تعصب غلمی
گلرگینن فتائی
شاید در نظر شما این اصطلاح یک عجیب به نظر برسد اما کسانی که امکان رفتن به خارج از ایران وهمچنین نزد ایرانیان خارج از کشور را داشته اند و کلاً کسانی که به فضای بیشتری از دنیای واقعی و مجازی دست رسی دارند، این اصطلاح برایشان چندان نامانوس نیست.
همیشه وقتی صحیت از تعصب به میان می آید اذهان عمومی به سرعت متوجه دین و ملیت و قومیت و نژادن می شود و در بدو امر چنین امری که در علم هم تعصب وجود دارد به ذهن افراد خطور نمی کند .
در واقع علم گرایان چنان خود را افرادی بدون تعصب و مبتنی بر اندیشه و منطق نشان داده و به آن وانمود کرده اند که گویی هر کسی علم گرا نیست لاجرم متعصب است و هر کسی علم گراست به خودی خود فاقد تعصب.
ما همگی عواقب سوء و شوم افراط گرایی دینی و قومی و نژادی را در برهه های مختلف تاریخی مشاهده کرده ایم و در باره آنها به اندازه کافی بحث و صحبت شده است اما غافل از اینیم که افراط گرایی در هر امری بد و نامطلوب است حتی در امر گرایش به علم.
حال سوال اینجاست که تعصب علمی چیست
کسانی که اعتقاد عمیقی به علم دارند در اصل برای خود اصولی دارند که تخطی از آن اصول به منزله تخطی از علم و رفتن در ورطه جهل و خرافات محسوب می شود و این در حالی است که مدام مذهبیون را به این سرکوفت می کنند که به میانی ثابت و لاتغیری اعتقاد دارند که به کسی حق مخالفت با آنها را نمی دتد.
در دید این افراد که البته خود شامل مکاتب مختلفی چون ناتورالیسم ، اومانیسم ، پوزیتیویسیم ، آتئیسم ، ماتریالیسم و غیره را شامل می شود بنای اصلی بر تجربه و مشاهده و آزمابش آن هم در حد حواس انسانی استوار است .
بنابراین اگر چیزی را نتوان با چشم مشاهده کرد و یا ان را آزمابش نمود و یا با حواس انسانی حس کرد اساساً آن چیز در نزد اینها فاقد ارزش ، خلاف منطق ، خرافات ، نشانه جهل ، حماقت و حتی عقب ماندگی است.
با معیارهایی که اینها از علم دارند و به اجمال تعریف آن در بالا آمد همه اینها در نظرشان جهل و خرافات و جعلی و ساختگی و حتی عقب ماندگی است
روح ، متفایزیک و مابعد الطبیعه ، اعتقاد به روش های فرا روان شناسی ، مذهب ، اعتقاد به وچود پیامبران و معجزه ، اعتقاد به جهان پس از مرگ ، عرفان ، معنویات و مهم ترین عامل مخالفت آنها یعنی خداوند .
اینها خود مدعیند و مفتخرند که اگر اشتباهی کنند آن را می پذیرند و خود را ازاد اندیش و عقائدشان را مبتنی بر اندیشه و تفکر می دانند اما همینها در صورتی که در جمعشان کسی از خدا و مذهب و یا امور مابعدالطیبعه و عرفان سخن بگوید با چنان حملات کوبنده لفظی و روحی و معنوی مواجه می شوند که ان فرد نه تنها از حرف خود پشیمان می شود بلکه حس می کند آن ازادی مورد نظر ایشان در مورد وی صادق نیست بلکه صدق آن مربوط به کسانی است که همانند خود انها می اندیشند.
اینها خود معتقدند اگر اشتباه کنند آن را قبول می کنند اما به هیچ وجه حاضر به پذیرش چیزی که غیر از معیارهای خودشان برای علم باشد و یا چیز فراعلمی نیستند که البته منظور علوم تجربی است.
اینها معنویت و روح و ذهن را نمی پذیرند زیرا معتقدند که مبنای علمی ندارئد اما جالب اینجاست که وقتی کسی به فراگیری علوم ریاضی یا تجربی می پردازد تبعاً در مورد آنها و مفاهیم آنها باید بیاندیشد و تفکر کند و با اندیشیدن ، انها را وارد ذهن خود نموده و ادراک کند بنابراین باز در اینجا چیزی که ملاک عمل است فراتر از علم است.
