درد
گارگین فتائی
تا زمانی که دردی در بدن نداری
چقدر مهربانی
ادعای اصلاح جهان را می کنی
معتقدی همه باید مهربان باشند
برای دیگران نسخه اخلاقی می پیچی
و برای خودت رویاهای شیرین میسازی
یک جامعه ایده ال
ان گونه که خود می خوای
اما وای از روزی که
درد در وجودت سر بکشد و تقویت یابد
درد در بدنت مدام بیشتر و بیشتر میشود
درد کمر
گردن درد
سر درد شدید
دندان درد شدید
پا درد و دست درد
هزاران درد و مرض دیگر
در این هنگام است که
زمین را به زمان می دوزی
تنها هدفت این است که شفا یابی
با خود می گویی
گور پدر ارزوهایم
گور پدر دیگران
حال و حوصله ندارم
اعصاب ندارم
با من بحث و جدل نکنید
دارم از درد می میرم
وقتی از درد می میری
دیگر به فکر درمان خودی نه دیگران
دلت می خواهد تمام آمال و ارزوهایت
تمام افکار و مهربانیهایت را
به دور بریزی
و تنها خود را مداوا کنی
آری
این است دو رویی انسان
در مواقع تنگیها