معنای زندگی
گارگین فتائی
زندگی برای همه یک معنی ندارد
برخی ها زندگی را می گریند
لحظه لحظهء آن برایشان
سرشار از اشک های اندوه بار است
برخی ها زندگی را می چشند
برای اینها هر لحظه زندگی لذت بخش اسیت
برخی ها زندگی رامی بلعند
اینها تنها می خواهند زندگی کرده باشند و بس
برخی ها زندگی را می خورند
برای اینها زندگی نیز همانند چیزهای دیگر است
برخی ها زندگی را معامله می کنند
زمانی خرد خرد و زمانی یک جا می فروشند
برخی ها زندگی را می گذرانند
خیلیها این گونه اند
همیشه این تکه کلامشان است
می گذرد
به هر شکل ممکن
تنها میگذرد
بسیار کم هستند که زندگی را می فهمند
و در معنای آن عاجز نمی مانند
عده ای هم معتدند
زندگی درد سنگینی است که می کشند
گویا با پایان یافتنش
رنجهای ایشان هم پایان می یابد
اما همه زندگی را می نگرند
زندگی خود و دیگران را
همه می تواند نظاره گر باشند
عده ای گمان می کنند
که می توانند زندگی را به سخره گیرند
و مدام آن را استهزا کرده
و بر آن نیشخند می زنند
اما زمان زیادی نمی کشد
در نهایت
دیر یا زود
این زندگانی است
که انها را به سخره خواهد گرفت