکر می کردم تلگرام بهتر از فیس بوکه چون توی فیس بوک عمدتا دنبال دوست و فرند می گردنند نه مطالب علمی و فرهنگی و غیره.

با این طرز فکر که هنوز تلگرام فیلتر نشده و میشه توش راحت و بدون نیاز به فیلتر شکن مطلب گذاشت.

من هم درابتدا یه تلگرام توی کامپیوتر خودم نصب کردم

اون اوائل ذوق زده شده بودم و یه عده از دوستان هم که من شمارمو بهشون داده بودم تا فهمیدند من اومدم توی تلگرام شروع کردند به فرت و فرت عضو کردن  من توی کانالها ئو گروه های مختلف.

من خودم هم اول یه کانال زدم به نام گارنی اما دیدم نه کسی می تونه بیاد نظر بده و نه تو می تونی ببینی چند نفر دارن کانال رو نگاه می کنند و خلاصه یه چیز خشک و بی روح بود .

بعد زدم توی کانال گروهی اول سوال پیج و بعد گارنی رو زدم.

سوال پیچ که اصلا برای تلگرام ساخته نشده بود و توی همون دو روز اول ازش اومدم بیرون .

موند گارنی که مدتی بودم و البته اونجا هم مدام یه عده می اومدن و می رفتن چون این گروه اونی نبود که اینها می خواستند .

یه عده احساس میشد بهشون توهین میشه بیرون می رفتند

یه عده به توهین اصول و عقائد ادیان و یا ترویج بی دینی و بی خدائی و تشدید احساسات قومی می پرداختند .

سکس و فحشا هم خوراک اصلی بودکه عمدتاً از طریق پی وی های چت صورت می گرفت .

تا زمانی که من حضور داشتم  موااظب بود هر کسی  کی چی میزاره اما وقتی من می رفتم یه عده شروع می کردن به بحث با هم وقتی بحث به مشاجره کشیده میشه کار به فحش و توهین می کشید و همین امر باعث خروج یه عده از گروه میشد .

یه عده هم مدام از شاه و رضا شاه و پهلوی و سایر گروه های سیاسی ظرفداری می کردند  و اونجا رو کرده بودند پاتوق هم مسلکیهای خودشون.

یه عده اول می اومدن از فارسی اصیل و  ایران باستان حرف می زدند اما یه دفعه بحث کشیده میشد به کوبیدن اسلام و  ضدیت با اعراب و کلا نوعی از نژادپرستی از نوع همان پان ها  .

خلاصه تصمیم گرفتم از همین گروهی که خودم ساخته بودم هم بیرون بیام چون واقعا خسته ام و حوصله بحث های الکی رو ندارم

ما در باره چی بحث می کنیم

هنوز سر فلان اصول یک دین که اصل  بر اجیار است یا اختیار یعنی سالها ما سر جای خودمون ایستادیم چون سوالات تکراری مطرح می کنیم.

سوال در باره اینکه کورش بوده یا نه و یا خط فارسی باید تغییر کنه یا نه و ایا  باید لغات  عربی از فارسی خارج بشه یعنی مسائل کهنه ای که دوباره از گرد تاریخ بیرون کشیده شده و مدام هر کسی می خواست با پتک بکوبد توی ملاج و عقائد دیگری.

حالا این بس نبود یه عده مدام می نوشتن ممنون دستت درد نکنه یا گل می فرستادن یا افرین و از این چیزها که اگه به اونها کم محلی می کردی  اونها هم بیرون می رفتند .

یه عده از این جوونها طبق معمول و روند کاریشون که اساس  کارشون افتادن پشت سر دخترهای مردمه به این امید که کسی رو تو گروه پیدا کنند و مخشو بزنند و باهاش چت کنند می اومدند و همچنین دخترهای این دوره و زمونه که پرده شرم و حیا از اونها برداشته شده و کلا هیچ خجالتی در بیان حرف و خواسته خود ندارند حتی اگر جنسی و سکسی باشد.

در واقع تلگرام جائی برای گذاشتن پست و چت و تنها نمیشه چت کرد و این موضوع رو خرابتر می کنه چون خیلیها اصلا نمی دونند موضوع چیه و میان و مطلبی یا حرفی می زنند که یکی باهاشون چت کنه و حتی شکلکهائی که حاکی از تنهائی باشه  میزارند.

شاید بگید  بهترین حسن تلگرام اینه که شما خیلی راحت می تونی فایل های متنی و صوتی رو دیده و دانلود کنی و خودت هم بدون هیچ مشکلی می تونی یک فایل  روبزاری برای دانلود

اما مساله اینه که این مزیت نیست بلکه ضرر و بدبختیه که گریبانگیر سیستم فرهنگی ما شده است

هر وقت می رفتم به تلگرام مدام باید می دیدم کی چند تا پیام فرستاده که بسیاری از اونها عکس و نقاشی و فایل بودند و من تا همه اونها رو سیو و یا دانلود می کردم لی طول می کشید تازه  با هر بار رفتن باز این وضعیت بود و مدام داشتیم فایل و عکس دانلود می کردیم بدون اینکه وقتی برای خوندن و دیدن و شنیدن اینها بمونه

بر اساس اون تجربه ای که من از تلگرام به دست آوردم می تونم بگم تلگرام مزخرف ترین و بیخود ترین  وسیله ارتباط شبکه ای هست که تا به حال ارائه شده ،  بدون وجود تضمینات کافی امنیتی و بدون تضمین در بازگشت دوباره مدیر به گروه خود و هزاران مورد دیگر و اینکه نصف بیشتر وقت مردم ما صرف رفتن توی این تلگرام و چت با دوستان و دانلود عکس و فایل از کانالها و یا گروه های سیاسی هست.

وقتی در آمریکا که در واقع اوج و مهد اختراع اینترنت و شبکه های اجمتاعی هست می پرسم تلگرام چیه خیلیهاشون  اطلاعی ازش ندارند .

در  واقع وقتی فیس بوک با آن  همه تضمینات امنیتی و با نوآوریهای خلاقانه هست چرا برن توی تلگرامی که ساده ترین امکانات رو داره بدون تضمین کافی امنیتی و بدون نوآوری .

کلا وقتی وارد تلگرام بشید خواهید دید که عمده گروه ها و کانالها ایرانی هستند و در واقع غربیها و امریکاائیها وقت خودشونو صرف چنین شبکه سخیفی نمی کنند .

اگه می بینید که فلان شبکه فارسی زبان و یا فلان شرکت و گروه  توی تلگرام گروه یا کانال داره بدونید از ایرانیها هستند چون   شبکه ها و گروه های خارجی عمدتاً کانال و گروهی توی تلگرام ندارند .

من طی این مدت  فهمیدم ساختن گروه توی تلگرام کار افرادی نیست که دنبال علم و تحقیقند اونجا بیشتر به درد جوونهائی می خوره که دنبال همدم می گردند و یا کسانی که حوصله بحث و مشاجره و اعصاب فولادین دارند چون وقتی شما مطلبی می زاری نه جای خاصی برای گذاشتن کامنت داره و نه راهی هست که ما بتوینم مثلا مطتالب جند هفته قبل رو مثل  آرشیو مجلس و یا ارشیوهای سایتها و وبلاگ ها  بتونیم آنچه مورد نیاز است را از داخل آنها در بیاریم .

این ازادی بیان هم یه چیز مسخره است برای گول زدن مردم

اول به اسمن ازادی بیان که اینجا ازاده و ما باید بحث کنیم و تبادل افکر امکان و اجازه میدن که افراد با هم شماجره کنند و کلا با هم در بیوفتند  و شما ظاهراً فکر می کنی کار خوبیه چون ازادی بیان داری اما این ازادی بیان بیشتر برای کوبیدن افکار معین و از پیش تعیین شده است و علاوه بر اینکه از این طریق یه عده به جان هم می افتند و دعوا و مشاحره راه می افتد  و تبعاً مشاجره و دعوا همیشه به نفع یه عده است عده ای که  برای این کار خودشون نقشه کشیدند و البته تنها نیستند و گروه هایی پشت پرده دست اینها رو گرفته اند .

 

 

 

 

 

بالاخره این سخنان از کیست؟

$
0
0

بالاخره این سخنان از کیست؟

 http://etedaledini.blogfa.com/

 

زرتشت را دیدند مشعل و جام آب در دست!

پرسیدند به کجا میروی؟

گفت میروم با این آتش بهشت را بسوزانم و با این آب آتش جهنم را خاموش کنم

تا

 مردم خدا را فقط به خاطر  عشق  به او بپرستند،

نه به خاطری عیاشی در بهشت و ترس از جهنم

 

http://www.taatoo.blogfa.com/tag/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA

 

 

ﻋﺎﺭﻓﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻣﺸﻌﻞ ﻭ ﺟﺎﻡ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ! ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﻭﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺑﺎ ﺁﺗﺶ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ ﻭﺑﺎ ﺁﺏ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﯿﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨم

 

 

http://www.hammihan.com/post/748698

 

 

کوروش کبیر را دیدند "مشعل"و "جام آب"در دست!

پرسیدند : کجا میروی؟!

گفت : میروم با این آتش، بهشت را بسوزانم و با این آب، جهنم را خاموش کنم! تا مردم خدا را فقط

بخاطر عشق به او بپرستند...

نه بخاطر عیاشی در"بهشت"و ترس از "جهنم"...!

 

http://www.nicefun.org/view/post:11178364

 

مستی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست،

پرسیدند:کجا میروی؟

گفت:میروم با آتش بهشت را بسوزانم،و با آب جهنم را خاموش کنم!

تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق و بشریت بپرستند،

نه بخاطر عیاشی دربهشت و ترس از جهنم...

 

 

 

رابعه را دیدند، مشعلی و جام آب در دست....

پرسیدند کجا میروی؟

 گفت: میروم با این آتش، بهشت را بسوزانم و با این آب جهنم را خاموش کنم تا مردم خدا را فقط بخاطر عشق به او بپرستند، نه بخاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم.....!!!

 

http://achomnet.ir/view/post:924692

 

بالاخزه این سخنان را چه کسی گفته است؟

زرتشت

عارفی

کورش کبیر

شخصی مست

رابعه

 

این مشکلی است که در  دنیای مجازی و بخصوص شبکه های اجتماعی به وفرو دیده می شود  چرا که افراد مختلف بدون در نظر گرفتن صحت و سقمشان و تنها با این اطمینان که لابد این سخن از همین شخص بوده و مخصوصاً اینکه عمدتاً این سخنان به صورت عکس و تابلو و قاب شده نشان داده می شوند آنها را به اشتراک گذاشته و مرتباً افرادی دیگری همان تصویر و نوشته ها را به طور مداوم به اشتراک می گذارند و الی آخر.

قطعا این سخنان نمی تواند از زرتشت باشد چرا که این او بوده که برای نخستین بار بهشت و دوزخ و برزخ را مطرح کرده و لا اقل تحقیقات دین شناسان این را می گوید.

این سخن نمی تواند از کورش کبیر باشد چرا که اگر او را معتقد به آئین مهر بدانیم که در این صورت در آن بهشت و جهنمی نبوده که وی این مسائل را مطرح کرده باشد و اگر او را پیرو ائین زرتشت بدانیم که باز  همان ایرادی که بر انتساب این سخنان به زرتشت وجود دارد برای وی هم پیش می اید

این سخن نمی تواند از عارف باشد چرا که عارف تمام سعی و هم خود را می کند تا مورد لطف و عنایت الهی در جهان پس از مرگ ثرار بگیرد.

این سخن نمی تواند از مست صادر شده باشد چرا که برای شخص مست این مسائل کلا مهم نیست تا در باره آنها بیاندیشد.

اگر منظور از رابعه همان شاعره معروف باشد که در این صورت او در مقام و جایگاهی نبوده که این سخنان را گفته باشد

انچه معلوم است این است که احتمالاً شخصی  با این ذهنیت که بهشت و جهنم را زیر سوال ببرد این سخنان را ساخته و برای اینکه در نزد عوام مقبول تر به نظر برسد سعی کرده آنها را مکنسوب به بزرگان و یا حتی افرادی کنند که مشهور به گفتن حرف راست بوده اند .

در همه این سخنان آمده که فلانی را دیدند خوب چه کسی او را دیده و چه کسی این داستان را نقل کرده در واقع ناقل و راوی اصلی و واقعی و قابل اطکمینان این داستان چه کسی بوده؟

اما خوب مردم ما که البته خیلیها هم ممکن است از باسوادان باشند بدون در نظر گرفتن این سوالات مدام به اشتراک گزاری این سخناها می پردازند تنها به این علت که ظاهری زیبا دارند .

 

 


فیلم طعم شیرین خیال ، نگاه مثبت و منفی

$
0
0

 

فیلم طعم شیرین خیال ، نگاه مثبت و منفی

گردآوری از گارگین فتائی

.

 

شعار فیلم «طعم شیرین خیال»:

حدیث عشق با آن زبانی که تا حالا نشنیدی.

عوامل فیلم «طعم شیرین خیال»:

کارگردان: کمال تبریزی/ نویسنده: نغمه ثمینی با همکاری علی میرمیرانی براساس طرحی از محمدعلی حسین نژاد/ تهیه‌کننده: محمد علی حسین‌نژاد/ تدوین: بهرام دهقانی/ مدیر فیلمبرداری: علی تبریزی/ مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور/ طراح صحنه: سارا سمیعی/ طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان/ طراح لباس: مجید لیلاجی/ طراح چهره پردازی: مجید اسکندری/ موسیقی: مسعود سخاوت دوست/ جلوه های بصری: فرهاد یوسفی پور/ مدیر تولید: جلیل شعبانی/ عکاس: زهرا مصفا

بازیگران: شهاب حسینی، نازنین بیاتی، نادر فلاح، نازنین فراهانی، پریوش نظریه، مهدی حسینی بجستانی، عیسی یوسف‌پور، آسیه سلطانی نژاد

 کارگردان: کمال تبریزی

نویسنده: نغمه ثمینی با همکاری علی میرمیرانی

 

.

خلاصه فیلم «طعم شیرین خیال»:

شیرین، ماجرای آشنایی خود و خانواده ‌اش با کسی را که قرار است به خواستگاری او بیاید روایت می‌‌کند.

  استاد دانشگاه ساده دلی که دست بر قضا دشمنانی نیز دارد عاشق شیرین می شود. محیط زیست مهم ترین دغدغه اوست و در راه آن از هیچ تلاشی فروگذار نیست.

قصه طعم شیرین خیال در استان کرمان می گذرد و توسط دختری به نام "شیرین"روایت می شود که دانشجو است و استادش "دکتر رازیانی"که به شدت تعصب و تعلق خاطر نسبت به محیط زیست دارد، در یکی از سفرهای دانشجویی علمی صحرایی، به "شیرین"ابراز علاقه می کند.

"دکتر رازیانی"که شهاب حسینی نقش او را ایفا کرده، مردی جوان است که علاقه وافرش نسبت به محیط زیست باعث شده در یکی از روستاهای اطراف شهر بم ساکن شود و خانه خود را با ابزارهایی ساخته که هیچ نوع تهدیدی برای محیط زیست به حساب نمی آیند. "رازیانی"علی رغم دانش و دغدغه اش در فیلم مانند یک انسان شتابزده و مورد تمسخر به تصویر کشیده است. به طوریکه مخاطب را در سردرگمی قرار می دهد: از فردی با این سطح دانایی چرا رفتارهایی چنین کودکانه و ناپخته سر می زند؟ مانند سکانسی که در کارگاه قنادی "شفیع"پدر "شیرین"می گذرد و به کارگران در مورد اسراف و جلوگیری از دورریز مواد تذکر می دهد و آنها نیز او را انسانی عقب­مانده به "شفیع"معرفی می کنند. یا به عنوان مثال هزارپایی که او به "شیرین"هدیه می دهد و در توجیهش می گوید این موجود مفیدی است و در هرحال از آدم ها که بهتر است. سوال اینجاست: به واقع هدف تبریزی از طراحی چنین کاراکتر عجیبی چه بوده است؟ آیا مردی چنین ساده لوح می تواند در چشم مخاطب مُبلّغ خوبی برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی باشد؟

 

.

درباره کارگردان فیلم طعم شیرین خیال

کمال تبریزی کاگردان با سابقه سینما و تلویزیون از جمله فیلمسازان صاحب سبک ایرانی است که در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی جوایز ارزنده دریافت کرده است. از جمله جوایز وی می توان به جایزه ای سی پی ای برای فیلم مهر مادری ازجشنواره بین‌المللی سینمای جوان کاسل ۱۹۹۹؛ جایزه بزرگ صندوق کودکان آلمان برای فیلم مهر مادری از جشنواره فیلم برلین ۱۹۹۹و سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران برای فیلم فرش باد دوره ۲۱جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) ۱۳۸۱اشاره کرد.

.

 

 

نگاه مثبت

«طعم شیرین خیال» نوعی طنز رمانتیک متفاوت درباره محیط زیست و رابطه انسان و زمین است. پخش این فیلم بر عهده ی شرکت سینمایی نور تابان است.

فیلم «طعم شیرین خیال» در بخش مسابقه سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانی و بصری شد.

کمال تبریزی درباره ی ارتباط مخاطب با فیلم «طعم شیرین خیال» گفت:

"هر زمان که به خانه سینما می‌روم بوی سیگار می‌گیرم و این موضوع برایم ناراحت کننده است، اگر فیلم ما باعث شود قدری نسبت به محیط اطراف و فضای زندگی ما توجه بیشتری کنیم و پاکی قبلی کره زمین را به آن برگردانیم، بهترین هدیه فیلم ماست که امیدوارم تماشاگران هم آن را بپذیرند."

هم‌صحبتی با کسی هستیم از موضوعاتی چون انرژی‌های هدررفته  در طبیعت، کود کمپوست، آسیب انسان‌ها به زمین و آب، استفاده ازانرژی‌های سالم و عدم استفاده از مواد بازیافت‌نشدنی چون پلاستیکحرف بزند، حوصله‌اش را نداریم. چه برسد که این صحبت کسل‌کنندهدر قالب یک فیلم بلند سینمایی طرح می‌شود که نخست باید به فکر تأمین وجه سرگرم‌کنندگی‌اش باشد. اما وقتی طعم شیرین خیال دارد  تمام می‌شود و می‌بینیم که همین سوژه‌های به‌ظاهر «حوصله سربر»  در قالب و جای درست خود قرار گرفته‌اند با آن هم نوا می‌شویم. تصورش را بکنید داستان شروع می‌شود با شرح دل‌بستگی آشکار و بی‌مقدمه‌‌ی  یک استاد - شهاب حسینی- به دانشجویش- نازنین بیاتی- در جغرافیای  خشک کرمان. داستانی که که از‌‌ همان ابتدا با توجه به حال‌وهوای  متفاوت و نا‌متعارف استاد چنگی برای ادامه به دل نمی‌زند. حال به این  توصیف اضافه کنید علاقه‌مندی دختر دانشجو به حرف‌های زیادی جدی  و متعصبانه‌ی استاد در مورد طبیعت سالم، گیاه، باد و آب و... آن هم با تصوراتی که به شکل انیمیشن مجبوریم آن را ببینیم. اما این داستانی که می‌توانست اسباب مضحکه و ملال باشد در دستان کمال تبریزیچنان ورز می‌خورد که از جایی می‌فهمیم، نمی‌شود که با منطق فیلم  همراه نشد. جوری که وقتی دختردر صحنه‌ی خواستگاری از شرط‌های عجیب‌و‌غریبش برای خواستگار می‌گوید تعجب نمی‌کنیم. فیلم در یک سوم انتهایی آن قدر با ریتم و درون مایه‌ی خود مخاطب را مأنوس کردهکه شخصیت به‌ظاهر لوده، سربه‌هوا و مدل دانشمند دیوانه‌ی شهاب  حسینی را باور می‌کنیم و نه‌تنها پروژه‌ی خنده‌دار «دل»‌اش به دل  می‌نشیند که به عشقش نیز احترام می‌گذاریم. این فیلم حتی اگر دردیدار مجدد این قدر که به نظر آمد «حال‌خوب‌کن» نباشد باز ارزشش رادارد که ما را به تماشای یک قصه‌ی دل‌چسب از نغمه ثمینی، بازی‌های  متقاعدکننده‌ی شهاب حسینی و نازنین بیاتی و یک کارگردانی منطقیدر دیار کویر و کلمپه ببرد. منتقد:ارسیا تقوا

مخاطب در نظر اول شاهد فیلمی مشابه طبقه حساس ساخته پیشین کمال تبریزی است با شباهت های ریز و درشت در پرسوناژ و ساختار. اما اندکی که با فیلم همراه می شویم تغییر نگاه و نوآوری را در آن حس می کنیم. استفاده از ابزار پویانمایی در سیر روایت داستان، خلاقیت در نمایش معضلات محیط زیستی و خلق فضایی میان شهر و روستا که این روزها از جمله دغدغه های جامعه ی آرمانی است، از جمله نقاط قوت طعم شیرین خیال است. با تمام اینها بُعدی که تاثیر به نسبت منفی خود را روی فیلم گذارده، سفارشی بودن آنست. تاکید بر موضوع محیط زیست و نگاه ریزبینانه به احوال ناخوش هوا و زمین و آب و خاک، کاری پسندیده و لایق حمایت است، ولی پرداخت شعاری، بدون برنامه و بی سبک و صیاغ به آن، نمی تواند تضمین کننده گسترش و لزوما ارتقا دانش و درک در مخاطب باشد. ای بسا که تعمیم بی ملاحضه، سبب شود حس زدگی و عدم برقرای ارتباط نیز به مخاطب دست بدهد.

شاید هدف این فیلم اشاعه فرهنگ حفاظت از محیط زیست و دوست داری طبیعت است، اما طعم شیرین خیال می تواند هجونامه ای چندلایه به جوامع فعال محیط زیست باشد تا غزلی در حمایت آنها. البته این موضوع و دو گانگی در دریافت زیرلایه های حقیقت فیلم برآمده از سبک فیلمسازی کمال تبریزی است که در اغلب آثارش به چشم می خورد.

ضعف شخصیت پردازی فیلمنامه در مواردی توی ذوق می زند. شخصیت خانم رئیس دانشگاه که روی دنده دشمنی با "رازیانی"افتاده، دارای عمق و سختی کافی نیست و مخاطب، فراتر از جنس دشمنی وی با "دکتر رازیانی"که بخاطر "ترس از کسب اعتبار علمی بیشتر و طبعا کاهش جایگاه خود در دانشگاه"است، اطلاعاتی در مورد ابعاد دیگر او به دست نمی آورد. خانم رئیس اساسا در صدد آسیب زدن به شخصیت اوست و درصدد اینکه وی را از دانشگاه اخراج کند. وقتی دوست "شفیع"برای تحقیقات به دانشگاه می رود او شخصی را اجیر کرده و به عنوان "رازیانی"معرفی می کند تا با حرکات ناشنایست و حرف های احمقانه، وی را تخریب کند. یا زمانی پس از آن باز همان فرد که بدل رازیانی بوده را مامور می کند تا در زمانی که در خانه اش حضور دارد، دست به آتش کشیدن منزلش بزند. این حفره عمیق میان یک حسادت ساده و در آنسو یک کینه ورزی که تا مرز به قتل رساندن وی کشیده شده، خلائی عظیم را در روند فیلمنامه نمایش می دهد.

