این که شعر نیست معر است
گارگین فتائی
بدان بعد از يكي، دو و سه باشد
غذاي آبكي در كاسه باشد
گلي چون له شود ، پژمرده گردد
غذاي پخته بايد خورده گردد
بدان هر آدمي ، اندام دارد
ترافيك هم بسي سرسام دارد
بدان چون تشنه گردي ، آب خواهي
چو چشمت خسته گردد ، خواب خواهي
پرنده بهر پرواز ، بال دارد
كسي اين شعر خواند ، حال دارد!
چو چشمت داغ باشد ، كور گردد
نمك بايد كه آشت شور گردد
بدان ترشي ليته سير خواهد
كه آب میوه موز و شير خواهد
بدان اين شعر خواندي کور گردي
ز فكر و عقل و دانش دور گردي