حافظ ، مرد برتر ادبیات ایران در همهء زمانها
گارگین فتائی
کمتر خانهء ایرانی یافت می شود که در آن دیوان حافظ وجود نداشته باشد .
این دیوان در منازل ایرانیان با اندازه های مختلف دیده می شود و حتی هستند خانواده هایی که چندین سایز مختلف از دیوان حافظ را در خانه و کتاب خانهء خود دارند.
شعرای بزرگ و طراز اول زیادی در ایران بوده اند که حافظ هم یکی از آنها بوده است اما فرق حافظ با آنها این بوده است که آن شعرا هر کدام چندین کتاب نوشته و چندین داستان بلند را به نظم و یا نثر در آورده اند ولی حافظ تنها همین دیوان را دارد . در حالی که سایر شعرا دارای منظومه های ده هزار بیتی و یا حتی غزلیات صد هزار بیتی هستند اما حافظ با همین پانصد غزل خود توانسته موقعیتی برتر در نزد ایرانیان پیدا کند .
این امر نشان می دهد که این پانصد غزل در برابر آن خروار از اشعار تا چه حد قدرت مند می باشند .
تنها با غزلیات حافظ فال می گیرند اما با غزلیات سایر شعرا حتی شعرای معاصر وی و یا هم سطح وی فال گرفته نمی شود که علت آن این است که در بین مردم ، دیوان حافظ خاصیت پیش گویانه پیدا کرده است.
هر بیت از غزلیات حافظ دارای یک معنی ظاهری و چندین معنی باطنی است و تبعا تفاسیر مختلفی برای هر بیت این دیوان وجود دارد .
کتاب های متعددی در مورد دیوان حافظ و تفسیر ابیات آن چه از سوی ادبا و محققین ایرانی و چه خارجی نگاشته شده اندو مبحثی نیز تحت عنوان حافظ شناسی وجود دارد .
سرایندگان شعر نو نیز به اتفاق ، حافظ را بهترین شاعر دوران کهن دانشته اند
به گفته نیما یوشیج
ما ناظم یعنی شعرایی که نظم سروده اند زیاد داشته ایم اما شاعر به معنای واقعی کم داشته ایم که بهترین نمونه ء آن حافظ است.
پپروان ادیان مختلف و حتی فلسفه های گوناگون می توانند هر کدام چندین بیت بیابند که به آئین و یا مکتبشان نزدیک است از بودا و مسیحیت گرفته تا اسلام و هندو و زرتشت.
همه از حافظ خوششان می اید و به آن علاقه مندند زیرا هیچ گاه اشعارش در عین لطافت کهنه نشده و همیشه جا برای تفاسیر مختلف هر شخص و هر گروه با دید خودش وجود داشته است .
حافظ نه تنها تاثیر عمیق بر ادبیات ایران گذاشته به نحوی که احمد شاملو بسیاری از اشعارش را عامدانه یه سبک حافظ می نوشت بلکه بر ادیبات جهانی نیز موثر افتاده است که این تاثیر حاصل زحمات گوته ، بزرگ ترین شاعر و نویسنده آلمانی و به خاطر ترجمه دیوان وی به آلمانی بوده است.
گوته در سن شصت و پنج سالگی با وجود خلق آثار برتر در ادبیات المان وقتی دیوان حافظ را خواند گفت
من در برابر عظمت این اثر نابود خواهم شد
برای همین سعی کرد اثری همپای حافظ بسراید وی خود می گوید که سی غزل به سبک حافظ در زبان آلمانی خلق نموده و دیوان شرقی – غربی خود را با الهام از حافظ نوشته است.
گوته عاشق دختری بود به نام ماریانا که به تقلید از حافظ که نام معشوق خود را زلبخا نهاده بود در اشعارش به وی زلیخا می گوید.
حافظ هیچ گاه از شیراز بیرون نرفت البته گفته می شود که کودکی داشته که در طفولیت فوت کرده است .
اشعار حافظ بسیار شیرین و دلنشین و در عین حال دارای معانی ظریف و عمیق و چندگانه است و همین امر بر غنا و زیبایی اشعار وی می افزاید.
اشعار گوته در وصف حافظ
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتییی پُر شتاب و خروشان
به پهنهٔ پُر موج دریا در میآید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزابها میزند.
آن و دمی است که اقیانوس درهماش بشکند.
ولی این تختهبند پوده همچنان به پیش میراند.
در غزلهای سبکخیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوهوار آتش نیز.
و گدازهها مرا در خود غرق میکنند.
با این همه خیالی نیز درونم را میآکند و شجاعتام میبخشد.
مگر نه آنکه من نیز در سرزمینِ خورشیدزیسته و عشق ورزیدهام
باشد اگر این دنیا در هم شکند
حافظ، از شور بههمچشمی تو میبالم
در بد و خوب شریکیم و وفادار و سهیم
توأمانیم و ز یک گوهر و همزاد همیم
چون تو خواهم ره دل پویم و نوشم می ناب
هم کنم فخر بر این زندگی شعر و شراب
شو کنون با شرر آتش خود نغمهسرا!
گر چه پیری، دل پرشور و جوانیست ترا
نیچه
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نامآور آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمتها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک آبنوش)» به او تقدیم کردهاست
:
میخانهای که تو برای خویش
پیافکندهای
فراختر از هر خانهای است
جهان از سر کشیدن مییی
که تو در اندرون آن میاندازی
،ناتوان است.
پرندهای، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی تو همهای، تو هیچی
میخانهای، مییی
ققنوسی، کوهی و موشی،
در خود فرو میروی ابدی،ا
ز خود میپروازی ابدی،
رخشندگی همهٔ ژرفاها،
و مستی همهٔ مستانی- تو و شراب؟
ابراهیم امین الشورابی المصری
حافظ اگرچه به هیچ کشور عربی سفر نکرد، اما پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظشناسی داشتند. اولین پژوهشگر عربی که کتاب درباره حافظ نوشت ابراهیم امین الشورابی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل فی ایران نگاشت و در آن به حافظ، اندیشههای حافظ و شعرهای او پرداخت. الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به عربی ترجمه کرد.
يوسف المفقود في اوطانه لا تحزنن
عائدٌ يوماً الى كنعانهِ لاتحزنن
بيت الاحزان تراهُ عن قريب روضةً
يضحك الورد على بنيانه لا تحزنن
هذه الافلاك إن دارت على غير
المنى لايدومُ الدهرُ في حدثانه لا تحزنن
لست تدري الغيب في أسراره لا تيأسنْ
كم وراء الستر من أفنانهِ لا تحزنن
يا فؤادي إن يسلْ بالكونِ طوفانُ
الفنا فلكُ نوح لكَ في طوفانه لا تحزنن
منزلٌ جدّ مخوف ومرادٌ شاحطٌ
لم يدم فجّ على ركبانه لا تحزنن
(حافظ) ما دمتَ بالفقر وليلٌ مظلمٌ
في دعاء الله أو قرآنه لا تحزنن