 

با تمام اینها نمی توان قدرت و ظرافت بیانی فیلم را دست کم گرفت. به لحاظ تکنیکی و فنی، تصویربرداری با قاب هایی مفهومی و معنادار طعم شیرین خیال را در رده ای بالاتر از نرمال آثار گذشته کمال تبریزی قرار داده است. استفاده از هنر انیمیشن برای روایت قصه و پیش بینی های زیست محیطی مانند لحظاتی که همه فریز می شوند و "شیرین"ماجرا را شرح می دهد یا سکانسی که لوله های آب، خشک شده و سوسک ها از آن بیرون می آیند؛ جلوه ای نو و دیدی تازه به فیلم بخشیده است. صداگذاری متناسب از دیگر نقاط قوت آنست. مثل صحنه ای پویانمایی شده که درها و پنجره ها به هم می خورند و افکت دقیق آن به گوش می رسد که با واقعیت هم تفاوت چندانی ندارد. همینطور تدوین خلاقانه و منظم در سراسر فیلم که تاثیر شگرفی در روند داستان نهاده است.

در نمایی کلی طعم شیرین خیال درامی علمی - عاشقانه (!) است که هدف آشکارش روایتی دوم شخص و فانتزی از یک رابطه زیبا و ساده است و این موضوع علت همذات پنداری و برقراری ارتباط مخاطب با قصه شده است. اما موضوعات کم اثری که در سیر داستان به میان می آیند - مانند سموم نباتی و زباله های الکتریکی - فضای فیلم را مخدوش ساخته است.

تازه ترین ساخته کمال تبریزی در کاخ جشنواره با حواشی جالبی همراه شد. تبریزی در هنگام نمایش فیلم قسمت هایی را که در ممیزی کوتاه شده بود با صدای بلند برای حاظران تعریف می کرد. کمال تبریزی کارگردان فیلم طعم شیرین خیال  در نشست مطبوعاتی گفت : باید مردم این احساس را داشته باشند که با اینده خطرناکی روبرو هستند.

به گزارش مد ومه ، این کارگردان سینما امروز 19 بهمن ماه پس از پایان نمایش جدیدترین ساخته‌اش که به محیط زیست مربوط می‌شود، بیان کرد: شاید خیلی از آدم‌هایی که نسبت به محیط زیست اطلاعات دارند و مسائل مربوط به آن را رعایت می‌کنند، موضوعات مطرح شده در فیلم را بدانند اما مهم قاطبه مردم است که «طعم شیرین خیال» را درک کنند و این احساس را داشته باشند که با آینده خطرناکی روبرو هستند.

او در نشست پرسش و پاسخ فیلم‌اش که با اهالی رسانه سخن می‌گفت درباره شعارزدگی در این فیلم گفت: از زمان نوشتن فیلمنامه و بعد در طول ساخت فیلم فکر می‌کردم حرفی را می‌زنیم که همه یا اغلب گوش‌ها برای شنیدن ‌آن بسته است و ما مجبور بودیم فریاد بزنیم و شعار بدهیم تا آنهایی که خواب هستند یا خود را به خواب زده‌اند بیدار شوند و به موضوع فکر کنند.

تبریزی خاطرنشان کرد: اگر جایی احساس می‌شود که فیلم شعار می‌دهد، خودم هم این احساس را داشتم اما ابایی از آن وجود نداشت.

وی درباره چگونگی طرح مسائل و مشکلات مربوط به محیط زیست در این فیلم گفت: «طعم شیرین خیال» را می‌شد، پیچیده‌تر و عمیق‌تر کرد. اما شاید همین موضوع باعث می‌شد برخی از مسائل گنگ شود در حالی که من قصد داشتم فیلم را برای مخاطب عام و همه مردم کوچه و بازار بسازم تا تاثیری روی زندگی روزمره آنها داشته باشد.

 کمال تبریزی در پاسخ به اینکه چطور در شرایط فعلی و با وجود ذهن خاکستری مردم چنین فیلم امیدوارانه‌ای ساخته است؟ بیان کرد: آنچه در فیلم به آن تاکید می‌شود ولی شاید توجه شما را جلب نکرده، این است که متاسفانه در کشورمان مسائل خوب را فقط در خیال می‌توانیم، ببینیم به همین دلیل باید دست به دست هم بدهیم تا این خیال‌ها را به واقعیت تبدیل کنیم.

او ادامه داد: من هم موافقم که ما شرایط خوبی نداریم اما اگر این خیال را هم از خودمان بگیریم، هیچگونه ادامه حیاتی نخواهیم داشت.

کارگردان «طعم شیرین خیال» اضافه کرد: آنچه در این فیلم می‌بینید، واقعیت نیست بلکه خیال است و کشورهای جهان سوم باید تصور کنند که چه آرمان‌ها و خیال‌هایی می‌توانند داشته باشند و آن را چگونه می‌توان به واقعیت تبدیل کرد.

او با اشاره به اینکه فیلم خود را در چند سینمای مردمی تماشا کرده و واکنشی که براساس آرای گرفته شده دیده است‌، امیدوارانه بوده گفت: در آن سینماها معلوم بود که مردم در عین که با مسائل و مشکلات زیادی درگیر هستند اما مسائل مطرح شده در فیلم برایشان بی‌اهمیت نیست چرا که آنها حتی در دعاهای خود سلامتی و روان سالم را پیش از هرچیز دیگری می‌خواهند.

تبریزی با اشاره به اینکه متاسفانه در جنگل‌ها‌،‌کنار دریا‌ ‌، کوهستان‌ها و حتی در سطح شهر شاهد صحنه‌های خوبی نیستیم‌، خاطره‌ای از سفر خود به ژاپن را به همراه کیومرث پوراحمد یادآوری کرد که در تمام مدت نه آشغالی در خیابان‌ها دیدند و نه حتی سطل آشغالی.

این کارگردان سینما همچنین خاطرنشان کرد: از مدت‌ها پیش مساله محیط زیست را با یکسری از دوستان فیلمساز خود مطرح کرده و در تلاش هستیم تا انجمنی را در ارتباط با این موضوع و مشکلات آن راه‌اندازی کنیم تا به این ترتیب مردم را نسبت به آینده‌ای که در انتظار همه است، آگاه کنند.

وی با اشاره به اینکه وقتی طرح این فیلم براساس آقای حسین‌نژاد(تهیه کننده) مطرح و از من برای ساخت فیلم دعوت شد‌، گفت: آن موقع پس از خواندن طرح اولیه موضوع را برای ساخت خوب دانستم به خصوص به خاطر ضرورتش، البته شاید برخی فکر کنند این مساله ضرورتی ندارد اما مهم است چون همه به آن دست به گریبانند.

کمال تبریزی در بخش دیگری از صحبت‌هایش هم درباره انتخاب بازیگران این فیلم که با بازی شهاب حسینی و نازنین بیاتی‌ و نادر فلاح همراه بود گفت: اگر امکانش بود می‌خواستم همه بازیگران را از استان کرمان انتخاب کنم، آن هم به خاطر موضوع و محیطی که در آن کار می‌کردیم اما نشد و براساس نیاز به استفاده از بازیگران حرفه‌ای رسیدیم که البته برای لهجه آقای نادر فلاح به دادمان رسید و کمک خوبی را به ما کرد.

او با تاکید بر اینکه ترکیب خوبی از بازیگران در این فیلم حضور داشتند خاطر نشان کرد: در هر کاری تلاش می‌کنم با جوان‌ترها بیشتر کار کنم که در این فیلم هم عواملی از جمله آهنگساز‌، طراح صحنه و لباس‌ از جوانان بودند.

او با اشاره به محل فیلمبرداری «طعم شیرین خیال» که در کرمان بود گفت: کرمان بهترین نقطه ایران برای استحصال انرژی‌های نو است و بیشتر بادهای موسمی در آنجا می‌وزد، اگر دولت می‌توانست روی استان کرمان سرمایه‌گذاری کند مقدار انرژی که می‌توانست به دست بیاورد شامل یک سوم کل انرژی مورد نیاز کل کشور می‌شد.

محمدعلی حسین‌نژاد تهیه کننده این فیلم هم درباره ساخت «طعم شیرین خیال» گفت: حدود 10 سال قبل با خانواده‌ای روبرو شدم که یک دختر و سه پسر داشتند، اما پدر خانواده به دلیل اینکه دخترش را خیلی دوست داشت تمام خواستگاران خود را به دلایل مختلف رد می‌کرد چون معتقد بود کسی ارزش او را ندارد.

او ادامه داد: آن زمان به نظرم رسید این موضوع قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی را دارد اما شرایط آن فراهم نشد تا اینکه در حاشیه جشنواره تورنتو این مساله مطرح شد که چرا سینما با قدرتی که دارد به مسائل بحرانی دنیا از جمله محیط زیست‌، انرژی ‌، خشونت کمتر توجه می‌کند به همین دلیل تصمیم گرفتم آن قصه قدیمی را با موضوع محیط زیست کار کنم.

وی در پاسخ به اینکه فیلم به صورت سطحی مسائل مربوط به محیط زیست را مطرح می‌کند؟ گفت: ما نمی‌خواستیم اطلاعات سنگینی بدهیم بلکه فقط می‌خواستیم مخاطب به موضوع حساس شوند که اگر برنامه یا مقاله‌ای درباره این موضوع دیدند به آن توجه کنند.

نازنین بیاتی بازیگر این فیلم هم درباره اینکه در نقش‌های مثبت کلیشه شده و آیا تمایلی به حضو در نقش منفی هم دارد یا خیر؟ بیان کرد: سعی کردم در نقشی کلیشه نشوم و به نظرم این نقش هم کلیشه نبود اما دوست دارم در نقش‌های دیگری هم خودم را محک بزنم.

در نشست فیلم «طعم شیرین خیال» برخی عوامل این اثر سینمایی از جمله علی تبریزی‌(فیلمبردار)، آسیه سلطانی(بازیگر)، سخاوت‌دوست(آهنگساز) و فرهاد یوسفی حضور داشتند.

همچنین نمایش فیلم «طعم شیرین خیال» کمال تبریزی در برج میلاد با اعلام موارد سانسور شده فیلم در طول پخش فیلم توسط این کارگردان همراه بود.

پیش از آغاز این فیلم، کمال تبریزی که به همراه محمدعلی حسین‌نژاد - تهیه‌کننده این فیلم - بر روی سن حاضر شده بود،‌ با انتقاد از ممیزی‌های اعمال شده بر فیلمش گفت: پیش از این فیلم‌ها در جشنواره ممیزی نمی‌شد‌، اما گویا امسال وضعیت تغییر کرده است. به طوری که علی‌رغم میل من با اصراری که شد،‌ مجبور به حذف دو جمله از فیلم شدم.

وی با اشاره به این صحنه‌ها اظهار کرد: در صحنه‌ای دانشجو از استادش درباره انرژی هسته‌ای می‌پرسد که به من گفتند باید تغییر کند و به جای آن انرژی شیمیایی گذاشتم و در صحنه دیگر یکی از شخصیت‌های فیلم در مورد یک فرد زندانی صحبت می‌کند که در جواب می‌شنویم ما اصلا زندانی سیاسی نداریم.

این کارگردان در پایان سخنانش اظهار کرد: در طول نمایش فیلم این دو مورد را اشاره خواهم کرد.

هنگام پخش فیلم هنگام رسیدن به این صحنه‌ها تبریزی که در ردیف‌های بالایی سالن نشسته بود‌، این دو مورد ممیزی شده را با صدای بلند اصلاح کرد که با تشویق حاضران همراه شد. / ایسنا

.

 

نگاه منفی

فیلم طعم شیرین خیال را باید ضعیف‌ترین ساخته کارنامه سینمایی پُرکار کمال تبریزی دانست. این فیلم به دنبال این است که با زبانی پرحرف و نگاهی تصنعی به یک موضوع ساده چون خاطره خواستگاری شیرین بپردازد و از سویی به تأثیرپذیری مخاطب از استفاده مطلوب انرژی همت نهد. کمال تبریزی سعی داشت تا در “طعم شیرین خیال” با استفاده از ترکیب واقعیت گرایی و جهانی فانتزی دست به ترکیب تصاویر انیمیشن با رئال زده و با فرمی متفاوت به ارائه روایتی متفاوت از ساختار فیلم‌های گذشته خود دست یابد، اما در چنگال فیلم‌نامه ای گرفتار می‌شود که دچار لکنت در روایت بوده و همچنان در موقعیت‌هایی همسان درجا می زند. نه شخصیت‌ها توان مقابله با موقعیت دارند و نه مسئله ای اساسی جلوه می‌کند تا گره آن گشایش یابد.

نازنین بیاتی هم فاصله ای عمیق با نقش مناسب خود در فیلم دربند داشته و با وجودی که مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش یعنی ازدواج را در پیش دارد، به شکلی بی رمق و نگاهی سرد با افراد و موضوعات برخورد می‌کند.

فیلم سرشار از دیالوگ‌هایی در جهت صرفه جویی در انرژی‌ها و رسیدن به هوای پاک و توجه به طبیعت است و فیلم‌ساز از ساده‌ترین و گمراه‌ترین شکل ممکن به ارائه دغدغه سخت آموزش پذیری می‌پردازد، روشی که به اشتباه توسط بسیاری از فیلم‌سازان ایرانی در جهت ارائه مفاهیم مختلف رفتاری ارائه می‌شود و این توصیه‌های رو در رو همچون پیام‌های تبلیغاتی تلویزیونی که مرتب تکرار می‌شود، نه تنها تأثیری کاربردی ندارد، حتی موجب واپس گرایی مخاطب می‌شود. امروزه کار سینما، ترسیم نقاط فکری با استفاده از خلاقیت تصویر و صوت و با کمترین استفاده از روش پند و اندرز است، چرا که بشر امروزی نیز در عالم واقع با انسانِ چند سال پیش تفاوت دارد.

داستان فیلم از سویی ما را به ثبت مهم‌ترین خاطره زندگی دختری دانشجو به نام شیرین می‌کشاند که قرار است توسط استادش ” گروس رازیانی” خواستگاری شود. اما در این ماجرای عاشقانه نه شور و شعفی در میان است و نه موقعیت طنازانه ای شکل می‌یابد و نویسنده و کمال تبریزی چنان بی رمق این شرایط را شرح می‌دهند که هیچ حس تعلیق وار و خوشایندی برای بیننده پیش نمی‌آید. از طرفی بازی سطحی و همیشگی شهاب حسینی در نقش استاد به این کاراکتر بُعدی وجودی نمی‌دهد.

پُر واضح است که موضوعاتی مهم چون رسیدن به هوای پاک و استفاده مطلوب از انرژی‌ها می‌تواند سرچشمه بسیاری از آثار مستند و داستانی باشد و این کمبود تولیداتی این چنینی به شدت در سینمای ایران به چشم می‌خورد، اما نحوه برخورد با این سوژه انسانی و رسیدن به طرحی خلاقانه و ابزاری ارزنده در تبیین این مسئله راهگشا خواهد بود.

کمال تبریزی که یکی از مشخصه‌هایش زبانی طنازانه در روایت و پرداختی متمایز در شخصیت‌ها بوده است، در “طعم شیرین خیال” به صراحت شعار می‌دهد و بدون خلق موقعیتی باورپذیر همچون محصولی سفارشی می‌خواهد بسته ای را به ذهن مخاطب فرو کند و به طور حتم چنین رویه ای، روندی معکوس خواهد یافت. در واقع این نوع برخورد، ما را به یاد اثر شعار زده دیگری به نام “نارنجی پوش” می‌اندازد که در همان سکانس اولیه، داریوش مهرجویی با داد و فریاد خواستار تمیز شدن طبیعت بود و از این وضعیت به‌طور مستقیم در جلوی دوربین انتقاد می‌کرد.

آن چه مسلم است تفاوتی اساسی در مدیوم سینما با روش‌های دیگر انتقال داده‌ها همچون سخنرانی در قالب بیانیه و یا برنامه تلویزیونی گفتگو محور وجود دارد و این ظرفیت گسترده و البته ظریف نور و تصویر و صداست که در قالب قصه ای غربال شده به هسته ای واحد چون تفهیم مفاهیم نزد مخاطب یاری می‌دهد.

فیلم جدید کمال تبریزی سعی نموده از روشی دیگر در روایت که حضور گزارش گرای شخصیت اصلی در برابر دوربین بوده، به همراهی نزدیک تر بیننده دامن بزند و با تصویرسازی‌های انیمیشن به سهل‌الوصول بودن موضوع کمک نماید و همچنین با استفاده از پهنای باند صوتی به مهیب بودن ماجرا نزد مخاطب بپردازد، اما همه این‌ها به علت نداشتن داستانی ارزنده از فراز و فرود رخدادها به سمت چرخه ای تکراری و پرداختی تصنعی رسیده است.

در فیلم طعم شیرین خیال، فریادهای استاد با خیال پردازی شیرین در دل کویر، روایتی بی مزه آفریده و حضور کاراکتری بی خاصیت چون خانم نیک اختر نیز که کارکرد قفل را در این پیوند خجسته دارد، حسی خشک ساخته است. همچنین نقشه کودکانه استادی پا به سن گذاشته چون دکتر سامری در جهت بدنام کردن استاد رازیانی و حضور کارآگاهی لوس در شناسایی استاد کاملاً بی معنی است. این فیلم همچنان بی هیچ ایده خلاقانه ای و با روندی تکراری به سمت پیام رسیدن به الگوی برتر در زمینه مصرف سوخت ادامه داده و در ساخت موقعیتی جذاب در زمینه خواستگاری و ازدواج نیز درجا می زند تا با اثری بی بهره و خشک از کارگردانی با جسارت روبرو شویم.

بجز چند فقره ظرافت‌های بامزه در فضای روایت‌پردازی و فاصله‌گذاری‌هایش، فیلم نکته‌ی خاصی برای ارائه ندارد. حاصل کار از حد شعاری بودن گذشته و به محدوده‌ی لوس بودن رسیده است. گروس رازیانی به عنوان شخصیت مبلغ نگه‌داری از محیط زیست، بیش از آن‌که خل‌مشنگی‌هایش جذاب باشد، روی اعصاب است و دختر داستان، شیرین نیز از او لوس‌تر. بله... محیط زیست مقوله‌ای بسیار مهم است، اما این‌که وسط فیلم، انیمیشن‌هایی را نشان دهیم که در آن عده‌ای دارند با نفت و بنزین و گازوئیل به محیط زیست شلیک می‌کنند و یا عده‌ای زیر آوارهای ظروف پلاستیکی در حال مرگ هستند و امثال آن، مناسب طرح‌های تبلیغاتی سازمان مربوطه است تا قطعاتی دراماتیک وسط یک اثر سینمایی داستان‌گو ولو حتی فانتزی. چرا باید یک فعال محیط زیست مشنگ باشد؟ چرا شیرین خیال‌پرور است؟ چرا مثل بقیه‌ی دخترهای جوان با مادرش اخت نیست و درددل‌هایش را با پدرش انجام می‌دهد؟ چرا استاد بین این همه دختر به او علاقه‌مند شده است؟ هشدار در راستای معضلات زیست‌محیطی بسیار نیکو است؛ اما قبل از هر چیز باید یک درام قوی و پرداختی مناسب داشت تا این هشدار‌ها و تبلیغ‌ها حیف و حرام نشود.

از کمال تبریزی انتظارها بسیار بیش‌تر بود: در کل سکانس دوم طعم شیرین خیال ما شاهد ۲۵دقیقه سخن‌رانی بزک‌شده‌ای هستیم با محتوایی بسیار معمولی و در حد هر مقاله‌ی معمولی که در هر سایت معمولی اینترنتی در مورد انرژی پاک می‌توان یافت، آن‌هم برای دانشجویان دوره‌ی فوق لیسانس؟! اما جنبه‌ی بدتر قضیه این است که این سخن‌رانی مطول الگویی می‌شود برای تمام سکانس‌هایی که قهرمان داستان حضور دارد و حتی گره‌افکنی‌های فیلم با همین الگو شکل می‌گیرد. در کنار این قضیه، «درام» فیلم، یک عاشقیِ هزاران‌بارفریادشده‌ی استاد رازیانی به شیرین قناد، (حتی توی کلاس درس و جلوی تمام دانشجویان!) است و جالب این‌که حتی یک رقیب عشقی جدی یا یک مانع واقعی که به‌آسانی رفع نشود، وجود ندارد که تماشاگر را تا پایان درگیر کند. اما موضوع انرژی‌های پاک که فیلم با آن شروع می‌شود، با هیچ چسبی به آن «درام» سست چسبیده نمی‌شود زیرا صرف این‌که شیرین قناد با استاد رازیانی بر سر قضیه‌ی انرژی‌های پاک همراه و هم‌دل است، تبدیل نمی‌شود به موضوعی که هر دو را به طور جدی درگیر درام فیلم بکند. بنابراین بنای فیلم تا پایان هم‌چنان سست می‌ماند و تماشاگر درمی‌ماند آیا این فیلم واقعاً کار یک کارگردان باتجربه و داستان‌پرداز و کمدی‌شناس است؟

 

پس از نمایش فیلم "طعم شیرین خیال"ساخته کمال تبریزی، اظهار نظرهای متفاوتی در باره آن شنیده شده است. مهدی تهرانی منتقد و مدرس سینما اعتقاد دارد، کمال تبریزی یک فیلمساز ممتاز است اما آخرین ساخته‌ی او یک کار متوسط در سینمای ایران جلوه‌گری می‌کند.

به گزارش همشهری آنلاین؛ این منتقد افزود: قبل از هرچیز باید یاد بگیریم قضاوت منصفانه نسبت به هر فیلمی داشته باشیم. و اخلاقمدار هر اثری را نقد کنیم. در واقع باید مباحث تکنیکال و سپس زبان و گفتار فیلم را مطرح کنیم و اگر کارگردان یک اثر؛ دارای پیشینه است کار جدیدش را با کارنامه‌اش قیاس کنیم. اینکه مباحث فرعی و اسپانسر یک فیلم بحث اصلی باشد ربطی به نقد پیدا نمی‌کند. چرا بسیاری مدام به طعم شیرین خیال به عنوان یک کار سفارشی نظر انداخته‌اند که حتی اگر اینگونه هم باشد؛ بحث در باره کلیت فیلم را به مخاطره انداخته است.

فارغ از این مباحث حاشیه‌ای به اعتقاد این مدرس سینما؛ آخرین ساخته کمال تبریزی فیلم شاخصی از کار درنیامده و یک اثر سهل و ممتنع و در نهایت یک فیلم متوسط در سینمای ایران است. چرا که بحث گفتارها و سناریو و آنچه باید از دهان بازیگر بر روی پرده شنید و دید بسیار دم دستی؛ شعار گونه و گاهی حتی سفارشی جلوه گری می‌کند. سفارشی از این منظر که مثلا سناریست و کارگردان مجبور باشد حتی علیرغم میل خود چندین و چند جمله را در بین داستاک ها و در ادامه در دیالوگ‌ها جای بدهد. کاری که شیرازه و اساس یک فیلم را می‌تواند بهم بریزد.