در عالم واقع ما چیزی به نام عدد نداریم یعنی عدد مثلاً یک و دو و سه و غیره را ذهن ما ساخته است در عالم واقع این شئی معین ، این چوب معین ، این درخت معین و غیره است و این ذهن انسان است که با جمع بستن خصوصیات مشترک آنها مفاهیم کلی برای آن می ساازد و این فرایند به این صورت است که تصاویری مختلف را از عالم واقع گرفته و در ذهن خود آنها را به طور منطقی کنار هم می چیند که به این فرایند ، ادراک گویند.
در اصل علم ریاضیات که گفته می شود دقیق ترین علم جهان است علمی کاملا تجربی و استقرائی نیست بلکه علمی نیمه تجربی و نیمه قیاسی است.
در کتاب مقدس در سفر پیدایش خداوند به آدم و حوا گفت از همه میوه های باغ بخورید غیر از درخت معرفت نیک و بد و یا درخت شناخت
چرا خداوند این حکم را داد ؟
عده ای این بخش کتاب مقدس را بدون توجه به بخشهای دیگر آن گرفته و همان را اساس مخالفت کتاب مقدس با علم و دانش قرار می دهند در حالی که در همین کتاا مقدس آیات فراوانی در بخش امثال و سایر بخشها وجود دارد که تاکید بسیار بر حکمت و کسب دانش می کند.
در واقع منظور خداوند کسب علم بدون اطاعت و فروتنی است . زیرا انسان اگر علم را بدون اطاعت از خداوند و تواضع قراگیرد فجایع بیشماری به بار می آورد که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم.
بله درست است علم باعث پیشرفتهای فراوان شده اما علمی که بدون تواضع و اطاعت از خدا باشد و علمی که تنها ملاک را خود بداند و چیزی بالاتر از خود از جمله خدا و وجود آن را باور نکند تبدیل می شود به عامل کسب و سود و تجارت به هر شکل وقیمت ممکن.
بمبهای میکروبی و اتمی و شیمیایی حاصل چیست مگر غیر از این است که حاصل اندیشه دانشمندان و قیزیکدانان و محصول مستقیم علم است ؟ و یا وسائل کشتار جمعی و شکنجه و تسلیحات مرگیار .
علمی که اعتقادی به خدا و مذهب نداشته باشد تبعا برایش مهم هم نیست که چه جیزی می سازد و چه مقدار انسان در راه این وسیله ای که می سازد نابود خواهند شد.
اینها تنها با تاکید بر چند فرقه و گرایش متعصب می خواهند در مورد تمام عقائد مابعدالطبیعی و عرفانی و روحانی نسخه یپسیچند.
من خود مسیحیت را مثال می زنم
در مسیحیت در کلیسای پروتستان شما می توانید آزادنه نظرات خودتان را بیان کنید حتی هر ایرادی که به کلیسا دارید و یا روش آن و یا اصول تعلیمی دینی از خدا گرفته تا پیامبر و معاد و غیره و این گونه نیست که تمامی ادیان و یا فرقه ها بسان یک عامل خودکامه عمل می کنند.
متاسفانه در اجتماعات ایرانیان نظیر شبکه های اجتماعی ایرانی بدون درک صحیح از وضعیت خارج از کشور گمان را بر این می گذارند که مخاافت با مذهب و خدا نشانه پیشرفت در کل دنیا محسوب می شود و غاافل از اینند که در همین کشورهای صنعتی بیشترین نهادهای خیریه وجود دارد که پول و هزینه آنها توسط مردم خیر و معتقد به خداوند پرداخت می شود و یا اینکه آمریکا خود ، مذهبی ترین کشور صنعتی دنیاست که به همان اندازه که در دنیا کلیسا هست همان اندازه در آمریکا کلیسا وجود دارد و یا اینکه هنوز که هنوز است روی پول ملی آمریکا یعنی دلار نوشته شده به خداوند توکل می کنیم.
اعتقاد به خداوند و روحانیت در غرب در حد بالایی وجود دارد و تا کسی خود به انجا نرود و نبیند تنها بر اساس حرفهای چند نفر ماتریالیست که در شبکه های اجتماعی قلم فرسایی می کنند نمی تواند در مورد جهان و اعتقاد یا عدم اعتقاد همه جهانیان به خدا و مذهب بیاندیشد.
اگر متعصیین دینی در طی قرون گذشته چند نفر دانشمند وسسیاست مدار و مبارز را در آتش سوزاند در عوض این علم گرایان وسائلی ساخته و اختراع کرده اند که می تواند قسمت عمده ای از یشریت را در مدت کمی نابود سازد .
بنابراین بهتر است تنها به جای حمله و اتهام به تعصب دینی کمی هم به تعصب از جانب مخالف یعنی تعصب علمی بپردازیم که افتادن در ورطه آن به همان اندازه تعصب دینی و مطمئناً بسیار بیشتر از آن دارای اثرات . تخریبی است