این منتقد سینما در باره سکانس های طولانی به ویژه سکانس پس از افتتاحیه و بعد از آن اظهار کرد: من فکر می کنم طعم شیرین خیال متاسفانه چوب فیلمنامه‌اش را می‌خورد. کمال تبریزی کارگردانی ششدانگ است و از گروه فیلمسازان سینمای ایران است که دوربین را بهتر از هرکسی می‌شناسد و همچنین از کارگردانانی است که تصویر را فدای دیالوگ نمی‌کند. اما در این آخرین ساخته‌ی او به هر دلیلی که باشد ما با سکانس‌هایی روبرو می‌شویم که جز حرافی چیزی برای گفتن نداشتند. این بی‌انصافی است که من سکانس خاصی را صراحتا نام ببرم اما بعد از سکانس افتتاحیه تا حدود 35 دقیقه پس از آن؛ تقسیم بندی داستان واقعا در یک حجم غیر استاندارد کار شده بود.

مهدی تهرانی در مورد کارنامه کمال تبریزی عقیده دارد: آنچه کمال تبریزی حداقل از 1374 و با "لیلی با من است"به این طرف ساخته؛ همگی آثار قابل احترامی هستند. من به غیر از لیلی با من است؛ مارمولک و پاداش و حتی با کمی اغماض فیلمی مانند خیابان‌های آرام را بهترین کارهای کمال تبریزی می‌دانم. اما اینکه قرار باشد هر فیلم از یک کارگردان شاخص یک اثر کامل از کار دربیاید درخواستی منطقی نیست اما می‌تواند یک آرزوی دور و دراز باشد. چنانچه این روند برای طعم شیرین خیال اینگونه از کار درآمده است

 

 

.

 

منابع

http://www.salamcinama.ir/news/2180/

معرفی-فیلم-طعم-شیرین-خیال-عکس-

های-فیلم-پشت-صحنه-پوستر-و-آنونس

http://www.madomeh.com/

http://www.hesesabz.blogsky.com/1394/01/23/post-2107/#

http://www.islamicartz.com/story

/PnHGCtly9OeQ15m7eXCWeE4Hx4v3p_hCF5xBZKVqeKc

http://ashabeeshgh.

com/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B7%D8%B9%D9%85-%D8%B4%DB

%8C%D8%B1%DC%D9%86-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9

http://www.madomeh.com/site/news/news/1319.htm

 

http://www

.hamshahrionline.ir/details/290316/cinema/iraniancinema

 

 

 

 

 

 

شهرام ناظری و چکناواریان در تقدیر از شهدای هنرمند تئاتری‌

$
0
0

شهرام ناظری و چکناواریان در تقدیر از شهدای هنرمند تئاتری‌

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/1546-

شهرام-ناظری-و-چکناواریان-در-تقدیر-از-شهدای-هنرمند-تئاتری‌

.

 

 

 بخش تئاتر «کنگره دو هزار شهید هنرمند» با حضور شهرام ناظری و لوریس چکناوریان با تجلیل از 5 شهید و قدردانی از 15 هنرمند عرصه دفاع مقدس برگزار شد.

به گزارش ایسنا، محمود صلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این مراسم با تقدیر از هنرمندان شهید و هنرمندان حاضر در مراسم گفت: مردم ما همواره صلح‌ طلب‌ ترین مردمان بوده‌اند و امنیت امروز را هم بدون شک از برکت شهدا داریم. آن‌ها برای دین، شرف و کشور ما جنگیدند و از خود گذشتند و ما نیز باید قدردان آن‌ ها و خانواده‌ هایشان باشیم.

او ادامه داد: امسال بیش از هزار و 300 نمایش روی صحنه رفته است و شهر تهران کشش بیشتری نیز دارد. شهرداری تهران نیز در همین راستا دو مجموعه نمایشی با 11 سالن را در حال آماده سازی دارد، چون معتقدیم بسیاری از مسائل اخلاقی، انسانی و حتی شهروندی را می‌توان با زبان هنر آموخت. البته ما تا به حال آن طور که باید هنرمندان شهید و هنرمندان فعال در این عرصه را به مردم معرفی نکرده‌ ایم، جای تاسف دارد که هنرمندان شهید در میان ما نیستند اما ما باید قدردان آن‌ هایی باشیم که امروز به عنوان هنرمند در خدمتشان هستیم، زیرا آن‌ ها نیز هنر خود را در جلوه‌ های مختلف در خدمت انقلاب و ارزش‌های آن قرار دادند.

در ادامه این مراسم که 26 دی ماه در تالار ایوان شمس برگزار شد، از هنرمندان شهید محمدرضا امانی، مسعود سهیلی،‌ قدرت الله طاهری بروجنی، احمد مقدم و غلامرضا کشتکار با اهدای لوح یادبود به اعضای خانواده آن‌ ها تجلیل شد.

در ادامه شهرام کرمی به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در سخنانی گفت: امروز دوست و دشمن به جایگاه شهیدان اعتراف دارند و در فرهنگ ما شهادت مفهومی با عزت است. از سوی دیگر تئاتر نیز هنری است برای تعالی بشر و ما نیز معتقدیم تئاتر می‌ تواند برای شعور بشر مثمر ثمر باشد.

او ادامه داد: ‌بیش از 200 شهید هنرمند عرصه هنرهای نمایشی داریم که از میان آن‌ ها 30 نفر فعالیت حرفه‌ای تئاتر داشتند. کسانی که هنر را برای انتقال متعالی‌ ترین مفاهیم به کار می‌ بردند، این کنگره نیز بهانه‌ ای برای یادآوری ارزشمند بودن هنر تئاتر است و اینکه چه انسان‌ های بزرگی برای درک مفهوم «ملکوتیان صحنه» تلاش کردند. ما هنرمندان تئاتر هم باید بتوانیم در راستای اهداف آن شهیدان تلاش کنیم و سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم تلاش کرده است تا به شکل عملی با برگزاری برنامه‌ های فرهنگی مختلف، در این راستا گام بردارد.

در ادامه این مراسم که با اجرای سید جواد هاشمی برگزار می‌شد از سعید کشن فلاح، حسین مسافر آستانه، جلیل فرجاد، تاجبخش فناییان، امیر دژاکام، قاسم زارع، عطیه غبیشاوی، کریم اکبری مبارکه، حسین پارسایی، نصرالله قادری، محمود فرهنگ، حسین فدایی حسین، سعید اسماعیلی، کوروش زارعی و امیرحسین شفیعی به عنوان 15 هنرمندی که در زمینه انقلاب اسلامی و ارزش‌ های دفاع مقدس آثاری خلق کرده‌ اند، قدردانی شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم آقای خسروی به عنوان دبیر سومین «سوگواره خمسه» از رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران حکم گرفت.

در انتهای این مراسم نیز بیانیه مشترک هنرمندان بسیجی عرصه تئاتر در بزرگداشت هنرمندان شهید قرائت شد.

شفیعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی و محمد خزاعی دبیر کنگره از حاضران این برنامه بودند.

به گزارش ایسنا، کنگره دو هزار شهید هنرمند به همت سازمان فرهنگی شهرداری تهران، بسیج سازمان صدا و سیما، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد فرهنگی روایت و خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

اختتامیه این مراسم نیز ، پنجشنبه اول بهمن ماه، در حوزه هنری برگزار شد

 

 

 

 

 

ادبیات جنایی

$
0
0

ادبیات جنایی

گردآوری از گاگرین فتائی

 

تندیسی از شرلوک هولمز در سوئیس

 

 

شرلوک هولمز و دکتر واتسون

 

 

ادبیات داستانی جنایی یکی از سبک‌های ادبی است که اعمال مجرمان و انگیزه‌های آنان را روایت می‌کند. این سبک خود به چندین زیر سبک از جمله ادبیات پلیسی تقسیم می‌شود.

از نویسندگان مشهوری که به خلق آثاری در زمینه ادبیات داستانی جنایی پرداخته‌اند می‌توان آگاتا کریستی (خالق شخصیت‌های هرکول پوآرو و خانم مارپل)، آرتور کانن دویل (خالق شرلوک هلمز)، ریموند چندلر، پاتریشیا کرنول و دوروتی ال. سایرز را نام برد.

جنایت و مکافات، قتل راجر آکروید، ده بچه زنگی و نام گل سرخ از آثار مطرح این سبک هستند.

.

جستجوی سرنخ ادبیات جنایی در ​ایران و​ جهان

سوزان سانتاگ، نویسنده و منتقد نامدار معتقد است تا وقتی که ما از خواندن صفحه حوادث روزنامه‌ها لذت می‌بریم، تا وقتی که دوست داریم قاتل را بشناسیم و تا وقتی که دوست داریم بدانیم پشت دیوارهای خانه همسایه‌مان چه می‌گذرد از داستان پلیسی لذت می‌بریم.

با این تفاوت که دیگر دوره حل معماها گذشته است. قاتل دیگر از پنجره فرار نمی‌کند که اگر این طور بود، این کتاب‌های قطور 700 صفحه‌ای روی دست نویسنده باد می‌کرد. حالا ماجرا فرق کرده است. داستان پلیسی از یک قرن پیش تا امروز نوشته می‌شود. کافی است سری به سایت آمازون بزنید تا متوجه شوید در میان پرفروش‌ترین‌ها حداقل چهار کتاب اول در این گونه می‌گنجد. از نمونه‌های بارز این آثار هم می‌توان به «رمز داوینچی» اثر دن براون اشاره کرد که تا امروز حدود به 30 هزار بار تجدید چاپ شده است.

اغلب منتقدان بر این باورند که پدر رمان کارآگاهی ادگارآلن پو، نویسنده نامدار آمریکایی است، اما ادبیات جنایی که داستان‌های کارآگاهی پو هم زیرمجموعهآن قرار میگیرند، قدمتیطولانیتر دارد. برای فهم رویکردهای معاصر به جنایت و روایات جنایی ضروری است که مروری داشتهباشیم گذرا به خاستگاه اصلی این گونه. دروتی ال سایرس، نویسنده آثار جنایی و خالق «لرد پیتر ویمزی» ـ کارآگاهی که بسیار مورد تقلید قرار گرفته ـ در مقدمه کتاب «بهترین داستانهای کوتاه کارآگاهی، معمایی و ترسناک» (سال 1929) به عنوان اولین مجموعه آثار جنایی در آمریکا به چاپ رسید، چهار داستان را به عنوان سرچشمههای این ژانر معرفی کرد؛ دو داستان از عهد عتیق از کتاب دانیال، متعلق به قرن چهارم تا اول پیش از میلاد، یک داستان از هرودت از قرن پنجم قبل از میلاد و یکی از روایتها از اسطوره‎‎هرکول.

فتح‌الله بی‌نیاز، منتقد ادبی درباره چگونگی تکوین این گونه ادبی بر این باور است که مثل هر چیز دیگری که در اروپا تولید و بعد به آمریکا صادر می‌شود، داستان پلیسی نیز از اروپا به آمریکا رفت و در آنجا به اوج شکوفایی خود رسید، به گونه‌ای که به گفته هوارد‌های کرفت رمان پلیسی تحت تاثیر این شکوفایی در سال‌های دهه 40 یک‌چهارم کل کتاب‌های منتشر شده در آمریکا، انگلستان و اروپای غربی را تشکیل می‌داد. یکی از دلایل این شکوفایی، دگرگون شدن مضمون داستان پلیسی در آمریکا بود که به تولد زیرمجموعه دیگری از ادبیات پلیسی به نام «هارد بویلد» انجامید، اما سنت «هارد بویلد» چه بود؟ بیشترین دگرگونی در سنت آمریکایی رمان پلیسی، به شخصیت کارآگاه مربوط می‌شد. کارآگاه در سنت هارد بویلد به صورت خصوصی و به تنهایی کار می‌کرد، اغلب بین 35 تا 45 سال داشت و انسان سخت و تلخی بود، تنها و بی‌خانواده زندگی می‌کرد، قهوه را بی‌شیر و شکر می‌نوشید و پشت‌سر هم سیگار دود می‌کرد.

چنین تعریفی را می‌توان نمادی برای یک کارآگاه در داستان‌های پلیسی قلمداد کرد. نمادی که بسیاری از کارآگاهان را به ذهن ما متبادر می‌کنند؛ شخصیت‌هایی مثل هرکول پوآرو، درک یا حتی کارآگاه علوی خودمان. انسان‌هایی تنها که بارانی می‌پوشند، شیک‌پوش هستند، قهوه را معمولا تلخ می‌نوشند و نگاه نکته‌سنج و تیزبین و نافذی دارند. این چنین بود که به مرور زمان در داستان‌های جنایی و به تبع آن حتی فیلم‌هایی که براساس این داستان‌ها ساخته شد، کارآگاه‌ها فراتر از شخصیت ظاهر شدند و به مرحله تیپ شدن رسیدند. البته در این بین برخی نویسندگان هم تلاش کردند که خوراک محبوبی برای کارآگاهان داستان‌هایشان دست و پا کنند. مثلا ژرژ سیمنون، نویسنده معروف داستان‌های پلیسی که آثار زیادی از او به فارسی ترجمه شده است، در یکی از رمان‌هایش کارآگاهی را خلق می‌کند که بعد از بررسی پرونده‌هایش به خوردن سیرابی اعتیاد دارد. اما داستان‌های جنایی یا پلیسی چه مشخصه‌هایی باید داشته باشند؟ قطعا این داستان‌ها بدون عنصر روایت هیچ‌اند. در یادداشتی که سال 1928 ویلارد هانتینگتون رایت که با نام مستعار اس.‌اس.‌ون داین داستان پلیسی می‌نوشته، منتشر کرده، قوانینی را درباره ملاک‌های داستان پلیسی ذکر کرده است. به گفته او داستان کارآگاهی نوعی بازی هوش است؛ فراتر از آن، یک رویداد تفریحی است و برای نوشتن داستان‌های کارآگاهی، قوانین مشخصی وجود دارد. قوانین هانتینگتون به این شرح است:

خواننده برای حل راز باید فرصت برابری به نسبت کارآگاه داشته باشد. هیچ حق عامدانه یا فریبی نباید روی خواننده اجرا شود مگر آنها که خود مجرم در داستان برای کارآگاه اجرا می‌کند، خط عشقی نباید وجود داشته باشد، خود کارآگاه یا یکی از بازرسان رسمی هرگز نباید مجرم از کار دربیایند، مجرم باید از طریق جست‌وجوی منطقی معلوم شود، نه از روی تصادف، حادثه یا اعتراف بی‌دلیل، رمان کارآگاهی باید فقط یک کارآگاه داشته باشد، یک جسد باید در رمان کارآگاهی باشد، مسأله جنایت باید صرفا از طرق طبیعی حل شود، مجرم باید شخصیتی باشد که نقش کم و بیش مهمی در داستان بازی کرده است، مجرم باید یک‌نفر باشد، انجمن‌های مخفی، مافیا و... جایی در داستان کارآگاهی ندارند، روش جنایت و روش کشف جنایت باید عقلانی و علمی باشد و حقیقت مسأله باید همواره واضح باشد.

 

.

ادبیات جنایی ـ پلیسی چگونه جدی شد

برخلاف سینما که گونه پلیسی ـ جنایی و مشخصا سینمای نوار (درام‌های جنایی هالیوودی)، از بدو ظهور تفاوتی با دیگر گونه‌ها نداشت؛ ادبیات جنایی مسیری کم و بیش پرفراز و نشیب را پشت‌سر گذاشت تا در جایگاه یک اثر ادبی صرف‌نظر از ویژگی ژانری خود، پذیرفته شد.

با وجود این‌ که از ادگار آلن پو (شاعر و نویسنده صاحب سبک و بنام آمریکایی) به عنوان اولین نویسنده این سنخ آثار یاد می‌شود؛ اما انگشت‌شمار نوشته‌های پلیسی که او بیش از هر چیز کلیات مضمونی این سبک را تبیین می‌کرد، در خیل آثار کم‌‌اهمیتی که بعد منتشر گردید گم شدند.​برای نمونه در آمریکا انبوهی از جزوه‌های ده سنتی که برای توده مردم منتشر می‌شدند و حاوی داستان‌هایی پیش‌پاافتاده بودند، از حادثه‌پردازی به عنوان یک فاکتور مهم در جذب مخاطب بهره می‌جستند که دو گونه وسترن و پلیسی ـ جنایی، بیش از دیگر گونه‌ها متضمن این چنین مایه‌هایی بودند. بنابراین به عنوان داستان‌هایی صرفا سرگرمی‌ساز شناخته می‌شدند.

در اروپا اما شرایط بهتر بود. سر آرتور کنان دویل، خالق شرلوک هلمز با الگو گرفتن از شاخصه‌هایی که از داستان‌های آلن پو برگرفته شده بود، داستان‌های کوتاه متعددی (به همراه چهار رمان) خلق کرد که گرچه ماهیتا برای جذب مخاطب نوشته شده بودند، اما نه‌تنها سردستی نبودند بلکه از استخوان‌بندی و ساختار داستانی درستی بهره می‌بردند که به همین دلیل کماکان خوانده می‌شوند.

نکته‌ای که در آثار نویسندگان بعد از او در اروپا و مشخصا آگاتا کریستی و تا حدی دروتی ال سایرز و... نیز در سطوح مختلف دیده می‌شود. با همه اینها گرچه از این سال‌ها به عنوان دوران طلایی ادبیات پلیسی ـ جنایی یاد می‌کنند و حتی آنها در قالب تشکلی صنفی، اصول و قواعد خود را در آفرینش ساختار‌های داستان ـ روایی داشتند، اما با این حال آثاری صرفا سرگرم‌کننده بودند که به قصد عامه مخاطبان نوشته می‌شدند.

اما چه شد داستان پلیسی ـ‌جنایی پس از چند دهه که صرفا به عنوان آثار سرگرم‌کننده دست پایین شناخته می‌شد، به جایگاه یک گونه جدی در ادبیات ارتقا پیدا کرد؟

شاید پیداکردن نقطه آغاز و پایانی برای این اتفاق چندان‌شدنی به نظر نرسد و در واقع حاصل پیش‌زمینه‌هایی باشد که بتدریج شکل گرفتند و نویسندگان گوناگونی هم در آن سهم داشتند. این درست، اما در این میان چند نویسنده بودند که سهمی پررنگ‌ داشتند.

«او بهترین نویسنده قرن بیستم فرانسه است» (آندره ژید)؛ «آثارش کابوس‌هایی هستند که با هنرمندی دردآوری توصیف ‌شده‌اند» (فرانسوا موریاک) و... .

آنچه در بالا خواندید درباره مارسل پروست گفته نشده، همچنین درباره مارگاریت دوراس یا آلبرکامو یا دیگر نویسندگان شاخص قرن بیستم فرانسه؛ شاید تعجب کنید، اما این گفتههای ستایش‌آمیز، تنها نمونه‌هایی از خیل گفته‌هایی است که درباره ژرژ سیمنون گفته ‌شده است. نویسنده‌ای که بسیار پرکار بود و نزدیک به 200 اثر کوتاه و بلند نوشته که مضمون برخی از آنها آگاهانه یا ناخودآگاه شباهت‌های هم با هم دارند، اما او به عنوان یکی از نویسندگانی که شخصیت‌هایش را به شکلی ظریف کالبد شکافی کرده معروف است.

داستان‌های ژرژسیمنون اگر چه قربانی پرکاری بیش از حد او شد، اما او از چنان قریحه و خلاقیتی برخوردار بود که داستان‌هایش با زبانی محکم و باری روان‌شناسانه قوی روایت می‌شد.

داستان‌های ژرژسیمنون در زمان خود به عنوان آثار روشنفکرانه بدنه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته می‌شدند که در ترجمه به زبان‌های دیگر نیز مخاطبانی از همین طیف از آن استقبال می‌کردند.

اما در این زمینه مهم‌ترین اتفاق در آمریکا رخ داد، اتفاقی که نقطه پایان بر دوران طلایی ادبیات جنایی پلیسی گذاشت تا این بار اروپاییان باشند که چشم به ادبیات جنایی آمریکا بدوزند، اما این اتفاق بیش از آن که توسط یک فرد رقم بخورد، توسط یک جریان پدید آمد. جریانی که خاستگاه آن مجله بلک ماسک بود که داستان‌های کوتاه و بلند پلیسی ـ جنایی منتشر می‌کرد. در دهه 30 و 40 نویسندگانی در این مکتب تربیت شدند که ادبیات جنایی را هم در محتوا و هم در فرم دگرگون کردند. شاخص‌ترین آنها دشیل همت و ریموند چندلر بودند و در پی آنها نویسندگان دیگری همانند هوراس مک کوی، ارل استنلی گاردنر و... نیز از راه رسیدند که البته در سطح پایین‌تری از آن دو قرار داشتند.

آنچه راه این گروه را از نویسندگان سنتی داستان پلیسی همانند آگاتا کریستی جدا کرد، نوع نگاهشان به خود رمان پلیسی ـ جنایی بود. نویسندگان سنتی اهمیت اصلی را به مضمون و ساختار گره‌افکنی و گره گشایی داستان می‌د‌ادند، اما نویسندگانی چون همت و چندلر براین باور بودند که این چفت و بست‌ها در درجه دوم اهمیت قرار دارند، بلکه ماهیت ادبی خود اثر از اهمیت بیشتری برخوردار است. درواقع چندلر معتقد بود نویسنده باید جوری بنویسد که خواننده را به بازخوانی اثر ترغیب کند و برای رسیدن به این مهم رمان باید از قابلیت‌هایی فراتر از چفت و بست صرف مضمون پلیسی اثر استفاده کند.

نویسندگان مکتب بلک ماسک چند گام اساسی در این زمینه برداشتند، نخست این‌که داستان‌ها را از محیط‌های بسته و اشرافی که در رمان‌های عصر طلایی دیده می‌شد، خارج کردند و به فضا‌های بیرونی داخل کوچه و خیابان و یا مردم لایه‌های پایین جامعه بردند (این نوآوری در آثار ژرژسیمنون هم تا حدی دیده می‌شود)؛ همین مساله باعث شد آنها درباره مضامین تازه‌تر و برخوردار از مایه‌های واقعی و انسانی‌تر که در رمان‌های جدی نیز وجود داشت بنویسند. به تناسب همین تغییر این نویسندگان مجبور بودند از زبان توده عادی مردم زمان خود استفاده کنند که این ویژگی نیز برمایه‌های رئالیستی این آثار می‌افزود.

در یک جمع‌بندی کلی باید به این نکته اشاره کرد که اگر داستان‌های پلیسی جنایی در دوره اول خود ـ که اتفاقا دوران طلایی آن هم نامیده می‌شود ـ جزو آثار ادبی برشمرده نمی‌شدند، از این سبب بود که خود این نویسندگان نیز دنبال چنین مساله‌ای نبودند. بسیاری از آنها گرچه جزو عامه‌پسندنویس‌های پیش‌پاافتاده نیستند ـ چنانچه آگاتا کریستی و دروتی ال سایرز نیز سطح آثارشان بالاتر از این طیف قرار می‌گیرد ـ اما به دلیل توجه بیش از حد به شاخص‌های گونه‌ای که اغلب از جنبه مضمونی برخوردار بودند؛ از ضرورت و اهمیت ادبیات متن و ظرفیت‌های مدیوم داستان غافل مانده بودند. این درحالی بود که نویسندگانی همانند ژرژسیمنون، دشیل همت و بخصوص ریموند چندلر به آن جنبه مغفول مانده از سوی این نویسندگان توجه کردند و نتیجه کارشان نیز به لحاظ ارزشگذاری ادبی در سطحی بالاتر قرار گرفت.

.

پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی معرفی شدند 

یان فلمینگ خالق مجموعه داستان‌های «جیمز باند» و آگاتا کریستی پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی هستند.

فلمینگ موفق شده است کریستی، خالق شخصیت خانم مارپل و هرکول پوآرو را در جدول موفق‌ترین و پردرآمدترین نویسندگان ادبیات جنایی در بریتانیا شکست دهد. این در حالی است که هر دو نویسنده فوت کرده‌اند.

این فهرست برای شبکه دیجیتالی تلویزیونی «الیبای» (به معنای دلیل و مدرک عدم حضور در صحنه جرم) که ویژه ادبیات جنایی است جمع‌آوری شده است. برای گردآوری این فهرست اطلاعات فروش، بازگشت سرمایه، ارزش حق چاپ و حساب‌های ناشر بررسی شده است.

این فهرست نشان می‌دهد نویسندگان «مُرده» مثل فلمینگ یا کریستی همچنان پردرآمدترین نویسندگان جنایی هستند و بیشترین محبوبیت را دارند.

فلمینگ با درآمد کلی بیش از 100 میلیون پوند و فروش بیش از 100 میلیون نسخه از کتاب‌هایش در سراسر جهان در صدر فهرست است. کریستی با درآمد دقیقا 100 میلیون پوند دوم است. یکی از منابع درآمد این نویسنده نمایشنامه «تله موش» است که طولانی‌ترین اجرای تاریخ یک نمایش در دنیا را دارد. این نمایش از سال 1952 تاکنون در وست‌اِند شهر لندن روی صحنه است.

با این حال هر دو نویسنده از دو جنایی‌نویس مشهور آمریکایی عقب هستند؛ جان گریشام، نویسنده مشهور داستان‌های دادگاهی با درآمد 600 میلیون دلار (366 میلیون پوند) و دن براون، نویسنده «رمز داوینچی» با درآمد 400 میلیون دلار به ترتیب رتبه اول و دوم جدول پردرآمدترین نویسندگان جنایی آمریکا را در اختیار دارند.

ثروتمندترین نویسنده زنده بریتانیایی این فهرست جفری آرچر است که در رتبه سوم ایستاده. این نویسنده امسال پنج‌گانه جنایی خود به نام «روزنگاری کلیفتن» را وارد بازار می‌کند. درآمد او 70 میلیون پوند است و باید در نظر داشت که مجموعه آثار هنری و املاک او نیز جز درآمدش محسوب شده است.

جک هیگینز خالق رمان «عقاب فرود آمد» که پس از موفقیت این اثر در سال 1975 ساکن جرسی شده است با درآمد بیش از 50 میلیون پوند در جدول جنایی‌نویسان بریتانیایی چهارم است و پس از او کن فوله قرار گرفته است.

پس از این نوبت به دیک فرانسیس می‌رسد که گفته می‌شود نویسنده محبوب ملکه بریتانیا است. فرانسیس سال گذشته درگذشت اما فلیکس، پسر او قول داد آثار منتشرنشده این نویسنده حتما منتشر شوند.

روث رندل، نویسنده حزب کارگر و خالق شخصیت کاراگاه وکسفورد که شخصیتی متفاوت در ادبیات جنایی است با درآمد بیش از 30 میلیون پوند هفتم است و پس از او یان رنکین، خالق شخصیت ریباس با درآمد 25 میلیون پوند قرار دارد.

کالین دکستر، خالق شخصیت محبوب بازرس مورس با درآمد 20 میلیون پوند از ورود به این فهرسه 10 نویسنده بازماند و یازدهم شد.

در فهرست نویسندگان آمریکایی نام نویسندگان مشهور دیگری چون رابرت لودلام، خالق مجموعه رمان‌های «بورن»، توماس هریس، نویسنده «سکوت بره‌ها» و خالق شخصیت هانیبال لکتر و المور لئونارد، از چهره‌های مطرح ادبیات جنایی و نوآر به چشم می‌خورد.

قرار است شبکه «الیبای» یک مسابقه داستان جنایی برای نویسندگان تازه‌کار برگزار کند و برنده را برای گذراندن به سوئد، محل زندگی غمگین‌ترین کاراگاه جهان بفرستد. این کاراگاه کسی نیست جز کورت والندر که هنینگ منکل او را خلق کرده. سریال تلویزیونی «والندر» براساس این شخصیت نیز با بازی کنت برانا از جمله سریال‌های موفق شبکه بی‌بی‌سی است.

 

.

ادبیات پلیسی- جنایی در ایران

در ایران نیز دست‌کم در یکی دو دههی اخیر شاهد یک رویکرد تازه (و دوباره) به ادبیات پلیسی - جنایی هستیم (اگر نه در حوزه‌ی داستاننویسی، بلکه در حوزه‌ی ترجمه)؛ با این وصف ادبیات پلیسی - جنایی در ایران حکایتی دیگرگونه داشته و شاید بیش از دیگر کشورها با کم‌لطفی و کم‌توجهی روبه‌رو شده است، چه در عرصه‌ی ترجمه و چه در زمینه‌ی خلق آثاری در این ژانر به زبان فارسی. و ایننیز البته دلایل خاص خودش را داشته است.

اگر به پیشینهی ترجمه‌ی ادبیات پلیسی در کشورمان بنگریم، این ادبیات سابقهای تقریبن صدساله دارد، یعنی به تقریبن اندک زمانی بعد از درگرفتن نهضت ترجمه در ایران (در اواخر عصر قاجار) برمیگردد.

بنابراین شروع ترجمه‌یداستانهای پلیسی - جنایی در ایران به حدود دهه‌ی آخر سده سیزدهم (شمسی) بازمیگردد.

در این ایام شرلوک هلمز و به‌ویژه آرسن لوپن معروفترین قهرمانان ادبیات پلیسی در میان عامهی علاقه‌مندان به ادبیات پلیسی محسوب می‌شدند.

به‌هرروی یکی از دلایل جدی‌گرفته‌نشدن رمان‌های پلیسی - جنایی را باید در کیفیت نازل آثاری دانست که تحت این عنوان به مخاطب عرضه میشدند. چرا که علاوه بر آثار پلیسی - جنایی که در قالب پاورقی منتشر میشدند، اغلب رمان‌های پلیسی - جنایی (در آن روزگار و تا چند دهه بعد از آن) آثاری بودند که توسط مترجمان نه‌چندان معتبر به فارسی برگردانده شده و به ‌وسیله‌ی ناشران متفرقه اغلب لالهزاری که تولیداتشان از کیفیت کاغذ و چاپ پایینی برخوردار بودند و طرح جلد آن‌ها نیز به‌طور مشخص برای جذب مخاطب عام به‌ صورت ضعیفی نقاشی میشدند، منتشر میشدند.

اواخر دهه‌ی سی و اوایل دههی چهل را باید اوج دوران محبوبیت رمان‌های پلیسی در ایران به حساب آورد که هم‌زمان است با رشدی کمی و تاحدی کیفی در این زمینه. در این سالها علاوه بر عناوین تازهای از کتاب‌های پلیسی - جنایی که منتشر شدند، اغلب پاورقی‌های جنایی ذبیح‌الله منصوری در سال‌های جوانیاش، دوباره و این‌بار در قطع جیبی به ‌صورت کتاب منتشر شدند. عنایتالله شکیباپور در یک مقطع چند ساله اغلب رمان‌های موریس لبلان را (که برخی پیش‌تر هم توسط دیگران ترجمه و منتشر شده بودند) به فارسی برگرداند و…. این سال‌ها همچنین هم‌زمان است با اوج پرکاری مترجمی به نام گیورگیس‌ آقاسی که ترجمه‌هایی نسبتن قابل‌قبول از آثار جیمز هادلی چیز و همچنین میکی اسپلین ارائه کرد، حُسن کار او این بود که در میان خیل کتاب‌های جعلی که در بازار بود، آثاری که به نام او منتشر میشدند، هم اصالت داشته و واقعیبودند و هم این‌که به ‌لحاظ ترجمه کیفیت کم‌وبیش قابل‌قبولی داشتند.

اما صرف نظر از آثار پلیسی که گه‌گاه با ترجمهی آبرومندانهای در سال‌های قبل منتشر شده بودند، آن جهش کیفی در ترجمه‌ی آثار پلیسی - جنایی در ابتدای دهه‌ی چهل، مدیون آثاریست که دو ناشر با رویکرد کم‌وبیش حرفهای (مخصوصن با درنظر‌گرفتن زمانه‌ی خود)  ارائه میکنند. یکی سازمان انتشارات جیبی وابسته به نشر امیرکبیر که متاثر از نمونههای مشابه خارجی مجموعهای از آثار درخور‌اعتنا را در قطع جیبی به بازار داد، که در میان این آثار، رمان‌هایی پلیسی نیز یافت میشدند که هم در حسن‌انتخاب و هم در کیفیت ترجمه، فراتر از آن چیزی هستند که تا آن زمان منتشر شده. ژرژ سیمنون، آگاتا کریستی از جمله نویسندگانی هستند که داستان‌هایی به قلم آن‌ها به سرمایهی کانون معرفت توسط سازمان انتشارات جیبی منتشر شد. در این سری، نمونههایی از آثار جیمز هادلی چیز، یان فیلیمینگ و دیگر نویسندگان آثار پلیسی - جنایی نیز دیده میشود.

تقریبن هم‌زمان با این آثار انتشارات پرستو که آن هم وابسته به نشر امیرکبیر است، آثاری پلیسی - جنایی را منتشر می‌کند، که بیش‌تر از آن دستهاند که در سینما نیز مورد اقتباس قرار گرفتهاند.

اما گذشته از نشر امیرکبیر که تشکیلاتی عریض و طویل دارد، باید به یک ناشر کوچک‌تر اما دارای رویکردی حرفهای نیز اشاره کرد که نشر «گلچین» نام دارد. سری داستان‌های جیمز باند (اثر یان فیلیمینگ)، آثاری از جان لوکاره، میکی اسپلین و … از جمله کتاب‌هایی هستند که نشر گلچین منتشر کرده و با توجه به کیفیت این آثار (که هم در ترجمه و هم در چاپ و حتا طرح روی جلد این کتاب‌ها قابل‌رویت است)، باید سهمی نیز برای آن در ارتقای نشر کتاب‌های پلیسی قائل بود.

در طول این سال‌ها ظاهرن بیش‌ترین مخاطب ادبیات پلیسی، همان مخاطبان عامی بودند که خوب و بد این آثار را تشخیص نمیدادند و یا به دلیل رویکرد سرگرمی‌جویانهی آن‌ها به ادبیات پلیسی برایشان از اهمیت خاصی برخوردار نبود.

انجمن جنایینویسان آمریکا در یک رده‌بندی گونه‌های مختلف یا مرتبط با رمان جنایی، صد داستان برتر این ژانر ادبی را انتخاب کرده است؛ نکته‌ی جالب این‌جاست که نزدیک به نیمی از این کتاب‌ها در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند

به‌این‌ترتیب در دهه‌ی پنجاه بازار کتاب‌های پلیسی بیش‌تر در اختیار ناشران تیپ لالهزاریقرار گرفت که مهم‌ترینشان «انتشارات شهریار» بود و سری کتاب‌های اغلب جعلی و انگشت‌شمار واقعی، نویسندگانی چون میکی اسپلین و جیمز هادلی چیز را منتشر میکند. ناشرانی که متاسفانه هیچ نظارتی بر کارشان نیست و خودشان هم هیچ وسواسی در کار ندارند و تنها کسب سود و فروش است که برایشان اهمیت دارد.

این معضل در مورد کتاب‌هایی که در بحبوحه‌ی انقلاب یا یکی دو سال بعد از آن چاپشدهاند، نیز وجود دارد.

دههی شصت هم‌زمان است با  تغیر و تحولات ناشی از انقلاب، و سال‌های مرگ پاورقینویسی در مطبوعات و همچنین احتضار رمان عامهپسند و در کنار آن رمان پلیسی که در ذهن عامهی مخاطبان شعبه‎‎ای از رمان عامهپسند محسوب می‌شود، در این ایام تقریبن بساط کتاب‌های جیبی و بسیاری از ناشران لالهزاری برچیده میشود و ناشرانی متفرقه به شرحی که اشاره شد، برخی کتاب‌های قدیمی را با نام‌ونشان‌های دیگر تجدید چاپ کردند. در این زمان اما کتاب‌های جیبی و همچنین کتاب‌های پلیسی جیبی فراوانند که اغلب بازمانده‌ی همان کتاب‌های قبلیست که با بازشدن در انبارهای برخی ناشران در ابتدای انقلاب، برای مدتی به صورت فله نیز فروخته میشدند.

در میانه‌ی این دهه چند نشر نوپا، البته نه در قطع جیبی که در اندازه‌ی رقعی، کتاب‌هایی پلیسی - جنایی منتشر کردند که با اقبال چندانی روبه‌رو نشدند.

در دهه‌ی هشتاد اما ناشران بیش‌تری به ادبیات جنایی و پلیسی روی خوش نشان دادند، رویکردی که احتمالن در یک تاثیرگذاری متقابل، هم حاصل تقاضای بازار بوده و هم در رونق و گسترش این آثار تاثیر داشته است. در این سال‌ها علاوه بر ناشران پراکندهای که هر از چندی به انتشار آثار پلیسی - جنایی میپردازند، ناشرانی همچون هرمس با انتشار سری کارهای آگاتاکریستی و … در مجموعه‌ی کارآگاه، در این زمینه بسیار پرکاربودهاند. نشر نیلوفر نیز سری کتاب‌های دایره‌ی هفتم، آثاری از ژرژ سیمنون و الری کویین و دیگران را به فارسی در آورده، انتشارات خجسته آثاری از ژرژ سیمنون و ریموند چندلر را با ترجمه‎‎ی کاظم اسماعیلی به بازار داده و نشر جهان کتاب نیز آثاری از ژرژ سیمنون را با ترجمهی عباس آگاهی و نشر هزار افسان نیز آثاری از ژرژ سیمنون و… را با ترجمهی حسن زیادلو منتشر کرده و … همهی این ناشران و مترجمان دست‌به‌دست هم رونقی دوباره به ادبیات پلیسی - جنایی دادهاند که علاقه‌مندان این بار برخلاف سال‌های دور با خاطری آسوده از اصالت کتاب‌ها و ترجمههایشان، دستی باز برای انتخاب آثار پلیسی - جنایی در سبکهای گوناگون داشته باشند.

کم‌ترین حسن این دست آثار صرف نظر از ارزشهای ادبی و گاه روانشناختیشان، فرصت بسیار خوبی هستند برای به‌وجودآوردن عادت و میل به مطالعه.

.

لیست صد کتاب برتر جنایی

انجمن جنایینویسان آمریکا در یک رده‌بندی گونه‌های مختلف یا مرتبط با رمان جنایی، صد داستان برتر این ژانر ادبی را انتخاب کرده است؛ نکته‌ی جالب این‌جاست که نزدیک به نیمی از این کتاب‌ها در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند.

 

1.  درنده‌ی باسکرویل / سر آرتور کانان دویل *

2.  شاهین مالت / دشیل همت *

3. نامه‌ی مفقود/ ادگار آلن پو*

4 . دختر زمان / ژوزفین تی

5 . مفروض بی‌گناه / اسکات تورو

6 . جاسوسی که دوباره به کار گرفته شد / جان لوکاره

7 . سنگ ماه / ویلیام ویلکی کالینز *

8 . خواب بزرگ / ریموند چندلر *

9.  ربکا / دافنه دوموریه *

10 . و سپس هیچ ‌کس نبود (10 بومی کوچولو) / آگاتا کریستی *

11 . تشریح یک قتل / رابرت تریور

12 . قتل راجر اکروید / آگاتا کریستی *

13 . بدرود محبوبم / ریموند چندلر

14 . پستچی همیشه دو بار در می‌زند / جیمز کین

15 . پدرخوانده / ماریو پوزو *

16 . سکوت بره‌ها / توماس هریس*

17 . نقاب دیمیتریوس / اریک امبلر *

18 . شب جشن / دوروتی سایرز

19 . شاهدی برای تعقیب / آگاتا کریستی *

20 . روز شغال / فردریک فورسایت *

21 . خداحافظی طولانی / ریموند چندلر*

22 . سی و نه پله / جان بوکان*

23.  نام گل سرخ / امبرتو اکو *

24 . جنایت و مکافات / فئودور داستایوسکی*

25 . چشم سوزن / کن فالت*

28.  9 ناقوس / دوروتی سایرز *

29 . فلچ / گرگوری مک دونالد

31 . ترکه مرد / دشیل همت *

32 . زن سفیدپوش / ویلیام ویلکی کالینز*

33.  آخرین پرونده ترنت / بنتلی

34 . غرامت مضاعف / جیمز کین

35.  پارک گورکی / مارتین کروز اسمیت *

39 . خرمن سرخ / دشیل همت *

41.  قتل در قطار سریع‌السیر شرق /آگاتا کریستی*

42 . شرکت / جان گریشام*

43 . پرونده ایپکرس / لن دایتون *

44.  لورا / ورا کاسپاری

45 . من هیات منصفه‌ام / میکی اسپیلن*

46. پلیس خندان / مه جووال

47.  آرشیو عکس / دونالد پست وستلیک

48 . مرد سوم / گراهام گرین *

49 . قاتلی درون من / جیم تامسون *

50.  بچه‌ها کجایند؟ / مری هیگینز کلارک *

51 . مدرک نبودن در محل جرم / جی گرافتون

52 . گناه مرگبار / لارنس سندرز

53.  دزد زمان / تونی هیلرمن

54 . در کمال خونسردی / ترومن کاپوتی*

55.  مرد سرکش / جفری هاوس هولد

56.  تبلیغ برای جنایت/ دوروتی ل سایرز

57.  بی‌گناهی پدربراون /ج.ک.چسترتون*

58.  افراد اسمایلی /جان لوکاره

59.  بانویی در دریاچه / ریموند چندلر *

60 . کشتن مرغ مقلد /هارپر لی *

61. مامور ما در هاوانا / گراهام گرین *

62 . راز ادوین درود / چارلز دیکنز *

63.  قیقاج مرگ / پیتر لاوسی

64 . اشندن/ سامرست موام *

65 . راه حل هفت‌درصدی/ نیکلاس مایر*

66.  زنگ بزن / رکس تومند

67.  استیک / المور لئونارد

68 . دخترک طبال / جان لوکاره

69 . صخره برایتون / گراهام گرین *

70 . دراکولا / برام استوکر *

71 . آقای ریپلی بااستعداد / پاتریشیا های‌اسمیت *

72.  اسباب‌بازی‌فروشی سیار / ادموند کریسپین

73 . وقت جنایت /جان گریشام *

74. آخرین ورود / هیلاری واگ

75 . جنگل آسفالت / وی.آر.برنت

76 . دوستان ادی کویل / جان هیگینز

77.  شاهد / دوروتی ل سایرز

78 . از روسیه، با عشق/ یان فلمینگ*

79 . جانور را ببین/ مارگارت میلار

80. مرحوم / مایکل گیلبرت

81 . امور حقوقی / ژوزفین تی

82.  تمساحی بر ساحل شنی / الیزابت پیترز

83.  کفنی برای نایتینگل /پی. دی. جیمز

84.  شکار اکتبر سرخ / تام کلانسی

85. چینی خوش‌شانس/ راس توماس

86.  عامل مخفی / جوزف کنراد

87 . به شدت لیمویی/ جان د مکدونالد

88.  کلید شیشه‌ای / دشیل همت *

89 . سنگسار / روث رندل

90.  بچه ننر / ژوزفین تی

91.  آرامش خودت را حفظ کن / راس مکدونالد

92 . شیطان آبی‌پوش / والتر موزلی

93 . پادو / جوزف وامباو

94 . خدا مارک را نجات داد / دونالد پست وستلیک

95 . قتل در صفحه اول / کریگ برنج

96 . سه تابوت/ جان دیکسون کار

97 . شرف خاندان پرایزی / ریچارد کاندون

98.  بخار گدازه / جیمز مک کلور

99 . وقتی دیگر / جک فینی

100. طعم ناگوار استخوان / الیس پیترز

.

شرلوک هولمز ، معروف ترین چهره کارآگاهی در ادبیات جنائی

شرلوک هولمز نام یک کاراگاه خصوصی و شخصیتی داستانی است که (بر اساس داستانها) متولد یورکشایر انگلستان و در اواخر قرن ۱۹و آغاز قرن ۲۰فعالیت می‌کرده است. شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷م توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی سر آرتور کانن دویل ساخته و پرداخته شد و در کتاب‌ها مطرح شد.

 

نام او را در ترجمه‌های فارسی اغلب «شرلوک هولمز» یا «شرلوک هلمز» نوشته‌اند. کریم امامی، مترجم برجسته و مترجم «ماجراهای شرلوک هولمز؛ کارآگاه خصوصی»، ضبط صحیح نام وی در زبان فارسی را «شِرلاک هومز» ذکر کرده‌است.

 

 

 

زندگینامه

معروف بودن هولمز به خاطر قدرت استثایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی بر اساس آن است، قدرتی که وی را بدون شک معروفترین کارآگاه تخیلی جهان و یکی از مشهورترین مخلوقات داستانی همه اعصار ساخته‌است و علاوه بر همراه همیشگی او «دکتر واتسن» و مأموران اسکاتلندیارد خواننده را نیز به حیرت وا می‌دارد. نام کامل او ویلیام شرلوک اسکات هولمز است. شرلوک هولمز در داستان‌های اصلی هیچگاه خود را کاراگاه خصوصی نخوانده، بلکه به عنوان کارگاه مشاور خود را می‌خواند و در نوع خود تک است.

شرلوک هولمز، در روز ششم ژانویه ۱۸۵۴در روستایی به نام مایکرافت (که اتفاقاً نام برادر بزرگ‌تر وی نیز هست) در ایالت یورکشایر به دنیا می‌آید. وقتی بزرگ می‌شود به دانشگاه آکسفورد می‌رود و اولین معمای جنایی خود را (به نام راز کشتی گلوریا اسکات) در ۲۰سالگی حل می‌کند. وی پس از گذراندن تحصیلات دانشگاه و فارغ‌التحصیل شدن تصمیم می‌گیرد به عنوان یک کارآگاه خصوصی به کار بپردازد و خدمات خود را به مراجعینش ارائه دهد که همین مشغله اصلی و منبع تأمین معاش وی در بیست‌وسه سال بعد می‌گردد. شرلوک هولمز، در داستان «اتود در قرمز لاکی» با واتسن آشنا می‌شود و هر دو باهم، در خانه‌ای به شماره پلاک ۲۲۱ب واقع در خیابان «بیکر»، ساکن می‌شوند. بیشتر داستان‌های شرلوک هولمز، از زبان دکتر واتسن، بازگو می‌شوند و نویسنده از شیوه مقابله کردن هوش و ذکاوت تیز هولمز در برابر قوه هوش ضعیفتر واتسن، بهره جسته و به این طریق برتری فکری کارآگاه مشهور را بهتر نشان می‌دهد.

کارآگاه «لسترید (یا لستراد)» و «گرگسن» از اسکاتلندیارد، هرگاه راه اشتباهی را، در حل مسائل می‌روند به شرلوک هولمز مراجعه می‌کنند و معمولاً او مسیر درست را به آنان نشان می‌دهد.

بزرگ‌ترین دشمن او پروفسور جیمز موریارتی شریر بود که به دست هولمز نابود شد.

 

ترجمه‌ها

از مجموعه داستان‌های شرلوک هولمز، ترجمه‌های زیادی به زبان فارسی انجام شده‌است که شاخص‌ترین آنها را می‌توان ترجمه‌های کریم امامی که در چهار جلد در مجموعهٔ کتابهای سیاه از سوی انتشارات طرح نو منتشر شده‌است، دانست. همچنین مژده دقیقی نیز داستان‌های بلند شرلوک هولمز شامل: «اتود در قرمز لاکی»، «نشانه چهار»، «درنده باسکرویل»، «دره وحشت»، «جعبه مقوایی» و «حلقه سرخ» را ترجمه و توسط انتشارات کارآگاه وابسته به نشر هرمس به چاپ رسانده‌است.

 

فهرست کتاب‌ها و داستان‌ها

داستان‌های بلند

«تحقیقی در اسکارلت»

«نشانه چهار»

«درنده باسکرویل»

«دره وحشت»

مجموعه داستان‌های کوتاه

«ماجراهای شرلوک هولمز»

«خاطرات شرلوک هولمز»

«بازگشت شرلوک هولمز»

«آخرین تعظیم»

«پرونده‌های شرلوک هولمز»

«ماجرای باند موشته»

 

اقتباس‌های ادبی

پس از مرگ سر آرتور کانن دویل، نویسندگان متعددی سعی کردند راه وی را ادامه دهند و داستان‌های شرلوک هولمز بنویسند. از جملهٔ این نویسندگان، پسر نویسندهٔ اصلی، یعنی آدریان کانن دویل بود که به همراه جان دیکسون کار (از نویسندگان شهیر داستان کاراگاهی) مجموعه‌ای را تحت عنوان شاهکارهای شرلوک هولمز به چاپ رساند. این مجموعه به همراه آثار اقتباسی دیگری از نیکلاس مه یر توسط رامین آذر بهرام به فارسی ترجمه شده است. همچنین کتاب «شرلوک هولمز خانه ابریشمی» به عنوان اولین رمان اقتباسی شرلوک هولمز نوشتهٔ آنتونی هوروویتس به ترجمهٔ مریم رفیعی در انتشارات ایران‌بان منتشر شده است.[۲] در کنار این‌ها داستان کوتاه «شرلوک هولمز در مزاحمت اسرار آمیز جان وینسنت هاردن» نوشتهٔ دان آندریاکو به ترجمهٔ نوید فرخی توسط انتشارات MX Publishing(ناشر داستان‌های اقتباسی شرلوک هولمز) به زبان فارسی ترجمه شده است.

 

تلویزیون

از اوایل دهه ۷۰شمسی شبکه‌های مختلف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اقدام به پخش مجموعه‌های شرلوک هولمز تولید تلویزیون گرانادا کرده‌اند. در این مجموعه جرمی برت بازیگر فقید انگلیسی در نقش هولمز و دیوید برک و ادوارد هاردویک به ترتیب در نقش دکتر واتسن ایفای نقش کرده‌اند (دیوید برک فقط در سری اول حضور دارد). تهیه کنندگی این مجموعه‌ها را عمدتاً جان هاوکسورث انجام داده است.این مجموعه‌ها به صورت متناوب از تلویزیون پخش شده است و یکی از علل اصلی آشنایی توده مردم ایران با شخصیت شرلوک هولمز و دکتر واتسن بوده است. حتی افرادی که کتاب‌های او را نخوانده‌اند و نمی‌دانند نویسنده داستهان‌های شرلوک هولمز چه کسی بوده است و چه بسا اصلاً اطلاع نداشته باشند که شرلوک هولمز یک شخصیت داستانی است، به دلیل پخش این مجموعه‌ها با وی و کارهایش آشنایی پیدا کرده‌اند؛ و گرایش عام مردم ایران به سمت رسانه‌های شفاهی تا خواندن کتاب نیز در این امر (شناخت وی از طریق سریال‌هایش) بی تأثیر نبوده است.

اقتباسی مدرن از شرلوک هلمز، سریال شرلوک ساخت بی‌بی‌سی در سال‌های ۲۰۱۰تا ۲۰۱۴با هنرنمایی بندیکت کامبرباچ و مارتین فریمن در نقش‌های شرلوک هملز و دکتر جان واتسون بوده است.

 

سینما

 

هالیوود تا کنون در دو فیلم شخصیت شرلوک هلمز را با نقش آفرینی رابرت داونی جونیور در نقش شرلوک هلمز و جود لاو در نقش دکتر واتسن به سینما عرضه کرد.

 

.

آگاتا کریستی ، معروف ترین نویسنده داستانهای جنائی

     15 سپتامبر تولد ملکه جنایت بود. آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی در سال 1890 به دنیا آمد؛ نویسنده‌ای که به قول پرویز شهدی در کار خود یگانه است و هیچگاه نمی‌توان آثار او را با دیگر آثار پلیسی مقایسه کرد. این نویسنده انگلیسی در طول عمر خود 66 رمان پلیسی نوشت که شهرت خود را مدیون همین رمان‌هاست. آگاتا کریستی نویسنده رمان‌هایی چون «قتل در قطار سریع‌السیر شرق»، «مرگ در رودخانه نیل»، «قطار ساعت 4:50 پدینگتون» است. نظرهای پرویز شهدی، مترجم آثار ادگار آلن‌پو، ایتالو کالوینو، آلن رب گری‌یه درباره ادبیات جهان همواره برای خواننده تازگی‌های خاص خودش را دارد. ایبنا با او درباره آگاتا کریستی داستان‌نویسی که در سال 1976 چشم از جهان فرو بست، گفتگو کرده‌ است.

 آیا آگاتا کریستی جایگاه ویژه‌ای میان جنایی‌نویسان دارد

 یا یک نویسنده معمولی است؟

 در جوانی و نوجوانی آثار این نویسنده را دنبال می‌کردم. آثار او در نوع خودش بسیار جالب و منحصر به فرد است. به قول"برتراند راسل"نویسنده انگلیسی و "انیشتین"، وقتی آثار آگاتا کریستی را می‌خوانیم علاوه بر اینکه سرگرم می‌شویم گویی تمدد اعصابی هم داریم. کتاب‌های آگاتا کریستی در ژانر جنایی از همه هم‌نسلان و حتی نویسندگان بعد از خودش هم بالاتر بود. می‌توانم به جرات بگویم که کسی در پلیسی‌نویسی به پای او نمی‌رسد.

 برخی داستان‌های آلن رب گری‌یه مثل رمان «پاک‌کن‌ها» که شما آن را به فارسی برگردانده‌اید یا بعضی داستان‌های ادگار آلن‌پو نیز جنایی‌اند. نوع کار آگاتا کریستی شبیه به کدام نویسنده‌هایی است که آثارشان را ترجمه کرده‌اید؟

 به گمانم آگاتا کریستی در همان قالبی کار می‌کند که آلن‌پو داستان‌های پلیسی می‌نویسد. البته داستان‌های او به عمق و وسعت آلن‌پو نیست. کریستی نویسنده‌ای چیره دست بود. مسایل روانشناسی را دررمان‌هایش می‌شکافت وذهن خواننده هوشمند را به بازی می‌گرفت تا مدام فکر کند و این فکر کردن در وجود او مستمر شود. در داستان‌های آگاتا کریستی همه مشتاق‌اند بدانند که قاتل کیست. مقصر قتل چه کسی است. خواننده پا به پای نویسنده شرایط مختلف را در نظر می‌گیرد و مدام حدس می‌زند و می‌خواهد معمای جنایت را حل کند.

* نخستین بار چه کسی آثار آگاتا کریستی را به فارسی ترجمه کرد؟

 اگر اشتباه نکرده باشم زنده‌یاد ذبیح‌الله منصوری مترجمی بود که نخستین بار آثار آگاتا کریستی را به فارسی برگرداند. او در روزنامه «کوشش» داستانی را از ملکه جنایت به شکل پاورقی ترجمه می‌کرد و در هر شماره بخشی از آن منتشر می‌شد.

 معمولاً ترجمه او در ایران به تغییر و تلخیص معروف است. او در کار آگاتا کریستی هم دست می‌برد؟

 ذبیح‌الله منصوری کارهایی خلاقانه و از روی ذوق انجام می‌داد. ترجمه‌هایش خواننده را به خواندن داستان ترغیب می‌کرد. داستانی در فرهنگ انگلیسی است که برای کودکان روایت می‌شود. عنوان این داستان «10 عروسک» است.

 آگاتا کریستی نیز داستانی با همین عنوان دارد. او با برداشت از نام آن داستان برای کودکان، اثری جنایی می‌نویسد که 10 قاتل که جامعه از حضور آنها اطلاعی ندارد به جزیره‌ای دعوت می‌شوند و هر 10 نفرشان در جزیره به قتل می‌رسند. ذبیح‌الله منصوری نام این داستان را «10 تبهکاری بهت آور که از مهیب‌ترین اسرار است» تغییر داد، یا یکی دیگر از کتاب‌های آگاتا کریستی را با نام «یک قتل عجیب در ضیافت تبهکاران» ترجمه کرد. عنوان‌های ذبیح‌الله منصوری جلب توجه می‌کرد.

از سوی دیگر آثار آگاتا کریستی هم خواندنی بود. یکی از نمایشنامه‌های کریستی او به نام «تله موش» در لندن بیش از 30 سال روی صحنه بود و هر کس که به انگلیس سفر می‌کرد قبل از هر چیز به دیدن این نمایش می‌رفت.

 آگاتا کریستی را چگونه نویسنده ای یافته‌اید؟

 آگاتا کریستی نویسنده‌ای ماهر و چیره دست است. او از لحاظ داستانی از خیلی موضوعات مطلع بود. خیلی‌ها هنوز هم کتاب‌های پلیسی را جدی نمی‌گیرند. آلن‌پو داستان بلندی به نام «جنایت دوگانه در کوچه مورگ» دارد که در کتاب «داستان‌های شگفت‌انگیز» آن را ترجمه کرده‌ام. آلن‌پو نخستین نویسنده‌ای بود که دست به نوشتن چنین کارهایی زد و آگاتا کریستی به نوعی ادامه دهنده راه اوست. آلن‌پو در واقع از ماجراهای پلیسی بهره می‌برد تا از درونمایه آن، افکار عجیب و غریب نظر خودش را آشکار کند. آگاتا کریستی را باید در نوع خودش یکه و یگانه و نویسنده‌ای دانست که در ژانر رمان پلیسی از همه بالاتر است.

 شما طرفدار ژانر جنایی هستید؟

 نویسندگان زیادی در عرصه رمان جنایی کار کرده‌اند. به گمانم رمان پلیسی هنوز ارزش خودش را از دست نداده اما با این وصف هنوز بعضی ها آن را جدی نمی‌گیرند و این سبک را سطحی و نازل می‌شمارند. برخی آثار پلیسی صرفاً هیجان و شگفتی دارد و برخی دیگر علاوه بر حادثه و ماجراجویی به مسایل دیگر هم می‌پردازند. رمان‌های آگاتا کریستی از این جنس است.

 

منابع

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581712720997949671

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581712720997949671

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581710708229741380

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1581710708229741380

http://aftabnews.ir/vdcbzab8frhb5zp.uiur.html

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=278211

لیست داستان‌های اصلی شرلوک هولمز نوشتهٔ سرآرتور کانن دویل

رمان جدید شرلوک هولمز نوشتهٔ آنتونی هوروویتس ترجمهٔ مریم رفیعی

داستان مزاحمت اسرار آمیز جان وینسنت هاردن، دان آندریاکو، نوید فرخی

سریال تلویزیونی ماجراهای شرلوک هولمز

در ادبیات جنایی هیچکس به پای "آگاتا کریستی"نمی‌رسد

http://aftabeyazd.ir/?newsid=13879

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B1%D9%84%D9%88%DA%A9_%D9%87%D9%88%D9%84%D9%85%D8%B2

 

 

 

 

 

 

 

موسیقی فیلم در یک نگاه کوتاه

$
0
0

موسیقی فیلم در یک نگاه کوتاه

نویسنده: دکتر احمد ضابطی جهرمی

.

https://rasekhoon.net/article/print/865946/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87/

.

X3خلق هنری جدید که نتیجه ی تطبیق بنیادی و سنجیده ی همه ی هنرها به طور یک جا باشد برای نخستین بار توسط ریچارد واگنر آهنگ ساز بزرگ آلمانی در تاریخ هنر مطرح شده است.

همراهی موسیقی با تصاویر فیلم احتمالاً همان ترکیب هنری یگانه ای بود که واگنر آرزو داشت. در این مقاله به طور فشرده به نوع روابط بنیادی موسیقی با تصاویر فیلم و اتحاد هنری آن ها همچنین نقش موسیقی و یا جایگاه آن در سینما از دیدگاه چند تن از برجسته ترین آهنگ سازان قرن بیستم از جمله موسیقی دانانی که تصنیف موسیقی را برای فیلم شخصاً تجربه کرده اند، می پردازیم و آن گاه پیشنهاد آن ها را برای نحوه ی به کارگیری موسیقی و عملکرد آن را در همراهی با فیلم مطرح می کنیم.

با این که اغلب فیلم سازان برای موسیقی فیلم اهمیت ویژه ای قائل اند، اما در تاریخ سینما کمتر فیلم سازی را می توان نام برد که موسیقی فیلم را «تابعی از تصویر» به شمار نیاورده باشد. همچنین کم تر آهنگ سازی را می توان سراغ داشت که برای موسیقی فیلم «استقلال هنری» قائل باشد.

این امر یقیناً از یک طرف،‌ مبتنی بر بینش موسیقیایی فیلم سازان و از سوی دیگر مربوط به سرشت سینما می شود. همچنین تحولات هنری- فنی فیلم ناطق نیز در شکل گیری این دو دیدگاه نقش قاطعی داشته است.

می دانیم که در روند متعارف تولید یک فیلم سینمایی، ابتدا تصویر و سپس موسیقی آن فیلم تدوین می شود. حالت معکوس این روند موارد نه چندان زیادی را در تاریخ سینما شامل می شود که برخی از آن ها به لحاظ ارزش هنری قابل ذکر هستند، مثلاً فانتزیا، ساخته ی والت دیزنی با موسیقی پرستش بهار ایگور استراوینسکی، تصاویری برای دبوسی ساخته ی ژان میتری بر اساس چند پرلود پیانو اثر کلود دبوسی، پاسیفیک 231 ساخته ی همین کارگردان بر اساس قطعه ای به همین نام اثر آرتور هونه گر که البته فیلم هایی هستند که در رده ی سینمای تجربی قرار می گیرند و کوشش های جدید زیبایی شناسی در جهت بصری کردن موسیقی با ایجاد یک وحدت ارگانیک بین موسیقی و تصویر (به صورت آمیزش های متقابل عناصر پلاستیک-فونتیک) به شمار می آیند. در چنین مواردی، تصاویر فیلم بر اساس حرکت، ریتم و لحن موسیقی طراحی می شود و در مواردی که با یک قطعه یا یک اثر سمفونیک مواجه هستیم، ارکستراسیون نیز در این طراحی نقش عمده ای دارد.

تطبیق هماهنگ و دقیق تصویر با موسیقی، بر اساس قطعه ای که از پیش تصنیف شده، نهایتاً روی میز تدوین فیلم تحقق می یابد و موفقیت هنری چنین فیلم هایی بسته به فرهنگ یا استعداد هنری فیلم ساز در تجسم سینمایی تصویر بر اساس موسیقی است- همچنین آشنایی عمیق فیلم ساز با ظرایف هنری و تکنیکی موسیقی و سینما نقش تعیین کننده ای در این موارد دارد. آن چه امروزه به عنوان «کلیپ» یا «ویدئوکلیپ» در تلویزیون شاهد آنیم، تقلید از تجربه های ناقصی از سابقه ی هماهنگی تصویر و موسیقی در سینمای تجربی ناطق پیش از جنگ دوم و قبل از اختراع تلویزیون است.

در زمینه ی عدم استقلال هنری به سرشت سینما اشاره شد؛ در این مورد باید نکته ای را یادآور شویم که مبنای بینش و عقاید اغلب نظریه پردازان سینما در مورد موسیقی فیلم بوده است:

1.هنر سینما به نحوی با هنرهای دیگر رابطه دارد (به ویژه از جنبه ی ریتم و حرکت با موسیقی قابل مقایسه است).

2.به رغم ارتباط و همبستگی سینما با هنرهای دیگر، آن ها نمی توانند به طور بارز و برجسته شخصیت و کیفیت مجرد خود را در سینما حفظ کنند.

نظریه پردازان سینما غالباً ارزش و کیفیت یک قطعه ی موسیقی را در فیلم های داستانی در این جنبه خلاصه کرده اند که بیان آن قطعه تا چه میزان به بیان دراماتیک و عاطفی صحنه های فیلم و نحوه ی ترکیب یا پیوند ارگانیک نماها با موسیقی نزدیک است؟ حتی در فیلم های آبستره که بیشتر ارزش های رنگ، شکل، حرکت، نور، ترکیب بندی تصویر و نحوه ی تدوین آن ها مطرح است، توقع از موسیقی در این حد است که اگر چشم با تماشای صحنه ای به خودی خود تحت تأثیر قرار نمی گیرد، موسیقی در آن صحنه به میزان این تأثیر بیفزاید یا دست کم به طور مکانیکی با آن هماهنگی و تطبیق داشته باشد. بنابراین انتظارات ناشی از یک دید زیبایی شناسی متعارف از موسیقی فیلم در مورد فیلم های غیرتجریدی و واقع گرا، به مراتب ارزش هایی را در آهنگ سازی فیلم تثبیت کرده که موسیقی فیلم نمی تواند خالص باشد و غالباً قراردادی است. با این دیدگاه و بر پایه ی این انتظار از عملکرد موسیقی در فیلم، این هنر معمولاً از محدوده ی عاملی برای تشدید هیجان، احساسات یا تطبیق مکانیکی با حرکات موجود در تصاویر، و از جمله ضرباهنگ تدوین، به ویژه در فیلم های تجاری، نمی تواند فراتر رود. بیشتر آهنگ سازان مدعی هستند که سطح انتظارات فیلم سازان از عملکرد فیلم در همین حد، به منزله ی حداکثر، متوقف می شود. از طرف دیگر، این عقیده ی بیشتر آهنگ سازان که موسیقی فیلم نمی تواند ارزش خاص و مستقل خود را داشته باشد و به موسیقی فیلم نمی توان به منزله ی اثری مستقل نگریست- زیرا حدود احساس، بیان و فضا، ریتم، موقعیت دراماتیک و کنش شخصیت ها و کلام در فیلم، آهنگ ساز را مقید می کند و او نمی تواند حوزه ی تأثیر موسیقی خود را از محدوده ی دنیای فیلم وسعت بیشتری دهد- باعث شده که ضوابط ارزش یابی موسیقی فیلم دیگر همان ضوابطی نباشد که موسیقی مستقل یا مطلق را با آن بررسی و ارزش یابی می کنند. در بین موسیقی دانان عصر سینما، (موسیقی دانان قرن بیستم) شخصیت هایی وجود داشته اند که تلقی بسیار افراطی تری از موسیقی فیلم داشته اند و حتی حاضر نبوده اند که موسیقی فیلم را در ردیف آثار صحنه ای قرار دهند؛ نمونه ی آن ها استراوینسکی است که گفته: «موسیقی هیچ گاه نباید قصد تشریح و توصیف داشته باشد. در این صورت، راه خطایی در پیش می گیرد. وظیفه ی موسیقی توصیف نیست. پس موسیقی فیلم که وصف کننده و مددکار تصویر است، نمی تواند از این جنبه جدا باشد» (1).

استراوینسکی با بیان این عقیده، نظر موتزارت را منعکس کرده که گفته: «علت وجود موسیقی آن است که به تنهایی شنونده را مسحور کند» (2).

عقاید استراوینسکی در مورد موسیقی فیلم، ناظر بر محکوم بودن یا نیاز قطعی فیلم به موسیقی است. او این حقیقت را در نظر نداشته که هر اندازه تصاویر فیلم بتواند حس و مقصود خود را بدون موسیقی به مخاطب القا کند، بیشتر مورد رضایت فیلم ساز خواهد بود، زیرا بیان تصویری فیلم از کمک هنر دیگری بی نیاز شده است. علاوه بر این، برخی از نظریه پردازان دوره ی انتقالی فیلم صامت به ناطق، که با تعمیم و افزودن عناصر واقع گرایانه به ساختار تصویری فیلم مخالف بودند (از جمله رودولف آرنهایم)، اعتقاد داشته اند که ابداع فنی صدا برای فیلم این هنر را به تقلید از موسیقی واداشته و از فیلم وسیله ای برای نمایش مستقیم صحنه های اجرای موسیقی، کنسرت و آواز ساخته است.

از طرف دیگر، نه فقط از همان سال های اولیه ی اختراع سینما، بلکه در دوره ی صامت و سراسر عصر ناطق، هنر سینما برای آهنگ سازان بزرگ تاریخ موسیقی قرن بیستم، جاذبه ی نیرومندی داشته است. برای مثال، موسیقی اریک ساتی برای فیلم آنتراکت رنه کلر، موسیقی کامیل سن سانس برای فیلم قتل دوک دوگیز، موسیقی داریوس میو برای فیلم خلاف انسانیت، ساخته ی مارسل لربیه، موسیقی آرتور هونه گر برای فیلم چرخ ابل گانس، موسیقی ادموند مایزل با فیلم های برلین سمفونی یک شهر بزرگ ساخته ی والتر روتمن، پوتمکین و اکتبر سرگئی ایزنشتین، موسیقی ویلیام والتون برای فیلم هملت، ساخته ی گریگوری کوزینتسف، موسیقی آرون کوپلند برای فیلم های شهر ما (سام وود) و موش ها و آدم ها، موسیقی سرگئی پروکفیف برای فیلم های الکساندر نوسکی و ایوان مخوف، ساخته ی ایزنشتین، موسیقی دیمیتری شوستاکوویچ برای فیلم های شهروند کبیر، ساخته ی فریدریش ارملر و سرگئی یوتکه ویچ، میچورین، ساخته ی الکساندر داوژنکو، آوای رودخانه، ساخته ی یوریس ایونس در این زمره هستند. شکی نیست که این گروه از موسیقی دانان با تشخیص این که تصنیف موسیقی برای فیلم نیز خود نوعی از هنر آهنگ سازی و نوعی موسیقی تخصصی است، با دیدگاهی متعارف و واقع بینانه قریحه ی موسیقی خود را در هماهنگی و سازگاری با مسائلی چون تطبیق حس موسیقی با فضا و موقعیت دراماتیک صحنه ها، به ویژه موقعیت روحی و روانی شخصیت های فیلم، کلام و حرکت آن ها و تنظیم عواملی چون لحن، تنش، ضربه، کشش و حرکت موسیقی با سرعت روایت داستان فیلم و تدوین صحنه ها و نماها، به آزمون گذاشته و تأثیرات جالبی خلق کرده اند.

ویژگی های اختصاصی یک آهنگ ساز فیلم در درجه ی اول درک نیرومند او از بیان تصویر، به ویژه درک انواع ریتم های تصویری فیلم است، چون عناصر متفاوت دیگری در شیوه ی بیان موسیقی وی در همراهی با هماهنگی با تصویر مؤثر است که این عناصر در موسیقی مستقل وجود ندارند و از مهم ترین آن ها ساختار دکوپاژ موزیکال آهنگی است که برای فیلم باید تصنیف کند.

وان ویلیامز، آهنگ ساز و موسیقی دان بزرگ انگلیسی اعتقاد دارد که: «موسیقی فیلم به نوبه ی خود یکی از هنرهای زیباست، گرچه هنری کاربردی است اما در عرضه ی موسیقی هنری تخصصی محسوب می شود که لازمه ی موفقیت در آن، نه فقط شناخت موسیقی از همه ی جنبه ها، بلکه درک هنر جدیدی است که زبان و دستورزبان خودش را دارد و ما آن را با نام سینما می شناسیم. سینما انضباط و شکل بیان هنری جدیدی است که از لحاظ تلفیق موسیقی با هنرهای قدیمی چون تئاتر، اپرا و شعر، همه ی تجارب تاریخ موسیقی را از آهنگ ساز فیلم طلب می کند.» (3)

ارنست لیندگرن، پژوهشگر و نظریه پرداز انگلیسی سینما، در کتاب ارزشمند خود، هنر فیلم می نویسد: «رابطه ی بین سینما و موسیقی همان رابطه ی همیشگی و تنگاتنگ موسیقی و حرکت است. یک کودک هم به طور غریزی با ریتم موسیقی می رقصد، یک کهن سال نیز با ریتم مارش نظامی پای می کوبد. شنیدن موسیقی هنگام دیدن یک تابلو نقاشی، لذتی به ما نمی دهد و حتی بی ربط می نماید. اما درک رقص بدون موسیقی به سختی امکان دارد.» (4)

در موسیقی، حرکت نمایانگر واحدهای پیوسته ی زمانی است، طوری که تقریباً می توان این عنصر مهم موسیقی را با استفاده از مترونوم نشان داد یا اندازه گرفت (این واحدهای زمانی متشکل از کوچک ترین گروه نُت هاست). اما مفهوم حرکت که در مورد فیلم به کار می رود، حتی مبهم تر از موسیقی است، زیرا حرکت به منزله ی یکی از جوهری ترین ویژگی های هنر سینماتوگرافی (حرکت نگاری)، با کلیه ی تنوعات و پیچیدگی هایی که می تواند در این رسانه داشته باشد، نهایتاً به یک کیفیت زیبایی شناسی غیرقابل اندازه گیری تبدیل می شود و مثل کیفیتی است که از لحاظ احساسی، رنگ(و ترکیب رنگ ها) در نقاشی دارد. به عبارت دیگر، عواطفی که از مشاهده ی تنوع و ترکیب رنگ ها به بیننده دست می دهد به هیچ روی قابل اندازه گیری نیست، فقط و فقط طول قطعات تصویر متحرک (نماها) را به لحاظ زمانی،‌یعنی سرعت تغییر آن ها بر اثر برش(تدوین)، همچنین سرعت جا به جایی اشیا را در نماها، مثلاً با کرونومتر (و حتی مثل موسیقی، در مورد تدوین، با مترونوم) می توان به طور کمّی اندازه گرفت.

آن چه بین مقوله ی ریتم یا حرکت در این دو هنر نقش کلیدی دارد، احساسات خود بیننده- شنونده است، یعنی احساسی که یک بار از راه صدا و بار دیگر توسط موسیقی، و البته هر دو «به طور هم زمان» در تماشاگر فیلم بیدار می شود و در او ایجاد عواطف یا لذت زیبایی شناسی می کند. در این مورد، باز هم گفته های ارنست لیندگرن شایان توجه است:

1.موسیقی و سینما هر یک ذاتاً یا ماهیتاً به عامل حرکت وابسته اند.

2.از دیدگاه زیبایی شناسی، حرکتِ اصوات، حرکت تصاویر را تقویت و تشدید می کند.

3.شنیدن موسیقیِ مرتبط با تصاویر فیلم، باعث توازن تجربه ی حسی جدیدی می شود که همان درک هم زمان دو هنر- یعنی دیدن توأم با شنیدن- است، در نتیجه، هنگامی که با بیش از یک حس پدیده ها را درک می کنیم، به آرامش و اطلاعات بیشتر و جدیدتری دست می یابیم.(5)

در زمینه ی ساختار و نوع کاربرد موسیقی در فیلم، نظریات هانس آیسلر، آهنگ ساز آلمانی و نظریه پرداز موسیقی فیلم، شایان ذکر است (نظریات او در اوایل دهه ی 1940 در کتاب آهنگ سازی فیلم مطرح شده است):

1.هدف موسیقی افزودن بر قدرت بیانی فیلم است، پس موسیقی فیلم هرگز نباید به بیان و تحلیل خود بپردازد.

2.ماهیت فیلم، پویا، روان، بدون قاعده و تکرارناپذیر است؛ بنابراین فقط ساختارهای کوتاه موسیقی برای فیلم مناسب است. مثلاً فرمی چون سونات که وابسته به تکرار و گسترش است، مناسب فیلم نیست. به کارگیری تکنیک واریاسیون که در آن تم ها می توانند آزادانه به کار گرفته شوند، و همراه با مفاهیم احساسی گوناگون باشند، مناسب استفاده در فیلم هستند.

3. قطعات کوتاهی که آهنگ ساز فیلم برای سکانس های مختلف، به طور مجزا و با فاصله از هم تصنیف می کند، نه فقط هر یک باید تکمیل کننده ی آن سکانس ها باشد، بلکه نسبت به هم و در کل طراحی موسیقی برای آن فیلم، باید یکدیگر را تکمیل کنند.

4.از آن جا که فیلم ناطق به جز موسیقی، طبیعتاً از انواع صداهای دیگر نیز استفاده می کند، بنابراین موسیقی فیلم باید به گونه ای مرتبط و هماهنگ با دیگر اصوات باشد- چه بسا که کارگردان ساختار و ترکیب اصوات طبیعی یا واقعی صحنه های فیلم را طوری طراحی کرده باشد که موجد عبارات موسیقی شوند و بتوانند مبنای عمل آهنگ ساز قرار گیرند.(6)

هانس آیسلر معتقد است که چون سینما هنری مدرن و قرن بیستمی است، به کارگیری تکنیک ها یا شیوه های موسیقی مدرن و پیشرو امروزی با این هنر بیشتر سازگار است؛ از این رو می افزاید:

سینما چون یک هنر لحظه ای، پرهیجان و متشکل از سکانس ها یا زیرساخت های تصویری مختلف است، بنابراین فرم های موسیقی مدرن برای استفاده در فیلم باید کوتاه، متمرکز و حساب شده باشند و این فرم ها نیازی هم به گسترش نداشته باشند. ساختارهای متعارف دارای تونالیته، برای استفاده در فیلم مناسب نیستند. از سوی دیگر، تنوع و بی قاعدگی فیلم، احتمالاً با تکنیک موسیقی آتونالیته بیشتر سازگاری و تناسب دارد. علاوه بر این، کیفیت صوتی موسیقی مدرن، شیوه ی مناسب تری برای بازسازی معادل های تصویری در موسیقی است.(7)

 

پی نوشت ها :

1.Fred Baker and Ross Firestone, Movie People Interview, Lancer Books, New York, 1973, pp.162-163.

 2.Hanns Eisler, Composing for the Films, Dennis Dobson LTD, London, 1964, p.47.

 3.R. Manvel and J. Huntley, The Technique of Film Music, Focal Press, London, p.219

 4.Ernest Lindgren, The Art of the Film, N. Y, Macmillan, 1962, pp. 68, 120

 5.Ibid

 6.Composing for the Film, pp. 67, 20

 7.Ibid

.

منبع مقاله :

ضابطی جهرمی، احمد(1387)، سی سال سینما: گزیده ی مقالات سینمایی(1355-1385)، تهران، نشر نی، چاپ اول

مراسم بزرگداشت سالگرد تاسیس جنبش فتح در برج میلاد

$
0
0

مراسم بزرگداشت سالگرد تاسیس جنبش فتح در برج میلاد

.

http://tehranprelacy.com/farsi/11-content-fa/news-fa/249-2016013003

.

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان خلیفه ارامنه تهران عصر روز چهارشنبه 27 ژانویه به همراه کشیش گریگوریس نرسیسیان مسئول دفتر روابط عمومی خلیفه گری ارامنه و واروژ هوانیسیان نایب رئیس شورای خلیفه گری در مراسمی که به مناسبت سالگرد تاسیس جنبش فتح به عنوان نمادی از انقلاب مردم فلسطین در برج میلاد تهران برگزار شده بود، شرکت کرد.

 

در این مراسم دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری سابق ایران، دکتر منوچهر متکی وزیر خارجه سابق، دکتر دهقانی رئیس اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه ، مقامات ارشد این وزارتخانه و جمعی از سفرای کشورهای عربی و آفریقایی حضور داشتند.

دکتر دهقانی در سخنرانی افتتاحیه مراسم از برگزاری این مراسم از جنبه تاکید بر اهمیت مسئله فلسطین تقدیر کرد. سپس به ترتیب دکتر حسن موسوی رئیس انجمن دوستی ایران و کشورهای عربی، صلاح زواوی سفیر فلسطین در جمهوری اسلامی ایران، دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری سابق، اسقفاعظمسیبوهسرکیسیانخلیفه ارامنه تهران و سفیر کوبا به ایراد سخنرانی پرداختند.

 

دکتر احمدی نژاد در سخنرانی خود با اشاره به اهمیت موضوع فلسطین جنبه انسانی این مسئله را مورد تاکید قرار داد و افزود."براساس وحی الهی هیچ تفاوتی میان انسان ها وجود ندارد و مسئله فلسطین مسئله ای انسانی و مسئله ای جهانی است. در نتیجه یافتن راه حلی برای این مسئله نیز بر عهده کل بشریت است."

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان نیز در سخنرانی خود بر اهمیت رهایی کامل فلسطین تاکید کرد. خلیفه ارامنه تهران افزود."موضوع فلسطین مسئله عدالت، حقانیت و صلح است. در میان ملت های جهان ارامنه بیش از هر ملت دیگری رنج های ملت فلسطین را درک کرده و از آن حمایت می کند زیرا خود نیز قربانی نسل کشی دولت عثمانی شده است."

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان در پایان تاکید کرد ملتی که برای احقاق حقوق خود مبارزه می کند بی شک روزی به حقوق پایمال شده خود دست خواهد یافت.

 

 

 

 

 

 

 

 

اشتباه نکنید انسانیت دین نیست

$
0
0

اشتباه نکنید انسانیت دین نیست

گارگین فتائی

.

مدتی است به خاطر دل زدگی مردم از دین و مخصوصاً ایرانیها به خاطر محدودیت هائی که به نام دین بر آنها اعمال می شود و همچنین عده ای با دیدن وحشی گریهای گروه های افراطی دینی نظیر داعش مدام گرایش به این دارند که هر کسی هر چیزی بر ضد و علیه دین می گوید و می نویسد او را تشویق کرده و پستهای وی را لایک و به اشتراک بگزارند.

مثلا کسی که می گوید دین حخمافقت است و آدم د مومن احمق است از سوی ایرانیان هزاران لایک می خورد چرا که آنها محدودیت های خود را از دین می بینند

هنمچنین است یک عده خدا ناباور که بازارشان این روزها بد جوری داغ است و تا تنور داغ است از فرصت استفاده می کنند.

این عده عمدتاً در اینترنت و شبکه های اجتماعی و مخصوصاً شبکه های سیاسی فسیلی که کارشان گفتن یک سری مزخرفات و اراجیف به مردم است و داعیه دموکراسی و ازادی بیانشان پشت فیل را پاره کرده فعالیت می کنند.

یکی از این طرز فکر ها این است که مدام این مساله را مطرح می کنند که بهترین و بالاترین دین انسانیت است و یک عده هم بدون فکر و اندیشه لایک پشت لایک و کامنت پشت کامنت در جهت به به و چه چه گفتن.

وقتی ما می گوئیم انسانیت بهترین دین است یعنی هیچ دینی برتر از انسان نیست در حالی که ادیان و لا اقل ادیان توحیدی در صدد بیان این هستند که بالاتر از انسان کسی هست  یعنی ذات خداوند و وقتی ما می گوئیم انسانیت بهترین دین است یعنی انسان خود معایر همه چجیز است و دیگر خدائی نیست که بر او ناظر باشد و نه بر اعمالش و نه گفتار و کردارش یعنی همان اومانیسم یا اومانیته که انسان را بالاتر از خدا می داند و خدا را ساخته ذهن بشر.

از طرف دیگر اینها معمولاً دین را می کوبند آن هم بد جوری بنابراین وقتی شما با دین مخالفید چرا می خوایهد به قول خودتان بهترین دین را برقرار سازید؟

انسانیت و انسان موجودی نیست که کامل و بی عیب باشد و خود گرفتار در هزاران کسائل و مشکلات است وقتی ما می خواهیم بهترین دین را برقرار کنیم تبعاً انسان نمی تواند الگوی خوبی در این زیمنه باشد چرا که خود نیازمند الگو برای رفع مشکلات خویش است

 

 

 

سرگذشت ارمنیان اراک در کتابی به زبان ارمنی خواندنی شد

$
0
0

سرگذشت ارمنیان اراک در کتابی به زبان ارمنی خواندنی شد

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/1560-س

رگذشت-ارمنیان-اراک-در-کتابی-به-زبان-ارمنی-خواندنی-شد

.

 

 

 

«تاریخ و فرهنگ ارمنیان اراک و منطقه کزاز» عنوان کتابی است که به تازگی به قلم نویسنده و پژوهشگر ارمنی، هویک میناسیان از سوی انتشارات «نائیری» به زبان ارمنی به چاپ رسیده است. این کتاب 20 سال پژوهش نویسنده را به تصویر می ‌کشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان اراک و منطقه کزاز» که ثمره 20 سال پژوهش هویک میناسیان را در بر می‌گیرد منبعی است برای شناختن سرگذشت، فرهنگ، آداب و رسوم، شیوه زندگی و فعالیت ‌های ارمنیانی که طی چهار سده در مناطق ارمنی ‌نشین استان مرکزی از جمله شهر اراک، منطقه کزاز و روستاهای ارمنی ‌نشین این منطقه سکونت داشته ‌اند.

میناسیان در بخشی از مقدمه ‌ای که بر این کتاب نوشته با اشاره به اهمیت مطالعه و حفاظت از آثار باستانی و فرهنگی به عنوان نمودی از سرگذشت و تعلقات فرهنگی ملت ‌ها می ‌نویسد: «ایران کشوری است باستانی که در طول تاریخ آبستن حوادث گوناگونی بوده است. به همین دلیل هر پهنه از خاکش را می‌بایست با دقت نگریست و آنچه بر آن گذشته است، به رشته تحریر درآورد. در این صورت است که با افتخار نام زادگاهمان را فریاد می‌زنیم و در راستای حراست تاریخ فرهنگ و میراث آن می‌ کوشیم

 

شهر اراک؛ عروس شهرهای ایران و جهان

«استان مرکزی» و «شهرستان اراک» عناوین دو فصل آغازین این کتاب را تشکیل می ‌دهند. بنا به توضیحاتی که در این فصل‌ ها آمده شهر اراک با خیابان ‌های صلیبی شکل در ابتدای بازگشایی در ردیف یکی از بهترین شهرهای مهندسی ‌ساز ایران محسوب می ‌شد و با شهرها و شهرک‌ های پیشرفته جهان برابری می‌کرد و به نوعی عروس شهرهای ایران و جهان قلمداد می‌ شد. بنای شهر اراک که به احتمال قوی توسط مهندسان اروپایی طراحی شده است به دستور یوسف خان گرجی (هوسپ - از ارمنيان گرجستان) سپهدار قشون پیاده نظام دوازده هزار نفری و حکمران عراق عجم نخست به عنوان قلعه نظامی ساخته شده است. از آن‌ جا که این قلعه که ساختمان آن را از نوع شهرهای شطرنجی می‌ دانند در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار بنا شد آن را سلطان‌ آباد نامیده‌ اند.

 

بازار شهر اراک؛ عامل رشد اقتصادی منطقه

«بازار شهر اراک» موضوع فصل سوم کتاب حاضر را تشکیل می ‌دهد. بازار شکوهمند شهر اراک با نقشه‌ ای صلیبی شکل توانست در زمانی نه چندان دور جایگاه خود را در امر تجارت در سطح ایران و جهان باز کند و یکی از جاذبه‌ های مهم این شهر در جلب مهاجران به شمار می ‌رود. در این امر سهم تجار ارمنی فرش از جمله سرکیس چیدمیان و همسرش هایکانوش چیدمیان (اولین زن تاجر در بازار اراک) حایز اهمیت است. در گذشته بیش از 20 تجارتخانه فرش متعلق به مسیحیان در اراک مشغول فعالیت بودند که ارمنيان نمایندگی این تجارتخانه ‌ها را داشتند.

 

 

تجارت فرش؛ بهانه‌ ای برای مهاجرت ارمنيان به اراک

در فصل دیگری که به ارمنيان و دیگر مسیحیان شهر اراک اختصاص داده شده میناسیان ارمنيان را مردمی نجیب، مهربان و زحمتکش معرفی می‌ کند و می ‌‌نویسد: «طبق اسناد موجود، در سال 1894 میلادی (برابر با 1273 هجری شمسی) شخصی ارمنی به نام آودیس توروسیان از شهر جلفای اصفهان جهت کار در شرکت هادسن به شهر اراک آمده است. سپس ارمنيان به تدریج بین سال ‌های 1902 - 1903 میلادی به این شهر آمده و در آن سکونت گزیدند».

تاسیس تجارتخانه‌ های فرش باعث شد. ارمنيان از نقاط مختلف کشور از جمله جلفای اصفهان، تبریز، تهران، همدان و روستاهای ارمنی‌نشین استان مرکزی به منظور کار در تجارتخانه‌ ها یا با هدف تصدی مشاغل تولیدی و صنعتی به این شهر نقل مکان کنند. عده‌ ای از تاجران ارمنی ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز به این شهر آمده و شعب تجارتخانه‌ های خود را دایر کردند. از سوی دیگر عده‌ ای از ارمنيان تحصیل‌کرده تبریز به قصد تدریس در مدرسه ملی ارامنه «شرف» اراک دعوت به همکاری شدند. فرهیختگانی نظیر آرمناک ماکساپتیان و یرواند فرانگیان از ارمنستان به ایران آمده و در اراک سکونت گزیدند.

خدمات ارمنيان شهر اراک در جبهه ‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از دیگر موضوع ‌های مورد بحث این فصل را تشکیل می ‌دهد. در سال 1357 ارمنيان اراک نیز در کنار هموطنان مسلمان خود در تظاهراتی که منجر به برپایی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شد شرکت کردند و در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه‌ های جنگ شتافتند، شهید، جانباز و مفقودالاثر شدند و یا به عنوان متخصصان فنی به کمک برادران مسلمان خود در جبهه‌ های جنگ شتافتند.

 

مدرسه ملی ارمنيان و کودکستان «آرک شاهینیان» با بیش از یک قرن فعالیت

«مدرسه ملی ارامنه شرف اراک» عنوان دیگر فصل گنجانده شده در این اثر پژوهشی را تشکیل می ‌دهد. در سال 1287 هجری شمسی نخستین مدرسه ارمنيان شهر در ساختمانی سه اتاقه در زمینی که به منظور ساخت کلیسا، مدارس و انجمن‌ های خاص ارمنيان خریداری شده و توسط عالیجناب کشیش یقیا ینوسیان تقدیس و تبرک شده بود آغاز به کار کرد. با افزایش تعداد دانش آموزان، مدرسه ملی ارامنه شرف اراک به عنوان دومین مدرسه ارمنيان در شهر اراک بین سال‌های 1299 – 1300 بنا نهاده شد. با فرسوده شدن ساختمان مدرسه پس از 60 سال، کودکستان، آمادگی و ابتدایی جدید شرف در همان محوطه با طرح نوین مهندسی در سه طبقه و کلاس ‌های درس مطابق با استانداردهای روز بنا نهاده شد. مدرسه جدیدالتاسیس فعالیتش را در سال 1365 آغاز کرد و تا سال 1386 به کار خود ادامه داد. کودکستان آرک شاهینیان ارمنيان اراک نیز در سال 1310 با هزینه مالی تاجری ارمنی بنام سلیم شاهینیان به یادبود فرزند فقیدش آرک در مقابل ساختمان مدرسه شرف تاسیس شد.

 

کلیسای مسروپ مقدس در فهرست آثار ملی ایران

فصل دیگری از این کتاب به کلیسای مسروپ مقدس اراک اختصاص داده شده است. کلیسای مسروپ مقدس ارمنيان مرسلی ملی اراک که در سال 1914 به سبک معماری کلیسای ارمنی ساخته شد در سال‌های اولیه نام تارگمانچاتس را بر خود داشته است. در سال 2004 میلادی این کلیسا توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مورد مرمت قرار گرفت و در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. همه ساله در تیر ماه به مناسبت عید ساهاک و مسروپ مقدس مراسم زیارت دو روزه به امر عالیجناب اسقف اعظم سبوه سرکیسیان خلیفه ارمنیان حوزه مذهبی تهران و شمال ایران با حضور جمع کثیری از زایران ارمنی در این کلیسا برگزار می‌شود.

«جامعه ارمنيان انجیلی اراک»، «انجمن های فرهنگی - ورزشی و اجتماعی ارمنيان اراک»، «قبرستان ارمنيان شهر اراک» و «روحانیون ارمنی شهر اراک و حومه» از دیگر فصل‌های تشکیل دهنده این کتاب هستند.

بخشی از فصل «انجمن‌های فرهنگی - ورزشی و اجتماعی ارمنيان اراک» به معرفی نام چهره‌ های ارمنی فرهیخته ‌ای اختصاص داده شده که در اراک به دنیا آمده یا در آن جا سکونت داشته‌ اند و یا اصل و نسب آن‌ ها به اراک باز می‌ گردند که از میان آن‌ ها می ‌توان به چهره‌ هایی مانند مهندس آلبرت عجمیان صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه آلیک، واروژ کریم مسیحی کارگردان، فیلمنامه‌ نویس و تدوین ‌گر، مرحوم سبوه امیرخانیان، مدیر پیشین انتشارات «نائیری» و آندرانیک خچومیان نویسنده، مترجم، کارگردان تئاتر و مدیر تولید سینما اشاره کرد.

 

آداب و رسوم و شیوه زندگی ارمنیان منطقه کزاز

«منطقه کزاز و روستاهای ارمنی نشین آن»، «باورها و اعتقادات»، «آداب و رسوم و شیوه زندگی ارمنيان منطقه کزاز»، «پوشش ارمنیان اراک»، «مراسم عروسی»، «جهیزیه عروس» و «اعیاد مسیحی ارمنيان و نحوه برگزاری آن‌ ها در منطقه کزاز» عناوین دیگر فصل ‌های این کتاب را تشکیل می ‌دهند. این کتاب همچنین در بخشی مجموعه ‌ای از لغات و اصطلاحات گویشی ارمنی رایج در منطقه کزاز را معرفی می‌ کند.

بنا به توضیحاتی که در این کتاب آمده است ارمنيان منطقه کزاز زندگی خود را با کشاورزی، دامداری و باغداری می‌ گذراندند و و زندگی خانواده‌ ها در کلیه روستاهای ارمنی نشین منطقه کزاز به صورت سنتی سپری می ‌شد. شایان ذکر است کلیه روستاهای ارمنی نشین منطقه ‌های کزاز، شازند و شرا دارای کلیسا بودند.

بخش پایانی این کتاب به معرفی روستاهای ارمنی نشین منطقه کزاز، کلیساهای هر کدام، سنت ‌ها و شیوه زندگی ارمنیان این منطقه و نیز آمار جمعیتی ارمنی هر کدام اختصاص داده شده است.

 

روستاهای ارمنی‌ نشین اراک و منطقه کزاز

«روستای کلاوه»، «روستای گوره زار»، «روستای سیدون»، «روستای ادریس آباد»، «روستای مهاجران ملا ابوالحسن»، «روستای ازنای اراک»، «شهرستان شازند»، «روستای عباس آباد»، «روستای حمریان»، «روستای قلعه گاوگدار»، «روستای حسین آباد»، «روستای علی آباد»، «روستای البرز»، «روستای مهدی آباد» ،«روستای اکبر آباد»، «روستای جزنق»، «روستای قلعه ارزج»، و «دیگر روستاهای ارمنی نشین منطقه کزاز» عناوین فصل‌ های پایانی این کتاب را تشکیل می‌ دهند.

هویک میناسیان، پژوهشگر و نویسنده ارمنی، در سال 1331 هجری شمسی در روستای گوره زار بخش شرا شهرستان خنداب واقع در استان مرکزی به دنیا آمد. در سال 1336 به خواست پدرش، زنده یاد ساووق میناس مسیحی، به منظور کسب دانش به تهران نقل مکان کرد و از همان دوران جوانی وارد عرصه فعالیت ‌های فرهنگی و اجتماعی شد. در سال 1387 توانست عنوان بهترین پژوهشگر استان مرکزی را از طرف سازمان میراث فرهنگی، بنیاد مولانا و فرهنگنامه استان مرکزی از آن خود کند. همچنین در سال 1388 از سوی مدیریت فرهنگی هنری منطقه 8 تهران به عنوان برترین پژوهشگر سال برگزیده شد. وی تا کنون مقالات پژوهشی متعددی در نشریات آلیک، همشهری، شاهد جوان، معلم، هویس و... به چاپ رسانده است.

میناسیان تا کنون آثار پژوهشی متعددی را به چاپ رسانده که از آن جمله می ‌توان به کتاب ‌های «سنگ مزار ارامنه»، «گوره زار یادگاری از ایران باستان»، «زندگی‌ نامه روحانیون ارامنه حوزه مذهبی ارامنه تهران» و ترجمه کتاب «مرد بی عقل» اثر هوانس تومانیان اشاره کرد. «ارمنیان همدان»، «مسیحیان سلطانیه»، «کلیساهای ارامنه در حوزه خیلفه گری ارامنه تهران» و «ارامنه ایران و روابط دوستانه آنان با ایرانیان در گذر تاریخ (به زبان ارمنی)» عناوین کتاب ‌های آماده به چاپ این پژوهشگر را تشکیل می ‌دهند.

چاپ نخست کتاب «تاریخ و فرهنگ ارمنیان اراک و منطقه کزاز» به زبان ارمنی با ویراستاری زنده ياد آرمن داویدیان در 272 صفحه، با شمارگان یک‌ هزار نسخه و بهای 12 هزار تومان از سوی انتشارات «نائیری» منتشر شده است. نسخه فارسی این اثر پژوهشی قرار است از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به چاپ برسد.

 

 

 

 

 


خبرگزاری فرانسه گزارش داد: پیام افزایش روابط تهران و غرب در سفر روحانی به اروپا

$
0
0

 

خبرگزاری فرانسه گزارش داد: پیام افزایش روابط تهران و غرب در سفر روحانی به اروپا

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/1552-

خبرگزاری-فرانسه-گزارش-داد-پیام-افزایش-روابط-تهران-و-غرب-در-سفر-روحانی-به-اروپا

.

 

 

خبرگزاری فرانسه هم‌ زمان با سفر رئیس‌ جمهور کشورمان به اروپا گزارش داد: روحانی در حالی سفر خود را به ایتالیا خاتمه می ‌دهد و به فرانسه می ‌رود که این سفر حامل پیام بهبود چشمگیر روابط تهران با قدرت‌ های اروپایی است.

ایسنا به نقل از خبرگزاری فرانسه گزارش داد، انتظار می‌ رود سفر حسن روحانی، رئیس ‌جمهور ایران به پاریس به امضای قراردادهای مهم تجاری میان دو کشور پس از حصول قراردادهای چند میلیارد دلاری تهران و رم بینجامد.

انتظارها بر این است که درخواست ایران برای خرید 114 فروند هواپیمای ایرباس به علاوه بستن قراردادهایی با خودروسازی های پژو و رنو در این سفر به سرانجام برسد.

رئیس‌جمهور ایران در سفر خود بیش از 100 وزیر مقامات ارشد و بازرگان را به همراه دارد که خود نشان دهنده بازگشت ایران به صحنه اقتصاد بین الملل پس از تحریم ‌های این کشور است که در نتیجه اجرای توافق هسته ‌ای به دست آمده است.

روحانی در سفرش به ایتالیا با همتای خود از این کشور و نخست‌ وزیر ایتالیا دیدار و گفت ‌و گو و همچنین پاپ فرانسیس در واتیکان دیدار داشت.

مقامات ایتالیا می‌ گویند که ارزش قراردادهای امضا شده میان دو کشور در سفر رئیس جمهور ایران به حدود 17 میلیارد دلار یورو می ‌رسد که نشان دهنده سود اقتصادی فراوانی است که در بازگشایی دروازه‌ های ایران به ویژه روی بخش های مهندسی و تولیدی اروپا وجود دارد.

بر اساس این گزارش، واتیکان پس از دیدار روحانی با پاپ فرانسیس بیانیه ای منتشر و در آن اعلام کرد پاپ از رئیس جمهوری ایران خواست تا از نقش خود برای دستیابی به راه حل سیاسی برای پایان دادن به بحران های منطقه استفاده کند و به همراه دیگر کشورها به مقابله با تروریسم و قاچاق اسلحه کمک کند.

این اولین سفر رسمی یک رئیس جمهور ایرانی از سال 1999 است که در آن ژان پل دوم میزبان محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران بود.

روحانی همچنین قرار است عصر روز چهارشنبه وارد پاریس شود و در روز پنج شنبه بااولاند همتای فرانسوی اش و رهبران تجاری این کشور دیدار کند. وی پیش از سفرش به اروپا از به نتیجه رسیدن پروژه های اقتصادی میان ایران و فرانسه خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایران در حال بازسازی روابط خود با ایتالیا و فرانسه است که پیش از اعمال تحریم‌های اقتصادی بین‌ المللی در ژانویه 2012 از شرکای تجاری اصلی تهران به شمار می آمدند

 

 

 

 

نشست نمایندگان اقلیت های دینی در خلیفه گری ارامنه

$
0
0

نشست نمایندگان اقلیت های دینی در خلیفه گری ارامنه

ترجمه: ر. مارکاریان

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/1553-ن

شست-نمایندگان-اقلیت-های-دینی-در-خلیفه-گری-ارامنه

.

در چارچوب فعالیت های مقدماتی برای برگزاری برنامه های ویژه جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی روز سه شنبه 19 ژانویه نشستی در محل خلیفه گری ارامنه تهران با حضور نمایندگان ارمنيان، آشوریان، زرتشتی ها و کلیمیان تهران و به ابتکار آقای سعید تقوی مسوول دفتر امور اقلیت های دینی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

حجت الاسلام صدری و آقای مشیری از مسوولان بنیاد شهید انقلاب اسلامی و اداره کل فرهنگی بنیاد، خانم مبرهن نماینده اداره کل مجامع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای واروژ هوانیسیان نایب رئیس خلیفه گری ارامنه تهران، آقای سروژ اوهانیان مدیر خلیفه گری ارامنه، کشیش گریگوریس نرسیسیان و آقای گاسپار امیرخانیان رئیس کمیته روابط عمومی خلیفه گری ارامنه تهران نیز در این نشست حضور داشتند.

در ابتدای جلسه سعید تقوی توضیحاتی پیرامون برنامه های جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ارائه کرد و افزود که امسال برنامه ویژه شهدا در قطعه شهدای آرامستان ارامنه تهران برگزار شده و یاد و خاطره کلیه شهدای اقلیت های دینی گرامی داشته خواهد شد. حاضرین در ادامه این نشست به تبادل نظر پیرامون جزئیات برنامه های سالگرد انقلاب اسلامی پرداختند.

در پایان حاضرین در این نشست با اسقف اعظم سبوه سرکیسیان خلیفه ارمنيان تهران دیدار و گفتگو کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ما خود افراط ‌‌‌گرایی اسلامی را به ‌وجود آوردیم

$
0
0

 

 

 

ما خود افراط ‌‌‌گرایی اسلامی را به ‌وجود آوردیم

 

   .

 

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/1557-

ما-خود-افراط-‌‌‌گرایی-اسلامی-را-به-‌وجود-آوردیم

 

.

 

آنانی که اسلام را بخاطر داعش سرزنش می کنند، چه بسا که اسامه بن لادن را در دهه‌ ۸۰حمایت می ‌کردند.

 

تاریخ بی ‌رحم است، چون با وضاحت کامل نشان می دهد که افراط‌ گرایی اسلامی که امروز جهان را به بربادی کشانیده،‌ زاده ‌سیاست ‌های دیروزی غرب است.

 

گور ویدال (نویسنده امریکایی) طی گفته ‌معروفی ایالات متحده امریکا را «ایالات متحده فراموشکاری» عنوان می ‌کند. چو ان لای (Zhou Enlai) صدراعظم سابق چین همین مطلب را با ظرافت بیشتری بیان نموده و با طنز می ‌گوید: «یکی از چیزهای پسندیده در مورد امریکایی‌ ها این است که آنها قطعاً حافظه تاریخی ندارند

 

برای درک ظهور گرو‌ه ‌های شبه ‌نظامی سلفی مانند داعش و القاعده و برای اینکه ذهن ما منطق حملات شنیع و نفرت ‌آور آنان به غیر نظامیان در ایالات متحده، فرانسه، سوریه، عراق، لبنان، نایجریا، ترکیه، یمن، افغانستان و بسیاری از کشورهای دیگر را بتواند درک کند، باید این حافظه تاریخی را بیدار بسازیم.

 

افراط ‌گرایی خشونت‌ آمیز اسلامی چگونه بوجود آمد؟ این سوالی است که هیچ کس در پی حملات وحشت ‌زای پاریس در روز جمعه ١٣ نوامبر نمی ‌پرسد، در حالی که مهم ‌ترین‌ پرسش همین است. اگر کسی نداند که مشکلی چرا پدید آمده، و نتواند ریشه‌ آن را دریابد، هرگز به حل و ریشه ‌کن ساختن آن قادر نخواهد شد.

 

گروه ‌های جنگجوی سلفی مانند داعش و القاعده چگونه بوجود آمدند؟ پاسخ این سوال آنگونه که بسیاری‌ ها ‌می‌ انگارند پیچیده نیست، اما برای فهمیدن آن باید تاریخ جنگ سرد یعنی دوره‌ تاریخی ‌ای را کاوید که غرب شاید از همه بیشتر در مورد آن دروغ گفته است.

 

 

 

چگونه غرب اسامه بن لادن را پرورش داد

 

لازم نیست به گذشته ‌های دور تاریخ برویم، فقط به چند دهه عقب برمی ‌گردیم.

 

یکی از عکس ‌هایی که فراوان دست ‌به دست شده است عکس مقاله ‌ای است که در سال ١٩٩٣ در روزنامه انگلیسی اندیپندنت منتشر شد و نمونه‌ ای از فریب کاری ‌های پیچیده‌ غرب را بدست می‌ دهد. این عکس با عنوان «جنگجوی ضد شوروی، لشکر خود را در مسیر صلح سوق داده است» تصویر بزرگی از اسامه بن لادن را دارد که در آن زمان متحد غرب بود.

 

روزنامه اندیپندنت در آن مقاله خاطرنشان می‌ سازد که بن لادن یک گروه شبه نظامی متشکل از هزاران جنگجوی خارجی از سراسر شرق میانه و شمال آفریقا را سازمان داده و آنها را در مبارزه علیه اتحاد جماهیر شوروی در سال های ١٩٨٠ «با سلاح ‌ها و تجهیزات ساختمانی متعلق به خودش مجهز نموده است». بن‌ لادن با افتخار ادعا می ‌کرد که «ما اتحاد شوروی را شکست ‌دادیم

 

مجاهدین یعنی شبه نظامیان اسلامی‌ ای که بن لادن آنها را تمویل می‌ کرد، یکجا با «مکتب الخدمت» یعنی سازمانی که بن ‌لادن برای جلب و جذب و تمویل جنگجویان اسلامگرا ایجاد کرده بود در نهایت به القاعده و طالبان تغییر شکل دادند.

 

اندیپندنت ‌نوشت که «وقتی تاریخ جنبش مقاومت افغانستان نوشته ‌شود، سهمی که خود آقای بن لادن در داعیه مجاهدین ایفا کرد... شاید نقطه‌ عطفی در تاریخ متأخر بنیادگرایی پیکارجو تلقی گردد

 

با ارائۀ تصویر مثبت و پسندیده‌ ای از بن لادن،‌ کمتر از هشت سال پیش از آنکه اندیشه‌ بزرگ ترین حمله‌ ی تروریستی در ظرف چندین دهه در خاک امریکا را پی ‌ریزی کند، انتشارات بریتانیایی ادعا می ‌کردند که «این تاجر سعودی که مجاهدین را به جهاد جلب و جذب می ‌کرد حالا از آنان برای پیشبرد پروژه های بزرگ ساختمانی در سودان کار می‌ گیرد». در واقع بن لادن صحنه را برای آنچه قرار بود به شکل القاعده تبارز کند تدارک می ‌دید.

 

 

 

 هشدارهایی که توجهی به آنها نشد

 

در اساطیر یونانی «کاسندرا» شخصیت اسطوره ‌ای بود که قدرت پیشگویی حوادث را داشت، اما محکوم به آن بود که کسی به هشدارهای او توجه نکند. اقبال احمد فقید، دانشمند سیاسی، ‌مورخ و متخصص مطالعه تروریزم، «کاسندرای» روزگار ما بود.

 

وی در طی یک سخنرانی در پوهنتون کلورادو در ماه اکتبر سال ١٩٩٨ هشدار داد که سیاست های امریکا در افغانستان نتیجه‌ برعکس خواهند داد. وی اظهار داشت:

 

«در تاریخ اسلام، جهاد به عنوان یک پدیده خشونت بین ‌المللی در ٤٠٠ سال گذشته عملاً ناپدید شده بود ولی به کمک امریکا بطور ناگهانی در سال‌ های ١٩٨٠ دوباره احیا شد. وقتی اتحاد شوروی در افغانستان مداخله کرد، ضیأالحق دیکتاتور نظامی پاکستان کشور هم‌ مرز افغانستان، که خود تحت الحمایه امریکا بود، فرصت را مغتنم دیده و در مقابل کمونیزم خداناشناس در آن کشور اعلام جهاد کرد. ایالات متحده موقعیت بدست آمده را فرصت خدادادی دید برای بسیج یک میلیارد مسلمان در برابر آنچه ریگان آنرا «امپراتوری شر» می ‌نامید.

 

سیل پول به سرازیر شدن آغاز کرد. ماموران سی. آی. ای در سراسر جهان اسلام می‌ گشتند و مردم را به جهاد کبیر فرا می ‌خواندند. بن ‌لادن یکی از جذبی ‌های نخبه در همان اوایل کار بود. او نه تنها عرب بود، نه تنها سعودی بود بلکه میلیونری بود که حاضر بود پول خود را نیز در این راه به مصرف برساند. بن لادن به جلب و جذب برای داعیه‌ جهاد علیه کمونیزم کمر همت بست.

 

من اولین بار در سال ١٨٨٦ با او ملاقات کردم. وی توسط یک مقام رسمی امریکایی که نمی دانم مامور سی آی ای بود یا نه به من معرفی شد. من حین صحبت ازین مقام امریکایی پرسیدم: «از عرب‌ ها اینجا کیست که آدم جالبی باشد؟»، منظورم از اینجا، افغانستان و پاکستان بود. وی جواب داد: «باید با اسامه دیدار کنید.» به دیدن اسامه رفتم، مرد ثروتمندی که درست مانند شیخ عبدالرحمن دست اندرکار آوردن جذبی ‌ها از الجزایر، سودان و مصر بود. این شخص متحد ما بود و متحد ما باقی ماند.

 

ولی او در لحظه ‌خاصی چرخش کرد. در سال ١٩٩٠ نیروهای ایالات متحده به عربستان سعودی یعنی به سرزمین ‌مکه و مدینه که مکان های مقدس مسلمانان اند وارد شدند. نیروهای خارجی هیچ‌ گاهی پیش از آن در عربستان گام ننهاده بودند ولی در سال ١٩٩٠ به بهانه ‌ی کمک به عربستان سعودی در شکست دادن به صدام حسین در هنگام جنگ خلیج فارس داخل آن کشور شدند. اسامه خاموش بود.

 

صدام شکست خورد، ولی نیروهای امریکایی در سرزمین کعبه، مقدس ‌ترین محل مسلمانان در مکه، باقی ماندند. اسامه نامه پی نامه می‌ نوشت و پی هم می ‌پرسید که «شماها اینجا چه می‌ کنید؟، خارج شوید!، شما برای کمک آمدید اما اینجا پا سخت کردید.» وی سرانجام علیه اشغالگران جهاد راه انداخت. ماموریت کنونی او راندن نیروهای خارجی از عربستان سعودی بود. ماموریت قبلی اش راندن نیروهای روسی از افغانستان بود

 

احمد افزود که از نظر بن‌ لادن «امریکا قول خود را زیر پا کرده بود؛ دوست وفادار مرتکب خیانت شده بود یعنی کسی که تو با او پیمان خون بسته بودی، به تو خیانت کرده بود

 

احمد سه سال قبل از حملات ١١ سپتامبر هشدار داد: «اینان قصد جان شما را خواهند کرد و بسی بیشتر از آن را انجام خواهند داد. اینان عاقبت اعمال شمایند که دامنگیر شما خواهند شد

 

ما حالا می ‌دانیم که حق با احمد بود، اما مانند کاسندرا، قدرتمندان هشدارهای خردمندانه او را ناشنیده گرفتند و عواقب وحشتبار آن را دیدند.

 

 

 

 

 

«مبارزان آزادی» افراط‌ گرا

 

در سال های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ افغانستان تا اندازه‌ای کشور سکولاری بود که در آن زنان از حقوق نسبتاً برابری با مردان برخوردار بودند. چه چیزی افغانستان را به کانون افراط‌ گرایی امروزی مبدل نمود؟ ده‌ ها سال مداخله‌ غرب.

 

در سراسر سال های ١٩٨٠، سی‌. آی ای از طریق دولت پاکستان و بطور اخص از طریق سازمان استخبارات آن کشور (آی.اس.آی) مجاهدین افغانستان را در جنگ علیه اتحاد شوروی، آنچه «عملیات طوفان» لقب داده شده بود، تسلیح و حمایت می ‌نمود. رئیس جمهور رونالد ریگان در سال ١٩٨٣ دیدار معروفی با مجاهدین در دفتر کارش در کاخ سفید داشت که طی آن اظهار نمود: «دیدن نبرد رزمندگان با شهامت آزادی افغانی مقابل زرادخانه های مدرن، با سلاح‌ های ساده‌ دستی، برای آنانی که به آزادی عشق می ورزند الهام‌ بخش است

 

آن «مبارزان آزادی» همانا اجداد داعش و القاعده امروزی هستند. وقتی آخرین سربازان شوروی در سال ١٩٨٩ از افغانستان خارج شدند مجاهدین به سادگی از جنگ دست ‌برنداشتند بلکه به گونه ‌ای جنگ‌ داخلی آغاز گشت که در خلای قدرت بوجود آمده گروه ‌های مختلف جنگجویان اسلام گرا برای گرفتن قدرت با هم می ‌جنگیدند. طالبان بر همه فایق آمدند و یک رژیم مذهبی قرون وسطایی را جانشین دولت سوسیالیست «بی‌ خدا» کردند.

 

در هر دینی افراط گرایان وجود دارند، اما شمار شان معمولاً معدود بوده و ضعیف و منزوی می ‌باشند. سلفی‌ گری در شکل مدرن نظامی شده‌ آن ریشه در سال های ١٩٢٠ و حتی پیشتر از آن دارد. این جنبش به مدت ده‌ ها سال ضعیف و منزوی باقی ماند ولی در سال های ١٩٧٠ و ١٩٨٠، دولت ‌های سرمایه‌ داری غربی به ویژه امریکا با استراتژی جدید جنگ سرد یعنی استراتژی حمایت از همین گروه ‌های اسلامی افراط‌ گرای حاشیه نشین به عنوان سدی در برابر سوسیالیزم، وارد میدان شدند.

 

ایالات متحده به هیچ وجه تنها کشوری نبود که چنین استراتژی ‌ای را دنبال می‌ کرد. اسرائیل نیز با پژواک سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان از حماس که اکنون ابر دشمن قسم خورده‌ اسرائیل است، حینی که این گروه‌ اسلام گرا در سال های ١٩٨٠ در آوان تشکل خود بود حمایت نموده، به منظور تضعیف مقاومت سکولار سوسیالیستی سازمان آزادی بخش فلسطین (س.ا.ف) از شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس پشتیبانی نمود.

 

یک مقام سابق دولت اسرائیل در مقاله‌ ای تحت عنوان «چگونه اسرائیل به نطفه ‌بندی حماس کمک کرد» در سال ٢٠٠٩ به وال استریت ژورنال اظهار داشت:‌ «با تاسف که حماس ساخته‌ی دست اسرائیل است

 

این استراتیژی جنگی موفق از آب درآمد: پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، گروه‌ های سکیولار سوسیالیستی که بر جنبش ‌های مقاومت شرق ‌میانه چیره بودند برای افراط‌ گرایان اسلامی که قبلاً توسط غرب حمایت می ‌شدند جا خالی کردند.

 

این تصادفی نیست که بیشتر کشورهای سکیولار در تاریخ شرق میانه به گونه ‌ای سوسیالیستی بودند. در تمایز با این واقعیت، مرتجع ‌ترین کشورها، یعنی کشورهایی که در آنها زنان از حقوق برابر برخوردار نیستند و قانون بر اساس شریعت استوار است، اکثراً متحدین غرب بوده اند. چرا؟ چون غرب خیلی خیلی بیشتر به حفظ سرمایه ‌داری علاقمند است تا به اجازه‌ دادن به سکولاریزم، برابری جنسیتی و برابری نسبی اقتصادی که تحت حاکمیت سوسیالیزم شکوفا می ‌شوند.

 

 

 

 

 

موضع ‌‌گیری شرق ‌شناسانه

 

بسیاری از صاحب‌ نظران، از جمله لیبرال ها، استدلال می ‌کنند که شرق میانه، آفریقای شمالی و اکثر بخش های مسلمان‌ نشین آسیای جنوبی در حال حاضر از آنچه می ‌توان آنرا سیر موازی با عصر تاریک غرب نامید یعنی عصر خونین افراط‌ گرایی مذهبی، می‌ گذرند. این صاحب نظران بار ملامتی ظهور گروه ‌های افراطی چون داعش و القاعده را بر گردن خود اسلام و یا فرهنگ ظاهراً «عقب ‌مانده» شرق میانه می ‌اندازند، اما براحتی از روی تاریخچه و سیاست ‌های کثیف کشورهای خود می‌ گذرند.

 

امریکا و متحدانش به عنوان بخشی از استراتژی جنگ سرد شان سکيولاریزم را نابود کردند.

 

در این مفکوره ‌شرق شناسانه که مشعر بر آنست که بنابر هر دلیلی که هست، مسلمانان شرق میانه قرن‌ ها از غرب مسیحی منور عقب ‌افتاده ترند، چیزی بیشتر از رگه ‌ای از نژادپرستی نهفته است. این ادعای سخیف حتا از بوته‌ آزمون سطحی‌ ترین بررسی تاریخی هم نمی ‌گذرد.

 

یکی آنکه چیزی که هرگز ذکر نشده این حقیقت است که تنها تا چند دهه پیش، بیشتر کشورهای خاورمیانه مستعمره ‌ی غرب بودند و مردم غیر نظامی آنها به شکل وحشیانه مورد اجحاف و دهشت قدرت‌ های استعمارگر غربی قرار می ‌گرفتند.

 

گذشته از آن، سکيولارترین و مدرن ‌ترین دولت ‌ها در تاریخ شرق میانه کدام ها بودند؟ چنین دولت ها اکثراً یا طرفدار شوروی بودند یا بی ‌طرف چپ‌ گرا که در قبال غرب یا دشمنی داشتند یا در جنگ سرد متحد آن نبودند.

 

صرف نظر از از انتقاداتی که بر بسیاری از مشکلاتی که این دولت‌ ها داشته اند وارد است - که بجای خود مسئله ‌جداگانه ایست - واقعیت این است که شرق میانه در اوج جنگ سرد نظر به امروز به گونه‌ قابل توجهی مترقی و سکیولار بود. این یک تصادف نیست. امریکا و متحدانش به عنوان بخشی از استراتژی جنگ سرد شان سکيولاریزم را نابود کردند.

 

 

 

 

 

جنگ سرد دامنگیر جنگ‌ افروز می ‌شود

 

استراتژی جنگ سرد تا به امروز همچنان دامنگیر جنگ افروزان است، آنهم بگونه‌ بسیار سخت. بخاطر همین سیاست است که ما حالا با مدینه ‌های فاسده ‌ی سرمایه ‌داری چون عربستان سعودی، قطر یا امارات متحده عربی روبرو هستیم، یعنی دولت های خرپول نفتی که در آنها سوداگران در بحر پول غرق اند درحالیکه بردگان معاصر مهاجر که اقتصاد این کشورها روی شانه ‌های شان استوار است رمه ‌وار بکام مرگ و نابودی فرو می ‌روند، و پادشاهان مذهب‌ سالار شان هر کسی را که رژیم را به چالش بکشد زندانی می ‌‌کنند یا حتی گردن‌ می ‌زنند.

 

افراط‌ گرایی اسلامی با خشونت، با آمیزه ‌ای از دسیسه ‌های امپریالیستی و افراطی ‌سازی افراد بر اثر استبداد و فقر بی حد و حصر، بر شرق میانه تحمیل شده است.

 

کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان ازجمله مرتجع‌ ترین و افراطی ‌ترین کشورهای جهان باقی ‌مانده اند و در ضمن متحدین نزدیک غرب نیز هستند، بخصوص عربستان سعودی که سرچشمه اسلام گرایی سنی پیکارجوست. با این هم، اداره‌ اوباما فقط در طی پنج سال به ارزش بیش از ١٠٠ میلیارد دلار معامله‌ فروش تسلیحات را با مملکت عربستان سعودی انجام داده است. در واقع، کمتر از سه روز پس از حملات پاریس، امریکا به ارزش ١.٣ میلیارد دلار دیگر به عربستان سعودی بمب فروخت. بمب ‌‌هایی که سعودی ها به احتمال زیاد آنها را بالای یمن خواهند ریخت یعنی بالای کشوری که بنابر گفته ‌سازمان ‌های حقوق بشر عربستان سعودی در آنجا مرتکب جنایات جنگی فاحشی گردیده است و هرج و مرج ایجاد شده توسط ائتلاف تحت رهبری سعودی به القاعده و داعش کمک کرده است تا در آن کشور گسترش یابند.

 

باب گراهام (Sen. Bob Graham) سناتور سابق ایالات متحده اظهار داشته است که گروه ‌های افراطی سنی امروزه مانند القاعده و داعش «محصول آرمان‌ ها، پول و حمایت سازمانی عربستان سعودی هستند.» تلگرام‌ های دولتی افشا شده توسط ویکی ‌لیکس نشان ‌می ‌دهند که ایالات متحده به خوبی آگاه است که القاعده و دیگر گرو‌ه‌ های سلفی توسط ثروتمندان سعودی پشتیبانی می ‌شوند.

 

فراموش نکنیم که اسامه بن ‌لادن یک سوداگر میلیونر و از خانواده ‌ای با ثروت افسانه ای بود که با خاندان سلطنتی سعودی روابط نزدیکی داشت. او از این ثروت برای تمویل یک شبکه بین ‌المللی افراط ‌گرایان اسلامی که به شکل القاعده با هم قوام یافت استفاده نمود.

 

این بدان معنی نیست که داعش عروسکی است که تارهای برقص آوردنش بدست نظام سلطنتی سعودی است، چون داعش حالا دشمن این نظام است، بلکه بدان معنی است که برنامه جهانی سعودی ‌ها مبنی بر دعوت به اسلام و تمویل گروه‌ ها و نهاد‌های وهابی این گرو‌ه ‌های افراطی را که زمانی حاشیه نشین بودند بسی قوی‌ تر و مطرح ‌تر ساخته است.

 

ایدئولو‌ژی ‌ها جدا از واقعیت مادی نیستند. درست است که در هر دینی افراط ‌گرایان وجود دارند، اما چرا در ساير ادیان به همین اندازه نیرومند نیستند؟ چیزی به نام ایدئولوژی مستقل از شرایط مادی و مستقل از نیروهای اجتماعی‌ ای که آن ایدئولوژی را به شکل مادی یعنی سیاسی در واقعیت به کرسی بنشاند وجود ندارد. افراط ‌گرایی اسلامی با خشونت، با آمیزه ‌ای از دسیسه‌ های امپریالیستی و افراطی‌ سازی افراد بر اثر استبداد و فقر بی حد و حصر، بر شرق میانه تحمیل شده است.

 

 

 

 دشمن تراشی برای خود

 

گرایش امپریالیزم غرب آنست که دشمنان خود را بدست خود ایجاد می‌ کند.

 

در سراسر جنگ ایران و عراق که سال های ١٩٨٠ را احتوا کرد تا زمان جنگ خلیج در سال ١٩٩٠، ایالات متحده پشتیبان صدام حسین بود یعنی پشتیبان دیکتاتوری بود که بدست خود با قهر در سال ٢٠٠٣ برانداخت. دوسیه‌ های سی.آی.ای که حالت محرم بودن شان رفع شده است نشان می ‌دهند که چگونه دولت ایالات متحده با صدام حسین آن گاهی که از سلاح ‌های کیمیاوی روی افراد ملکی ایرانی استفاده می ‌کرد کمک می ‌نمود. دولت بریتانیا به رژیم صدام حسین اجازه داد تا با استفاده از عوامل کیمیاوی که توسط شرکت ‌های بریتانیایی به عراق فروخته شده بود، سلاح کیمیاوی بسازد. از این سلاح‌ های تهیه شده توسط غرب در کارزار نسل‌ کشی صدام حسین علیه کردها نیز استفاده گردید.

 

صدام حسین اولین هیولای فرانکنشتاین بود که سیاست امریکا در عراق ایجاد کرد، القاعده دوم آن بود و اکنون داعش سومی آنست.

 

اگر به دو دهه بعدتر خیز برداریم، اکنون به طور گسترده اذعان می‌ شود که جنگ نامشروع راه انداخته شده تحت رهبری ایالات متحده در عراق، یعنی اشغال فاجعه ‌بار آن کشور که به مرگ حداقل یک میلیون نفر منجر شد، سراسر خاورمیانه را بی‌ ثبات ساخت، شرایط حد افراط ایجاد کرد که در آن گروه‌ های پیکارجو مانند القاعده همچون آتش در بیشه زار خشک گسترش یافتند و در نهایت منجر به ظهور داعش شدند. جنرال بازنشسته مایکل فلین (Gen. Michael T. Flynn) رئیس سابق استخبارات فرماندهی مرکزی ایالات متحده و فرماندهی مشترک عملیات ویژه (JSOC) با این نظر موافق است و اذعان می‌ دارد که سیاست های ایالات متحده در عراق «مطلقاً» گروه ‌های پیکارجوی سلفی مانند القاعده را تقویت نموده است. وی سوگمندانه می‌ گوید که «بدون تردید ما روی آتش پترول ریختیم

 

چاک شومر (Chuck Schumer) نماینده‌ ی نیویارک در مجلس نمایندگان امریکا در سال ١٩٩١ اظهار داشت که صدام حسین «با مجموعه ‌ای از برنامه ‌های دولت، بانک‌ ها، و شرکت‌ های خصوصی در لابراتوار کاخ سفید ایجاد شده است

 

صدام حسین اولین هیولای فرانکنشتاین(۱) بود که سیاست امریکا در عراق ایجاد کرد، القاعده دوم آن بود و اکنون داعش سومی آنست.

 

 

 

 سرزنش اسلام برون اندازی تصویر ضمیر نهانی است

 

صاحب ‌نظران غربی با سرزنش کردن اسلام بخاطر ظهور افراط‌گرایی تصویر جنایات کشورهای خود را بر ١.٦ میلیارد مسلمان جهان برون می ‌اندازند.

 

«همه در مورد متوقف کردن تروریزم نگران اند، خوب، راه بسیار ساده ‌ای وجود دارد: در آن دست نداشته باشید

 

نوام چامسکی

 

کسانی که اسلام و مسلمانان را به سبب گسترش افراط‌ گرایی ملامت می ‌کنند افرادی هستند که ایمان مفرط به امپراتوری غرب دارند و حتی اگر اذعان کنند که رفتار امپراتوری غرب «گاه‌ گاهی» مشکل ساز بوده است، با آنهم در ژرفای باطن خود باور دارند که امپراتوری غرب اساساً بر مبنای حسن نیت، انسان ‌دوستی، پیشرفت و دعوت به تمدن بنا یافته است.

 

این همان منطقی است که نسل ‌کشی استعمارگران اروپا، توسعه طلبی غربیان، «سرنوشت آشکار»(۲) و «کوله بار انسان سفید»(۳) را توجیه می ‌کند. همین منطق است که سیاست ‌های نظامیگری و ریاکارانه‌ ضداسلامی و ضدپناهندگان را در واکنش به حملات پیکارجویان اسلام گرا تبلیغ می کند و در عمل هیمه‌ کش آتش افراط ‌گرایی می‌ گردد.

 

همین کارشناسانی که اسلام را بخاطر ظهور داعش سرزنش می‌ کنند و ایمان راسخ به حسن نیت ادعایی امپراتوری غرب دارند، چه بسی که با جان و دل از اسامه ‌بن لادن در سال های ١٩٨٠ پشتیبانی می ‌کردند، چه بسی که پدر القاعده را در نبرد قهرمانانه ‌اش در برابر اتحاد شوروی شریر «مبارز آزادی» نام می‌ دادند.

 

در سخنرانی یاد شده، احمد در مورد پنج نوع تروریزم بیاناتی داشت ولی سوگمندانه اظهار کرد که از جمله‌ ی این پنج نوع تروریزم، تمرکز توجه رسانه‌ ها فقط روی یکی از آنها یعنی روی «ترور سیاسی راه انداخته شده توسط گروه ‌های خاص، ترور از روی مخالفت» است که به گفته‌ او «دارای کمترین اهمیت از نگاه ضایعه‌ جانی و مالی» می ‌باشد. بر اساس توضیح او، «ترور دولتی بالاترین ضایعه را دارد». او تخمین زد که تناسب افراد کشته شده توسط تروریزم دولتی در برابر افرادی که با اعمال انفرادی تروریستی کشته می ‌شوند، با تخمین خوددارانه ١٠٠٠٠٠ در برابر ١ است.

 

اگر ما واقعاً می ‌خواهیم که به اعمال شنیع و خشونت ‌آمیز گروه‌ های افراط ‌گرا مانند داعش و القاعده پایان دهیم، باید مشوره‌ ی ساده ولی عمیق نوام چامسکی، کاساندرای دیگر روزگار ما را به خاطر بسپاریم: «همه در مورد متوقف کردن تروریزم نگران اند، خوب، راه بسیار ساده ‌ای وجود دارد: در آن دست نداشته باشید

 

 

 

 

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

۱- هیولای فرانکنشتاین اشاره به شخصیت وحشتناک آفریده شده بدست یک دانشمند در اثر داستانی معروف‌ مری شلی نویسنده انگلیسی است.

 

۲- «سرنوشت آشکار» (Manifest Destiny) طرز تفکر شایع در ایالات متحده در سراسر قرن ۱۹ یعنی دوران وسعت‌ یابی و سکنی گزینی مهاجرین اروپایی در سراسر امریکای شمالی بود. بر اساس این طرز تفکر این باور تبلیغ می ‌شد که این حکم سرنوشت است که ایالات باهم متحد شده‌ ی امریکا گستره‌ امریکای شمالی را از اقیانوس اتلانتیک تا اقیانوس پاسیفیک زیر اداره و سیطره‌ی خود بیارند. بر اساس این طرز تفکر کشتار و غصب زمین های مردمان بومی و جنگ با مکسیکو توجیه می‌ گردید.

 

۳- «کوله بار انسان سفید» (White Man's Burden) شعر معروفی از رودیارد کیپلنگ نویسنده و شاعر انگلیسی قرن ۱۹ و مبلغ برتری نژادی و استعمار غرب است که در آن اظهار می‌ دارد که مستعمره ساختن «ملل غیر متمدن» رسالتی است که بر دوش انسان سفید پوست سنگینی می‌ کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازدید وزیر ارتباطات و حمل و نقل جمهوری ارمنستان از خلیفه گری ارامنه تهران

$
0
0

 

بازدید وزیر ارتباطات و حمل و نقل جمهوری ارمنستان از خلیفه گری ارامنه تهران

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/1555-

بازدید-وزیر-ارتباطات-و-حمل-و-نقل-جمهوری-ارمنستان-از-خلیفه-گری-ارامنه-تهران

.

 

گاگیک بیگلریان وزیر ارتباطات و حمل و نقل جمهوری ارمنستان که برای دیداری رسمی به ایران سفر کرده بود روز چهارشنبه 20 ژانویه به همراه آرتاشس تومانیان سفیر تام الاختیار و فوق العاده جمهوری ارمنستان و اعضای سفارت از خلیفه گری ارامنه تهران بازدید کرد.

اسقف اعظم سبوه سرکیسیان خلیفه ارمنيان تهران در نشستی که در تالار خلیفه گری ارامنه تهران برگزار شد، توضیحاتی را پیرامون ساختار و فعالیت های جاری در جامعه ارمنيان ایران و به ویژه ارمنيان تهران ارائه نمود.

خلیفه ارمنیان تهران همچنین از گسترش روابط ایران و ارمنستان ابراز خرسندی کرد.

در این دیدار گاگیک بیگلریان وزیر ارتباطات و حمل و نقل ارمنستان نیز گزارشی از مذاکرات سازنده خود با وزرای ارتباطات و فن آوری اطلاعات و همچنین راه و شهرسازی ایران و همچنین قراردادهای امضا شده ارائه کرد. وی تاکید کرد، روابط ایران و ارمنستان با شتابی مضاعف در حال پیشرفت هستند. وی همچنین بر اهمیت نقش ارمنيان دیاسپورا در توسعه روابط ارمنستان با کشورهای محل سکونت خود تاکید و از گسترش روابط ارمنستان و دیاسپورا ابراز خوشنودی نمود.

دکتر کارن خانلری نماینده ارمنيان تهران و شمال ایران نیز در سخنانی به اهداف سفر وزیر ارتباطات و حمل و نقل ارمنستان و هیئت همراه ایشان اشاره کرد. وی با اشاره به اهمیت احداث و بهره برداری از خط آهن ایران و ارمنستان تاکید کرد، ارمنستان به کشوری با اهمیت راهبردی برای ایران تبدیل خواهد شد. وی همچنین به اهمیت احداث و بهره برداری ازنیروگاه های آبی در مرز ایران و ارمنستان اشاره کرد.

در این دیدار مهندس وارطان وارتانیان از اعضای هیئت سیاسی حوزه جاثلیقی ارمنيان سیلیسی، اعضای خلیفه گری ارامنه تهران، جمعی از روحانیون ارمنی و مدیر خلیفه گری ارامنه تهران نیز حضور داشتند.

 

 

 

 

رئیس شورای خلیفه گری ارامنه اصفهان ادعای بی سی سی را تکذیب کرد

$
0
0

رئیس شورای خلیفه گری ارامنه اصفهان ادعای بی سی سی را تکذیب کرد

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/armenians-of-i

sfahan-and-south-of-iran/item/1525-رئیس-شورای-

خلیفه-گری-ارامنه-اصفهان-ادعای-بی-سی-سی-را-تکذیب-کرد

 

.

 

 

 

 

ورژ درماردیروسیان روز سه شنبه هفته گذشته در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: شبکه بی بی سی در این گزارش، تصویری از کلیسای وانک اصفهان ارائه کرده و مدعی شده است نظام اسلامی با بی تفاوتی نسبت به حفظ و احیای اماکن تاریخی و مذهبی اقلیت های دینی، قصد دارد حضور اقلیت های دینی در ایران را کمرنگ کند.

به گزارش ایرنا در این گفتگو وی تصریح کرد: ما به عنوان یک اقلیت دینی در ایران این ادعاها را رد می کنیم و مدعی هستیم این گزارش خلاف واقع و دور از حقیقت است.

رئیس شورای خلیفه گری ارمنیان اصفهان و جنوب کشور اضافه کرد: این ادعای بی بی سی با پخش تصاویری از کلیسای وانک اصفهان در حالی مطرح شد که کارگاه مرمت میراث فرهنگی برای ترمیم رواق جنوبی کلیسای وانک اصفهان از چند ماه پیش در این محل دائر شده است.

درماردیروسیان ادامه داد: سال گذشته نیز کتابخانه کلیسای وانک که قدمت 150 ساله دارد با اعتبارات و توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بازسازی شد.

وی با بیان اینکه بسیار متاسفیم که تصاویر کلیسای وانک موضوع گزارش بی بی سی قرار گرفته است، تصریح کرد: تاکنون عملیات متعدد مرمت و بازسازی در کلیساهای جلفای اصفهان از جمله وانک انجام شده است.

رئیس شورای خلیفه گری ارمنیان اصفهان و جنوب کشور با بیان اینکه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تاکنون کمک های مالی و معنوی بسیاری به اقلیت های مذهبی ایران برای حفظ و احیای اماکن تاریخی و مذهبی شان انجام داده است، یادآور شد: حتی کلیساهای برخی از روستاهای فریدونشهر که تنها دو خانواده ارمنی در آن زندگی می کنند نیز از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران بازسازی و ترمیم شده است.

وی با بیان اینکه بی بی سی بخاطر استفاده از تصاویر مربوط به کلیسای وانک اصفهان برای گزارش خود باید ازارمنیان ایران عذرخواهی کند، افزود: انگیزه بی بی سی از این اقدام برای ما نامشخص است.

* * *

شاه عباس در سال 1013 هجری (1604-1605 میلادی) ارمنیان را به اصفهان کوچ داد و آنها اولین کلیسای خود را یک سال بعد یعنی در سال 1014 هجری در محله جلفای اصفهان بنا کردند که این کلیسا به نام کلیسای «هاکوپ مقدس» نامیده شد.

ارمنیان جلفا بعدها کلیسای اولی خود به نام «هاکوپ مقدس» را که بسیار کوچک بود، وسعت داده و کلیسای بزرگتری به نام «آسدوادزادزین مقدس» (مریم مقدس) بنا کردند.

مهم ترین کلیسای تاریخی جلفا از دوره شاه عباس اول کلیسای مشهور به بـِدقـِهـِمْ مقدس است که در میدان جلفا و در مجاورت کلیسای آسدوادزادزین مقدس قرار دارد. این کلیسا به وسیله یکی از تجار ارمنی به نام خواجه پطرس ساخته شده و در داخل آن تزئینات نقاشی و تابلوهایی از زندگانی مسیح موجود است.

با این حال، مهمترین کلیسای مشهور تاریخی محله جلفای اصفهان از نظر معماری و نفاست تزیینات نقاشی، کلیسای «هـُوسـِپ آرِماتاتسی» است که به «کلیسای وانک» اشتهار دارد.

بنیان کلیسای وانک در محل کلیسای ساده قدیمی تری که در سال 1605 میلادی بنا شده بود، گذاشته شد.

این کلیسا را «آمِناپرگیچ» به معنی «نجات دهنده» نیز می نامند.

غیر از کلیساهای مشهور ببـِدقـِهـِمْ، وانک و مریم در جلفا چند کلیسای دیگر نیز از دوران صفویه در محله های مختلف جلفا به شرح زیر موجود است:

کلیسای هاکوپ مقدس واقع در میدان بزرگ جلفا در محوطه کلیسای مریم که در سال 1607–1606 میلادی بنا شده است.

کلیسای گئورگ مقدس واقع در خیابان حکیم نظامی، ساخته شده در سال 1611 میلادی.

کلیسای استـِپانـُس مقدس واقع در کوچه هاکوپ جان، ساخته شده در سال 1714 میلادی.

کلیسای کاتارینه مقدس (دِیر راهبان) در محله چهارسو، ساخته شده در سال 1623 میلادی.

کلیسای هـُوهاننـِس مقدس در محله چهارسو، ساخته شده در سال 1621 میلادی .

کلیسای نیکوغایوس مقدس در محله قاراگل (پاچنار)، ساخته شده در سال 1630 میلادی.

کلیسای گریگور لوساوُریچ مقدس در محله میدان کوچک جلفا، ساخته شده در سال 1633 میلادی.

کلیسای میناس مقدس در محله تبریزیها، ساخته شده در سال 1659 میلادی .

کلیسای سار گیس مقدس در محله ایروان، ساخته شده سال 1659 میلادی .

کلیسای نـِرسِس مقدس در محله سنگ تراشها، ساخته شده در سال 1666 میلادی .

کلیساهای مزبور در محله های مختلف جلفا و در کوچه هایی که هنوز مناظر قدیمی خود را حفظ کرده اند، قرار دارند.

این بناهای ارزشمند متعلق به ارمنیان اصفهان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها با اعتبارات اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان و شهرداری منطقه پنج اصفهان بازسازی و مرمت شده است.

حدود هفت هزار نفر از ارمنیان کشور در استان اصفهان سکونت دارند که بیشتر آنها در شهرستان اصفهان مقیم هستند.

 

 

Viewing all 9380 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>